بحران اقتصادی و بیماریهای روحی ناشی از آن
پارسینه: مشکلات مالی باعث افسردگی افراد زیادی میشود. طبق بررسیهایی که در سال ۲۰۰۸ در این باره انجام شد، مشکلات مالی و اقتصادی باعث افزایش چشمگیر میزان افسردگی در بین بزرگسالان امریکایی بوده است.
بحران اقتصادی و رکود علاوه بر مشکلات اجتماعی که در پی دارد، باعث بروز مشکلات روحی و افسردگی در بین افراد میشود که در این مطلب با جزئیات بیشتری به این مسئله پرداخته میشود.
مشکلات مالی باعث افسردگی افراد زیادی میشود. طبق بررسیهایی که در سال ۲۰۰۸ در این باره انجام شد، مشکلات مالی و اقتصادی باعث افزایش چشمگیر میزان افسردگی در بین بزرگسالان امریکایی بوده است.
افسردگی از ۲.۳۳ درصد در سال ۲۰۰۵ به ۳.۴۹ درصد در سال ۲۰۰۹ رسیده است. این آمار مربوط به افسردگی شدید است، افسردگیهای خفیفتر هم در بین دیگر افراد گزارش شده است. میزان افسردگیهای خفیف در سال ۲۰۰۵ از ۴.۱ به ۴.۷۹ درصد در سال ۲۰۰۹ رسید. طبق آمار افرادی که دچار مشکلات مالی و اقتصادی بودند و همچنین افرادی که مدرسه و دانشگاه را هنوز به اتمام نرسانده بودند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی بودند.
مشخص است که رکود اقتصادی تاثیرات زیاد و مداوم بر روی اشتغال و امنیت شغلی، مسکن، سرمایه گذاری و سهام مختلف میگذارد و این امر باعث شیوع افسردگی میشود. اما عوامل زیاد دیگری همگام با رکود اقتصادی میتوانند نقش مهمی در بروز مشکلات روحی و روانی داشته باشند.
بررسیهای دیگری نیز در زمینه ارتباط بین رکود اقتصادی و مشکلات روحی انجام شده است. در سال ۲۰۱۳ پژوهشی در این زمنیه انجام شد و محققان دریافتند که در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میزان خودکشی در بین مردان به اندازه ۳.۳ درصد افزایش یافته است که ازاین آمار بیشترین میزان خودکشی در اروپا و امریکا مشاهده میشد. البته خودکشی در بین زنان هم افزایش پیدا کرد، اما میزان آن کمتر از مردان بود. رقم افزایش در بین زنان ۲.۴ درصد بود.
افزایش میزان خودکشی در پی دیگر بحرانها در آسیا و دیگر بخشهای دنیا نیز مشاهده شده است. بیکار شدن یکی از مهمترین عوامل افسردگی و اقدام به خودکشی است. همزمان با افزایش ۳۷ درصدی بیکاری میزان خودکشی در بین مردم نیز افزایش پیدا کرد.
دکتر مارک رابین شتین Mark Rubinstein، روانپزشک بالینی در بیمارستان Presbyterian در نیویورک درباره افزایش میزان خودکشیها میگوید: "در حقیقت شما با افرادی روبه رو هستید که دچار یک فقدان خیلی بزرگ شده اند، این افراد نه تنها کار و منبع درآمد خود را از دست داده اند، بلکه اعتماد به نفس و توانایی خود به عنوان افراد نان آور و مسئول را نیز از دست داده اند. این فقدان بزرگ با اضطراب ناشی از مشکلات اقتصادی نیز همراه میشود و تمام این عوامل باعث بروز افسردگی شدید در فرد میشود.
مسئله دیگر در این شریط این است که این افراد در حین رکود اقتصادی نه تنها دچار مشکلات روحی و روانی شده اند، بلکه مکانی برای دیافت کمک و حمایت از آنها وجود ندارد. به علاوه افرادی که شغل خود را از دست داده اند، بیمه خود را نیز از دست داده اند و این امر باعث میشود فرد تمایل کمتری به مراجعه به پزشک داشته باشد.
درک ارتباط بین مشکلات روحی و مشکلات اقتصادی کمی پیچیده است. گرچه منطقی به نظر میرسد افرادی که دچار فقر هستند یا کار خود را از دست داده اند، در معرض افسردگی یا اقدام به خودکشی قرار بگیرند، اما حتی افزایش میزان افسردگی و اقدام به خودکشی هم تاثیرات منفی بر سلامت روان دارد.
استرسو اضطراب نه تنها در بین افرادی که مستقیما تحت تاثیر اتفاقات نامطلوب بحران اقتصادی قرار گرفته اند، افزایش پیدا میکند، بلکه افرادی که نگران این شرایط هستند نیز تحت تاثیر اضطرابهای شدید قرار میگیرند. برخی نگران هستند و تصور میکنند خیلی زود این اتفاقات منفی برای آنها نیز رخ خواهد داد.
در این بررسیها مشخص شد که در رکود اقتصادی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ افراد بین ۲۵ تا ۴۴ سال دچار اضطرابهای شدید و مشکلات روحی جدی شدند که احتمالا به دلیل افزایش استرس اقتصادی بوده است.
یک پژوهش دیگر نیز نشان داد افرادی که به طور ناگهانی سرمایه زیادی را از دست میدهند، ۸ درصد بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی هستند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهند از دست دادن سرمایه زیاد منجر به بروز سریع مشکلات روحی میشود. نویسندگان این پژوهش نوشتند: کسانی که بیشتر در بازار سهام شرکت کرده اند، بیشتر از دیگران نیز دچار ضررهای مالی شده اند و این امر میزان بروز افسردگی در این افراد و همچنین مصرف داروهای ضد افسردگی را در آنها به طور قابل توجهی افزایش داده است.
پزشکان و متخصصین به فرادی که به طور ناگهانی سرمایه زیادی را از دست میدهند، یک توصیه مهم دارند: بررسی منظم سلامت روان بعد از یک رویداد استرس زا.
این افراد و اطرافیان آنها باید اطمینان حاصل کنند که بعد از بحران به وجود آمده به درمان مناسب و حمایت کافی دسترسی دارند تا به این ترتیب از بروز افسردگی شدید پیشگیری شود.
مشکلات مالی باعث افسردگی افراد زیادی میشود. طبق بررسیهایی که در سال ۲۰۰۸ در این باره انجام شد، مشکلات مالی و اقتصادی باعث افزایش چشمگیر میزان افسردگی در بین بزرگسالان امریکایی بوده است.
افسردگی از ۲.۳۳ درصد در سال ۲۰۰۵ به ۳.۴۹ درصد در سال ۲۰۰۹ رسیده است. این آمار مربوط به افسردگی شدید است، افسردگیهای خفیفتر هم در بین دیگر افراد گزارش شده است. میزان افسردگیهای خفیف در سال ۲۰۰۵ از ۴.۱ به ۴.۷۹ درصد در سال ۲۰۰۹ رسید. طبق آمار افرادی که دچار مشکلات مالی و اقتصادی بودند و همچنین افرادی که مدرسه و دانشگاه را هنوز به اتمام نرسانده بودند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی بودند.
مشخص است که رکود اقتصادی تاثیرات زیاد و مداوم بر روی اشتغال و امنیت شغلی، مسکن، سرمایه گذاری و سهام مختلف میگذارد و این امر باعث شیوع افسردگی میشود. اما عوامل زیاد دیگری همگام با رکود اقتصادی میتوانند نقش مهمی در بروز مشکلات روحی و روانی داشته باشند.
بررسیهای دیگری نیز در زمینه ارتباط بین رکود اقتصادی و مشکلات روحی انجام شده است. در سال ۲۰۱۳ پژوهشی در این زمنیه انجام شد و محققان دریافتند که در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میزان خودکشی در بین مردان به اندازه ۳.۳ درصد افزایش یافته است که ازاین آمار بیشترین میزان خودکشی در اروپا و امریکا مشاهده میشد. البته خودکشی در بین زنان هم افزایش پیدا کرد، اما میزان آن کمتر از مردان بود. رقم افزایش در بین زنان ۲.۴ درصد بود.
افزایش میزان خودکشی در پی دیگر بحرانها در آسیا و دیگر بخشهای دنیا نیز مشاهده شده است. بیکار شدن یکی از مهمترین عوامل افسردگی و اقدام به خودکشی است. همزمان با افزایش ۳۷ درصدی بیکاری میزان خودکشی در بین مردم نیز افزایش پیدا کرد.
دکتر مارک رابین شتین Mark Rubinstein، روانپزشک بالینی در بیمارستان Presbyterian در نیویورک درباره افزایش میزان خودکشیها میگوید: "در حقیقت شما با افرادی روبه رو هستید که دچار یک فقدان خیلی بزرگ شده اند، این افراد نه تنها کار و منبع درآمد خود را از دست داده اند، بلکه اعتماد به نفس و توانایی خود به عنوان افراد نان آور و مسئول را نیز از دست داده اند. این فقدان بزرگ با اضطراب ناشی از مشکلات اقتصادی نیز همراه میشود و تمام این عوامل باعث بروز افسردگی شدید در فرد میشود.
مسئله دیگر در این شریط این است که این افراد در حین رکود اقتصادی نه تنها دچار مشکلات روحی و روانی شده اند، بلکه مکانی برای دیافت کمک و حمایت از آنها وجود ندارد. به علاوه افرادی که شغل خود را از دست داده اند، بیمه خود را نیز از دست داده اند و این امر باعث میشود فرد تمایل کمتری به مراجعه به پزشک داشته باشد.
درک ارتباط بین مشکلات روحی و مشکلات اقتصادی کمی پیچیده است. گرچه منطقی به نظر میرسد افرادی که دچار فقر هستند یا کار خود را از دست داده اند، در معرض افسردگی یا اقدام به خودکشی قرار بگیرند، اما حتی افزایش میزان افسردگی و اقدام به خودکشی هم تاثیرات منفی بر سلامت روان دارد.
استرسو اضطراب نه تنها در بین افرادی که مستقیما تحت تاثیر اتفاقات نامطلوب بحران اقتصادی قرار گرفته اند، افزایش پیدا میکند، بلکه افرادی که نگران این شرایط هستند نیز تحت تاثیر اضطرابهای شدید قرار میگیرند. برخی نگران هستند و تصور میکنند خیلی زود این اتفاقات منفی برای آنها نیز رخ خواهد داد.
در این بررسیها مشخص شد که در رکود اقتصادی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ افراد بین ۲۵ تا ۴۴ سال دچار اضطرابهای شدید و مشکلات روحی جدی شدند که احتمالا به دلیل افزایش استرس اقتصادی بوده است.
یک پژوهش دیگر نیز نشان داد افرادی که به طور ناگهانی سرمایه زیادی را از دست میدهند، ۸ درصد بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی هستند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهند از دست دادن سرمایه زیاد منجر به بروز سریع مشکلات روحی میشود. نویسندگان این پژوهش نوشتند: کسانی که بیشتر در بازار سهام شرکت کرده اند، بیشتر از دیگران نیز دچار ضررهای مالی شده اند و این امر میزان بروز افسردگی در این افراد و همچنین مصرف داروهای ضد افسردگی را در آنها به طور قابل توجهی افزایش داده است.
پزشکان و متخصصین به فرادی که به طور ناگهانی سرمایه زیادی را از دست میدهند، یک توصیه مهم دارند: بررسی منظم سلامت روان بعد از یک رویداد استرس زا.
این افراد و اطرافیان آنها باید اطمینان حاصل کنند که بعد از بحران به وجود آمده به درمان مناسب و حمایت کافی دسترسی دارند تا به این ترتیب از بروز افسردگی شدید پیشگیری شود.
منبع: سیمرغ
ارسال نظر