چگونه با بیمار باید از مرگ صحبت کرد؟
پارسینه: در بعضی بیماران، ممكن است سرطان از مرحلهاي به بعد دیگر به درمان پاسخ ندهد، و بیمار باید با این حقیقت روبهرو شود که احتمالاً بهزودی از دنیا خواهد رفت. این موضوع برای بیمار و اطرافیانش بسیار ترسناک است. ممکن است بیمار در بستر باشد، يا نتواند بيشتر از چند قدم راه برود، یا گیج و منگ باشد. خيلي سخت است كه عزيز خود را در حال احتضار ببينيد.
هرچند سخت است، ولي مهم است که تلاش کنید تا در كنار بیمار بمانید. امكان دارد بیمار سرطانی حتی در كنار نزديكان خود نيز احساس تنهایی كند. دليلش شايد اين باشد که نزديكان بيمار از شرایط او باخبر نيستند. شما میتوانید در هر قدم از این راه با بيمارتان همراه و همقدم شويد. ميتوانيد تنها با ماندن در كنار عزيزتان و گوش کردن به حرفهايش با لبخند یا با نوازش نشان دهید که همراه او هستید. حضور در این مرحله جرئت و انرژی زیادی لازم دارد.
بیماري كه با سرطان پیشرفته دست و پنجه نرم ميكند، گاهي ممکن است از ديگران دوري كند و به نظر برسد كه با نزدیک شدن مرگ خود را از زندگی کنار میکشد. این وضعيت معمولاً مرحلهای طبیعی و راهی برای قطع رابطة بيمار با زندگی است. در این صورت، بهترین کاری که از شما برميآيد درک این نشانه و حضور مداوم در كنار اوست. سعی کنید این رفتار را به خودتان ربط ندهيد و وقتی بیمار كناره ميگيرد، ناراحت نشويد. احتمالاً او هيچ مشكلي با شما ندارد.
صحبت از مرگ
وقتي بیمار از مرگ صحبت میکند، اطرافيان معمولاً نميدانند چه پاسخي بدهند و اين موضوع نگرانشان ميكند. اما این مسئلهاي است که زياد پيش ميآيد. بعضی از بيماران دوست دارند دربارة مراحل متفاوت مرگ صحبت کنند. میخواهند بدانند بايد انتظار چه چیزی را داشته باشند. بعضی از آنها میخواهند بدانند چگونه خواهند مرد، و میپرسند: وقتی در حال مرگ هستم، درواقع چه حالتي را تجربه میکنم؟ کمک كاركنان آسایشگاه و متخصصان مراحل پاياني بیماری برای پاسخ دادن به این قبيل سؤالها به کار میآید. اگر پاسخ سؤالی را نمیدانید، میتوانید بگویید: من نمیدانم، اما میتوانیم با کسانی تماس بگیریم تا برای پیدا کردن جواب به ما کمک کنند. متخصصان میتوانند براي شما و بیمار توضیح بدهند که با نزدیک شدن مرگ چه تغييراتي در او به وجود ميآيد.
کاركنان آسایشگاه به پاسخ دادن به این قبيل سؤالها عادت دارند و تخصصشان پاسخگويي دوستانه و همراه با حمایت مورد نیاز بیمار است. در بسیاری از آسایشگاهها، از بيماراني كه مراحل پيشرفتة سرطان را ميگذرانند مراقبتهای تخصصی و دقیق و غمخوارانه میشود.
شاید بیمار از شما بپرسد: چرا این اتفاق برای من افتاد؟ شنیدن این سؤال بسیار سخت است، چون پاسخی برای آن وجود ندارد و دردی که در آن نهفته است قلب شنونده را میشکند. پاسخ سادة این سؤال این است: من نمیدانم. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که دست عزیز بیمارتان را بگیرید و اجازه بدهید گریه کند یا از پشیمانیها و غمهايش حرف بزند. فراهم كردن چنين موقعیتي براي بیمار بزرگترین کمکی است که میتوانید به او بكنيد، چون خيليها از صحبت دربارة مرگ پرهيز میکنند و به خودشان اجازه نمیدهند كه در اين درد بيمار شریک شوند.
بعضی از بيماراني که میدانند مرگشان نزديك است، نیاز دارند دلشان را سبک کنند. شايد بخواهند دربارة کارهایی صحبت کنند که در طول زندگي انجام دادهاند و به خاطر آنها شرمنده يا پشیماناند. ممکن است بخواهند به خاطر این کارها عذرخواهی کنند. شايد از شما بخواهند در آینده کاری برایشان انجام بدهید. برای کسی که در حال مرگ است، هیچ کلام جادویی وجود ندارد، اما اغلب حضور شما بهتنهایی کافی است و محبت و برخورد همدلانة شما در چنين موقعیتي براي بيمار بیاندازه گرانبهاست.
ارسال نظر