درباره مختصات نسل دهه ۷۰ و ۸۰؛ کسانی که در خرداد ۱۳۹۶ ده میلیون رای دارند
پارسینه: سه شنبه، میتوانست یک روز کامل معمولی باشد. اولین روزه ماه رمضان در یک روز کشدار گرم تابستانی. همین طور هم داشت میشد که در تهران، خبری عجیب پیچید. عدهای از دختران و پسران کم سن و سال، در مجتمع تجاری کوروش در غرب پایتخت جمع شده بودند تا میتینگ برگزار کنند.
آن هم نه یک نفر و دو نفر و ده نفر. در کانالی که قرار گذاشته بودند بیش از بیست هزار نفر عضو بودند و کسانی که در محل بودند گفتند که دست کم یک دهم آن جمعیت را دیدهاند. دو هزار دختر و پسر نوجوان و جوان؟ روز اول ماه رمضان؟ کنار یک مجتمع تجاری؟ میتینگ؟ آخرالزمان شده است!
آمارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که در بازه سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰، نزدیک به ۲۵ میلیون نفر در ایران متولد شدهاند. کمی کمتر از یک سوم کل جمعیت کشور ما. از این میزان ۱۷ میلیون نفر یعنی بیش از ۶۰ درصد در شهرها ساکن هستند.
نخستین دهه هفتادی ایران در سال ۱۳۸۵ یعنی یک سال بعد از ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به سن نوجوانی رسیده و جوانی خود را در سال ۱۳۸۸ آغاز کرده است. جدیدترهایشان که تصاویر سوررئالتری هم به وجود میآورند. مثلا به این فکر کنید که کسانی که امسال در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان یک فرد بالغ ۱۸ ساله رای دادند هیچ درک بصری واقعی از گل خداداد عزیزی به استرالیا ندارند. آنان که توانستهاند به حسن روحانی رای بدهند؛ وقتی که جدایی نادر از سیمین اکران شده، فقط ۱۵ سال سن داشتند.
حالا به غیر از این تصاویر نمادین، بیایید چند ماجرای واقعی را با هم مطرح کنیم. مثلا به این فکر کنیم که نسلی که از آن صحبت میکنیم (البته در کنار کسانی که از سال ۱۳۶۵ به بعد متولد شدهاند) هیچ درکی از دو واقعه مهم تاریخ پنج سال اخیر ایران ندارند. آنها انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی را صرفا از قاب تلویزیون دیدهاند و حداکثر در کتابهای درسی شان.
این نسل، البته در زمانه انفجار تلفن همراه و فضای مجازی در ایران به دوران نوجوانی و جوانی رسیده است. یک گزارش در بهمن سال ۱۳۸۵ میگوید که ضریب نفوذ تلفن همراه در کل کشور ۲۱ درصد است و حالا در سال ۱۳۹۵ ضریب نفوذ تلفن همراه که حاصل تقسیم تعداد خطهای فعال موبایل کشور بر جمعیت است مدتهای زیادی است که عدد ۱۰۰ را رد کرده است. این یعنی ۵ برابر شدن موبایلدارها در عرض ۱۰ سال. اگر برایتان عجیب نیست یادتان بیاید زمانی که داشتن موبایل، دست کم در سریالهای تلویزیونی، در کنار خانه و ماشین، آپشنی برای دامادها به شما میرفت.
البته که نسل دهه هفتاد و هشتادی صرفا با موبایل طرف نیستند. در حالی که نخستین پیامک در ایران، در سال ۱۳۸۱ ارسال شد و تا مدتی هم مهمترین آپشن موبایلهای ما محسوب میشد و نیز در شرایطی که کمتر از ۲ سال قبل، احتمال استفاده از اینترنت ۳G باعث شده بود تا برخی از این موضوع ابراز نگرانی کنند؛ حالا وضعیت به گونهای شده که میگوید صرفا ظرف ۲ سال یعنی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴، آمار تلفنهای هوشمند در ایران، ۲۰ برابر شده و به رقم نجومی ۴۰ میلیون نفر رسیده است. بعید هم نیست که در حال حاضر، این آمار به گونهای تغییر کرده باشد که با قدرت بتوان گفت که نیمی از کسانی که در ایران تلفن همراه دارند؛ گوشی تلفن هوشمند دارند.
این البته شکل ماجرا نیست و باید به محتواهایی هم که در محیط مجازی توسط این نسل تولید میشود فکر کرد. نشریه چلچراغ در شماره نوروزی خود سلبریتیهای دابسمش باز اینستاگرام را روی جلد برد که همگی دهه هفتادی بودند. در همین اینستاگرام، موتور محرک بسیاری از حملات به صفحات این و آن ستاره ایرانی و خارجی همین دهه هفتاد و هشتادیها هستند. اصلا بگذارید بگوییم که قاتل ستایش، آن کودک افغان هم یک دهه هفتادی است و بگذارید از تیتر یک چند روز پیشمان در ساماندهی یک تجمع برای اعتراض به سختی امتحانات نهایی یاد کنیم که باز توسط همین نوجوانان و با استفاده از تلگرام صورت گرفت و البته از واقعه عصر سه شنبه تهران در مجتمع تجاری کوروش.
فضای مجازی، آن طور فکر و ذهن نوجوان و جوان دهه هفتاد و هشتادی را به خود مشغول کرده که دیگر جایی برای درس باقی نمیماند. مطلب ارزشمند سایت خبرآنلاین در مرداد ۱۳۹۲ نشان دهنده کاهش سواد دانشآموزان ایرانی در دهه هفتاد نسبت به دهه ۶۰ بود. در این پژوهش «درس اولی که به عنوان نمونه درس عمومی همه گروه های آزمایشی بررسی شده است، درس ادبیات است. بررسی نمرات این درس از کارنامه راه یافتگان به دانشگاه در ۱۰ ساله اخیر نشان می دهد در دولت هشتم، تعداد پذیرفتهشدگانی که نمره بالای ۹۰ درصد از این درس کسب کردهاند، ۳۳ برابر کسانی است که در دولت دهم، نمره بالاتر از ۹۰ درصد را گرفته اند. به بیان دیگر، نخبه گانی که توانسته اند تستهای درس ادبیات عمومی بالاتر از ۹۰ درصد صحیح علامت بزنند، ۹۷ درصد کاهش یافته است.»
فضای مجازی البته بلایی دیگر هم به سر این نسل آورده است. سرعت بالای محتوای تولید شده در وب باعث میشود خاطرهای برای فرد شکل نگیرد و او درگیر سرخوشیهای لحظهای شود. بدین ترتیب اگر نسل دهه ۶۰ تا سالهای سال میتواند به برنامه تلویزیونی و حتی کتابهای خود بنازد و حتی آن را حالا و با وجود گذشت دهها سال آن را بازنشر و حتی فیلمی مثل شهر موشها را به یکی از پرفروشترین فیلمهای سینما تبدیل کند؛ نسل دهه ۷۰ و ۸۰ و ۹۰، تقریبا خاطرهای ندارد که بخواهد آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. مخصوصا با توجه به نکتهای که گفتیم: آنها دو منبع بزرگ خاطره در ایران را ندیدهاند. جنگ و انقلاب.
نسل دهه هفتاد و هشتاد ویژگیهای دیگری هم دارد. مثل اینکه بیش از نسل قبلی خود به ازدواج علاقه دارد. در سال ۱۳۹۳، بیشترین ترکیب ازدواج ثبت شده، مربوط به ترکیب سنی مردان ۲۰ تا ۲۴ ساله با زنان ۱۵ تا ۱۹ ساله بوده است. این یعنی ۱۱۴ هزار ازدواج دهه هفتادی. آنها البته پرخاشگریهای خاص خود را هم دارند کما اینکه در فیلمهای مربوط به تجمع سه شنبه کوروش دیدیم و ضمنا در فیلم و موسیقی و هزار چیز دیگر میتوانند موجآفرینیها خاص خود را بکنند. (واقعا پدیده شدن پاشایی محصول تلاش دهه هفتادیها نبود؟)
حالا و در شرایطی که آمارها میگوید در سال آینده، ۱۰ میلیون نفر از حدود ۶۰ میلیون واجد شرایط رای دادن، متولدین ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸ خواهند بود؛ میتوان وزن این گروه در سیاست ایران را هم بهتر درک کرد. کسانی که احتمالا فارغ از استدلالهای قدیمی و خسته کننده تحریم انتخابات، پای صندوق حاضر میشود و بزرگترین سبد یکپارچه رای در آن انتخابات را دارند. یک بار دیگر هم گفتیم. حسن روحانی، صرفا اگر بگذارد که این گروه در زمین بازی خود یعنی فضای مجازی به راحتی بازی کند و مزاحمی مثل فیلترینگ نداشته باشد میتواند روی کمک آنها برای خرداد ۱۳۹۶ حساب باز کند. حالا باید منتظر ماند و دید آیا اقداماتی مثل میتینگ کوروش، این فضا را به روحانی میدهد که هنوز هم از فیلتر نشدن تلگرام دفاع کند یا سرخوشی عجیب و غریب نسل سوزاننده دهه ۷۰ و ۸۰، دامن روحانی و دولت او را هم خواهد گرفت.
مصطفی مسجدی آرانی /هفت صبح
آمارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که در بازه سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰، نزدیک به ۲۵ میلیون نفر در ایران متولد شدهاند. کمی کمتر از یک سوم کل جمعیت کشور ما. از این میزان ۱۷ میلیون نفر یعنی بیش از ۶۰ درصد در شهرها ساکن هستند.
نخستین دهه هفتادی ایران در سال ۱۳۸۵ یعنی یک سال بعد از ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به سن نوجوانی رسیده و جوانی خود را در سال ۱۳۸۸ آغاز کرده است. جدیدترهایشان که تصاویر سوررئالتری هم به وجود میآورند. مثلا به این فکر کنید که کسانی که امسال در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان یک فرد بالغ ۱۸ ساله رای دادند هیچ درک بصری واقعی از گل خداداد عزیزی به استرالیا ندارند. آنان که توانستهاند به حسن روحانی رای بدهند؛ وقتی که جدایی نادر از سیمین اکران شده، فقط ۱۵ سال سن داشتند.
حالا به غیر از این تصاویر نمادین، بیایید چند ماجرای واقعی را با هم مطرح کنیم. مثلا به این فکر کنیم که نسلی که از آن صحبت میکنیم (البته در کنار کسانی که از سال ۱۳۶۵ به بعد متولد شدهاند) هیچ درکی از دو واقعه مهم تاریخ پنج سال اخیر ایران ندارند. آنها انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی را صرفا از قاب تلویزیون دیدهاند و حداکثر در کتابهای درسی شان.
این نسل، البته در زمانه انفجار تلفن همراه و فضای مجازی در ایران به دوران نوجوانی و جوانی رسیده است. یک گزارش در بهمن سال ۱۳۸۵ میگوید که ضریب نفوذ تلفن همراه در کل کشور ۲۱ درصد است و حالا در سال ۱۳۹۵ ضریب نفوذ تلفن همراه که حاصل تقسیم تعداد خطهای فعال موبایل کشور بر جمعیت است مدتهای زیادی است که عدد ۱۰۰ را رد کرده است. این یعنی ۵ برابر شدن موبایلدارها در عرض ۱۰ سال. اگر برایتان عجیب نیست یادتان بیاید زمانی که داشتن موبایل، دست کم در سریالهای تلویزیونی، در کنار خانه و ماشین، آپشنی برای دامادها به شما میرفت.
البته که نسل دهه هفتاد و هشتادی صرفا با موبایل طرف نیستند. در حالی که نخستین پیامک در ایران، در سال ۱۳۸۱ ارسال شد و تا مدتی هم مهمترین آپشن موبایلهای ما محسوب میشد و نیز در شرایطی که کمتر از ۲ سال قبل، احتمال استفاده از اینترنت ۳G باعث شده بود تا برخی از این موضوع ابراز نگرانی کنند؛ حالا وضعیت به گونهای شده که میگوید صرفا ظرف ۲ سال یعنی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴، آمار تلفنهای هوشمند در ایران، ۲۰ برابر شده و به رقم نجومی ۴۰ میلیون نفر رسیده است. بعید هم نیست که در حال حاضر، این آمار به گونهای تغییر کرده باشد که با قدرت بتوان گفت که نیمی از کسانی که در ایران تلفن همراه دارند؛ گوشی تلفن هوشمند دارند.
این البته شکل ماجرا نیست و باید به محتواهایی هم که در محیط مجازی توسط این نسل تولید میشود فکر کرد. نشریه چلچراغ در شماره نوروزی خود سلبریتیهای دابسمش باز اینستاگرام را روی جلد برد که همگی دهه هفتادی بودند. در همین اینستاگرام، موتور محرک بسیاری از حملات به صفحات این و آن ستاره ایرانی و خارجی همین دهه هفتاد و هشتادیها هستند. اصلا بگذارید بگوییم که قاتل ستایش، آن کودک افغان هم یک دهه هفتادی است و بگذارید از تیتر یک چند روز پیشمان در ساماندهی یک تجمع برای اعتراض به سختی امتحانات نهایی یاد کنیم که باز توسط همین نوجوانان و با استفاده از تلگرام صورت گرفت و البته از واقعه عصر سه شنبه تهران در مجتمع تجاری کوروش.
فضای مجازی، آن طور فکر و ذهن نوجوان و جوان دهه هفتاد و هشتادی را به خود مشغول کرده که دیگر جایی برای درس باقی نمیماند. مطلب ارزشمند سایت خبرآنلاین در مرداد ۱۳۹۲ نشان دهنده کاهش سواد دانشآموزان ایرانی در دهه هفتاد نسبت به دهه ۶۰ بود. در این پژوهش «درس اولی که به عنوان نمونه درس عمومی همه گروه های آزمایشی بررسی شده است، درس ادبیات است. بررسی نمرات این درس از کارنامه راه یافتگان به دانشگاه در ۱۰ ساله اخیر نشان می دهد در دولت هشتم، تعداد پذیرفتهشدگانی که نمره بالای ۹۰ درصد از این درس کسب کردهاند، ۳۳ برابر کسانی است که در دولت دهم، نمره بالاتر از ۹۰ درصد را گرفته اند. به بیان دیگر، نخبه گانی که توانسته اند تستهای درس ادبیات عمومی بالاتر از ۹۰ درصد صحیح علامت بزنند، ۹۷ درصد کاهش یافته است.»
فضای مجازی البته بلایی دیگر هم به سر این نسل آورده است. سرعت بالای محتوای تولید شده در وب باعث میشود خاطرهای برای فرد شکل نگیرد و او درگیر سرخوشیهای لحظهای شود. بدین ترتیب اگر نسل دهه ۶۰ تا سالهای سال میتواند به برنامه تلویزیونی و حتی کتابهای خود بنازد و حتی آن را حالا و با وجود گذشت دهها سال آن را بازنشر و حتی فیلمی مثل شهر موشها را به یکی از پرفروشترین فیلمهای سینما تبدیل کند؛ نسل دهه ۷۰ و ۸۰ و ۹۰، تقریبا خاطرهای ندارد که بخواهد آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. مخصوصا با توجه به نکتهای که گفتیم: آنها دو منبع بزرگ خاطره در ایران را ندیدهاند. جنگ و انقلاب.
نسل دهه هفتاد و هشتاد ویژگیهای دیگری هم دارد. مثل اینکه بیش از نسل قبلی خود به ازدواج علاقه دارد. در سال ۱۳۹۳، بیشترین ترکیب ازدواج ثبت شده، مربوط به ترکیب سنی مردان ۲۰ تا ۲۴ ساله با زنان ۱۵ تا ۱۹ ساله بوده است. این یعنی ۱۱۴ هزار ازدواج دهه هفتادی. آنها البته پرخاشگریهای خاص خود را هم دارند کما اینکه در فیلمهای مربوط به تجمع سه شنبه کوروش دیدیم و ضمنا در فیلم و موسیقی و هزار چیز دیگر میتوانند موجآفرینیها خاص خود را بکنند. (واقعا پدیده شدن پاشایی محصول تلاش دهه هفتادیها نبود؟)
حالا و در شرایطی که آمارها میگوید در سال آینده، ۱۰ میلیون نفر از حدود ۶۰ میلیون واجد شرایط رای دادن، متولدین ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸ خواهند بود؛ میتوان وزن این گروه در سیاست ایران را هم بهتر درک کرد. کسانی که احتمالا فارغ از استدلالهای قدیمی و خسته کننده تحریم انتخابات، پای صندوق حاضر میشود و بزرگترین سبد یکپارچه رای در آن انتخابات را دارند. یک بار دیگر هم گفتیم. حسن روحانی، صرفا اگر بگذارد که این گروه در زمین بازی خود یعنی فضای مجازی به راحتی بازی کند و مزاحمی مثل فیلترینگ نداشته باشد میتواند روی کمک آنها برای خرداد ۱۳۹۶ حساب باز کند. حالا باید منتظر ماند و دید آیا اقداماتی مثل میتینگ کوروش، این فضا را به روحانی میدهد که هنوز هم از فیلتر نشدن تلگرام دفاع کند یا سرخوشی عجیب و غریب نسل سوزاننده دهه ۷۰ و ۸۰، دامن روحانی و دولت او را هم خواهد گرفت.
مصطفی مسجدی آرانی /هفت صبح
بدیهیه که هر نسلی با نسل قبل از خودش متفاوته . نوجوان ها و کودکان فعلی هم چون در زمانه ای زندگی می کنند که تغییرات با سرعت اتفاق می افته با کودکان و نوجوانان در دهه های شصت و هفتاد و حتی هشتاد تفاوت دارند . چرا دوست دارید همه چی رو عجیب و غریب نشون بدین ؟!
البته از کسانی که هنوز با پخش کارتون ها و فیلمهای کشدار و مسخره ای که در دهه شصت می دیدند شاد و خوشحال میشن انتظار نمیره روند تغییرات رو درک کنند ! بس که نسل اندر نسل آویزون گذشته ایم با نسل های بعدی مون مشکل پیدا می کنیم .
این که نسل ها رو بر اساس دهه تولد دسته بندی می کنند کار بی معنی ای هست . مثلا همین دهه شصتی ها که اینقدر نالیدند در اینترنت! نیمه اول و دومش کاملا با هم متفاوت هستند . چون شرایط کودکی و نوجوانی متفاوتی داشتند . جدیدا هم که میگن فاصله نسل ها اصلا به دهه نمی رسه و هر چهار پنج سال یه نسل اند !
همیشه نسل های کهنه نسبت به نسل های جدیدتر گارد می گیرند بخصوص اگه هنوز هویت نسل کهنه با مدرسه موش ها و کارتون های کشدار دهه شصت معنی بشه و جدیدی ها با سرعت و تکنولوژی . البته نه مدرسه موش ها ربطی به دهه شصتیها داشت نه جنگ و انقلاب .ولی اگه خیلی ناراحتید یه جنگ دیگه راه بیافته تا شصتی و هفتادی و هشتادی هم خاطره دار بشن!!!
این که شما نقشِ طبقه و فرهنگ های متفاوت رو در نسل بندی لحاظ نمی کنید و فکر می کنید نسلی وجود داره به نام دهه هفتادیها که هم در 15 سالگی شوهر می کنند هم با دوست پسرشون ددر میرن ناشی از جامعه شناسی سطحی و احساسی شماست .