هفتم مهر: روز شمس تبریزی
پارسینه: اسلامی نُدوشن: شمس تبریزی رند است یعنی کمی حکیم، کمی عارف، کمی شاعر بی آن که یکی به تنهایی باشد
هفتم مهر به عنوان «روز شمس تبریزی» نامگذاری شده است. ۵ سال پیش شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسۀ ۷۵۱ خود هفتم مهرماه را به عنوان روز شمس تبریزی عارف نامدار ایرانی تعیین کرد و به تصویب و تأیید رییس جمهوری رسید.
نکتۀ جالب این است که امسال با بحث بر سر ساخت فیلم شمس و مولانا همزمان شده و توجهها را به خود جلب کرده و از این واقعیت پرده برداشته است که هر چند مضامین عرفانی و آموزههای آن و اشعار مولانا و شمس جای ثابتی در فرهنگ و هنر و ادبیات و موسیقی ایران داشته و سیاستهای رسمی هم تشویق میکرده، اما همۀ فقها و روحانیون با این نگاه موافق نیستند و در قضیه اخیر دیدیم که کار به صدور فتوای دو تن از مراجع تقلید علیه ساخت فیلم شمس و مولانا هم کشید.
با این همه شمس تبریزی که بود؟ محمد بن علی بن ملکداد تبریزی، ملقب به شمسالدین، یا شمس تبریزی (۵۸۲-پس از ۶۴۵ هجری قمری) از صوفیان پارسیگوی و مسلمان مشهور سده هفتم هجری است. سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، مریدان گردآوری کردهاند که به نام «مقالات شمس تبریزی» معروف است.
از زندگی شمس تبریزی و احوال شخصی او تا آنگاه که مقالات شمس کشف شد خبر مهمی در دست نبود. قدیمیترین مدارک درباره شمس تبریزی، ابتدا نامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته «هیچ آفریدهای را بر حال شمس اطلاعی نبوده، چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرار فرو میپیچید».
در کتاب مقالات اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداختهاست، اما میتوان او را از میان توصیفات و خاطرات بازشناخت، توصیفاتی که او به مناسبتهای گوناگون درباره افراد و اقوال مطرح میکند.
درباره پدر و مادر شمس تبریزی آن قدر میدانیم که او در مقالات آنها را به نازکدلی و مهربانی توصیف میکند و اینکه آنها شمس تبریزی را نازپرورده کرده بودند: «این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» شمس تبریزی در جایی درباره پدر خود میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…» «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند».
شمس تبریزی در محضر استادانی، چون شمس خونجی تحصیل میکرده است. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد پیران طریقت، بزرگانی، چون پیر سلهباف و پیر سجاسی، به کسب معرفت پرداخت. شمس تبریزی چنان که از مقالات او بر میآید از برخی از بزرگان زمان خود نیز تأثیر پذیرفته بود، و از آن میان نامهای شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا)، فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محیالدین ابن عربی در مقالات شمس آمده است.
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن نویسنده پرآوازه و صاحب سبک ایرانی، شمس تبریزی را نمودارِ اندیشه رندانه در تمدّن اسلامی میداند و در توصیف «رند» مینویسد:
رند، کسی است که همه چیز میداند، ولی هیچ چیز را به تمامی قبول ندارد، بلکه مجموعِ تفکّر برایش مطرح است و روشنبینیِ خاصّی در اوست و کُنه امور را میبیند، در حالی که این کُنه امور هم هیچ پایان و چشم اندازی ندارد؛ یعنی متّکی به جایی نیست.
من خیال میکنم که شمس تبریزی یک رند است، با تعریفی که از رند داریم: کمی حکیم، کمی عارف، کمی شاعر، بدون اینکه یکی از آنها به تنهایی باشد.
نکتۀ جالب این است که امسال با بحث بر سر ساخت فیلم شمس و مولانا همزمان شده و توجهها را به خود جلب کرده و از این واقعیت پرده برداشته است که هر چند مضامین عرفانی و آموزههای آن و اشعار مولانا و شمس جای ثابتی در فرهنگ و هنر و ادبیات و موسیقی ایران داشته و سیاستهای رسمی هم تشویق میکرده، اما همۀ فقها و روحانیون با این نگاه موافق نیستند و در قضیه اخیر دیدیم که کار به صدور فتوای دو تن از مراجع تقلید علیه ساخت فیلم شمس و مولانا هم کشید.
با این همه شمس تبریزی که بود؟ محمد بن علی بن ملکداد تبریزی، ملقب به شمسالدین، یا شمس تبریزی (۵۸۲-پس از ۶۴۵ هجری قمری) از صوفیان پارسیگوی و مسلمان مشهور سده هفتم هجری است. سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، مریدان گردآوری کردهاند که به نام «مقالات شمس تبریزی» معروف است.
از زندگی شمس تبریزی و احوال شخصی او تا آنگاه که مقالات شمس کشف شد خبر مهمی در دست نبود. قدیمیترین مدارک درباره شمس تبریزی، ابتدا نامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته «هیچ آفریدهای را بر حال شمس اطلاعی نبوده، چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرار فرو میپیچید».
در کتاب مقالات اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداختهاست، اما میتوان او را از میان توصیفات و خاطرات بازشناخت، توصیفاتی که او به مناسبتهای گوناگون درباره افراد و اقوال مطرح میکند.
درباره پدر و مادر شمس تبریزی آن قدر میدانیم که او در مقالات آنها را به نازکدلی و مهربانی توصیف میکند و اینکه آنها شمس تبریزی را نازپرورده کرده بودند: «این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» شمس تبریزی در جایی درباره پدر خود میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…» «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند».
شمس تبریزی در محضر استادانی، چون شمس خونجی تحصیل میکرده است. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد پیران طریقت، بزرگانی، چون پیر سلهباف و پیر سجاسی، به کسب معرفت پرداخت. شمس تبریزی چنان که از مقالات او بر میآید از برخی از بزرگان زمان خود نیز تأثیر پذیرفته بود، و از آن میان نامهای شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا)، فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محیالدین ابن عربی در مقالات شمس آمده است.
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن نویسنده پرآوازه و صاحب سبک ایرانی، شمس تبریزی را نمودارِ اندیشه رندانه در تمدّن اسلامی میداند و در توصیف «رند» مینویسد:
رند، کسی است که همه چیز میداند، ولی هیچ چیز را به تمامی قبول ندارد، بلکه مجموعِ تفکّر برایش مطرح است و روشنبینیِ خاصّی در اوست و کُنه امور را میبیند، در حالی که این کُنه امور هم هیچ پایان و چشم اندازی ندارد؛ یعنی متّکی به جایی نیست.
من خیال میکنم که شمس تبریزی یک رند است، با تعریفی که از رند داریم: کمی حکیم، کمی عارف، کمی شاعر، بدون اینکه یکی از آنها به تنهایی باشد.
ارسال نظر