نشانههای اوتیسم چیست و چه عواملی باعث اوتیسم میشوند؟
پارسینه: اوتیسم نوعی اختلال است که تشخیص آن معمولا تا ۳ الی ۵ سالگی کمی دشوار است، علت دقیق آن هنوز مشخص نشده، اما رعایت برخی نکات در برخورد با این کودکان مهم است که در ادامه به آنها اشاره میشود
در خود ماندگی یا اوتیسم نوعی اختلال رشدی (از نوع روابط اجتماعی) است. هسته مرکزی اختلال درخود ماندگی، اختلال در ارتباط است؛ معمولا کودکان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی مشکل دارند.
تاخیر در زبان گفتاری، ناتوانی در من گفتن، ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با همسالان، فقدان تقابل هیجانی یا اجتماعی، دلمشغولی دایم نسبت به برخی از اجزای اشیا، چسبندگی ظاهرا انعطافناپذیر به عادتها، اشکال در بازی انتزاعی تخیلی، تمایل نداشتن به زندگی اجتماعی و نداشتن انگیزه، کج خلقی و رفتارهای پرخاشگری (اغلب)، ضریب هوشی پایین (گاهی اوقات) و... از جمله نشانههای این اختلال است.
این بیماری سخت، در دراز مدت قابل کنترل است به همین دلیل خانوادهها باید با صبر وشکیبایی در تربیت بیشتر کودکشان کوشا باشند. هم اکنون علت مشخصی برای این بیماری از نظر علمی پیدا نشده و نظریههایی مانند گسترش زندگی ماشینی و آپارتمان نشینی، پیشرفت صنعت و تکنولوژی، هوای آلوده، مسافرت، سزارین، چاقی مادر، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و سطح تحصیلات والدین از نظر علمی رد شده است؛ نقش محیط هم بارز نیست و این اختلال در هر قشر خانوادهای وجود دارد و به طبقه خاص اجتماعی تعلق ندارد.
درخودماندگی بیشتر یک نشانه ژنتیکی قوی دارد که اغلب به وسیله تقابل بین ژنی (گروهی از ژنها) یا گاهی جهش ژنی ایجاد میشود. در واقع تفاوت در بعضی ژنها این اشکال را به وجود میآورد. والدین در وهله نخست باید برای کنترل و پیشگیری از این بیماری یک محیط کاملا آرامی برای کودکان ایجاد کنند.
دوم اینکه آنها باید از روانپزشکان اطفال یا متخصصان روان پزشک راهنمایی بگیرند و در کلاسهای مربوطه که اغلب توسط انجمنهای اوتیسم برگزار میشود شرکت کنند تا مهارتشان در برخورد با این کودکان افزایش یابد. همچنین والدین باید کتابهایی پیرامون این مساله بخوانند.
از سوی دیگر والدین باید واقعیت را بپذیرند که دارای چنین فرزندی هستند و به جامعه بقبولانند که این مساله نشانه ضعف و گذاشتن انگ و برچسب گذاری بر این کودکان نیست.
موسیقی درمانی، بازی درمانی، نقاشی، قصه گویی، کتابخوانی و وادار کردن آنها برای شرکت در گروههای همسالان یکی از روشهای موثر در برقراری ارتباط با این کودکان است. این کودکان باید به تدریج وارد بازی شوند و با گروه همسالان خودشان ارتباط برقرار کنند. این کودکان از تغییر میترسند.
والدین باید ترس از تغییر در کودک شان را کم کنند و این کودکان را آهسته و به تدریج با تغییرهای محیط اجتماعی آشنا و وقت بیشتری را نسبت به این کودکان صرف کنند. در عین حال والدین نباید نسبت به تربیت کودک دیگر خانواده غافل باشند.
پدر و مادرها باید دو سوم وقت خودشان را صرف این کودکان کنند و یک سوم وقتشان را به دیگر کودکشان اختصاص دهند. والدین میتوانند همزمان دو کودکشان را در بازی شرکت دهند.
تحقیقات نشان داده است پدر نسبت به مادر نقش مهمتری در امر آموزش این کودکان دارد. علت این امر هنوز مشخص نیست، اما مطالعهها نشان داده که مهارت کودکان اوتیسمی که پدرشان در آموزش شان نقش داشته اند بیشتر از کودکانی است که توسط مادران شان آموزش دیده اند. مادر بیشتر در نقش عاطفه این کودکان دخالت دارد.
تاخیر در زبان گفتاری، ناتوانی در من گفتن، ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با همسالان، فقدان تقابل هیجانی یا اجتماعی، دلمشغولی دایم نسبت به برخی از اجزای اشیا، چسبندگی ظاهرا انعطافناپذیر به عادتها، اشکال در بازی انتزاعی تخیلی، تمایل نداشتن به زندگی اجتماعی و نداشتن انگیزه، کج خلقی و رفتارهای پرخاشگری (اغلب)، ضریب هوشی پایین (گاهی اوقات) و... از جمله نشانههای این اختلال است.
این بیماری سخت، در دراز مدت قابل کنترل است به همین دلیل خانوادهها باید با صبر وشکیبایی در تربیت بیشتر کودکشان کوشا باشند. هم اکنون علت مشخصی برای این بیماری از نظر علمی پیدا نشده و نظریههایی مانند گسترش زندگی ماشینی و آپارتمان نشینی، پیشرفت صنعت و تکنولوژی، هوای آلوده، مسافرت، سزارین، چاقی مادر، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و سطح تحصیلات والدین از نظر علمی رد شده است؛ نقش محیط هم بارز نیست و این اختلال در هر قشر خانوادهای وجود دارد و به طبقه خاص اجتماعی تعلق ندارد.
درخودماندگی بیشتر یک نشانه ژنتیکی قوی دارد که اغلب به وسیله تقابل بین ژنی (گروهی از ژنها) یا گاهی جهش ژنی ایجاد میشود. در واقع تفاوت در بعضی ژنها این اشکال را به وجود میآورد. والدین در وهله نخست باید برای کنترل و پیشگیری از این بیماری یک محیط کاملا آرامی برای کودکان ایجاد کنند.
دوم اینکه آنها باید از روانپزشکان اطفال یا متخصصان روان پزشک راهنمایی بگیرند و در کلاسهای مربوطه که اغلب توسط انجمنهای اوتیسم برگزار میشود شرکت کنند تا مهارتشان در برخورد با این کودکان افزایش یابد. همچنین والدین باید کتابهایی پیرامون این مساله بخوانند.
از سوی دیگر والدین باید واقعیت را بپذیرند که دارای چنین فرزندی هستند و به جامعه بقبولانند که این مساله نشانه ضعف و گذاشتن انگ و برچسب گذاری بر این کودکان نیست.
موسیقی درمانی، بازی درمانی، نقاشی، قصه گویی، کتابخوانی و وادار کردن آنها برای شرکت در گروههای همسالان یکی از روشهای موثر در برقراری ارتباط با این کودکان است. این کودکان باید به تدریج وارد بازی شوند و با گروه همسالان خودشان ارتباط برقرار کنند. این کودکان از تغییر میترسند.
والدین باید ترس از تغییر در کودک شان را کم کنند و این کودکان را آهسته و به تدریج با تغییرهای محیط اجتماعی آشنا و وقت بیشتری را نسبت به این کودکان صرف کنند. در عین حال والدین نباید نسبت به تربیت کودک دیگر خانواده غافل باشند.
پدر و مادرها باید دو سوم وقت خودشان را صرف این کودکان کنند و یک سوم وقتشان را به دیگر کودکشان اختصاص دهند. والدین میتوانند همزمان دو کودکشان را در بازی شرکت دهند.
تحقیقات نشان داده است پدر نسبت به مادر نقش مهمتری در امر آموزش این کودکان دارد. علت این امر هنوز مشخص نیست، اما مطالعهها نشان داده که مهارت کودکان اوتیسمی که پدرشان در آموزش شان نقش داشته اند بیشتر از کودکانی است که توسط مادران شان آموزش دیده اند. مادر بیشتر در نقش عاطفه این کودکان دخالت دارد.
منبع: سیمرغ
ارسال نظر