مصرف لبنيات در ايران، دوسوم سرانه جهان
پارسینه: بالاخره كاهش مصرف لبنيات و بطور خاص، شير، از طرف يك مقام مسوول در وزارت بهداشت تاييد شد.
به گزارش اعتماد، طي ماههاي گذشته و تا پيش از شهريور ماه، برخي مسوولان وزارت بهداشت حاضر به تاييد هشدارهاي اعضاي اتحاديه محصولات لبني درباره كاهش قابل توجه مصرف لبنيات و به طور خاص، شير نبودند چرا كه از بابت زير سوال بردن دولت از سوي منتقدان و طرح چندباره كاهش قدرت خريد مردم و ارتباط مستقيم گراني با حذف برخي مواد غذايي مفيد اما كم كالري، نگران بودند اما شهريور ماه امسال كه زهرا عبداللهي؛ مديركل دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت از كاهش ۳۷ درصدي مصرف لبنيات طي ۷ سال گذشته و به دليل قطع يارانه توليد و افزايش قيمت تمام شده خبر داد، خبرهاي منتشره پس از آن رنگ ديگري پيدا كرد.
از جمله كه چند روز قبل، رييس سازمان غذا و دارو خبر داد كه مشروط بر تصويب دولت، قيمت شير و فرآوردههاي لبني كاهش مييابد تا اين محصولات دوباره به سفره خانوادههاي ايراني بازگردد. سال ۱۳۸۹ و با حذف يارانه توليد از مراحل فرآوري شير و ساير محصولات لبني، قيمت اين ماده غذايي، چنان افزايش يافت كه مسوولان وقت وزارت بهداشت با مرور گزارشهايي از وضعيت مصرف شير و فرآوردههاي لبني، نسبت به كاهش ۲۲ درصدي مصرف هشدار دادند.
امروز كه عبداللهي نسبت به كاهش ۳۷ درصدي هشدار ميدهد، سرانه مصرف شير به كمتر از ۸۰ ليتر در سال رسيده كه كمتر از دو سوم سرانه مصرف در كشورهاي پيشرفته است. محمدرضا اسماعيلي، رييس هياتمديره اتحاديه لبني در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: «در برنامه توسعه پنجم، پيشبيني شد كه سرانه مصرف لبنيات به ۱۵۶ كيلو در سال برسد كه البته اين هدف، نه تنها محقق نشد، بلكه كاهش هم داشت. امروز از مجموع حدود ۱۵۰۰ كارخانه توليدكننده محصولات لبني، بيش از نيمي از كارخانهها تعطيل شده و باقي هم ۳۰ درصد زير ظرفيت اسمي كار ميكنند. ما با كاهش جدي مصرف لبنيات در كشور مواجهيم و سرانه سالانه مصرف، در بهترين حالت، ۶۰ ليتر است كه دليل اصلي اين كاهش، تبليغات نادرست است. در حالي كه سالانه ۴ ميليون تن فرآورده لبني در كشور توليد ميشود و حدود ۷۰۰ ميليون دلار صادرات داريم، تاييد ميكنم كه قيمت فرآوردههاي لبني هم يكي از دلايل كاهش مصرف بوده. وقتي توليدكننده، بعد از هدفمندي يارانهها با افزايش ۵۰۰ درصدي قيمت شيرخام و هزينه حاملهاي انرژي و بستهبندي و حقوق كارگر مواجه شده، قطعا اين افزايش بر قيمت تمام شده براي مصرفكننده هم تاثيرگذار است.»
ناصر كلانتري، رييس سابق انستيتو تحقيقات غذايي در گفتوگو با «اعتماد» كاهش مصرف را رد كرده اما توضيح ميدهد كه: «سال ۱۳۸۲، وضعيت دريافت كلسيم را در كشور بررسي كرديم كه نتيجه اين بررسي به ما نشان داد ۸۰ درصد جمعيت كشور، دريافت ناكافي كلسيم دارند. لبنيات منبع بسيار غني از پروتيين و تامينكننده قندهاي مفيد مانند لاكتوز و همچنين مواد معدني و ويتامينهاست. شايد بتوانيم كلسيم را از ميوهها و سبزيجات هم دريافت كنيم اما كلسيم موجود در ميوهها و سبزيجات، به مرغوبيت كلسيم لبنيات و به طور خاص، شير نيست. قطعا، هدفمندي يارانه بايد كمك ميكرد كه قيمت تمام شده براي مصرفكننده كمتر بشود كه اين اتفاق نيفتاد و به عكس، پول يارانه بين مردم توزيع شد و مردم هم با اين پول شير و ماست نميخرند. البته مشكل كشور ما، صرفا گراني قيمت نيست بلكه ما دچار مشكل فرهنگي در مصرف مواد غذايي مفيد و سودمند هستيم. جواب بسياري از ايرانيها به ضرورت مصرف شير اين است كه ما را خيلي وقت است از شير گرفتهاند. در عين حال، بيش از ۶۰ درصد مردم ساكن در نيمكره شرقي دچار كمبود لاكتاز - آنزيم جذب و هضم لاكتوز - و بنابراين، دچار اختلال جذب لاكتوز هستند كه اين
مشكل، يك اختلال قوميتي است و در بعضي اقوام، بيشتر يا كمتر است. همين اختلال، عامل مهمي براي امتناع بسياري افراد از خوردن شير در اين بخش از كره زمين است كه كشور ما را هم شامل ميشود. اما توجه داشته باشيم كه ۸۰ ميليون نفر جمعيت كشور، دچار اين اختلال نيستند و ما با مشكل بيفرهنگي در مصرف لبنيات و توزيع نامناسب مواجهيم. چنانكه جمعيت قابل توجهي از شهروندان ايراني ساكن در روستاها، به دليل سيستم نامناسب توزيع، دسترسي به محصولات لبني و حتي ميوه و سبزيجات تازه ندارند اما در همين روستاها، نيسانهاي توزيع پفك و چيپس و نوشابه و تنقلات مضر و بيارزش، دايم در رفت و آمد هستند.»كلانتري در سهم دهي به دلايل پايين بودن سرانه مصرف شير و لبنيات در ايران ميگويد: «مشكل فرهنگ، ۲۰ الي ۲۵ درصد سهم دارد چون ميبينيم كه مردم از خوردن شير خيلي استقبال نميكنند اما نوشابه سر سفره شان دارند. اختلال جذب لاكتوز هم سهمي در حدود ۲۵ درصد دارد اما قيمتگذاري و نحوه توزيع محصولات لبني و شير، به طور مشترك ۵۰ درصد دليل استقبال اندك از شير و فرآوردههاي لبني است.»
تيرنگ نيستاني، استاد گروه تحقيقات تغذيه و مدير گروه انيستيتو در گفتوگو با «اعتماد» و در هشدار نسبت به عوارض كاهش سرانه مصرف لبنيات ميگويد: «چند سال قبل مطالعهاي درباره مصرف كلسيم در دانشآموزان پايه ۴ و ۵ مقطع دبستان انجام داديم كه بنا بر نتايج اين مطالعه، مقدار دريافت كلسيم، به طور ميانگين حدود ۷۰ درصد ميزان توصيه شده بود. در حالي كه كلسيم مورد نياز بدن، به طور ميانگين حدود هزار ميليگرم در روز است، كلسيم در تمام مواد غذايي وجود دارد منتهي اين مقدار، بسيار اندك است، چنانكه حتي ۱۰۰ گرم خيار هم ۴ ميليگرم كلسيم دارد اما تنها ماده غذايي كه دوسوم كلسيم مورد نياز بدن را تامين ميكند، لبنيات است كه در اين تعريف كلي، نگاه ما متوجه شير و ماست است چرا كه كشك و پنير با وجود آنكه منبع غني از كلسيم هستند به دليل سديم بالايي كه دارند، دفع كليوي كلسيم را افزايش ميدهند و بنابراين، در گروه لبنيات قرار نميگيرند. آمارهاي توليد و فروش لبنيات، راهنماي مناسبي براي برآورد ميزان مصرف است. ۱۵ سال قبل كه براي توليد شير، يارانه پرداخت ميشد، سرانه مصرف شير، روزانه حدود ۴۳ گرم و مجموع سرانه روزانه مصرف شير و ماست حدود ۸۰ گرم
بود. زماني كه دولت يارانه ميداد، سرانه مصرف كمتر از يك ليوان در روز بود. قطع يارانه، حتما اين ميزان را كاهش داده چون قيمت محصول فاقد يارانه، افزايش پيدا كرده است. بنا بر توصيه راهنماهاي تغذيه سالم، عموم افراد بايد روزانه حداقل دو ليوان شير يا ماست كم چرب مصرف كنند. اين مقدار دريافت، دقيقا بايد به طور روزانه باشد و اگر فردي يك هفته شير نميخورد ولي پنجشنبه و جمعه يك سطل ماست بخورد، كمبود كلسيم جبران نخواهد شد. مهمترين ضرر دريافت ناكافي كلسيم هم اين است كه در طول زمان، انبارهاي كلسيم بدن كه بافت سخت استخوان است ذرهذره تهي خواهد شد.»
مسوولان و متوليان سلامت كه قطعا در جبهه حمايت از دولت هستند كه به مناصب دولتي منصوب شدهاند، هر يك براي كاهش مصرف لبنيات دلايل متفاوتي مطرح ميكنند اما در نهايت، تمام اين دلايل به يك نقطه مشترك ميرسد. نقطهاي كه عزيزالله كمال زاده؛ دكتراي تغذيه و فيزيولوژي و مشاور تغذيه برنامه جهاني غذا، دو سال قبل در گفتوگو با «اعتماد» درباره آن هشدار داد: «بنا بر نتايج تحقيقي كه سال ۹۲ در جمعيت دانشآموزي مقطع راهنمايي و دبيرستان مدارس سراسر كشور انجام شد، با كاهش ۴ سانتيمتري رشد اين گروه سني و افزايش ۳۰ درصدي خرابي دندانها نسبت به نسل پيش از خود مواجه شديم.»
میخاهند ملت را به مرتاضان ایرانی تبدیل کنند
دلیلش گیاهخوار شدن است