روزنامه نگاری ایستاده، روزنامه نگاری نشسته
پارسینه: داستان یک سوء تفاهم، بازار داغ کپی پیست و زمانه ای که در آن خبرنگار و روزنامه نگار، به خبر بیار و روزی نامه نگار بدل می شود و مسئولیت روزنامه نگارانه کنار می رود...
گفتن برخی چیزها جسارت می خواهد، جسارتی که نه در هر کسی می توان از آن سراغ گرفت و نه هر فردی در روزگاری که «اکثریت» عافیت طلب شده اند و عزلت طلب، خواهان اتصال به چنین صفتی است؛ برخی سر در لاکِ خویش کرده اند و تنها به حال مطبوعات غصه می خورند، برخی در بحرانی که روزنامه نگاری ایران این روزها با آن درگیر است، شریکند، برخی درد را می بینند اما «بی تفاوتی» پیشه کرده اند و پیش خود زمزمه ی«به ما چه مربوط» سر می دهند، برخی در گیر و دارِ مناسبات اقتصادی و مشاوره و مدیریت بر اخبار بنگاه ها و نهادهای اقتصادی و فرهنگی اند و برخی هم که کمی دغدغه دارند و احیانا در روزنامه ای یا مجله ای به فعالیت حرفه ای مشغولند، حداکثر به مطبوعه ی خود کار دارند و تو گویی وضعیت کلان مطبوعات، اساسا دخلی به آنها ندارند.
در میان این «همه»، «برخی» هم هستند که فارغ از هر زد و بند و عافیت طلبی ای، جسارتِ طرحِ مسائل و بحران های روزِ روزنامه نگاری ایران را دارند و به «ملاحظاتِ» پس از بیان آن هم کاری ندارند. در میانِ این «برخی»، سید فرید قاسمی از سرآمدان است. روزنامه نگار و پژوهشگری دود چراغ خورده که هم دستی در روزنامه نگاری دارد و هم سری در تاریخ نویسی و پژوهشگری. کمتر زمانی است که «سید»، دردی را ببیند و سکوت کند، هر چقدر هم که بیان این «درد»، «عافیت طلبان» و «باری به هر جهتان» را خوش نیاید و واکنش آنها را بر انگیزد. اخیرا هم و در جریانِ برگزاری پانزدهمین نشست از سلسه نشستهای تخصصی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها که با موضوع «چالشهای نگارش زبان فارسی در رسانهها» برگزار شد، سید فرید قاسمی سخنانی را بر زبان آورد که زبانِ حالِ دغدغه های مطبوعات ایران بود. او در بخشی از سخنانش گفته بود: « با ورود فضای وب، رسانهها از تولیدکننده به مصرفکننده تبدیل شدند.
بسیاری از خبرگزاریها باعث شدند تا روزنامهنگاری ایستاده تبدیل به روزنامهنگاری نشسته شود. تحقیقی نشان میدهد که 83 درصد از مطالب مجلات ما تولیدی نیستند. این آثار و عوارضی است که فضای وب با خود آورده است. این که نام خبرگزاری را حذف و خبر را منتشر کنیم، روزنامهنگاری نیست.» همین جمله ی کوتاه پایانی که به ظاهر چند کلمه ی کنارِ هم می آید، وضعیتی است که با تورق در صفحات بیشتر روزنامه ها، همه روزه به آن بر می خوریم؛ روزنامه هایی که روزنامه نگارانشان دیگر «ایستاده» بودن را فراموش کرده اند و غالبا «نشسته اند»! ستون اخبار و حتی گزارش های اصلی، اکثرا یا «حرفه ای» و یا «ناشیانه» کپی شده اند و خبری از خلاقیت روزنامه نگارانه در میان سطور روزنامه ها نیست.
اینگونه می شود که در لا به لای اخبار و گزارش ها، در روزنامه هایی که ظاهرا باید حرفه ای باشند، رد پای پر رنگی از مواضع خبرگزاری یا وب سایتی دیده می شود که خبر برای اولین بار در آن منتشر شده است و این در شرایطی است که رعایت اصل دروازه بانی از یک سو و پرداختِ خبر از سوی دیگر، عموما می تواند روزنامه ها را از این خطر مصون نماید
. البته نه سید فرید قاسمی و نه هیچ صاحب نظر دیگری در حوزه رسانه، دنبال بازگشت به عقب و ارتجاع مطبوعاتی نیست چرا که تکنولوژی آمده است تا به همه علی الخصوص روزنامه نگاران یاری رسانده و سرعت و دقت در چرخش اخبار را بالا ببرد اما موضوع دقیقا از یک سوء تفاهم یا سوء برداشت آغاز می شود؛ سوء تفاهمی که تفاوت بهره گیری درست و منطقی از فضای وب و جهان مجازی با اتکای صرف به آن را نمی داند و اینگونه می شود که روزنامه ها به محلی برای عرضه ی تولیدات خبرگزاری ها و وب سایت ها تبدیل می شوند و نقش خبرنگار و روزنامه نگار به خبر بیار و روزی نامه نگار بدل می شود و مسئولیت روزنامه نگارانه به آسانی و بی هیچ دغدغه ای، به کناری نهاده می شود. شاید از همین رو هم هست که دیگر این روزها کمتر نشانی از خلاقیت را در مطبوعات می توان دید، کمتر گزارشی خواننده را به وجد می آورد، کمتر پرداختی روی اخبار دریافتی و پوششی صورت می گیرد،کمتر گفتگویی دل آدم را می برد و کمتر سرمقاله و یادداشتی خواننده را سرِ ذوق می آورد!
در عوض تا دلتان بخواهد اخبارِ دست دوم، گفتگوهای دم دستی، گزارش های توصیفی و نه تحلیلی، سرمقاله هایی که به همه چیز می ماند جز سرمقاله و یادداشت هایی سردستی، در لا به لای صفحات روزنامه ها و مجلات به چشم می خورد.
تازه همین هم با کلی اغلاط ویرایشی، املایی و مفهومی به مخاطب ارائه می شود. همین وضعیت مغشوش هم هست که سید فرید قاسمی را که از پیشگامان درست و پاکیزه نویسی است، به ستوه می آورد و او را به سخنانی اینگونه صریح وا می دارد: « اینها همه نتیجه تولید متمرکز است که با آداب انجام نمیشود. منظورمان تنها غلطهای املایی نیست. ما دیگر از این حرفها گذشتهایم. متأسفانه این روزها بیمبالاتی محتوایی در نگارش روزنامههای ما وجود دارد. اینکه هر مسؤولی هر حرفی میزند را مینویسیم و بدون اینکه آنها را از فیلتر عقلی خودمان عبور دهیم، انتشار دهیم، روزنامهنگاری نیست.» خیلی ایده آلیستی نیست روزنامه نگاری ای این چنین!
پیش از ما بسیار روزنامه نگارانی بوده اند که هم دغدغه، هم سواد و هم مسئولیت روزنامه نگارانه داشته اند و در زمانه ما هم هستند چنین افرادی. تنها می ماند یک موضوع که در گذشته بود و امروز یا نیست یا بسیار کمرنگ شده است؛ اینکه روزنامه نگاران واقعا «روزنامه نگاری» کنند، اتکایشان را تنها به صفحه ی مانیتورِ میزِ کارشان محدود نکنند، دغدغه ی کنکاش و کشف حقیقت را داشته باشند و از همه مهم تر به دنبالِ «آزادی» و «آگاهی» با رعایت استانداردهای مورد احترامِ همه ی روزنامه نگارانِ جهان باشند.
پژمان موسوی/روزنامه نگار
ارسال نظر