گوناگون

نوشتن کار نیست، پناه است!

پارسینه: آخرین سنگر برای من نوشتن است؛ حتی وقتی به کنج حرم شاه‌عبدالعظیم پناه می‌برم، ذهنم دارد متنی را هی بازنویسی می‌کند تا به کاغذی یا کی‌بوردی برسانم‌ش.

جلال سمیعی در وبلاگ شخصی خود نوشت: گاهی به این فکر می‌کنم که وبلاگستان وقتی گوگل‌ریدر و فیس‌بوک و توییتر آمد تعطیل شد؛ یعنی آدم‌هایی که یک دفترچه‌ی خاطرات شخصی خط‌تیره عمومی یافته بودند، ذوق کردند از ریختن نشتی‌های ذهن‌شان در شبکه‌های اجتماعی و کم‌کم بلاگ‌رولینگ و وبلاگ خوبی دارید و به هم بلینکیم از نفس افتاد… یادتان هست بازی‌های وبلاگی را و دعوت‌های کامنتی و هیت‌هایی که به‌شان افتخار می‌کردیم؟

حالا اما دوسالی‌ست که گوگل‌ریدر یا همان مرحوم گودر از نفس افتاده و آواره‌ها ریخته‌اند توی شبکه‌های اجتماعی؛ در فیس‌بوک انقلاب می‌کنند و در توییتر بلند فکر می‌کنند؛ اما این‌ها جای وبلاگ نوشتن را نمی‌گیرد. اگرچه این نشتی‌پراکنی‌ها ذهن آدم را خالی می‌کند، اما وبلاگ چیز دیگری‌ست. احساس‌م این است که وبلاگ‌ها دوباره دارند احیا می‌شوند و آدم‌ها دل‌شان نوشتن واقعی می‌خواهد؛ نوشتنی که یک بار بخوانی‌ش، آخرین لحظه چیزهایی‌ش را پاک کنی و آرشیو داشته باشی براش؛ محترم بدانی‌ش.
*
آخرین سنگر برای من نوشتن است؛ حتی وقتی به کنج حرم شاه‌عبدالعظیم پناه می‌برم، ذهنم دارد متنی را هی بازنویسی می‌کند تا به کاغذی یا کی‌بوردی برسانم‌ش. هیچ چیز نمی‌تواند جای کلمه‌هایی را بگیرد که از پس ذهن شما با فشار زایمان بیرون می‌آیند. حتی لکه‌بینی‌هایی که در توییتر و فیس‌بوک منتشر می‌شوند، معمولا جزو این کلمه‌ها نیستند.
*
بنویسید رفقا لطفا؛ نوشتن ما را در پهنه‌‌ای بالاتر از مبارزات و تگ‌زدن و روزمرگی‌های آنلاین با هم شریک می‌کند. بنویسید لطفا.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار