گوناگون

آب رفته به جوی باز می گردد؟

پارسینه: آب ها از آسیاب افتاده. چند هفته است که گرد و غبار «در حاشیه» فرونشسته و سوژه های داغ تری برای بحث و گفتگو و پیام های وایبری پیدا شده. اما حالا، در فضای آرام و دور از هیاهو، می شود منطقی تر به ماجرایی که گذشت، نگاه کرد.

یک هفته از تمام شدن سریال مهران مدیری نگذشته، این شایعه که بیشتر شبیه شوخی های سریال «درحاشیه» بود دهان به دهان و گوشی به گوشی گشت و مثل ویروس پخش شد. شاید شما هم شنیده باشید: خانم جوانی در سردشت برای زایمان به بیمارستان مراجعه کرده و دچار خونریزی شده و پزشکان به جای رحم، معده اش را خارج کرده اند و زن هم در راه اعزام به بیمارستان ارومیه فوت شده.

یکی از دوستانم که جراح است تعریف می کرد که شاهد بوده همزمان با پخش سریال در حاشیه، بیماری به دلیل درد شکم به اورژانس یک بیمارستان دولتی مراجعه کرده و جراح تشخیص داده که بیمار مبتلا به آنوریسم آئورت است و باید به صورت اورژانس به اتاق عمل برود. بیمار اما پزشکان را دست انداخته و گفته: اینجا هم مثل در حاشیه است. و رفته.

وقتی نظام پزشکی و وزارت بهداشت به پخش سریال «در حاشیه» اعتراض کردند، متهم شدند به نگاه صنفی؛ به اینکه تحمل و ظرفیت شنیدن انتقاد را ندارند و اگر قرار باشد از هر صنفی همیشه چهره خوبی نمایش داده شود که دیگر نمی شود هیچ داستانی تعریف کرد و هیچ سریالی ساخت.

این حرف درست است. قرار نیست هیچ صنفی و هیچ قشری و هیچ جایگاهی آن قدر مقدس شود که نشود درباره آن حرف زد. اما اعتراض به در حاشیه، یک اعتراض صنفی نبود.

شایعه آن بانوی مرحوم سردشتی و خاطره ای که از دوستم نقل کردم، نمونه های کوچکی هستند از تاثیری که «در حاشیه» بر ذهن جامعه ما گذاشت و رفت. در آن هیاهو، کسی این حرف را نمی شنید. کسی به این فکر نمی کرد که آن سریال، اگر فقط شخصیت حقیقی پزشکان را زیر سوال می برد، شاید تا این حد فاجعه نبود، که شخصیت حقوقی نظام سلامت را به مضحکه گرفت. و دود بی اعتباری نظام سلامت و بی اعتمادی مردم به آن، به چشم همه می رود.

هیچ کس بی عیب نیست. پزشکان هم مثل همه آدم های دیگر، خوب و بد دارند. آنها هم اشتباه می کنند. آنها هم نقص دارند. اما انتقاد سازنده که حتما لازم است و اتفاقا در رسانه ها هم باید مطرح شود، حتما فرق دارد با لودگی و هجو. و این نکته ای است که مدیران تلویزیون هم دیر فهمیدند.

خراب کردن همیشه خیلی آسان تر است از ساختن. حالا چقدر طول می کشد تا مردم بفهمند آن بانوی سردشتی مبتلا بود به جفت پرکرتا (چسبندگی غیرطبیعی جفت) که معده و روده اش را هم درگیر کرده بود و برای کنترل خونریزی باید قسمت هایی از معده و روده برداشته می شد؟ اصلا می شود به مردم اینها را توضیح داد؟ راستی آن بیمار مبتلا به آنوریسم آئورت، الان در چه حال است؟

دکتر محمدرضا رجبی شکیب/سرمقاله نشریه سیب سبز

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار