نظر یک بلاگر حامی قالیباف درباره ائتلاف ۲+۱
در چندهفته اخیر اتفاقات سیاسی متعددی خصوصا درباره کاندیدای محبوب من، محمدباقر قالیباف، افتادهاست که دوست داشتم دربارهشان بنویسم. اتفاقاتی که بعضیشان من را هم مثل بسیاری دیگر شگفتزده یا ناراحت کرده است. نوشتن از سخنرانی اخیر قالیباف درباره سبزها و احمدینژادیها را موکول به بعد میکنم و آنچه مینویسم درباره ائتلاف سه نفرهای است که به ۲+۱ معروف شد.
یقینا من هم (خصوصا به دلیل فاصلهای که در سالهای اخیر با تفکری که گروه پایداری آن را نمایندگی میکند) از در کنار حداد قرار گرفتن و تخریب هرآنچه از تمایز با ایشان به دست میآوردیم ناراحت شدهام، اما آنچه که فعلا میخواهم بنویسم از این ناراحتی نیست. بالاخص که سعی میکنم فضای بسته لایه بالاتر فضای سیاسی ایران و معذوریتهای حاجباقر را درک کنم.
تصویری که این خاطرات از جمعیت ایثارگران و رهپویان، تیم سیاسی حداد، برای چون منی ساخته است جز یک گروه معاملهگر و البته بدشگون و شکستساز نیست. ایثارگرانیها دانشی از «سیاست» ندارند، بلکه آنچه که تا امروز هم به دست آوردهاند حاصل لابیگریهایی است که وضعیت نابهسامان سیاست ایران که چون باقی امور دچار ناعدالتی و رانتبازی است در اختیارشان گذاشته و البته همین اثر هم هر چه میگذرد (با درس عبرت شدن برای دیگران) کمتر میشود. این عدم سیاست ورزی، از ایشان کاسبان سیاسی ساخته است که جز با تعامل توان به دست آوردن قدرت را ندارند، آنچنان که خواهم گفت.
ماکیاول در شهریار نقل به مضمون میگوید «هر وقت میخواهید چیزی را نقض کنید دربرابر افکار عمومی به شدت از آن دفاع کنید تا مصادره شود و بعد آن را نقض کنید». کاری که احمدینژاد به خوبی آن را انجام میدهد اما ایثارگرانی که اینجا نیز سیاستمدارانی کاریکاتوری هستند، کاریکاتوری از ماکیاولیسم و احمدینژاد میشوند. خود به شدت از ائتلاف دفاع میکنند و سپس خود آن را میشکنند (یا مثل این ایام به شدت از قالیباف حمایت میکنند تا بعد خود به آن حمله کنند). اما نتیجه این رفتار هرچند آسیب رساننده به دیگران بوده اما منجر به پیروزی و موفقیت ایشان هم نمیشود؛ چه کاریکاتور مضحک و همزمان غمباری.
نمایشبازیکردن، تاکتیک همیشگی ایثارگرانیها که دیگر برای بسیاری عیان شده، آنچنان که همیشه میخواهند القا کنند تصمیم آنها تصمیم حاکمیت است و قطعی خواهد بود (و با همین روش روی آن اصرار، تاکید و نهایتا مصادره میکنند و با همین نمایش بعدا آن را نقض میکنند). که البته حاصل همیشه عدم توفیق واقعی در سبد آرا است. همین رفتار در زمان وجود رقبای جدی به دستآویزهای چون بصیرت و فتنه و ... میرسد که هر کس برایشان خطرناک است را جای شکست در بازی انتخابات پیش از آن با اتهام عدم تعهد به گوشه رینگ بفرستند یا اینکه با آن باج بگیرند . خاطر دارم که ایثارگرانیها خصوصا برای حفظ این چهره محوری، حتی از گروههای دانشجویی هم غافل نبودند، زاکانی و دوستان در تجمعات حاضر میشدند یک سری حرف میزدند که نهایتا در رسانه کسی نمیخواند، اما عکس یادگاریش برای استفاده به عنوان عناصر موثر به درد بخور بود (خاطره اینکه در تحصن غزه هم آمده بودند عکس یادگاری بگیرند را همان موقع چندخطی نوشتم: این و این ). بگذریم از اینکه حتی به همین حرفهای ارزشی هم پایبند نمیماندند، چهرهای که از زاکانی دارم مردی است که در تجمعات حاضر میشد قول میداد در مجلس مطرح کند و یک کلمه حرف نمیزد. (۶سال است که قرار است مسئله کالاهای صهیونیستی را در مجلس مطرح کند ...)
تجربههای انتخاباتی
تجربه سال ۸۴، از سویی خاطره توافق چهارنفر که ایثارگران ناظر و عامل آن بود و نهایتا همحزبی قدیمیشان، احمدینژاد آن توافق را شکست و زاکانی باید پاسخ دهد که چرا عکسالعمل در برابر آن متناسب نبود و همچنان توافقنامه دست ایشان مانده و این بدعهدی احمدینژاد را رویش مانور ندادند (شاید برای چیدن تخممرغها در سبد دوکاندیدا!). زمانی هم که زاکانی به ستاد قالیباف آمد سقوط جایگاه قالیبافی بود که آخرین نظرسنجیها نوید راهیابی به دور دومش را میداد. هفته آخر زاکانی رئیس ستاد شد و شد آنچه شد و نهایتا هم دور دوم زاکانی ستاد را تقدیم احمدینژاد کرد.
دوسال بعد در انتخابات ۸۶، در حالی که نمایندههای نزدیکتر به قالیباف و البته مخالف احمدینژاد از طرف اصولگرایان تحت فشار بودند برای مجلس هفتم ائتلاف فراگیر را تعریف کردند، اما نهایتا کاپیتان با تکرار اعتماد، در نزدیکی انتخابات به حمایت به ۵+۶ (که محوریتش با ایثارگران بود) روی آورد و بعضی از اعضای لیست فراگیر از حضور در لیست ۵+۶ بازماندند و نتیجه انتخابات فوق و بالاخص انتخاب رئیس مجلس را هم که به یاد داریم.
در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ هم که ایثارگران با تمام مسائلی که امروز بیان میشود و آنروز میدانستند تمام قد به حمایت از احمدینژاد برخواستند و تمامی رسانهها را در حمایت از او در انتخابات و وقایع بعد از آن بسیج کردند. وقایعی که میدانستند مسئولیت دولت در وقوع آن آنچنان کمتر از سبزها نبود. و البته این حمایت و زیرپاگذاشتن حقیقت نهایتا برای ایثارگرانی عایدی خاصی هم نداشت و مثل همیشه شکست خورده بازی بودند.
در انتخابات اخیر مجلس نیز شکستخوردگی ایثارگران با وضعی کثیفتر تکرار شد، از سویی سعی کردند تمامی رقبا که میزان آرایشان را تحت تاثیر قرار میدادند از لیست کنار بگذارند، مطهری را به لیست راه ندادند و از لیست ارائه شده توسط قالیباف اکثریت را حذف کرده و بیخاصیتترین نامهای ته لیست را عنوان سهم قالیباف وارد لیست کردند. و از نیمه بازی نیز به گمان پیروزی خود عهدشکنی (نقض) کردند و با پایداریها بستند. با وقوع این رفتارها بود که نهایتا بدنه رسانهای تیم قالیباف نیز با ناراحتی و اکراه حمایتش از جبهه متحد را ادامه دهد اما کمرنگ کرد و ترجیح دادند روی چند کاندیدای معدود که مطهری هم از جمله آنها بود تمرکز کنند.
آن لیست بیخاصیت و محافظهکارانه جبهه متحد حاصلی بهتر از آن نداشت که در حیطههایی با پایداری سبد رای مشترک داشته باشد و پایداری هر چند شکست خورد اما فراتر از آنچه از آن تصور میرفت توفیق پیدا کند. نهایتا هم در مجلس ایثارگران به ائتلاف مقطعی با پایداری رسید که توفیق رئیسمجلس کردن حداد میسر نشد و شکست خوردند.
و با تمام این اوصاف من نمیدانم چرا باز داریم به سمت نزدیکی با ایشان میرویم ...
منبع: وبلاگ محمدمسیح یاراحمدی
ارسال نظر