منتقدان زنگنه چه سودایی در سر دارند
پارسینه: شاید هیچ دوره زمانی به اندازه تحریمهای فعلی، وزارت نفت را به سیبل انتقادها تبدیل نکرده باشد. هر کسی که قبلاً مسؤولیتی در دولت داشته یا به نوعی با ساختارهای وزارت نفت آشنا بوده، زمینه را برای انتقاد از میزان فروش نفت مناسب دیده و شمشیر انتقاد را از رو بسته است.
هر چند عدم ارائه آمار فروش و صادرات نفت ایران توسط وزارت نفت فرصت تندتر شدن آتش انتقادها را ایجاد کرده اما بیژن زنگنه همچنان سرسختانه در مقابل فشارها ایستاده و هیچگونه آماری از فروش نفت ارائه نمیدهد. او با تکرار جمله «تحریمهای فعلی شدیدتر و سختتر از تحریمهای گذشته است»، تاکید میکند که اعلام اطلاعات امکان تشدید شدن تحریمها را ایجاد میکند.
اما این جمله نتوانسته منتقدان را آرام کند اخیراً سعید جلیلی، در حساب توییتری خود، از فروش روزانه بین یک تا یک و نیم میلیون بشکه نفت و میعانات در دوران تحریم و بین سالهای ۹۱ و ۹۲ خبر داد. اگرچه اشتباه فاحش جلیلی در اطلاعات این توییت باعث شد این توییت را حذف کند اما جلیلی همچنان معتقد است در شرایط فعلی هم میتوان نفت را به میزان دور اول تحریمها صادر کرد اما وزارت نفت به این موضوع توجه ندارد.
هر چند که بعد از ادعای جلیلی، بسیاری از افراد با حضور در رسانه ملی به بررسی میزان فروش نفت در سالهای تحریم پرداخته و در برخی موارد آمارهایی نیز از اداره انرژی امریکا ذکر میکردند اما این انتقادهای جدید نیز در نهایت با یادداشت وزیر نفت و دعوت به مناظره جلیلی، وارد فاز دیگری شد تا وزارت نفت همچنان مرکز انتقادها؛ آنهم در شرایط تشدید تحریمها باشد.
خودکفایی در بنزین
ادعاهای مطرح شده در خصوص کمکاری وزارت نفت در دور جدید تحریمها در حالی است که با بازگشت تحریمها، ایران توانست علاوه بر خودکفایی در تولید بنزین، چندین فاز از پارس جنوبی را نیز افتتاح کند و از قطر در بهرهبرداری از این میدان، برای اولینبار پیشی بگیرد. انتقاد از عملکرد وزارت نفت با حضور در برنامهای تلویزیونی و ارائه آمارهایی از فروش و صادرات نفت یا ایراد یادداشتی در فضای مجازی و طرح ادعاهایی علیه وزارتخانهای که به نوعی در خط مقدم جنگ اقتصادی قرار دارد، مطابق با منش رفتاری در شرایط سخت نیست. همه در یک کشتی قرار داریم و اگر قرار باشد از توفان خارجی بگذریم لازم است تنش داخلی را به حداقل برسانیم.
حجم صادرات نفتی قبل از تحریمهای اولیه
در شرایط عادی و قبل از اینکه تحریمهای سالهای ۹۱ و ۹۲، مهمترین شاهراه درآمدی کشور را هدف قرار دهند، صادرات روزانه نفت ایران، بیش از دو و نیم میلیون بشکه بوده است. طبق گزارشهای منتشرشده از سوی وزارت نفت، زمانی که محمود احمدینژاد سکان دولت نهم را در سال ۱۳۸۴ در دست گرفت، ایران به طور میانگین روزانه ۲ میلیون و ۶۰۲ هزار بشکه نفت صادر میکرد؛ هر چند که این رقم در سالهای بعدی دستخوش تغییر شد. بهطور مثال در سال ۸۶ صادرات به دو میلیون و ۴۸۰ هزار بشکه و در سال ۸۸ نیز به دو میلیون و ۱۳۳ هزار بشکه رسید.
نکته جالب توجه در این است که در سال ۱۳۸۶ اوج تولید نفت کشورمان با حدود ۴ میلیون و ۵۰ هزار بشکه رقم خورد که از بعد از انقلاب تاکنون بیسابقه بوده است. همین امر در کنار افزایش قیمتهای جهانی نفت به ۱۴۰ دلار به دلیل بحران بزرگ مالی جهان، درآمدهای نفتی دولت مهرورز را تا ۵۷۵ میلیارد دلار قبل از شروع تحریمها افزایش داد.
دهه نود، دهه نفرین تحریمها
ورود به دهه نود همزمان با شروع تحریمها و فشار حداکثری به اقتصاد ایران بود. این فشار با توجه به وابستگی زیاد اقتصاد به نفت، توانست تولید و صادرات نفت ایران و در نتیجه درآمدهای حاصله از آن را تحت تأثیر قرار دهد.
طبق گزارشهای پایگاه اطلاعرسانی شرکت پایانههای نفتی ایران، صادرات نفت خام ایران در سال ۹۱ که اوج تحریمها را شاهد بودیم، نسبت به سال ۹۰ کاهشی حدود ۴۹ درصدی داشته و از صادرات روزانه ۲ میلیون و ۲۱۴ هزار بشکه نفت به کمتر از یک میلیون و ۱۳۰ هزار بشکه نفت در روز در سال ۹۱ رسید. از سویی دیگر صادرات سالانه نفت ایران در سال ۹۰ حدود ۸۱۰ میلیون و ۴۸۰ هزار بشکه بوده؛ در حالی که این رقم در سال ۹۱ به ۴۱۳ میلیون و ۴۸۰ هزار بشکه رسید. این رقم کمترین میزان صادرات نفت خام ایران از سال ۱۳۶۰ به استثنای دوران جنگ تاکنون است.
البته وضعیت در دور اول تحریمها فقط ناشی از کاهش صادرات نفت ایران نبود، بلکه به دلیل عدم توجه به توسعه صنعت نفت، ایران نتوانست از موقعیتهای خود در میدان گازی مشترک با قطر و خودکفایی در تولید بنزین استفاده کند. بنابر آمارهای شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی به دلیل عدم توسعه زیرساختهای تولید بنزین در کشور، فاصلهای ۱۲ میلیونی بین تولید و مصرف بنزین روزانه در سال ۹۱ در کشور ایجاد شد. این امر سبب واردات روزانه ۱.۸ میلیون لیتر در همین سال شد اما در سال ۹۲ واردات بنزین با افزایشی ۱۴۱ درصدی همراه بود و به ۳.۵ میلیون لیتر رسید. ارزش روزانه واردات بنزین در سال ۹۲ حدود ۲ میلیون و ۴۸۵ هزار دلار بود.
هزینههای تحمیلی تحریم به اقتصاد کشور مختص به سالهای ۸۹ تا ۹۲ نبود و همچنان نیز ادامه دارد. چرا که تأثیر اعمال تحریمها بر بدنه اقتصاد خود را سریع نشان نمیدهد و با گذشت چند سال مشخص میشود؛ کمااینکه در آمارهای رسمی کشور، رشد اقتصادی در سالهای بعد از تحریمها کاهش یافت و تورم بالا رفت. در سال ۹۰ و یک سال پس از اعمال تحریمها رشد اقتصادی نصف شد و به ۳.۲ درصد رسید و اوج تأثیر تحریمها نیز در سال ۹۱ با رشد منفی ۵.۴ و تورم ۳۱.۵ درصد نمایان شد.
دلارهایی که صرف توسعه صنعت نفت نشد
با وجود کاهش صادرات نفت، افزایش فشار تحریمها و افزایش درآمدهای نفتی اما دلارهای سیاه، صرف توسعه صنعت نفت نمیشد. اگر توسعه صنعت نفت و میعانات در دستور کار دولت وقت قرار میگرفت، پالایشگاههای بیشتری به بهرهبرداری میرسید. در تمام دوران ۸ ساله ریاست دولت مهرورز، با وجود وفور دلارهای نفتی، حتی یک فاز پارس جنوبی نیز به بهرهداری نرسید. در این دوران که باید بیش از پیش به خودکفایی کشور در تولید بنزین اندیشیده میشد، به جای آن یارانههای نقدی از محل درآمدهای نفتی داده شد.
اگر قرار به انتقاد از عملکرد دولت یا وزارتخانهای است، باید مسؤولان دولت نهم پاسخگوی عدم توسعه صنعت نفت در آن سالها با وجود درآمدهای هنگفت نفتی باشند.
افزایش آتش انتقاد به جان نفت
کشتی اقتصادی کشور در تلاطم قرار دارد و افزایش تنش درونی نه تنها کار را مشکلتر میکند، بلکه افراد را نسبت به دولت که وظیفه عبور کشتی از شرایط فعلی را دارد، بیاعتماد میکند.
انتقادها از عملکرد دولتها، همیشه مطرح است چرا که باید از اقدامات و پیامدهای آن، درس گرفت. اما دولتها منتقد سفت و سخت نیز دارند. سعید جلیلی یکی از آن منتقدین است که معتقد است اگر در شرایط فعلی مسؤولیتی داشته باشد، میتواند بیش از یک و نیم میلیون بشکه نفت برای ایران صادر کند. هر چند این ادعا توسط وزیر نفت بیپاسخ نماند و زنگنه در یادداشتی عنوان کرد که عملکرد وزارتخانه متبوعش در دوران تحریمها، بهتر از دولت قبل بوده است.
در این یادداشت آمده که «عملکرد صادرات نفت و میعانات گازی در ۶ ماه پایانی دولت دهم یعنی از اسفندماه ۹۱ تا پایان مرداد ۹۲ بر پایه گزارش رسمی خطاب به سران کشور که به امضای جناب آقای قاسمی، وزیر محترم وقت نفت رسیده، کمتر از روزانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه بوده است، در حالی که در هفت ماه نخست دولت یازدهم یعنی از شهریور تا پایان اسفند ۱۳۹۲ با مدیریت کنونی وزارت نفت، رقم صادرات بهطور میانگین برابر یک میلیون و ۳۴۰ هزار بشکه در روز بوده است. این رقم، در سال ۹۳ معادل روزانه یک میلیون و ۳۴۰ هزار بشکه و در سال ۹۴ تا پایان دیماه و پیش از اجرای برجام، روزانه یک میلیون و ۳۵۰ هزار بشکه بوده است.»
نکته دیگری که جلیلی مطرح کرد، ساخت چندین پالایشگاه دیگر به مانند نفت ستاره خلیجفارس است. او در این خصوص گفته بود «با ساخت چند پالایشگاه دیگر میتوانیم تنگه هرمز را به شکل اقتصادی ببندیم؛ یعنی با استفاده از نفت خود و سایر تولیدکنندگان و تبدیل آنها به فرآوردههای نفتی در پتروپالایشگاهها، اقتصاد را از اتکا به نفت خام رها کرده و آن را بهبود بخشیم.»
فارغ از اینکه ارزیابیهای اقتصادی در خصوص احداث و توسعه پالایشگاهها و میزان هزینه فرصت آن در کشور چیست، پرسش اصلی از افرادی که این قبیل راهحلها را در شرایط تحریمی مؤثر میدانند، این است که جریان ورود سرمایه، فناوری و تکنولوژی به کشور دستخوش تغییر و عملاً متوقف شده است.
سرمایه برای فعالیتهای کوچکتر و زودبازده کم است چه برسد به احداث پالایشگاه. چرا منتقدین به این نکته توجه نمیکنند که بهرهبرداری از فازهای پارس جنوبی و افزایش برداشت از این میادین همچنین تکمیل پالایشگاه نفت ستاره خلیج فارس در دوران برجام و پس از کنار رفتن موانع حضور شرکتهای بزرگ نفتی در ایران بوده است.
کدام شرکتی در دوران تحریم و نااطمینانی شدید علاقهمند به حضور در کشوری است که نفت آن در معرض تحریم است و هر روز حلقه آن تنگتر میشود؟
منبع:
روزنامه اعتماد
ارسال نظر