یک بلاگر حزباللهی: سلفیهای عرصهٔ قلم، در تیتر یک رسانه هایشان برای سقوط اسد لحظهشماری میکنند
حسین قدیانی در وبلاگش نوشت :
این روزها در جنگ نرم و البته به شدت گرم نظام سلطه با جمهوری اسلامی، سوریه نقش خط مقدم ما را دارد. بخواهیم یا نخواهیم مهم ترین جبهه بین المللی ما فی الحال سوریه است.
بدیهی است بر حکمرانی بشار اسد نقد وارد است، اما فشار نظام سلطه بر دمشق، نه برای اصلاح معایب حزب بعث، که اتفاقا متاثر از محسنات سوریه است. کاخ سفید دلش برای اسرائیل می سوزد، نه دموکراسی، و الا برپایی تور ترور در سوریه راه مناسبی به سوی آزادی نیست. این خیلی واضح است که دمشق جز ایستادگی بر مقاومت، گناه دیگری ندارد.
لحظه ای تصور کنید بشار اسد اهل دفاع از آرمان فلسطین نبود، در ماجرای مقاومت، همراه جمهوری اسلامی نبود، مزاحم نقشه راه نبود؛ مطمئن باشید همین خانم هیلاری کلینتون استعدادش را داشت که در خاور میانه گردی هایش، کمی هم از مال و منال اسد بلندبالا بالا برود.
آری! همین گونه است که ملک عبدالله دیکتاتور نیست، اما بشار اسد هست! و باز همین گونه است که نظام سلطه دوست ندارد آنچه «بهار عربی» نامش می نهد، «بیداری اسلامی» بخواند. برای کوچه فرعی زدن در مسیر بیداری اسلامی، چه راهی بهتر از فشار بر بشار؟! چرا ترکیه باید با توریسم زندگی کند، اما سوریه باید با تروریسم بجنگد؟! آیا مثلا اردوغان مظهر دموکراسی است و اسد تجسم دیکتاتوری؟! باید دید اگر در ترکیه مخالفان این آزادی را داشتند که اسلحه دست بگیرند و با بمب، وزیر کابینه ترک را بکشند، اردوغان با ایشان چه می کرد؟!
این همه را گفتم تا بگویم برای نظام سلطه، آنچه مهم است، نه اسد است و نه اردوغان و نه حتی قذافی و مبارک. تو هر که می خواهی باش! با کت شلوار و کراوات، یا دشداشه. با سبیل یا ریش. آنچه مهم است، این است که تو حق نداری در ۲ گانه نظام سلطه و جمهوری اسلامی، طرف آرمان های دومی را بگیری.
دقت کنید! نوشتم «آرمان های دومی». ترکیه بیش از آرمان های جمهوری اسلامی، با اقتصاد ما رابطه دارد، لیکن بیشتر از نفت و پسته و فرش، اهل معامله بر سر آرمان هاست. سوریه اما خیلی راحت می تواند فشار نظام سلطه را از سرش بردارد. خرجش خروج از مسیر مقاومت است که پرچمدار آن جمهوری اسلامی و شخص سیدعلی خامنه ای است. با این حساب، مسئله دمشق، مسئله ماست.
گناه اسد این است که به جای اقتصاد، دست برادری به آرمان های ما داده است. میدان مشق اما فقط کف خیابان های دمشق نیست.
مروری کنید بعضی روزنامه ها را تا بفهمید که در عرصه قلم نیز سلفی پیدا می شود. سلفی هایی که از صبح دوم خرداد ما سئوال می کنند، اما در تیتر یک رسانه های شان برای سقوط اسد لحظه شماری می کنند! دمشق محل جنگ جمهوری اسلامی با نظام سلطه است، و امنیت ملی ما را عنصر مقاومت تعیین می کند، اما این همه نافی این نیست که اصحاب رسانه اصلاحات، از دل جمهوری اسلامی و از عمق رکن چهارم دموکراسی، بدل به ستون پنجم دشمن نشوند!
مسئله دمشق بیش از آنکه مسئله اسد باشد، هم مسئله ما و هم مسئله نظام سلطه است. با این مسئله، دیگر چگونه باید تا بکنند رسانه های دوم خردادی تا مدعی العموم محترم، حکم به توقیف روزنامه ای دهد؟! آیا جز این است که هفته ای چند بار در قد و قامت تیتر یک، عملیات تروریست ها را «نقطه عطف» می خوانند و برای «آزادی دمشق» خوراک تهیه می کنند؟! من یک سئوال خیلی واضح دارم. اگر بعضی از این رسانه ها مثلا روزنامه شرق در تل آویو منتشر می شد، آیا توان این را داشت که بیش از امروز به نظام سلطه حال بدهد؟! آیا میان معاریو چاپ اسرائیل و اعتماد چاپ ایران در مسئله مهم سوریه و فحاشی علیه محسنات بشار خیلی تفاوت وجود دارد؟!
من تعجب می کنم از جناب مدعی العموم محترم که مسئله به این مهمی را نمی بیند، اما در عوض چیزهایی می بیند که اصلا قابل قیاس با موضوع مهم و حیاتی سوریه -بخوانید مقاومت- نیست.
سلفی های قلم همان کسانی هستند که روزنامه دارند اما شرط ورودشان به انتخابات ریاست جمهوری را داشتن روزنامه قلمداد می کنند!
سلفی های قلم همان کسانی هستند که معتقدند در نظام مظلوم جمهوری اسلامی، آزادی نیست، اما آزادانه مرز شایعه و خبر را مخدوش می کنند و در مسئله ای به مهمی مسئله دمشق، اگر چند مقام ارشد سوری را تروریست ها کشتند، چند مقام دیگر سوری را هم ایشان به کشته ها اضافه می کنند!
سلفی های قلم همان کسانی هستند که تروریست های اعزامی به سوریه را «مخالف» می خوانند، اما هنوز لباس مشکی شان را در عزای ۱۱ سپتامبر از تن درنیاورده اند!
سلفی های قلم همان کسانی هستند که نبرد ارتش بشار با تروریست ها را «خلاف اصول تعریف شده» می نامند، اما از اوضاع امروز سوریه با اصطلاح «مرحله انتقالی» یاد می کنند! سلفی های قلم همان کسانی هستند که در صفحه آخر روزنامه شان، هر روز بزرگ ترین دروغ ممکن را منتشر می کنند؛ به راستی ایشان چاپ ایران اند یا چاپ اسرائیل؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
جاسوسی اخلاق سلفی هاست. رسما هم که حقوق نگیرند، باز ابراز ارادت می کنند به نظام سلطه.
آقایان! به ما که می رسد، چگونه بیدارید؟ همین گونه باشید با سلفی های قلم. بشکنید قلم شان را. بشار اسد کیست؟! این جماعت شمشیر علیه مقاومت کشیده اند. سوریه را برای سوریه نمی زنند؛ برای «نه غزه نه لبنان» می زنند.
سلفی های قلم، سوریه را از آن جهت می زنند که کار نیمه تمام شان در فتنه ۸۸ را تمام کنند. این روزها بشار، اسم مستعار مقاومت است.
ارسال نظر