وكيل بيوجدان
پارسینه: حکایتی از یک وکیل بی وجدان
در دادگاه يك انسان بسيار شرور را محاكمه ميكردند، وكيل مدافع آن شرور برخاست و در جايگاه قرار گرفت و در دفاع از او گفت: جناب قاضي! مردي را كه شما محاكمه ميكنيد پدري مهربان، انساني شريف، آدمي باوقار و مومن و شخصي درستكار و امين و بسيار پاك دامن است. در اين هنگام آن مرد شرور از جا برخاست و با عصبانيت به وكيلش گفت: اي وكيل نادان و بيوجدان تو از من كلي پول زيادي گرفتي و حالا داري از يك نفر ديگر دفاع ميكني؟!!
سخنان حكما
گشايش كارهاي اجتماع در عدالت است و كسي كه عدالت براي او تنگي ايجاد كند، ستم براي او تنگناتر خواهد بود. (امام علي (ع))
ارسال نظر