تفاوتهای خیانت در میان زنان و مردان و تاثیر آن بر زندگی
پارسینه: روانشناس معتقد است: اگر با آدمهایی روبرو باشیم که در ازدواج خود مدعی علاقمند بودن و عاشق بودن هستند و وظایف خود را در قالب همسر به خوبی انجام میدهند، اما نمیتوانند وفاداری را به هر دلیلی اجرا کنند و خیانت میورزند در حقیقت به یکی از اصول اصلی صدمه زده اند و نمیتوانند به اتکای اصول دیگر امیدوار باشند و مدعی باشند که این ارتباط دوام پیدا میکند یا صدمهای اساسی نمیبیند.
وی تصریح کرد: در رابطه عاطفی بین زن و مرد بخصوص وقتی شکل مدون دارد و قرارداد ازدواج پیدا میکند، اصلیترین مساله وفاداری است. وفاداری به این معنی که در یک رابطه عاطفی به طور طبیعی از نظر روانشناختی جایی برای فرد دیگر به صورت هم زمان و یا جایگزین وجود ندارد. اگر افرادی هستند که در زندگی خود علاوه بر همسر کسان دیگری را دوست دارند آن به مفهوم جایگاههایی دیگر است. به طور مثال پدر و مادر و فرزند و دوستان هرکدام ممکن است در جایگاه خود باشند و کم و زیاد آن ممکن است در افراد مختلف فرق کند، ولی جایگاه شریک عاطفی که باید به طور مداوم باشد باید جایگاهی خاص و منفرد باشد و چیزی است که از نظر روانشناختی احساس امنیت روانی میدهد و احساس تثبیت و تداوم به افراد میدهد و در عین حال به مداومت ارتباط و بیشتر شدن صمیمیت کمک میکند و افراد مطمئن میشوند که این ارتباط خواست آنهاست و از نظر عاطفی بسیار صمیمی و نزدیک خواهند بود. البته توام با مسئولیتهایی است. طبیعی است که از نظر اجتماعی و فرهنگی این مدل قرارداد مثل هر قرارداد دیگری که انسانها در آن وارد میشوند، موارد تخلفی دارد که اصلیترین مورد این تخلف عدم وفاداری است و در اکثر مواقع با چند تخلف دیگر مخلوط شده است. با دروغ گویی، عدم صداقت، پنهان کاری یا با کم کاری و ناسازگاری و بدرفتاری هم زمان و چندین رفتار خارج از عرف و از قرارداد دیگر نیز همراه میشود که شکل یک رابطه را به شدت تحریک میکند.
جایگاه خیانت در یکی از اصلیترین بنیانهای یک رابطه است
وی افزود: میتوان گفت: جایگاه خیانت در یکی از اصلیترین بنیانهای یک رابطه است. اگر رابطه زناشویی و رابطه با پارتنر چند اصل داشته باشد قطعا یکی از این اصول وفاداری است. شاید عشق، علاقه و یا احساس مسئولیت برای مدیریت یک رابطه نیز همراه با این مساله وفاداری مهم باشد و به عنوان ستونهای دیگر یک رابطه تعریف شوند، ولی در کنار آنها قطعا مساله وفاداری نیز هست. اگر با آدمهایی روبرو باشیم که در ازدواج خود مدعی علاقمند بودن و عاشق بودن هستند و وظایف خود را در قالب همسر به خوبی انجام میدهند، اما نمیتوانند وفاداری را به هر دلیلی اجرا کنند و خیانت میورزند در حقیقت به یکی از اصول اصلی صدمه زده اند و نمیتوانند به اتکای اصول دیگر امیدوار باشند و مدعی باشند که این ارتباط دوام پیدا میکند یا صدمهای اساسی نمیبیند.
وقتی خیانت رخ میدهد، مساله احساس عدم امنیت است
دکتر ناظری ادامه داد: این از بعد جایگاه و اهمیت ماجراست، ولی به طور طبیعی وقتی خیانت رخ میدهد، مساله احساس عدم امنیت است و علاقه به شدت افت پیدا میکند و صمیمیت افراد پایین میآید و افراد دچار تقابل و ناراحتی و خشم و رفتارهای واکنشی برای جبران و آسیب زدن متقابل میشوند. بخصوص در رابطه ازدواج که دو نفر خانوادهای جدید را اضافه کرده اند به رابطههای دیگر نیز صدمه میزنند و باعث اختلاف در بین سایر اعضای این خانواده خواهد شد؛ بنابراین موضوعی بسیار مهم و بدون شک آسیب زا است. گاهی افراد انتخابهای اولیه خوبی ندارند و دیر یا زود بسته به شخصیت آنها وارد چنین رفتارهای خارج از قاعدهای میشوند و به اشکال گوناگون خیانت میکنند؛ و یا عدم آمادگی افراد در قبال پذیرش مسئولیت ازدواج که باز امکان دارد باعث شود افراد این مسئولیت و این بار را در مقطعی بپذیرند که هنوز به پختگی شخصیت لازم نرسیده باشند و بنابراین احتمال لغزش آنها زیاد است. وقتی وارد چنین مسئولیتی شدند این لغزش برای آنها تبعات زیادی خواهد داشت در حالیکه در زمانی که وارد ازدواج نشده بودند شاید حداقل تبعات کمتری داشت و یا اصلا موضوعیت پیدا نمیکرد و آنها متوجه این نقطه ضعف خود نمیشدند.
موضوع رابطه جنسی در مورد آقایان بیشتر ورود به تنوع طلبی و تکثر است
نارضایتی جنسی در خانمها بسیار زیاد است، ولی در موضوع خیانت درباره زنان بیشتر مسائل عاطفی در رابطه جنسی مطرح است
این روانشناس گفت: گاهی اختلافات و مشکلات پس از گذشت مدتی از زندگی خوب بروز میکند، مثلا بعد از به دنیا آمدن بچهها و یا بعد از بروز مشکلات مالی و خانوادگی و یا بیماریهایی که یکی از طرفین میگیرد و انسانها نمیتوانند در طول مسیر این همراهی را با پارتنر خود داشته باشند و به سمت ارتباطهای موازی و یا جایگزین کشیده میشوند که به هر ترتیبی برای آنها این مشکل را کمتر دارد و احساس موقتی بهتری از این رابطه دارند. موضوع بعدی در بحث وفاداری و خیانت، مساله جنسی است که میتواند زمینهای برای وقوع این قضیه باشد. در مورد آقایان این موضوع بیشتر ورود به تنوع طلبی و تکثر است، ولی در مورد خانمها بر عکس است و اگر دلیل جنسی وجود داشته باشد، بسیار کم پیش میآید. البته نارضایتی جنسی در خانمها بسیار زیاد است، ولی در موضوع خیانت مواردی که از سمت خانمها رخ میدهد بیشتر به مسائل عاطفی در رابطه جنسی اشاره میشود و مساله تنوع طلبی و تکثر گرایی نیست. به زبان ساده کمبود جنسی در خانمها بیشتر میتواند زمینه ساز این رفتار باشد، ولی در آقایان تکثر گرایی و تنوع طلبی مطرح است.
هیچ دلیلی برای توجیه خیانت وجود ندارد
وی تصریح کرد: ما در مدلهای تکاملی انسان به عنوان موجودی که مدل تکوینی داروین در مورد آن مطرح شده است و کمابیش اندکی از آن مطلب مورد تایید است مشابهتهایی با سایر حیوانات بخصوص پستانداران وجود دارد. موجودات نر در راستایی که انسان تکامل یافتهترین آنها است بیشتر این گرایش را دارند و این مسائل بحثهایی متنوع است البته در مورد حیوانات به بقا و انتخاب نسل برتر و ژن برتر کمک میکند. وقتی نرها وارد ارتباط با مادههای مختلف میشوند مادهها جستجو میکنند تا سالمترین و قویترین ژن را پیدا کنند و این به فرزندی که در قانون جنگل باقی خواهد ماند کمک میکند. ولی انسان موجودی تکامل یافته است و ساختار مغز آن قابلیت دارد در مدلی حیوانی رفتار نکند. حال اگر ما مدلی بدوی را در نظر بگیریم میتوان رفتارهای زیادی شبیه به موجودات پایینتر دید، ولی این دلیل نمیشود ما خیانت را توجیه کنیم. زمینه وجود دارد و در این جنسیت به این شکل آسیب پذیری وجود دارد همانطور که جنسیت خانمها نیز آسیبهایی ذاتی و زیست شناختی دارد. ولی ما میدانیم که انسانها میتوانند بسیار تکامل یافته باشند و بر غرایز خود تسلط داشته باشند. احساس امنیتی که موجودی غیر انسانی در این نوع رابطه به دست میآورد در رابطه انسانی به دست نمیآید. رفتاری که حیوان ماده دارد برای او کافی است و در او حس خوبی ایجاد میکند. ولی در یک انسان مونث این برای کسب احساس امنیت کافی نیست.
انسان وقتی وارد ارتباطات انسانی میشود و وارد جامعه مدرن میشود میآموزد که همه چیز فدای ارضای غرایز و نیازهای جنسی نیست
این روانشناس ادامه داد: همینطور برعکس در مورد آقایان نیز این مساله صدق میکند. از نظر علمی این تفاوت در بین خانمها و آقایان دیده میشود که میل به مالکیت و بدست آوردن همه مواهب و امتیازات و نعمات و نوعی قدرت طلبی و حاکمیت در جنس نر بیشتر است. ولی در خانمها تمایل به حس گزینش بهترینها به صورت منفرد دارند. آنها نیز به صورت غریزی و روانی به کسب بهترین چیزها تمایل دارند، ولی آقایان احساس میکنند همه چیز را ولو ناچیز باید داشته باشند. ولی انسان وقتی وارد ارتباطات انسانی میشود و وارد جامعه مدرن میشود میآموزد که همه چیز فدای ارضای غرایز و نیازهای جنسی نیست همانطور که بچهها نیز کم کم احترام به قانون را یاد میگیرند میفهمند که اگر از غرایز خود بگذرند به جای آن میتوانند با انسانهای دیگر زندگی کنند. این چیزی است که ما در مورد رابطه زناشویی و وفاداری و تعهد به شکل اعلای خود دیده ایم. انسانها میتوانند در بسیاری از مواقع رفتارهای مختلفی داشته باشند، ولی میآموزند که احساس امنیت بدست آمده از وفاداری و صدمه نزدن به زوجهای دیگر که در کنار هم زندگی میکنند و جامعهای بزرگ را میسازند، مسالهای است که به زندگی موفق آنها در جامعه امروزی کمک میکند؛ بنابراین انسان تکامل یافته ترجیح میدهد مثل اجداد خود عمل نکند و در دنیای امروز احساس آرامش و موفقیت بیشتری داشته باشد در حقیقت موارد توجیه کننده برگشت به عقب است.
شاید رشد خیانت به این شدت و سرعت نبود، ولی در مورد آن صحبت زیادی شده است
دکتر ناظری در خصوص اینکه وضعیت جامعه آماری چگونه ارزیابی میشود؟ آیا مساله بسیار حساس و خطرناک است گفت: به نظر من این موضوع نسبت به دهههای قبل بیش از حد رسانهای شده است. شاید رشد خیانت به این شدت و سرعت نبود، ولی در مورد آن صحبت زیادی شده است و این موارد بیشتر مطرح شده است بخصوص که خانمها دیگر این مسائل را بر نمیتابند. درحالیکه زمانی بسیاری از این رفتارها به عنوان رفتارهایی عادی تلقی میشد و کسی در مقابل آنها ایراد نمیگرفت. همینطور خانمها سابقا به دلایلی این مسائل را مطرح نمیکردند، ولی امروز بیشتر در این مورد صحبت میکنند. اگر به صورت مقطعی نگاه کنید و دهه به دهه بررسی کنید تفاوتهایی خواهید دید از جمله مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی که این موضوع را تشدید میکنند از جمله بالا رفتن سن ازدواج یا مشکلات اقتصادی و همچنین فرهنگ ما که در فرزند پروری تغییراتی کرده است. همچنین اتفاقات و تغییراتی که در نسلهای جوان ما رخ داده است، همه باعث میشود احتمال خیانت زوج امروزی را نسبت به زوجهای سابق بیشتر کند. ولی نمیتوانیم امروز را به طور کلی با صد سال پیش مقایسه کنیم. همچنین که موضوع خیانت زنان چنانچه در گذشته رخ میداد بسیار کم گزارش میشد و این مسائل بسیار مخفی بود، چون آن را به عنوان نقطه ضعفی برای خود تلقی میکردند. امروز امکان بیشتری برای خانمها وجود دارد تا اعتراض کنند و یا وارد رابطه با افراد مختلف شوند، چون زنان در قدیم محدودتر و محصورتر در خانه بودند و فضای مجازی نداشتند. البته زنها این کار را بیشتر به عنوان یک واکنش و بدون لذتی که مرد میبرد انجام میدهند و بیشتر برای نشان دادن اعتراض خود است.
رفتار جنسی در بحث خیانت در جامعه ایران بیش از جامعه غربی صدمه زننده است
جامعه و فرهنگ مشخص میکند که چه کاری خیانت است و یا نیست
وی ادامه داد: از نظر روانشناختی زمانی موضوع خیانت تلقی میشود که ما با مدل رفتاری که داشتیم به احساس امنیت روانی و اعتماد طرف مقابل لطمه بزنیم؛ و رفتارهایی که چنین حسی را برای افراد ایجاد میکنند خلق کنیم. خیانت درجات و تفاوتهایی دارد، ولی تفاوت بین انسانها بسیار کم است و نمیتوان گفت: یکی به راحتی با رفتار جنسی کنار میآید و دیگری اینطور نیست. بعد روانشناختی میگوید بستگی دارد این رفتار چه تاثیری در طرف مقابل گذاشته باشد. اما از بعد اجتماعی و فرهنگی جامعه نرمهایی دارد. رفتار جنسی در جامعه ایران بیش از جامعه غربی صدمه زننده است. در جوامعی که اعتقادات مذهبی پررنگتر است و مردم به نوعی تربیت میشوند که مذهب برایشان اصل است این رفتار، چون با خوب و بدهای مذهبی همراه است جایگاه فردی که خیانت میکند از نظر مذهبی نیز تغییر میکند، ولی جامعهای که مذهبی یا خدامحور نیست راحتتر با این موضوع کنار میآیند؛ و در حقیقت جامعه و فرهنگ مشخص میکند که چه کاری خیانت است و یا نیست. ولی مساله رابطه جنسی همیشه بر روی خانمها اثر بیشتری دارد. در جوامع مذهبی و سنتی و در بین ادیان ابراهیمی مساله بکارت مطرح است. در جوامع غربی وقتی مردی برای لذت جویی خیانت کرده است زنان نگران این نیستند که همسر آنها عاشق فرد دیگری شده باشد، ولی خانمها به راحتی وارد رابطه جنسی با مرد دیگری نمیشوند پس اگر این اتفاق افتاده باشد این نگرانی برای همسر آنها وجود دارد که علاقهای باعث این رفتار شده است و صرفا مساله لذت جویی مطرح نیست و علاقه به راحتی از بین نمیرود. به همین دلیل خیانت یک زن برای مرد نگران کنندهتر است، چون احتمال دارد علاقه عمیقی پشت این رابطه باشد از طرفی رفتار جنسی و ارضایی که در حین رابطه جنسی اتفاق میافتد و هورمونی که ترشح میشود و به هورمون محبت معروف است در خانمها باعث علاقمند شدن بیشتر به شخص مقابل میشود. ولی آقایان در رابطه جنسی به این صورت به خانمها علاقمند نمیشوند مگر اینکه مجددا بخاطر رابطه جنسی به خانم رجوع کنند.
برای یک آقا سختتر است تا از بحران خیانت جنسی همسر خود بیرون بیاید
وی افزود: اگر در مورد رفتار جنسی صرف صحبت کنیم از جانب خانمها بسیار مشکل سازتر است، چون رابطه عاطفی ایجاد میشود وقتی مسائل مشکل ساز میشوند در مورد آقایان بیرون آمدن از آن چاله آسانتر است. ولی برای یک آقا سختتر است تا از بحران خیانت جنسی زن خود بیرون بیاید. البته برخورد از جانب آقایان نسبت به بیست سی یا پنجاه سال پیش بهتر شده است و حداکثر خیلیها نیاز به قتل ناموسی نمیبینند، چون در آن زمان جایگاه فرد آنقدر وابسته به این بود که او برای ادامه دادن به زندگی خود باید به زندگی کسی دیگر پایان میداد. ما میدانیم که اجتهاد امری پویا است شاید زمانی حکمی در جامعهای استاندارد تلقی شود، ولی صد سال بعد همان حکم به بازبینی نیاز دارد. در جامعه ما نیز اگر اصل ماجرا با همه جزئیات آن ثابت شود شخص را مستحق مرگ میدانند، ولی این مساله نسبت به صد سال پیش سختتر شده است شاید آن زمان ظرف پنج دقیقه این مساله را افراد خانواده حل میکرده و حکم را خود اجرا میکردند، ولی امروز مساله فرق کرده است.
ارسال نظر