شلیک به مغز الهام!
پارسینه: این استاد دانشگاه درباره بستر مناسب اجتماعی برای اجرای کامل قانون گفت: قانون بایدها و نبایدهایی است که در صورت انجام یا عدم انجام آن، فرد مجازات میشود. اما قانون جایی به صورت درست عمل خواهد کرد که امکانات اجرا و وضع آن نیز فراهم باشد.
فرارو- يكشنبه شب عقربههاي ساعت كه روي ٢١:٣٠ توقف كرد ناگهان صداي رگبار گلوله خواب را از چشمان اهالي محلهاي كوچك در گچساران ربود. همسايهها كه با شنيدن صداي رگبار و داد و فريادهاي بعد از آن به سرعت خود را به محل تيراندازي رسانده بودند از همهمهاي كه به هوا بلند شده بود فهميدند پسري جوان به نام يعقوب پس از شنيدن پاسخ منفي از سوي دختر مورد علاقهاش الهام، سلاحي تهيه كرده و خانواده او را به رگبار بسته و سپس اقدام به خودكشي كرده است. دراين حادثه خونين الهام و خواهرش زينب كشته شده و يك نفر ديگر از اعضاي خانواده او نيز مجروح شدند. سردار غلامعباس غلامزاده، فرمانده انتظامي استان كهگيلويه و بويراحمد در تشريح جزييات بيشتري از اين حادثه گفت: يكشنبه شب پسري جوان پس از شنيدن جواب «نه» در خواستگاري دختر مورد علاقهاش به خانه نامزدش مراجعه و با اسلحه اقدام به تيراندازي كرد. در اين تيراندازي يك نفر از افراد خانه در محل حادثه به قتل رسيد و دو نفر ديگر نيز زخمي شدند كه يكي از آنها به دليل شدت جراحات وارده در بيمارستان جان خود را از دست داد.
به گزارش فرارو، این حادثه شاید بیش از هرچیز ما را به یاد آمنه و اسیدپاشی اندازد. فرقی نمیکند که چهره یک فرد از او گرفته شد یا جان او. افرادی در جامعه در برابر نرسیدن به خواستههایشان صدمات جبران ناپذیری، به خود، دیگری و سیستم اجتماعی میزنند.
یک جامعهشناس معتقد است "خشونت در ذات همه افراد وجود دارد، اما این خشونت توسط فرهنگ جوامع باید کنترل گردد. یکی از وجوهی که جوامع باید در قانونمدار کردن، کاهش خشونت و افزایش فرهنگ دارا باشند، توجه به همه نیازهای انسانهای آن جامعه است. وقتی نیازی برطرف نشود، "حیات اجتماعی" میتواند برای برخی از افرادی که ضعیفتر هستند به پایان برسد و ما شاهد افزایش خشونت بر خود و دیگران در جامعه باشیم."
دکتر حسن حسینی استاد دانشگاه با تاکید بر وجود خشونت در ذات آدمها در گفتوگو با فرارو گفت: در ذات ما انسانها آدمکشی و خشونت وجود داشته و دارد. در همین رابطه و در روایاتی که از کتب مقدس آمده است، هنگامی که انسان سرپیچی و هبوط کرد، آدم و حوا صاحب فرزند شدند و دوفرزند پسر آنها جنگ کردند و قابیل هابیل را کُشت. بنابراین ما نباید از خونریزی انسانها بر سر خواستههایشان تعجب کنیم.
وی تصریح کرد: آنچه که این خونریختن و آدمکُشی را در انسانها کنترل کرده و میکند "فرهنگ" است. تمام جنگهای محدود یا وسیع تاریخ بشر نیز بر همین مبنا در نهایت به صلح انجامیدند؛ چرا که این خشونت را نمیتوان ادامه داد.
وی ضمن اشاره به رابطه مستقیم افزایش فرهنگ و رفتار تحملمدارانه ادامه داد: در جوامع انسانی به هر میزان که سطح فرهنگ بالاتر رود، رفتارهای تحملمدارانه بیشتری در جامعه شکل میگیرد و آدمها در برابر ناملایمات خویشتندارتر میشوند. به هر میزان که ما در گفتمان و فکر معلول واقع شویم، یعنی نتوانیم با طرف مقابل گفتگو کنیم و نیازمان را به او بیان کنیم، میزان خشونت افزایش پیدا خواهد کرد.
حسن حسینی در تحلیل حوادث خشونتباری که در پی ناکامی رخ میدهند، گفت: در مورد حوادثی که در جامعه ما رخ میدهد و فردی به دلیل شنیدنِ پاسخ نه در مراسم خواستگاری دست به خشونت میزند نیز، ما با عدم امکان گفتگو و فکر روبرو هستیم. این افراد با شنیدن یک پاسخ "نه" دنیا برایشان به آخر میرسد، چرا که قدرت تفکر ضعیفی دارند و نمیتوانند به راههای دیگر و افراد دیگر برای رسیدن به خواستههایشان فکر کنند.
این استاد دانشگاه افزود: شخصیت این افراد از لحاظ تربیتی و آموزشی ضعیف است و این ضعف سبب میشود که یا به خود آسیب بزنند (خودکشی) یا به دیگری آسیب وارد کنند که نتیجه آن گرفتن انتقام از دیگری است. این افراد به دیگری آسیب میزنند چون او را باعث "تمامشدن" زندگیاشان میدانند.
دکتر حسینی گفت: در گذشته جامعه ما و در دنیای زندگی کشاورزی، زن و مرد چهرهبهچهره به یکدیگر نزدیک بودند و هر مردی در سن بلوغ ازدواج میکرد و محرومیت از زن به این شکل وجود نداشت. اما پس از اینکه ما به زندگی شهری وارد شدیم این محرومیت زیاد شد.
وی با اشاره به ملزومات زندگی شهری گفت: بنا بر ساختار زندگی شهری و فرهنگ آن یک فرد باید ابتدا تحصیل کند، سپس کار کند و درآمد کسب کند و پس از آن ازدواج کند، که همین مسئله باعث فاصله زیاد میان بلوغ و ازدواج در جامعه ما شده است. این فاصله و محرومیت در نهایت منجر به "عقده جنسی" خواهد شد که سبب بروز رفتارهای خشونتآمیز در پی انواع فشارها و بهخصوص فشارهای روانی میشود.
این استاد دانشگاه درباره بستر مناسب اجتماعی برای اجرای کامل قانون گفت: قانون بایدها و نبایدهایی است که در صورت انجام یا عدم انجام آن، فرد مجازات میشود. اما قانون جایی به صورت درست عمل خواهد کرد که امکانات اجرا و وضع آن نیز فراهم باشد.
وی افزود: ما برای دزدی، اسیدپاشی، قتل و همه جرمهای دیگر قانون داریم، اما امکانات جامعه را در حد این قوانین بالا نبردهایم. قطعا فقر و عدم وجود رابطه معقول بین درآمد و هزینه منجر به افزایش آمار دزدی میشود. یکی از عمدهترین مشکلات در جامعه ما این است که قانونگذاران فکر میکنند با بایدها و نبایدها جامعه اصلاح میگردد، در صورتی که این بایدها و نبایدها تنها بخشی از کنترل اجتماعی است. ما باید پیش از هر چیز به نیازهای انسانها توجه کنیم و به اینکه به هر میزان که دسترسی طبیعی و معقول آنها به این نیازها محدود شود، ممکن است ما با خطای بیشتری در کنترل اجتماعی روبرو گردیم.
به گزارش فرارو، این حادثه شاید بیش از هرچیز ما را به یاد آمنه و اسیدپاشی اندازد. فرقی نمیکند که چهره یک فرد از او گرفته شد یا جان او. افرادی در جامعه در برابر نرسیدن به خواستههایشان صدمات جبران ناپذیری، به خود، دیگری و سیستم اجتماعی میزنند.
یک جامعهشناس معتقد است "خشونت در ذات همه افراد وجود دارد، اما این خشونت توسط فرهنگ جوامع باید کنترل گردد. یکی از وجوهی که جوامع باید در قانونمدار کردن، کاهش خشونت و افزایش فرهنگ دارا باشند، توجه به همه نیازهای انسانهای آن جامعه است. وقتی نیازی برطرف نشود، "حیات اجتماعی" میتواند برای برخی از افرادی که ضعیفتر هستند به پایان برسد و ما شاهد افزایش خشونت بر خود و دیگران در جامعه باشیم."
دکتر حسن حسینی استاد دانشگاه با تاکید بر وجود خشونت در ذات آدمها در گفتوگو با فرارو گفت: در ذات ما انسانها آدمکشی و خشونت وجود داشته و دارد. در همین رابطه و در روایاتی که از کتب مقدس آمده است، هنگامی که انسان سرپیچی و هبوط کرد، آدم و حوا صاحب فرزند شدند و دوفرزند پسر آنها جنگ کردند و قابیل هابیل را کُشت. بنابراین ما نباید از خونریزی انسانها بر سر خواستههایشان تعجب کنیم.
وی تصریح کرد: آنچه که این خونریختن و آدمکُشی را در انسانها کنترل کرده و میکند "فرهنگ" است. تمام جنگهای محدود یا وسیع تاریخ بشر نیز بر همین مبنا در نهایت به صلح انجامیدند؛ چرا که این خشونت را نمیتوان ادامه داد.
وی ضمن اشاره به رابطه مستقیم افزایش فرهنگ و رفتار تحملمدارانه ادامه داد: در جوامع انسانی به هر میزان که سطح فرهنگ بالاتر رود، رفتارهای تحملمدارانه بیشتری در جامعه شکل میگیرد و آدمها در برابر ناملایمات خویشتندارتر میشوند. به هر میزان که ما در گفتمان و فکر معلول واقع شویم، یعنی نتوانیم با طرف مقابل گفتگو کنیم و نیازمان را به او بیان کنیم، میزان خشونت افزایش پیدا خواهد کرد.
حسن حسینی در تحلیل حوادث خشونتباری که در پی ناکامی رخ میدهند، گفت: در مورد حوادثی که در جامعه ما رخ میدهد و فردی به دلیل شنیدنِ پاسخ نه در مراسم خواستگاری دست به خشونت میزند نیز، ما با عدم امکان گفتگو و فکر روبرو هستیم. این افراد با شنیدن یک پاسخ "نه" دنیا برایشان به آخر میرسد، چرا که قدرت تفکر ضعیفی دارند و نمیتوانند به راههای دیگر و افراد دیگر برای رسیدن به خواستههایشان فکر کنند.
این استاد دانشگاه افزود: شخصیت این افراد از لحاظ تربیتی و آموزشی ضعیف است و این ضعف سبب میشود که یا به خود آسیب بزنند (خودکشی) یا به دیگری آسیب وارد کنند که نتیجه آن گرفتن انتقام از دیگری است. این افراد به دیگری آسیب میزنند چون او را باعث "تمامشدن" زندگیاشان میدانند.
دکتر حسینی گفت: در گذشته جامعه ما و در دنیای زندگی کشاورزی، زن و مرد چهرهبهچهره به یکدیگر نزدیک بودند و هر مردی در سن بلوغ ازدواج میکرد و محرومیت از زن به این شکل وجود نداشت. اما پس از اینکه ما به زندگی شهری وارد شدیم این محرومیت زیاد شد.
وی با اشاره به ملزومات زندگی شهری گفت: بنا بر ساختار زندگی شهری و فرهنگ آن یک فرد باید ابتدا تحصیل کند، سپس کار کند و درآمد کسب کند و پس از آن ازدواج کند، که همین مسئله باعث فاصله زیاد میان بلوغ و ازدواج در جامعه ما شده است. این فاصله و محرومیت در نهایت منجر به "عقده جنسی" خواهد شد که سبب بروز رفتارهای خشونتآمیز در پی انواع فشارها و بهخصوص فشارهای روانی میشود.
این استاد دانشگاه درباره بستر مناسب اجتماعی برای اجرای کامل قانون گفت: قانون بایدها و نبایدهایی است که در صورت انجام یا عدم انجام آن، فرد مجازات میشود. اما قانون جایی به صورت درست عمل خواهد کرد که امکانات اجرا و وضع آن نیز فراهم باشد.
وی افزود: ما برای دزدی، اسیدپاشی، قتل و همه جرمهای دیگر قانون داریم، اما امکانات جامعه را در حد این قوانین بالا نبردهایم. قطعا فقر و عدم وجود رابطه معقول بین درآمد و هزینه منجر به افزایش آمار دزدی میشود. یکی از عمدهترین مشکلات در جامعه ما این است که قانونگذاران فکر میکنند با بایدها و نبایدها جامعه اصلاح میگردد، در صورتی که این بایدها و نبایدها تنها بخشی از کنترل اجتماعی است. ما باید پیش از هر چیز به نیازهای انسانها توجه کنیم و به اینکه به هر میزان که دسترسی طبیعی و معقول آنها به این نیازها محدود شود، ممکن است ما با خطای بیشتری در کنترل اجتماعی روبرو گردیم.
ارسال نظر