اثرات حقوقی «فریبکاری و دروغ» برای تشکیل خانواده
پارسینه: فریبکاری در ازدواج ممکن است از سوی هر یک از زن و یا شوهر صورت بگیرد و هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مقابل فاقد صفت مذکور بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود.
ممکن است راجع به اختلافات میان زن و شوهر بعد از ازدواج، چیزهایی شنیده باشید. برخی از این اختلافات ناشی از این است که زن و یا شوهر بعد از ازدواج متوجه میشوند که همسرش به او دروغ گفته و او را فریب داده است و بر خلاف واقعیت، فرضا خود را دارای مدرک دانشگاهی یا فردی ثروتمند معرفی یا عیب و بیماری که در خود وجود داشته را پنهان کرده، یا این که یکی از زوجین در مورد گذشتهی خود قبل از ازدواج، صداقت و راستگویی نداشته است.
بنابراین، موضوعاتی این چنینی، موجب اختلافات میان زن و شوهر پس از عقد میشود. به این فریب دادن در علم حقوق تدلیس گفته میشود. این فریبکاری در ازدواج ممکن است از سوی هر یک از زن و یا شوهر صورت بگیرد و هر کدام از آنها باید قصد فریب و گول زدن طرف مقابل را به منظور داشته باشند.
در قانون مدنی در ماده ۱۱۲۸ نیز گفته شده است: هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مقابل فاقد صفت مذکور بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً برآن واقع شده باشد.
یعنی چه اینکه وجود اوصاف خاصی از جمله میزان تحصیلات و ثروت وشغل خاصی، صریحاً در عقد ازدواج ذکر شده باشد، چه اینکه آگاهی همسر از این اوصاف بدون ذکر آنها، در انتخاب طرف مقابلش به عنوان همسر موثر بوده باشد، در هر دو صورت برای طرفی که فریب خورده و بعد از ازدواج متوجه شده است که همسرش در واقع این صفات را ندارد، حق فسخ ازدواج به وجود میآید. گاهی صفت مورد نظر طرفین صریحاً در عقد شرط نمیشود بلکه عادات و رسوم اجتماعی چنین است که ازدواج میکند عرفاً چنین وصفی را داراست؛ مانند وصف دوشیزگی در خصوص بانوان در سن ازدواج او.
فسخ یا برهم خوردن عقد ازدواج، در قانون به حالتی گفته میشود که به اراده یکی از زوجین، اثر عقد از بین میرود و وضعیت به حالت پیش از عقد برمی گردد.
فسخ از جهت از بین رفتن اثر عقد، همانند طلاق است، اما تفاوتهایی با طلاق دارد از جمله اینکه مواردی که باید در طلاق رعایت شود و ضروری است، مثل جاری شدن صیغهی طلاق و حضور شاهدان هنگام طلاق و... در فسخ وجود ندارد؛ و طلاق مخصوص عقد دائم است، اما فسخ هم در ازدواج دائم وجود دارد، هم در ازدواج موقت.
اختیاری که همسر فریب خورده برای فسخ عقد ازدواج دارد فوری است یعنی باید به محض اینکه از عمل فریبکارانهی همسرش آگاه شد برای برهم زدن عقد اقدام کند. در غیر این صورت حق خود را برای فسخ عقد از دست میدهد. مدت زمانی که شخص فریبخورده میتواند برای برهم زدن عقد اقدام کند، به وسیلهی عرفی که در جامعه وجود دارد مشخص میشود. ممکن است در اینجا سوالی برای شما پیش بیاید، این که چگونه میتوان اقدام به فسخ ازدواج در صورت وجود عمل فریبکارانه از سوی همسر کرد؟
ما به شما پاسخ میدهیم که برای فسخ عقد ازدواجی که یکی از زوجین طرف دیگر را فریب داده است، میتوان به صورت زیر عمل کرد.
همسر فریبخورده پس از اطلاع از فریبکاری همسرش، خودش عقد را فسخ کند و با ارسال اظهارنامهای به طرف مقابلش، ارادهی خود را در فسخ ازدواج به او اطلاع دهد. اما برای ثبت چنین فسخی باید شخص فریبخورده، دادخواستی را برای فسخ نکاح (تنفیذ یا به تعبیری تأیید) به دادگاه خانواده ارائه بدهد و دلایل خود در اثبات موجه بودن فسخ ازدواج به دادگاه اعلام کند و بگوید که همسرش او را فریب داده و حرفهایی که قبل از ازدواج به او زده، الان مشخص شده که واقعیت ندارد و این حرفها و ادعاهای همسرش در انتخاب او به عنوان همسر آینده، موثر بوده است. اگر دادگاه دلایل همسر فریبخورده را بپذیرد حکم به درستی و صحت چنین فسخی میدهد و در واقع عقد از زمانیکه شخص فریب خورده با ارادهی خودش فسخ کرده، فسخ شده محسوب میشود.
حالا چگونه میتوان این فریبکاری را در دادگاه اثبات کرد؟ به طُرُق مختلفی میتوان فریب در ازدواج را اثبات کرد از جمله اینکه: میتوان به محتویاتی که در عقدنامه نوشته شده است اشاره کرد. مثلا در عقدنامه ممکن است شغل زوج، مهندس معمار درج شده باشد و بعداً مشخص شود که زوج مهندس نبوده و صرفا یک کارگر سادهی ساختمان است و عقد ازدواج بر این اساس شکل گرفته باشد. راه دیگری که برای اثبات فریب در ازدواج وجود دارد، شهادت شاهدان عقد و یا افراد حاضر در جلسهی خواستگاری است که از توافقاتی که بین زوجین صورت گرفته، اطلاع دارند و راه دیگر، اقرار خود فریب دهنده به عمل فریبکارانهی خویش است.
علاوه بر امکان فسخ ازدواج در صورت فریب در ازدواج فرد فریبخورده میتواند از طریق کیفری هم طرح شکایت کند که برای شخص فریب دهنده مجازات ۶ماه تا ۲سال حبس تعیین شده و قاضی اختیار دارد که میزان حبس را شش ماه یا دو سال یا مدتی میان این دو تعیین کند. علاوه بر مجازات کیفری فریب خورده میتواند از فریب دهنده خسارت طلب کند و جبران ضرر و زیان را بخواهد. مثلاً شوهر با فرض این که همسرش باکره است با او ازدواج میکند؛ اما بعد از ازدواج متوجه میشود که همسرش باکره نیست و در این مورد چیزی به او نگفته و او را فریب داده است. شوهر میتواند تفاوت مهریهی زن باکره و غیر باکره را به عنوان خسارت از همسرش بگیرد یا اگر هنوز مهریه را نداده است، تنها میزان مهریهی غیر باکره را به او پرداخت کند، اما در تمام مواردی که ازدواج قبل از نزدیکی فسخ شود زن حق گرفتن مهریه را ندارد، به جز یک صورت که آن عبارت است از موردی که ازدواج به علت ناتوانی جنسی شوهر، فسخ شود که در این صورت باید نصف مهریه را به زن پرداخت کرد.
بنابراین، موضوعاتی این چنینی، موجب اختلافات میان زن و شوهر پس از عقد میشود. به این فریب دادن در علم حقوق تدلیس گفته میشود. این فریبکاری در ازدواج ممکن است از سوی هر یک از زن و یا شوهر صورت بگیرد و هر کدام از آنها باید قصد فریب و گول زدن طرف مقابل را به منظور داشته باشند.
در قانون مدنی در ماده ۱۱۲۸ نیز گفته شده است: هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مقابل فاقد صفت مذکور بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً برآن واقع شده باشد.
یعنی چه اینکه وجود اوصاف خاصی از جمله میزان تحصیلات و ثروت وشغل خاصی، صریحاً در عقد ازدواج ذکر شده باشد، چه اینکه آگاهی همسر از این اوصاف بدون ذکر آنها، در انتخاب طرف مقابلش به عنوان همسر موثر بوده باشد، در هر دو صورت برای طرفی که فریب خورده و بعد از ازدواج متوجه شده است که همسرش در واقع این صفات را ندارد، حق فسخ ازدواج به وجود میآید. گاهی صفت مورد نظر طرفین صریحاً در عقد شرط نمیشود بلکه عادات و رسوم اجتماعی چنین است که ازدواج میکند عرفاً چنین وصفی را داراست؛ مانند وصف دوشیزگی در خصوص بانوان در سن ازدواج او.
فسخ یا برهم خوردن عقد ازدواج، در قانون به حالتی گفته میشود که به اراده یکی از زوجین، اثر عقد از بین میرود و وضعیت به حالت پیش از عقد برمی گردد.
فسخ از جهت از بین رفتن اثر عقد، همانند طلاق است، اما تفاوتهایی با طلاق دارد از جمله اینکه مواردی که باید در طلاق رعایت شود و ضروری است، مثل جاری شدن صیغهی طلاق و حضور شاهدان هنگام طلاق و... در فسخ وجود ندارد؛ و طلاق مخصوص عقد دائم است، اما فسخ هم در ازدواج دائم وجود دارد، هم در ازدواج موقت.
اختیاری که همسر فریب خورده برای فسخ عقد ازدواج دارد فوری است یعنی باید به محض اینکه از عمل فریبکارانهی همسرش آگاه شد برای برهم زدن عقد اقدام کند. در غیر این صورت حق خود را برای فسخ عقد از دست میدهد. مدت زمانی که شخص فریبخورده میتواند برای برهم زدن عقد اقدام کند، به وسیلهی عرفی که در جامعه وجود دارد مشخص میشود. ممکن است در اینجا سوالی برای شما پیش بیاید، این که چگونه میتوان اقدام به فسخ ازدواج در صورت وجود عمل فریبکارانه از سوی همسر کرد؟
ما به شما پاسخ میدهیم که برای فسخ عقد ازدواجی که یکی از زوجین طرف دیگر را فریب داده است، میتوان به صورت زیر عمل کرد.
همسر فریبخورده پس از اطلاع از فریبکاری همسرش، خودش عقد را فسخ کند و با ارسال اظهارنامهای به طرف مقابلش، ارادهی خود را در فسخ ازدواج به او اطلاع دهد. اما برای ثبت چنین فسخی باید شخص فریبخورده، دادخواستی را برای فسخ نکاح (تنفیذ یا به تعبیری تأیید) به دادگاه خانواده ارائه بدهد و دلایل خود در اثبات موجه بودن فسخ ازدواج به دادگاه اعلام کند و بگوید که همسرش او را فریب داده و حرفهایی که قبل از ازدواج به او زده، الان مشخص شده که واقعیت ندارد و این حرفها و ادعاهای همسرش در انتخاب او به عنوان همسر آینده، موثر بوده است. اگر دادگاه دلایل همسر فریبخورده را بپذیرد حکم به درستی و صحت چنین فسخی میدهد و در واقع عقد از زمانیکه شخص فریب خورده با ارادهی خودش فسخ کرده، فسخ شده محسوب میشود.
حالا چگونه میتوان این فریبکاری را در دادگاه اثبات کرد؟ به طُرُق مختلفی میتوان فریب در ازدواج را اثبات کرد از جمله اینکه: میتوان به محتویاتی که در عقدنامه نوشته شده است اشاره کرد. مثلا در عقدنامه ممکن است شغل زوج، مهندس معمار درج شده باشد و بعداً مشخص شود که زوج مهندس نبوده و صرفا یک کارگر سادهی ساختمان است و عقد ازدواج بر این اساس شکل گرفته باشد. راه دیگری که برای اثبات فریب در ازدواج وجود دارد، شهادت شاهدان عقد و یا افراد حاضر در جلسهی خواستگاری است که از توافقاتی که بین زوجین صورت گرفته، اطلاع دارند و راه دیگر، اقرار خود فریب دهنده به عمل فریبکارانهی خویش است.
علاوه بر امکان فسخ ازدواج در صورت فریب در ازدواج فرد فریبخورده میتواند از طریق کیفری هم طرح شکایت کند که برای شخص فریب دهنده مجازات ۶ماه تا ۲سال حبس تعیین شده و قاضی اختیار دارد که میزان حبس را شش ماه یا دو سال یا مدتی میان این دو تعیین کند. علاوه بر مجازات کیفری فریب خورده میتواند از فریب دهنده خسارت طلب کند و جبران ضرر و زیان را بخواهد. مثلاً شوهر با فرض این که همسرش باکره است با او ازدواج میکند؛ اما بعد از ازدواج متوجه میشود که همسرش باکره نیست و در این مورد چیزی به او نگفته و او را فریب داده است. شوهر میتواند تفاوت مهریهی زن باکره و غیر باکره را به عنوان خسارت از همسرش بگیرد یا اگر هنوز مهریه را نداده است، تنها میزان مهریهی غیر باکره را به او پرداخت کند، اما در تمام مواردی که ازدواج قبل از نزدیکی فسخ شود زن حق گرفتن مهریه را ندارد، به جز یک صورت که آن عبارت است از موردی که ازدواج به علت ناتوانی جنسی شوهر، فسخ شود که در این صورت باید نصف مهریه را به زن پرداخت کرد.
منبع: نمناک
ارسال نظر