گوناگون

صداوسیمای بزرگ و بوروکراسی‌زده

صداوسیمای بزرگ و بوروکراسی‌زده

پارسینه: سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با هجمه‌ای از برنامه‌های رسانه‌ای در سرتاسر عالم که بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران جریان دارد مواجه است. وظیفه ای که سازمان صداوسیما برای مقابله با این هجمه ها بر دوش دارد تاثیر زیادی در بزرگ شدن و افزایش فعالیت سازمان داشته است.بزرگ شدن و بورکراسی زده شدن سازمان صداوسیما، تاثیرات نامطلوبی را در بعضی از ارکان آن به همراه داشته است

بیش از یک دهه است که مسئولین ارشد نظام، دغدغه‌ی چابک‌سازی سازمان صداوسیما را دارند. این مسئله فقط مختص به این سازمان نیست، بلکه سازمان‌های دولتی و شبه‌دولتی نظیر ایران‌خودرو و سایپا نیز درگیر این معضل هستند.

نتیجه پس از یک دهه، این بوده است که این سازمان‌ها هنوز در چابک‌سازی موفق نبوده‌ و بلکه روزبه‌روز فربه‌تر شده‌اند، این مسئله برای سازمان‌هایی که سودای خصوصی بودن را در سر دارند، نظیر ایران‌خودرو و سایپا، باعث افزایش هزینه‌ی سربار و کاهش سود می‌شود، ولی غرض ما در این بحث، سازمان صداوسیماست؛ سازمانی دولتی و حاکمیتی که شاخص ارزیابی آن نباید نظیر سازمان‌های خصوصی، مبتنی بر تحلیل هزینه فایده باشد، بلکه این سازمان می‌بایست برای پاسخ‌گویی به دغدغه‌های مسئولین نظام و آرمان‌های انقلاب اسلامی و همچنین پویایی‌های محیطی، هرچه زودتر فکری به حال عدم چابکی خود کند. خوشبختانه ریاست جدید سازمان بارها به این معضل اشاره کرده و رفع آن را در دستور کار خود قرار داده‌اند. غرض نویسنده از نگارش این سطور، در دستور کار گذاشتن چابک‌سازی سازمان صداوسیما نیست که این مهم حاصل شده، بلکه ذکر این نکته مدنظر است که چابک‌سازی سازمان و کوچک‌سازی بوروکراسی، امری به‌ظاهر ساده، ولی به‌واقع دشوار است.
سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ماهیتی حاکمیتی، دولتی و رسانه‌ای دارد و با هجمه‌ای از برنامه‌های رسانه‌ای در سرتاسر عالم که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران جریان دارد، مواجه است. وظیفه‌ای که سازمان صداوسیما برای مقابله با این هجمه‌ها بر دوش دارد، تأثیر زیادی در بزرگ شدن و افزایش فعالیت سازمان داشته است.
عمده‌ی مشکل سازمان صداوسیما، از بزرگ بودن آن نشئت می‌گیرد. [1] بزرگ بودن با بوروکراسی ناکارآمد عجین شده است. اما راهکار چیست؟ چگونه باید یک بوروکراسی بزرگ را متناسب کرد؟
نخست باید توجه داشت که برای راهبری و مدیریت هر چیزی، باید طبیعت آن‌ را شناخت. با شناخت طبیعت هرچیزی است که می‌توان بر آن غلبه کرد و آن را مدیریت کرد. بوروکراسی نیز از این مسئله مبرا نیست. ذات و طبیعت بوروکراسی بزرگ‌شونده است. این واقعیتی است که سلزنیک، [2] مرتون [3] و گلدنر [4] به‌اتفاق، بدان اشاره کرده‌اند. بوروکراسی‌ها در صورت موفقیت، خواستار تأمین منابع و افزایش اندازه به دلیل موفقیت هستند و در صورت عدم موفقیت، علت آن را کمبود منابع می‌دانند و در هر دو صورت، تقاضا برای افزایش و متورم‌تر شدن بوروکراسی، افزایش می‌یابد. بوروکراسی حالتی ژلاتینی داشته و در برابر فشارهای دفعی و ضربتی در عوض کوچک شدن، پنهان می‌شود. شناخت ماهیت بوروکراسی، ما را از رفتارهای شتاب‌زده در تقابل با آن بازمی‌دارد و کنش‌های آگاهانه و متفکرانه را طلب می‌کند.
شکل 1 : پیش‌روندگی و بزرگ شدن مستمر بوروکراسی
همچنین باید ماهیت سازمان صداوسیما را نیز شناخت تا بتوان برای عوارض و علت ‌اصلی مشکلات آن، که همان سازمان و بوروکراسی بزرگ است، چاره‌ای اندیشید. سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ماهیتی حاکمیتی، دولتی و رسانه‌ای دارد و با هجمه‌ای از برنامه‌های رسانه‌ای در سرتاسر عالم که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران جریان دارد، مواجه است. وظیفه‌ای که سازمان صداوسیما برای مقابله با این هجمه‌ها بر دوش دارد، تأثیر زیادی در بزرگ شدن و افزایش فعالیت سازمان داشته است.
در فضای دولت و آن‌ هم دولت جمهوری اسلامی ایران، ارزش نخست، عدالت، انصاف و خدمت به مردم است و بقیه‌ی ارزش‌ها در صورت تعارض با این ارزش، باید کنار نهاده شوند. به عبارت دیگر، ارزش‌ اصلی و غیرقابل مذاکره‌ی صداوسیما برای تصمیم‌گیری، می‌بایست عدالت، حق‌مداری و خدمت به مردم باشد. پس مسئله، مسئله‌ی مدیریت دولتی نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ سؤالی که می‌بایست اندیشمندان مدیریت دولتی با نظرداشت پیش‌فرض ارزشمندی عدالت، برای آن تدبیری اندیشیده و به مدیران صداوسیما مشورت دهند. یعنی نمی‌توان راه‌حلی برای معضل بوروکراسی صداوسیما ارائه داد و در آن تنها به کارایی، صرفه‌جویی مالی و کاهش هزینه‌های مادی نگاه کرد، بلکه می‌بایست حق، عدالت، و مأموریت اصیل دولت و حکومت، که همان خدمت به مردم است، به‌عنوان چارچوب حل مشکل مدنظر قرار گیرد و همین محدودیت‌ها در فضای دولتی است که فرایند تصمیم‌گیری و حل مشکل را با فضای تصمیم‌گیری و حل مسئله در محیط کسب‌وکار، متفاوت و نسبت به آن، دشوارتر می‌سازد.

شکل 2: تفاوت کوچک‌سازی افقی و عمودی
سازمان صداوسیما در حال حاضر برای کوچک‌سازی، دو راه پیش رو دارد. اول آنکه از وظایف تدوین خط‌مشی و ارزیابی، برنامه‌ریزی و اجرا، یک یا چند وظیفه را برگزیند و برای مثال، اجرا را واگذار کند و از عمق خود بکاهد. به عبارتی، باید یا کوچک‌سازی عمودی را در دستور کار خود قرار دهد و یا کوچک‌سازی افقی را. کوچک‌سازی افقی بدین معناست که از بخشی از مأموریت خود صرف‌نظر کند. به عبارت دیگر، اگر سازمان در حیطه‌های تولید، پخش و... فعالیت دارد، یک یا چند بخش‌ را به‌عنوان مأموریت اصلی خود تقبل نماید و باقی را واگذار کند.
در اینجا باید به دو سؤال پاسخ گفت: نخست اینکه کدام راهکار، برتری دارد؛ کوچک‌سازی افقی یا عمودی؟ ثانیاً این وظایف باید به کدام بخش واگذار شود؟
در خصوص سؤال اول، نویسنده برآن است که کوچک‌سازی افقی برتر است. دلیل این است که در کوچک‌سازی عمودی عملاً باید مطابق اصول مدیریت دولتی نوین گام برداشت؛ مکتبی از مدیریت دولتی‌ که علاوه بر فوایدی که دارد، انتقادات بسیاری بدان وارد است. عملاً در این مدیریت، وظیفه‌ی تدوین خط‌مشی از اجرای آن تفکیک می‌شود و این در حالی است که این دو وظیفه در هم عجین شده‌اند و به این سادگی قابل تفکیک نیستند. این مدیریت مدعی است که باید نگاه مدیریت بازرگانی را در مدیریت دولتی جریان داد، ولی این مسئله به‌خصوص در نظام جمهوری اسلامی ایران که داعیه‌دار ارزش‌های بلندی چون‌ عدالت، ظلم‌ستیزی، خدمت به مردم است، جایگاهی ندارد. مدیریت بازرگانی تنها وامدار شاخص‌های کارایی و اثربخشی است و تنها منفعت را می‌شناسد، ولی مدیریت دولتی و اسلامی، علاوه بر این شاخص‌ها، شاخص‌ مهم‌تری به نام عدالت نیز دارد.
شاید به‌صراحت بیشتر بتوان گفت در کوچک‌سازی عمودی، در واقع کوچک‌سازی رخ نمی‌دهد، بلکه بوروکراسی از سازمان دولتی به سازمان خصوصی منتقل می‌شود. به عبارت دیگر، نوعی انتقال و جابه‌جایی کارکنان از استخدام تحت قوانین دولتی به استخدام تحت قوانین خصوصی صورت می‌پذیرد. بنابراین در این نوع کوچک‌سازی، نوعی بوروکراسی پنهان یا سایه ایجاد می‌شود با این تفاوت که بوروکراسی پیشین تحت نظارت و کنترل نظام و بدان پاسخ‌گو بود، ولی این بوروکراسی از پاسخ‌گویی و نظارت به‌دور بوده و از آن گریزان است. در این حالت بوروکراسی کوچک نمی‌شود، بلکه بخشی از آن پنهان و مخفی می‌شود ( Lane ، 2005: 186).
این در حالی است ‌که در کوچک‌سازی افقی، برخی از مأموریت‌های سازمان که با یکدیگر هم‌عرض هستند، واگذار می‌گردد. در کوچک‌سازی عمودی، سازمان همچنان مدعی مأموریت عریض و طویل خود است و در اجرا، تنها وظیفه را تفویض می‌کند، ولی در کوچک‌سازی افقی، بخشی از مأموریت سازمان به‌کلی (اعم از تدوین خط‌مشی، برنامه‌ریزی، اجرا و ارزیابی) واگذار می‌شود.
کلید کوچک‌سازی بوروکراسی، اعتماد است. اما سؤال اینجاست که به چه کسی باید اعتماد شود؟ آیا صرف اعتماد کردن کافی است یا می‌بایست ویژگی فرد اعتمادشونده نیز مورد بررسی قرار گیرد؟ به عبارت دیگر، این بخش از مأموریت باید به کدام بخش از جامعه واگذار شود؟
اگر در یک تقسیم‌بندی کلی، سازمان را به تولید و پخش تقسیم کنیم، در این واگذاری، به دلیل گلوگاه بودن پخش، بخش تولید عملاً واگذار می‌شود و سازمان تنها عهده‌دار تدوین‌، اجرا و ارزیابی‌های خط‌مشی‌های پخش می‌شود. در این حالت، با در اختیار داشتن پخش، عملاً قدرت نرم سازمان بر عرصه‌‌ی تصمیم‌گیری و خط‌مشی‌گذاری بخش تولید نیز وجود خواهد داشت و بخش تولید ناگزیر از در نظر گرفتن دغدغه‌ها و اولویت‌های پخش است. کلید کوچک‌سازی بوروکراسی، اعتماد است. اما سؤال اینجاست که به چه کسی باید اعتماد شود؟ آیا صرف اعتماد کردن کافی است یا می‌بایست ویژگی فرد اعتمادشونده نیز مورد بررسی قرار گیرد؟ به عبارت دیگر، این بخش از مأموریت باید به کدام بخش از جامعه واگذار شود؟
دو پاسخ در پیش روی ماست. نخست بخش خصوصی که به دنبال منفعت خویش بوده و ارزش‌های کارایی، اثربخشی و... و زبان پول و ریال و دلار را درک می‌کند؛ بخشی که اگر هیچ‌ دغدغه‌ی رسانه‌ای هم نداشته باشد، در‌صورتی‌که تشخیص دهد سودش در رسانه است، به‌سراغ آن نیز خواهد آمد و بخش دیگر که مردمی بوده و نیروهای دغدغه‌مند را نظیر گروه‌های خودجوش دانشجویی، گروه‌های هنرمندان و... در خود جای داده است.
این بخش که همانند بخش دولتی، دغدغه‌ی نفع عمومی را دارد و به‌دنبال حداکثرسازی منفعت عامه است، بهترین بخش برای واگذاری فعالیت‌های فرهنگی و از جمله رسانه است. دغدغه‌ای که در حکم رهبری معظم انقلاب برای اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز متجلی شده بود: «با توجه به رویش‌های معتنابه و جوشش‌های فراوان فعالیت‌های فرهنگی در سطوح مردمی، خصوصاً جوانان مؤمن و انقلابی، دستگاه‌های فرهنگی نظام و در رأس آن‌ها شورای عالی انقلاب فرهنگی، باید نقش حلقات مکمل و تسهیل‌گر و الهام‌بخش را در فعالیت‌های خودجوش و فراگیر مردمی در عرصه‌ی فرهنگ برای خود قائل باشند و موانع را از سر راه آن‌ها کنار بزنند» [5] (حکم مقام معظم رهبری، 26 مهر 1393).
بر این اساس، در یک کلام، به اعتقاد نویسنده، متاخط‌مشی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در جهت چابک‌سازی، «کوچک‌سازی افقی از طریق واگذاری بخش تولید به گروه‌های فرهنگی و رسانه‌ای جبهه‌ی انقلاب اسلامی و تکفل پخش توسط سازمان صداوسیما» است. این متاخط‌مشی در قالب خط‌مشی‌های ذیل تجلی می‌یابد:
- شناسایی گروه‌های فرهنگی و رسانه‌ای جبهه‌ی انقلاب اسلامی؛
- ایجاد پایگاه‌‌های تولیدی در جهت ایده‌پردازی و تولید فیلم‌نامه و فیلم و سریال و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی؛
- تبیین شاخص‌های پخش به‌صورت شفاف و اطلاع‌رسانی و تفهیم آن به گروه‌های تولیدی خارج از سازمان؛
- واگذاری بخش‌های تولیدی سازمان و توان لجستیکی تولیدی سازمان به‌طور مناسب و در صورت لزوم با ارائه‌ی تسهیلات به گروه‌های تولیدی مؤمن و متعهد به انقلاب اسلامی.*

پی نوشت ها
[1] . برآورد غیررسمی از کارمندان صداوسیما، حدود 50 هزار نفر است.
[2] . Selznick
[3] . metron
.[4] Goldner
[5] . حکم مقام معظم رهبری برای آغاز دوره‌ی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، 26 مهر 1393.

* مهدی عبدالحمید، سیاست‌پژوه پژوهشکده مطالعات راهبردی حکمت/برهان

ارسال نظر

  • ناشناس

    عمده مشکل صدا و سیما، عدم صداقت و توهین به شعور بینندگان است!!!

  • سعيد

    چي داري ميگي پدرجان؟؟؟!!!
    صداوسيماي ميلي ما حتي از نشون دادن آلات موسيقي هم وحشت داره... به نظر من درشو گل بگيرند بهتره!!!!
    كلي هم صرفه جويي ميشه!!!!
    هر كي موافقه ، بزنه اون لايك خوشگله رو.....

  • ناشناس

    فقط اقای سرافراز درحال فشاربه کارمندان و کم کردن مزایا و رفاهیات حداقلی است که به شدت توسط برخی سایتها بزرگ نمایی شد و صدای ماهم به هیج جا نمی رسد که آی پدرامرزیده ها رفاهیات انچنانی برای مدیران بوده نه کارمند بدبخت

  • ناشناس

    پول این سازمان عریض و طویل از کجا میاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و چرا مردم این قدر به طرف برنا مه های ماهواره میرن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • ناشناس

    خوب کسی که این تلویزیون را تماشا نمیکنه

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار