گوناگون

برنامه ایران برای ضربه متقابل به اسرائیل چیست؟

برنامه ایران برای ضربه متقابل به اسرائیل چیست؟

اسرائیل بر حمایت نظامی بی‌قیدوشرط ایالات متحده برای درگیرشدن با ایران اتکا دارد؛ اما ممکن است دارایی‌های استراتژیک ایران عمیق‌تر از آنچه پیش‌بینی می‌شد، باشد.

به گزارش پارسینه به نقل از اکوایران، هفته‌های پس از تروریسم جمعی اسرائیل در لبنان و ترور رهبری ارشد حزب‌الله، این رژیم از موفقیت‌های تاکتیکیش مست شد. این وضعیت اعتماد به نفس جدیدی در توانمندی‌های ارتش اسرائیل پس از یک سال ناکامی‌های استراتژیک در غزه به وجود آورد. با این حال، مستی اسرائیل با حمله موشکی ۱ اکتبر ایران قطع شد.

به نوشته العربی الجدید، حمله تاریخی تهران در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه، و ترور حسن نصرالله انجام گرفت. این تحولات دمای داغ خاورمیانه را به نقطه‌جوش نزدیک کرده و احتمال وقوع یک جنگ منطقه‌ای تمام‌عیار را افزایش داده است.

دست‌های لرزان بنیامین نتانیاهو در حین اینکه وعده تلافی حمله ایران را می‌داد، ممکن است نشان‌دهنده موفقیت تهران باشد. این در حالی است که تل‌آویو و واشنگتن تأثیر آن را کم‌اهمیت جلوه داده‌اند.

صحبت از حمله قریب‌الوقوع اسرائیل به خاک ایران نادیده‌گرفتن سال‌ها توافقات یا درک متقابل ایالات متحده و اسرائیل مبنی بر این باشد که اسرائیل نمی‌تواند به سادگی خواسته‌های حامی خود را نادیده گرفته و به قلب ایران حمله کند.

ایهود باراک، نخست‌وزیر اسبق اسرائیل در یادداشت‌های خود اشاره کرده که دولت بوش در سال ۲۰۰۸ با هرگونه اقدام اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران مخالف بود. بوش وقتی متوجه شد که اسرائیل قصد خرید مهمات سنگین از ایالات متحده برای این هدف را دارد، جلوی باراک و ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت درآمد.

علی‌رغم تلاش‌های شدید نتانیاهو برای تحت فشار قرار دادن باراک اوباما برای دادن فرصتی به اسرائیل در برابر ایران، به ویژه با حمایت مستقیم ایالات متحده، این پویایی در دولت اوباما نیز ادامه یافت.

به عنوان موضعی میانه، اسرائیل به حملات تهاجمی محدود علیه دارایی‌های ایران در خاورمیانه و خاک ایران رضایت داد تا نفوذ منطقه‌ای و برنامه‌های هسته‌ای تهران را تضعیف کند.

اشتباه محاسباتی اسرائیل

به پندار دیوید ایگنِیشِس از واشنگتن‌پست، تحولات اخیر لبنان به اسرائیل فرصتی داده تا برتری خود بر ایران و گروه‌های مقاومت در تشدید تنش‌ها را باز پس گیرد.

با این حال، مقامات اسرائیلی در حال بررسی این هستند که آیا اکنون فرصتی استثنایی به دست آمده تا این رژیم حمله‌ای به ایران که همیشه آرزویش را داشته، عملی کند؟ فرض بر این است که اقتصاد ایران شدیداً آسیب دیده و قابلیت‌های حزب‌الله کاهش یافته، بنابراین پیامدها قابل‌تحمل خواهند بود.

حمله به اسراییل موشک ایرانی

مهم‌تر از همه، جو بایدن خواهان پاسخ متناسبی به حمله موشکی ایران بوده و گزارش شده که با اسرائیل در این مورد مشورت کرده است. احتمالاً ایالات متحده به دلیل ترس از واکنش شدید ایران و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی، خواسته تا اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای یا نفتی ایران حمله نکند.

با این حال، بحث صرف با ایالات متحده درباره حمله به ایران به نتانیاهو اجازه داده تا آنچه همیشه می‌خواست، انجام دهد. وضعیت موجود نزدیک‌ترین چیز به چراغ سبز آمریکا برای حمله مستقیم به ایران تاکنون بوده است.

برتری فناوری اسرائیل بر ایران به ارتش این رژیم اجازه می‌دهد تا مثلاً با استفاده از جنگنده‌های پیشرفته اف-۳۵ آمریکایی، به خاک این کشور حمله بزند. با این حال، حمایت لجستیکی ایالات متحده و اروپا، از جمله تأمین هواپیماهای سوخت‌رسان و حمایت دیپلماتیک ضروری خواهد بود. اسرائیل همچنین بر روی قابلیت‌های دفاع هوایی ضعیف‌تر ایران و نیروی هوایی کهنه‌اش که میراث دوران شاه است، حساب می‌کند.

اما گزارش‌ها حاکی از آن بوده که ایران سیستم‌های دفاع هوایی پیشرفته اس-۴۰۰ روسیه و سیستم‌های جنگ الکترونیک مورمانسک-بی‌اِن این کشور را به دست آورده است. هیچ‌یک از آن‌ها علیه اف-۳۵ آزمایش نشده و اثربخشی آن‌ها هنوز مشخص نیست.

همچنین گمانه‌زنی شده نتانیاهو بر این باور است که پس از یک سال تلفات اسرائیلی در غزه و لبنان، احتمالاً جامعه این رژیم به سمت راست افراطی گرایش یافته و به تلفات انسانی کمتر حساس شده باشد و بنابراین، در درگیری احتمالی با ایران، تلفات را تحمل کند. تاکنون جبهه داخلی اسرائیل نسبتاً از ماجراجویی‌های نظامی منطقه‌ای این رژیم محافظت شده است.

اما چیزی که در بحث‌ها جا مانده، این است آیا وضعیت موجود می‌تواند فرصتی برای ایران جهت فلج‌کردن به اسرائیل باشد؟

ایرانی‌ها به وضوح گفته‌اند: «اگر شما (اسرائیلی‌ها) به انتقام ما پاسخ دهید، ما به شما ضربه‌ای سخت‌تر خواهیم زد»؛ یعنی این بار نه تنها اهداف نظامی که تهران در حمله ۱ اکتبر خود هدف قرار داد، بلکه به زیرساخت‌های اساسی اسرائیل نیز حمله خواهد شد. به نظر می‌رسد این تهدید جدی‌ترین تهدید ایران از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است.

پشت این جسارت منطق وجود دارد.

با ضربه‌زدن به اسرائیل، ایران نشان داده که تصمیم آگاهانه‌ای برای آماده‌سازی برای جنگ گرفته و به شایعات قبلی در مورد ناتوانی یا نارضایتی ایران برای درگیرشدن در یک درگیری مستقیم با اسرائیل و پشت آن، ایالات متحده، پاسخ داده است. جنگی که ممکن است برنامه‌های منطقه‌ای آن را به خطر بیاندازد و قابلیت برنامه هسته‌ای آن را به چالش بکشد. این دو مسئله استراتژیک بوده و ماهیتی حیاتی برای تهران دارند.

بنابراین، ایران پیامی به اسرائیل و ایالات متحده ارسال کرده مبنی بر اینکه «صبر استراتژیک» خود را پایان داده و دورانی جدید را برای مواجهه مستقیم با تل‌آویو آغاز کرده است؛ بدون اینکه به طور کامل به متحدان خود در محور مقاومت خود متکی باشد. 

با این حال، به عنوان نشانه‌ای از دیپلماسی و احتمالاً راهی برای بازگشت، تهران مکرراً اعلام کرده که همچنان به جلوگیری از تشدید بیشتر متعهد است.

چرایی تغییر رویکرد ایران

ایران از جنگ‌های غزه و لبنان درس‌هایی گرفته است. با ارزیابی عملکرد ارتش اسرائیل در این جبهه‌ها، مقامات ایرانی اکنون می‌توانند آسیب‌پذیری‌هایی را در ارتش اسرائیل ببینند که ایران می‌تواند از آن‌ها، به ویژه علیه برتری تکنولوژیکی اسرائیل استفاده کند.

ارتش اسراییل

این امر زمانی روشن بود که موشک‌های ایرانی بسیاری از سامانه‌های دفاع هوایی سه‌سطحی اسرائیل را نادیده گرفتند و از آن‌ها عبور کردند که به احتمال زیاد، نتیجه سال‌ها ارزیابی واکنش این سیستم‌ها، به‌ویژه گنبد آهنین به موشک‌های حماس و حزب‌الله بود.

درس دیگر این است که برتری تکنولوژیکی اسرائیل در صورت بروز جنگ تمام‌عیار، یعنی زمانی که ارتش اسرائیل به یک درگیری زمینی کشیده شود، تا حد زیادی کم‌اهمیت خواهد بود. حزب‌الله و حماس نشان داده‌اند که به محض اینکه نیروی هوایی اسرائیل از میدان جنگ بیرون برود، نیروهای زمینی عملکرد ضعیفی از خود نشان می‌دهند و به جنگ فرسایشی نامتقارن کشیده می‌شوند.

از این روی، تهران روی خستگی ارتش حساب باز می‌کند تا ضربه‌ای قوی به قابلیت‌های نظامی تل‌آویو وارد کند. این حتی پایان درگیری‌های زمینی نیست. مفهوم تضعیف اسرائیل بدون نیاز به شکست قطعی ارتش این رژیم، به طور جدی در تفکر استراتژیک تهران گنجانده شده است. آن‌ها در نظر دارند که نظم اجتماعی و سیاسی اسرائیل را متزلزل کنند. ایرانی‌ها به شکاف سیاسی که حماس و حزب‌الله در میان بخش‌هایی از جامعه اسرائیل ایجاد کرده‌اند نگاه می‌کنند و از آن درس می‌گیرند.

در این راستا، استراتژی دیگر تضعیف اقتصاد اسرائیل است که نه تنها با بی‌ثبات‌ساختن اسرائیل از درون بلکه با مختل‌کردن مسیرهای تجاری اسرائیلی محقق می‌شود.

حوثی‌ یمن

حوثی‌ها در یمن به طور موفقیت‌آمیزی تنگه باب‌المندب را به روی کشتی‌های بین‌المللی که به سمت بندر ایلات اراضی اشغالی حرکت می‌کنند، مسدود کرده‌اند و منجر به ورشکستگی آن شده‌اند. اسرائیل تلاش داشته تا با افزایش تجارت زمینی از طریق اردن به خلیج فارس جبران کند. محور مقاومت دوباره سازماندهی شده و تهدید کرده که این خطوط تجاری زمینی در اردن را مختل خواهد کرد.

همچنین برخی تمایل خود برای گسترش محاصره تجاری اسرائیل به مدیترانه را ابراز کرده است. این اقدام می‌تواند گامی اولیه از طریق حزب‌الله که تلاش کرده به بندر حیفا حمله کند و همچنین علیه سکوهای گازی اسرائیل در دریا محقق شود.

اگر اسرائیل به تأسیسات نفتی ایران حمله کند یا به هر دلیلی خسارت قابل توجهی به زیرساخت‌های ایرانی وارد کند، تهران احتمالاً تنگه هرمز را نیز خواهد بست که منجر به اختلالات جدی در صادرات نفت و اقتصاد جهانی خواهد شد.

نکته‌ای که در برابر اسرائیل به نفع ایران است، مساحت جغرافیاییش و به تبع آن، عمق استراتژیکش است. برعکس، اسرائیل فاقد عمق استراتژیک است، حقیقتی که بن‌گوریون، رهبر اسبق اسرائیل راه‌حل آن را از طریق رویکرد تهاجمی و پیشگیرانه وابسته به گسترش استعماری و فتح می‌دید.

این عملاً به این معنی است که اگر اسرائیل به ایران حمله کند، هرچقدر هم که سخت باشد، تهران می‌تواند بر روی قابلیت جذب عمق استراتژیک خود تکیه کند تا دوباره قدرت بگیرد و ضربه بزند. با این حال، یک بارش شدید موشکی ایرانی، مثلاً ۶۰۰ یا ۷۰۰ موشک می‌تواند به مراتب برای اسرائیل ویرانگرتر باشد.

حالا تبادل عادی موشک‌ها و حملات بین اسرائیل و ایران تصور کنید که  ایرانی‌ها با امواج مکرر موشک‌ها طی روزها یا هفته‌ها، اسرائیل را هدف قرار دهند.

آیا اسرائیل می‌تواند این تلفات را تحمل کند؟ بعید است.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار