قاتل: دوستم را کشتم و جسد را آتش زدم!
پارسینه: مردی که متهم است دوستش را به قتل رسانده و جسدش را آتش زده، چون به همسرش پیشنهاد بیشرمانهای داده بود، در حالی بار دیگر پای میز محاکمه رفت که خودش اصرار بر ارتکاب قتل دارد اما جسدی وجود ندارد و دیوان عالی کشور نیز گفتههای او را نپذیرفته است.
مردی که متهم است دوستش را به قتل رسانده و جسدش را آتش زده، چون به همسرش پیشنهاد بیشرمانهای داده بود، در حالی بار دیگر پای میز محاکمه رفت که خودش اصرار بر ارتکاب قتل دارد اما جسدی وجود ندارد و دیوان عالی کشور نیز گفتههای او را نپذیرفته است.
این پرونده هفت سال قبل با شکایت خانواده مردی به نام پدرام تشکیل شد. آنها اعلام کردند پدرام گم شده است و خبری از او ندارند. تحقیقات مأموران نشان داد او آخرین بار با یکی از دوستان قدیمیاش به نام رامین قرار ملاقات داشت. وقتی رامین موردپرسش قرار گرفت، بدون هیچ مقاومتی به قتل اعتراف کرد و گفت ١٥ سال قبل پدرام به همسرم تعرض کرده بود، من هم بالاخره از او انتقام گرفتم، کشتمش و جسدش را آتش زدم.
هرچند اعترافات متهم منجر به پیداشدن جسدی نشد و ردی هم از اینکه واقعا این قتل اتفاق افتاده باشد به دست نیامد اما با توجه به اعترافات متهم و همچنین پیدانشدن ردی از رامین و شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه رامین صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١١٣ وقت دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و از آن دفاع کرد و سپس با توجه به درخواست اولیای دم که صدور حکم قصاص بود، درخواست صدور حکم قانونی کرد.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: ١٥ سال قبل پدرام به همسر من تعرض کرده بود. وقتی همسرم این موضوع را گفت، تصمیم گرفتم پدرام را بکشم. او سالها در آمریکا زندگی کرده و به جرم قاچاق اسلحه از این کشور اخراج شده بود. پدرام از همسر و فرزندانش جدا شد و به ایران آمد. سالها بود که خانوادهاش را میشناختم و با خودش هم بعد از بازگشتش به کشور آشنا شدم. رفتوآمد ما خیلی زیاد بود.
از طریق خواهر پدرام بهنام پونه شنیده بودم او مشکلات اخلاقی دارد اما فکر نمیکردم با همسرم چنین رفتاری کند تا اینکه یک روز به خانه آمدم و دیدم همسرم مریض شده و او را به بیمارستان بردهاند. خیلی گریه میکرد. از او پرسیدم چه شده است، گفت پدرام به من تجاوز کرده، خیلی با خودم کلنجار رفتم تا پدرام را بکشم. چندباری هم برای قتل او نقشه کشیدم اما نشد. من در قلب خودم او را بخشیدم. آن روز پدرام آمد و گفت پول خواهرزنم را بده، من هم قبول کردم. او سپس ادکلنی از جیبش درآورد و به من گفت این را به همسرت بده. خیلی عصبانی شدم.
او هنوز هم به زن من فکر میکرد، تبر را از روی دیوار برداشتم و یک ضربه به سرش زدم، بعد هم با تفنگ شکاری تیری به پشتش زدم. متهم گفت: جسد را پشت وانت گذاشتم و به جایی بردم که زبالهها را میریختند، آنجا جسد را آتش زدم. او درباره رابطهاش با خواهر مقتول گفت: من رابطه با پونه را انکار نمیکنم و قبول دارم. قضات برای بررسی ادعای متهم تصمیم گرفتند از همسر رامین تحقیق کنند.
وقتی او در جایگاه حاضر شد، گفت: متأسفانه باید بگویم پدرام به من تعرض کرد. او سپس موضوع را شرح داد و گفت: روز حادثه بعد از اینکه با پونه از پیادهروی برگشتیم، به من گفت بیا با هم برویم خانه ما و صبحانه بخوریم، من هم قبول کردم. در اتاق منتظر پونه بودم که یکباره پدرام آمد و چای آورد، با تعجب پرسیدم تو چرا خانه هستی، پونه به من گفتهبود تو نیستی، پدرام جواب داد خودش از پونه خواسته که دروغ بگوید و میخواسته با من صحبت کند و بعد هم به من تجاوز کرد.
هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به اعترافاتی که مقرونبهواقع تشخیص داده شد، به قصاص محکوم کردند. اما این رأی در دیوان عالی کشور تأیید نشد و قضات اعلام کردند باید تحقیق بیشتری درباره پیداشدن جسد انجام شود. با توجه به ایراد وارده، روز گذشته متهم یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت و گفتههای قبلی خودش را تکرار کرد.
ارسال نظر