مورد الهام: اعتیاد به تریاک بعد از افسردگی زایمان

پارسینه: مطلبی که خواهید خواند، دومین قسمت از سلسله یادداشت‌هایی است که از این پس با عنوان «ناگفته‌های یک اتاق مشاوره» در پارسینه منتشر می شود. برای آگاهی از چند و چون ناهنجاری‌های اجتماعی-روانی، در هر قسمت یکی از متخصصان امر مشاوره تجربیات مستند خود را با مخاطبان در میان خواهد گذاشت.

اول صبح، مردی حدود ۳۰ ساله همراه با کودکی که در آغوش گرفته بود وارد اتاق مشاوره شد. کودک در آغوشش خواب بود. بعد از سلام گفت که می‌خواهد درباره همسرش صحبت نماید.

به گفته مرد: اسم همسرش الهام است و ۲۶ سال دارد، سه سال و نیم از ازدواجش می‌گذرد، همسرش را بسیار دوست داشته و دارد این کودک دوساله فرزندشان است، از یکسال پیش تغییراتی را در رفتار همسرش احساس می‌کرده مانند پرخاشگری، عصبانیت، بی‌حوصلگی، بی‌مسئولیتی و گوشه گیری که البته در ۵ ماه گذشته شدت یافته به شکلی که دیگر کارهای منزل را انجام نمی‌دهد، تحمل فرزندش را ندارد و بچه را صبح‌ها به منزل مادربزرگ می‌برند تا از او مراقبت نماید.

الهام همیشه همه چیز را انکار کرده و چنان پرخاشگری و داد و فریاد به پا می‌نموده که جرات صحبت و بحث را از شوهرش می‌گرفته؛ اما حدود ۵ ماه پیش در حین مصرف روی گاز آشپزخانه مرد او را می‌بیند و او مجبور به توضیح می‌گردد.

الهام بعد از زایمان، دچار افسردگی پس از زایمان می‌گردد که به علت انعطاف ناپذیری خانواده و ترس از بی‌آبرویی به جهت مراجعه به روانپزشک، تحت درمان قرار نمی‌گیرد. فشارهای عصبی و دشواری نگهداری از کودک، حال او را هر روز بد‌تر و آشفته‌تر می‌نماید تا اینکه توسط یکی از دوستانش با تریاک آشنا شده با مصرف تریاک احساس بی‌خیالی و آرامش بر او مستولی می‌ گردد؛ بعد از آن روز خودش شروع به تهیه کرده و به مصرف ادامه می‌دهد؛ به گفته او تهیه، مصرف و مشکلاتی بدین شکل باعث احساس گناه و تنفر از خود در او شده و حتی چندین بار افکار خودکشی را در ذهن خود پرورانده اما جرات انجام را نداشته است.

شوهر بیمار از روزی که این مشکل را فهمیده خودش به تهیه تریاک برای همسرش پرداخته و سعی در همراهی و همدلی با او نموده تا بلکه او را به کلینیک بیاورد، اما در این مدت با تمام تلاش‌هایش موفق نشده که زن را برای درمان راضی نماید.

در تمام زوایای صورت مرد استیصال دیده می‌شد اشک از گوشه چشمانش سرازیر بود می‌گفت اگر خانواده‌اش بفهمند او را طرد کرده و رفتاری بد با او خواهند داشت زیرا خانواده به شدت سنتی دارد که درک این بیماری برایشان بسیار بسیار مشکل است.

بعد از صحبت‌های بسیار به این نتیجه رسیدیم که فعلا حرفی از اعتیاد به میان نیاوریم و همسرش او را برای درمان افسردگی به مطب آورده و تحت درمان داروئی و‌ شناختی رفتاری افسردگی قرار گیرد، بعد از جلب اعتمادش شروع به درمان اعتیاد با بوپره نورفین و یا متادون نماییم.

رکسانا کارخانه/ karkhaneh53@gmail.com