راز عدم موفقیت تیم ملی نوجوانان در چیست؟!
پارسینه: کمتر از یک سال قبل تیم جوانان ایران با سرمربیگری فرهاد پورغلامی در آخرین بازی مرحله مقدماتی با وجود برد پرگل مقابل فلسطین حذف شد چراکه مسوولان این تیم و کادر فنی از قوانین مسابقات خبر نداشتند!
این اتفاق در حالی رخ داد که تیم جوانان ایران در دور قبلی این مسابقات بعد از ۱۶ سال با حضور در جمع چهار تیم پایانی به جام جهانی صعود کرده بود، اما این بار حتی به دور نهایی مسابقات (اندونزی ۲۰۱۸) نیز راه نیافت و بدین ترتیب جام جهانی هم دوباره رویا شد.
حدود یک ماه قبل هم تیم المپیک ایران به نوعی دیگر و با محاسبات اشتباه در بازیهای آسیایی جاکارتا سرگروه شد و به کرهجنوبی قدرتمند برخورد کرد تا تکرار مدال طلای این مسابقات در حد رویا دست نیافتنی جلوه کند.
همین چند روز پیش اتفاق تلخ سوم هم رخ داد و تیم نوجوانان ایران که سال گذشته در فینال رقابتهای قهرمانی آسیا به عراق باخته و نایب قهرمان شده بود در مسابقات امسال حتی از گروهش نتوانست صعود کند. این تیم به رهبری عباس چمنیان در جامجهانی هم عملکردی فوقالعاده داشت و با گلباران کردن آلمان نتیجهای شگفتانگیز در تاریخ فوتبال ایران بر جای گذاشت و امسال خیلی راحت در مسابقات قارهای حذف شد و جام جهانی این رده هم پرید.
این حذفهای سریالی و ناکامی تیمهای پایه باز هم حواسها را به این سمت معطوف کرده که ایراد کار از کجاست؟
علی دوستیمهر که خودش سابقه حضور در جام جهانی نوجوانان را دارد میگوید: «باید در رده فوتبال پایه الگوی مشخصی داشت. قبل از مسابقههای قهرمانی نوجوانان آسیا هم گفته بودم که ما باید در ردههای پایه الگو داشته باشیم. یا باید بگوییم ما خودمان بهترین هستیم و الگوی خودمان را ادامه بدهیم یا اینکه کشورهای موفق نظیر هلند و اسپانیا را که تفکرات فنی ما شبیه به آنهاست را الگو قرار دهیم. تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد نمیتوانیم بگوییم که کشور ما در مسیر پیشرفت قرار گرفته است.»
او ادامه داد: «برخی میگویند فوتبال پایه مقر سازندگی است و ما میخواهیم فقط بازیکن تربیت کنیم تا بعدا بتوانند پشتوانه فوتبال باشند. این تفکر اصلا به دنبال نتیجه نیست. هلند مهد فوتبال پایه است و زمانی که اسم بازیکن ساختن میآید از آژاکس نام میبرند. در اینجا باید این سوال را پرسید که هلند چندبار قهرمان فوتبال پایه در جهان شده است؟ کشورهای اروپایی به دنبال سازندگی هستند و میخواهند استرس کسب نتیجه را از بازیکنانشان دور کنند. بازیکن ۱۴ ساله در اروپا بیش از ۱۰۰ بازی بینالمللی دارد. این بازیکنان زمانی که بزرگ میشوند به راحتی در هفته ۳ بازی انجام میدهند. وقتی این تفکرات وجود دارد پیشرفت میکنند.»
اکبر محمدی هم که زمانی سرمربی تیم جوانان بوده میگوید: «خیلیها میگویند در این ردهها نتیجه مهم نیست، اما متاسفانه در فوتبال ما یک مرجع فکری وجود ندارد که به ما بگوید بالاخره نتیجه مهم هست یا نیست. اگر مهم است در کدام رده باید به دنبالش باشیم. تیمهای ملی هدفشان حضور در جام جهانی است و تیم زیر ۲۳ سال نیز به دنبال حضور در المپیک است. حضور در جام جهانی مهم است چراکه بازیکنان و کادر در بالاترین سطح شرکت میکنند و دستاوردهای جدیدی برایشان به همراه دارد. دستاوری که به فوتبال تزریق میشود و میتوان با آن راه را پیدا کرد.»
هر دو مربی به نقش پررنگ باشگاهها در پرورش بازیکن اشاره میکنند. موضوعی که در فوتبال ما هیچوقت درست نشده و آکادمی باشگاهها فقط برای پز دادن مدیران و گرفتن مدارک باشگاهداری از ایافسی است. دوستیمهر میگوید: «باشگاههای ما هم در این زمینه وظایفی دارند. آنها باید از پایه شروع کنند؛ نه اینکه فقط شعار بدهند. باشگاهها بعضا ۲۰ میلیارد بودجه دارند و حداقل باید یک چهارم آنها را صرف تیمهای پایه خود بکنند.»
محمدی هم ضمن تایید این مطلب میگوید: «بیشتر پروسه تربیت بازیکنان در ردههای پایه باید در باشگاهها صورت بگیرد و آنها مولد باشند؛ نه تیم ملی. اگر روند تیم ملی نوجوانان از زمان شکلگیری تا زمانی که تیمها به جوانان میروند درست شکل بگیرد ما شاهد حضور بازیکنانی، چون سردار آزمون و جهانبخش خواهیم بود.»
البته این جمله آخر محمدی را بگذارید به حساب تعریف از خودش چراکه هر دو لژیونر ملیپوش مورد اشاره شاگرد او در تیم جوانان بودهاند.
افتضاح بودددددد
خوب بود