مخالفان اعتدال، دوران جديد را چگونه ميفهمند؟
پارسینه: شايد براي شما هم اين سوال به وجود آمده باشد كه مخالفان اعتدال دوران جديد را چگونه ميفهمند؟ آنها چه تفسيري از شكست خود در انتخابات 24 خرداد دارند و در برابر نقاط منفي كارنامه هشت سالهشان چقدر احساس مسووليت و پاسخگويي ميكنند؟
شايد شما هم وقتي تلويزيون نگاه ميكنيد يا از كنار روزنامهفروشيها ميگذريد و تيترهاي طلبكارانه و لحن مدعي آنها را ميبينيد از خود پرسيده باشيد اين گروهها با پشتوانه چه چيزي به جاي آنكه در جايگاه پاسخگو بنشينند مدعيالعموم شدهاند و مدام از سياستهاي هستهيي انتقاد ميكنند، به كوچكترين عزل و نصبي در دولت حساسند و واكنش نشان ميدهند و شمشير استيضاح را آخته بر سر وزيران نگه داشتهاند.
آنها بدون آنكه سكوت يا همدستيشان در اختلال وضعيت اقتصاد كشور را به ياد بياورند خواستار بهبود سريع اوضاع اقتصادياند. تنها بخشي از اين احساس طلبكاري معلول قدرت رسانهيي آنهاست. اما عامل اصلي اعتماد به نفس آنها را بايد در لايههاي عميقتري جستوجو كرد.
مخالفان اعتدال از فرداي روز شكست در انتخابات رياستجمهوري دو پروژه را همزمان پيگيري كردند؛ يكي اينكه بر اصلاحطلب نبودن روحاني تاكيد كردند. دوم اينكه آنچنان نسبت به شكست خود در انتخابات تغافل كردند كه ديگر اين سوال كه چرا همه كانديداي آنها رويهمرفته نصف آراي مردم را هم كسب نكرد به ذهن كسي خطور نكند.
فقط چند روزي ميان طرفداران قاليباف و جليلي نزاعي درگرفت و بعد هم تمام شد. براي مخالفان اعتدال درك اين نكته كه به ميدان آمدن كساني كه هشت سال براي حذف آنها تلاش شده بود، توانست مردم را به پاي صندوقها بكشاند، كار دشواري نبود، اما نتيجه اين اتفاق بايد مديريت ميشد. رياست قوه مجريه از دست آنها خارج شده بود و آنها خيلي سريع درصدد ترميم اين نقصان برآمدند.
بخشي از اين تلاش در حوزه رسانه و كلامي ماجرا رخ داد اما زيربناي آن از مدتها قبل پيريزي شده بود به گونهيي كه از دست رفتن رياست قوه مجريه هزينه بالايي نداشته باشد و منجر به كنار رفتن يا بدهكار شدن آنها در عرصه داخلي يا پاسخگويي آنها به دليل عملكردشان نشود.
به جملات زير دقت كنيد؛ گوينده اين جملات غلامعلي جعفرزاده ايمنآبادي، نماينده مجلس است و اين آمارها هم از تريبون رسمي مجلس اعلام شده است: «در دولت دهم حدود 650هزار نفر بهصورت رسمي، پيماني يا قراردادي استخدام شدند كه 450هزار نفر از اين استخدامها بدون نشر آگهي و امتحان استخدامي صورت گرفته است. فقط در آموزش و پرورش از اين تعداد 1520 نفر بيسواد هستند. با مدرك راهنمايي حدود 10 هزار نفر استخدام شدند. حدود 14 هزار نفر هم با مدرك زيرديپلم و ديپلم استخدام شدند. من در مجلس بارها اين مطلب را اشاره كردم.»
شبيه اين آمارها را اكبر تركان، مشاور رييسجمهور و زنگنه وزير نفت هم اعلام كردهاند. تامل درباره اين اعداد فارغ از تاسف براي تحصيلكردههاي بيكار يك معناي ديگر هم دارد. اين عددها مهمند و اين جملات هم خبري در ميان صدها خبر ديگر نيست بلكه آدرس دقيقي از يك پروژه به اتمام رسيده است.
به اين نكته توجه كنيد كه حسن روحاني، رييسجمهور قوه مجريهيي شده است كه اين تعداد پرسنل در آن استخدام شدهاند و بايد مجري برنامههاي روحاني باشند. اكثر اين افراد كه نه بر اساس مهارت كه به دليل ارادت خود شغلي دولتي به دست آوردهاند هنوز پشت ميزهايشان نشستهاند. آن مرد رفته است ولي پرسنلش را جا گذاشته است. شايد توجه به اين نكته خيلي مهمتر از درگير شدن در مفاهيم انتزاعي و اهداف بلندمدت براي دولت باشد. دولت ميتواند براي اداره كشور بهترين طرحها را ارايه بدهد اما مجريان اين ايدهها چه كساني هستند؟
اهميت حضور اين افراد در مناصب دولتي براي نيروهاي مخالف اعتدال به قدري است كه تمام توان خود را براي بقا و استقرارشان به كار گرفتهاند. چقدر اين جملات را در اخبار ميبينيد يا ميشنويد؟ «انتصاب يك مدير حاشيهدار»، «تغييرات اتوبوسي»، «داس و دروي نيروهاي متعهد» و... اين فشارها براي جلوگيري از خارج كردن همان تعداد نيروي باارادت و ممانعت از ورود نيرويهاي جديد توسط روحاني به ساختار دولت صورت ميگيرد؛ كاري كه بهتنهايي ميتواند موجب زمينگير شدن دولت شود. دكتر محمود سريعالقلم چند سال قبل از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد در كتاب عقلانيت و توسعهيافتگي ايران نوشته بود «اولين قدم در پيشرفت خانهتكاني نهاد دولت است.
چه كساني تصميم ميگيرند؟ چه كساني مديريت ميكنند؟ اين افراد چگونه فكر ميكنند؟ تا چه اندازه به كشور و جامعه تعلق دارند؟ تا چه اندازه جهان را ميشناسند؟» اگر خانهتكاني دولت را اولين قدم بدانيم بعد از يك سال هم تصوير واقعيتري از توان دولت در ذهنمان نقش ميبندد و هم در داوري عملكرد دولت متر و معيارهاي عينيتري خواهيم داشت.
ثمينا رستگاري/روزنامه اعتماد
ارسال نظر