کوانتوم را نفهمیدهاید؟ خود فیزیکدانها هم وضع بهتری ندارند!
پارسینه: به گزارش نیچر، نظرسنجی که از 33 نفر از متفکرین مبانی نظریههای کوانتومی انجام شده، بیانگر آن است که نظرات در مورد برخی از عمیقترین سوالهای این حوزه، به طور تقریبا مساوی به چندین گروه مجزا تقسیم شدهاند.
برای مثال، تعداد کسانی که باور دارند «ویژگیهای اجسام فیزیکی کاملا مستقل از اندازه گیری و پیش از آن تعریف میشوند» تقریبا برابر تعدا د کسانی است که به عکس این عقیده باور دارند؛ و به رغم این ایده مشهور که مشاهده سیستمهای کوانتومی نقشی کلیدی در تشخیص رفتار آنها بازی میکند، 21٪ بر این باورند که «مشاهدهگر نباید نقشی بنیادین داشته باشد».
مشاهده و مشاهدهگر
با این حال، آنتون زیلینگر، فیزیکدان در دانشگاه وین و هماهنگکنندهاین نظرسنجی (که جولای 2011 در اتریش انجام شد)میگوید: «من عملا از این که چنین حد بالایی از توافق در برخی از پرسشها وجود داشت، شگفت زده شدم».
در این نظرسنجی، فیزیکدانها، ریاضیدانها و فلاسفه علاقهمند به مبانی نظریه کوانتومی حضور داشتند. زیلینگر، ماکسیمیلیان شلوزهاور، از دانشگاه پورتلند اورگان و یوهانس کوفلر از موسسه اپتیک کوانتوم ماکس پلانک در گارچینگ آلمان، این پرسشنامه را تدوین کرده بودند و در آن 16 سول چند گزینهای در مورد مفاهیم بنیادین نظریه کوانتوم مطرح کرده بودند.
آرای متضاد در مورد تفاسیر نظریه کوانتوم، از همان ابتدای ارائه این نظریه وجود داشتهاند، ولی زیلینگر و همکارانش بر این باورند که پرسشنامه آنها میتواند اولین اقدام برای بررسی طیف کامل نظرات متخصصین باشد. یک پرسشنامه قبلی در کارگاه 1997 مکانیک کوانتوم در بالتیمور، از شرکت کنندگان تنها سوال شده بود که از کدام یک از تفاسیر نظریه کوانتوم پشتیبانی میکنند.
اینشتین یا بوهر ؟
احتمالا مشهورترین جدال در مورد معنای نظریه کوانتوم بین آلبرت اینشتین و همتایانش، به خصوص نیلز بوهر (فیزیکدان دانمارکی) در مورد این پرسش بود که آیا جهان در اصل احتمالاتی است یا آنطور که به نظر میرسد از نظریه کوانتوم برآید، قطعی. (در اوج یکی از این مباحثات، اینشتین گفت: «خداوند تاس نمیاندازد» و بوهر هم پاسخ داد: «به خداوند نگو که چه کار کند») یکی از معدود مسائلی که در پرسشنامه جدید مورد توافق عام بود، این بود که اینشتین اشتباه میکرد.
بوهر، به همراه ورنر هایزنبرگ، اولین تفسیر جامع را از نظریه کوانتم در دهه 1920 مطرح کردند: تفسیر معروف به تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی. در این تفسیر پیشنهادشده بود که دنیای فیزیکی شناخت ناپذیر و از برخی جهات نامعین است، و تنها واقعیت معنیدار چیزی است که ما میتوانیم به طور تجربی به آن برسیم. نظرسنجی اتریشی مانند گردهمایی پیشین بالتیمور به این نتیجه رسید که تفسیر کپنهاگ محبوبتر از دیگر تفسیرهاست، ولی فقط 42٪ از فیزیکانان این تفسیر را پذیرفتهاند. در مقابل، 42٪ افراد هم اذعان کردند که حداقل یک بار تفسیر خود را عوض کردهاند.
ترسیم پدیدههای شناخت ناپذیر
شاید برجستهترین مفهوم این نظرسنجی این باشد که هرچند نظریه کوانتومی یکی از موفقترین و دقیقترین نظریههای علمی است، تفسیر آن در حال حاضر همان قدر سخت است که در ابتدا بود. شلوزهاور میگوید: «هیچ چیز عوض نشده است، حتی به رغم اینکه ما پیشرفتهای اساسی را در فیزیک کوانتوم شاهد بودهایم. بعضیها فکر میکردند که چنین پیشرفتهایی باعث میشوند که عموم مردم یکی از این تفاسیر را بر دیگران ترجیح دهند، ولی من فکر نمیکنم که هیچ نشانهای از وقوع این امر در دست باشد».
ولی به گفته او در مورد برخی از سوالها توافقی وجود دارد: «بیش از دو سوم دانشمندان باور داشتند که هیچ مرز بنیادینی برای نظریه کوانتوم وجود ندارد. در نتیجه دورهای که در آن نظریه کوانتوم تنها در محدوده اتمی بود، به پایان رسیده است».
یک دیدگاه قابل ذکر دیگر این است که 42٪ افراد فکر میکردند که ساخت یک کامپیوتر مفید کوانتومی 10 تا 25 سال طول میکشد، در حالی که 30٪ این زمان را 25تا 50 سال در نظر گرفتهاند. بحث داغ نقش اندازه گیری در نظریه کوانتوم (چگونه و چرا اندازه گیریها بر خروجی تاثیر میگذارند) آرا را در چندین گروه تقسیم کرد، 24٪ آن را یک مشکل جدی میدانند در حالی که 27٪ آن را «شبه مشکل» مینامند.
اما سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا این نظرسنجیها فایدهای هم دارند؟ پرسکیل پاسخ میدهد: «کسی نمیداند، اما برای تفریح بد نیست. شاید این واقعیت که نظریه کوانتوم کارش را به این خوبی انجام میدهد و کماکان از پاسخ دادن به پرسشهای عمیقتر اجتناب میکند، خودش یک درس باشد. جالبتر اینکه 48٪ شرکتکنندگان در این نظرسنجی فکر میکردند که در 50 سال بعد هم هنوز کنفرانسهایی در مورد پایههای کوانتوم برگزار خواهد شد
گـــــــــــــــــوززززززززززززززز