تعادل عرضهوتقاضای محصولات کشاورزی؟
پارسینه: هر سال بازار محصولاتی نظیر گوجهفرنگی، سیبزمینی، پیاز و محصولات کشاورزی از این قبیل، با حاشیههای فراوانی در قیمت و عدم تعادل در عرضه و تقاضا مواجه میشود.
اقتصادنیوز، هر سال بازار محصولاتی نظیر گوجهفرنگی، سیبزمینی، پیاز و محصولات کشاورزی از این قبیل، با حاشیههای فراوانی در قیمت و عدم تعادل در عرضه و تقاضا مواجه میشود. یک سال به قدری فراوانی در گوجهفرنگی است که به دلیل قیمت ناچیز آن برداشت آن از سوی کشاورز صرفه ندارد. سال بعد اما بوتهها خشک میشوند، گوجهفرنگی کمیاب میشود و قیمت آن سرسام میآورد.
به گزارش اقتصادنیوز، علی کیانیراد، معاون پژوهشی موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی وزارت جهاد کشاورزی در گفتوگویی با هفتهنامه تجارت فردا(شماره 176) از چند و چون شکلگیری این پدیده میگوید. این پژوهشگر حل این معضل را در گرو تغییر نگاه کلی به بخش کشاورزی میداند و به متشکلسازی بخش کشاورزی به عنوان راهکار اصلی اشاره دارد.
خلاصهای از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*به طور کلی تولید در بخش کشاورزی تفاوت عمدهای با تولید در بخش صنعت دارد؛ زمانی که تولیدکننده در بخش کشاورزی تصمیم به تولید میگیرد تا زمانی که محصول آمادگی قیمتگذاری و عرضه به بازار پیدا میکند، یک فاصله زمانی وجود دارد. به عبارت دیگر شکافی وجود دارد میان تصمیم به تولید و عرضه محصول به بازار. به عنوان مثال تولیدکننده گوشت مرغ اکنون تصمیم به جوجهریزی میکند، که در این میان شاخصهای متعددی در میان است.
*در بخش کشاورزی، چنانچه نمودارهای تعادلی در طول زمان ترسیم شود، تصمیم به عرضه یا مقدار عرضه محصول، ارتباطی با قیمت دوره جاری ندارد و مرتبط به دوره گذشته در سایه انتظارات نسبت به آینده است. این منحنیها به دلیل شباهت با تارعنکبوت به این نام مرسوم بوده و پدیدهای است که برای عمده محصولات کشاورزی پدید میآید.
*عموماً کالاهای کشاورزی نسبت به سایر کالاهای سایر بخشها، از هر دو طرف عرضه و تقاضا، کششناپذیرتر هستند. به عنوان مثال تعادل آنها در قیمت پایینتری در مقایسه با بخش صنعت قرار میگیرد به همین دلیل نیز گفته میشود که کشاورزی نیاز به حمایت بیشتری برای مصرفکننده و تولیدکننده دارد.
*تجربه جهانی نشان میدهد در نوسان قیمت محصولات کشاورزی اینچنینی که در یک سال مازاد عرضه وجود دارد و در سال دیگر مازاد تقاضا، عموماً سیاست مدیریت عرضه استفاده میشود. اما توجه داشته باشید که این مدیریت عرضه در صنعت و کارخانجات تولیدی به راحتی قابل تحقق است، به عنوان مثال خط تولید کند میشود یا کالا در انبار میماند.
* در کشور آنگونه که تشکلها در حوزه غیرکشاورزی شکل گرفتهاند و لابیهای قوی دارند، در کشاورزی وجود ندارد و البته شکلگیری آن دشوار است. در این میان مسائل گوناگونی مطرح است از جمله مسائل فرهنگی، خرد و پراکندگی اراضی و امثال آن. حال آنکه در کشور، دولت نقش این تشکلها را ایفا میکند که طبیعتاً تحت فشار زیادی قرار میگیرد.
*دولتها باید وارد شوند و سیاستهای حمایتی اتخاذ کنند. توجه داشته باشید که سیاستهای حمایتی از هر محصول لازم است در قالب بستهای متشکل از ابزارهای مختلف و متناسب با نظام بازار و ساختار فناوری تولید در هر منطقه یا کشور باشد.
*من فکر میکنم عموماً نوع نگاه سیاستگذاران خارج از بخش کشاورزی به این بخش باید تغییر پیدا کند. تا زمانی که بخش کشاورزی صرفاً به عنوان بخشی نگریسته شود که نیاز به حمایت ندارد، یا بعضاً میتوان از طریق سیاست جانشینی واردات عمل کرد، بهبود قابل توجهی اتفاق نخواهد افتاد.
*چنانچه سرمایهگذاری متناسبی در بخش کشاورزی تحقق پیدا کند، قطعاً بهرهوری ارتقا مییابد، و به دنبال این بهرهوری، کاهش هزینه تمام شده و افزایش کیفیت محصول حاصل میشود که این منفعت در گرو حمایت جامعه از تولیدکننده و نیز حمایت هدفمند از مصرفکننده عاید میشود.
ارسال نظر