نقدی بر «درباره ساپورت» یامین پور
علی ابوطالبی نوشت: «دربارهی ساپورت»، متنیست به قلم دکتر وحید یامین پورکه در آن از «بابشدن تننمایی» مینویسد ؛ پدیدهای که به زعم او بدعتیست در تاریخ پوشاک سرزمین ما، و آن را در برابر «رنگنمایی» و «طرحنمایی» قرار میدهد که ایشان معتقد است همهی هم و غم هنرمندان، مصروف آن (یعنی زیبانمایی پوشش) بوده است...
در این مقال، قصد ندارم تاریخ پوشاک را بکاوم یا از منظر زیباییشناسی (و حتی جامعهشناسی) مقولهی «ساپورتپوشی» را نقد کنم... که این هر دو میتواند موضوع بحثها و فحصهای مفصل و جذاب باشد.
نقدم متوجه پینوشت دکتر یامینپور است؛ آنجا که از اصطلاح غریب و نامأنوس «مذهبیترها» استفاده میکند و گواه و سند «مذهبیتر»بودن را «چادر» میداند؛ آنجا که ملاک و معیار دینداری را به «شمایل» و «ظاهر» فرومیکاهد؛ آنجا که با متر و خطکش میکوشد قوارهی دیانت را اندازه بگیرد...
بیایید فرض کنیم چادریها مذهبیترند؛ فرض کنیم متر و مقیاس دینداری میزان فشاری است که پیشانی بر مُهر وارد میکند؛ فرض کنیم کشیدگی مد «ولاالضآلین» با امکان رستگاری نسبت مستقیم دارد...
برادرم،
آقای یامینپور،
تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گلآلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ اینها مذهبیترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفتهاند؟ اینها مذهبیترند از زنان محجبهی آراستهی حاضر در سخنرانیهای سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟
محجبههای رنگینپوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بیحجاب)ـی که در برابر تانکهای اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمیزنم، که قرار هم نبود از «بیحجابها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبیها و مذهبیترهاست...
در این مقال، قصد ندارم تاریخ پوشاک را بکاوم یا از منظر زیباییشناسی (و حتی جامعهشناسی) مقولهی «ساپورتپوشی» را نقد کنم... که این هر دو میتواند موضوع بحثها و فحصهای مفصل و جذاب باشد.
نقدم متوجه پینوشت دکتر یامینپور است؛ آنجا که از اصطلاح غریب و نامأنوس «مذهبیترها» استفاده میکند و گواه و سند «مذهبیتر»بودن را «چادر» میداند؛ آنجا که ملاک و معیار دینداری را به «شمایل» و «ظاهر» فرومیکاهد؛ آنجا که با متر و خطکش میکوشد قوارهی دیانت را اندازه بگیرد...
بیایید فرض کنیم چادریها مذهبیترند؛ فرض کنیم متر و مقیاس دینداری میزان فشاری است که پیشانی بر مُهر وارد میکند؛ فرض کنیم کشیدگی مد «ولاالضآلین» با امکان رستگاری نسبت مستقیم دارد...
برادرم،
آقای یامینپور،
تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گلآلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ اینها مذهبیترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفتهاند؟ اینها مذهبیترند از زنان محجبهی آراستهی حاضر در سخنرانیهای سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟
محجبههای رنگینپوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بیحجاب)ـی که در برابر تانکهای اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمیزنم، که قرار هم نبود از «بیحجابها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبیها و مذهبیترهاست...
از کدام مذهب سخن میگوییم، وقتی متر و معیارمان، پارچهایست؟
منبع:نکات پرس
حجاب را افراد تعریف کردن یعنی این اسلام دین مساوات دین سلام وآرامش روحی است فقط روسری نشان حجاب نیست خود پاک باش مردم را پاک می بینی مشکل ما در نگرش ماست
اگر یامین پور از یک طرف بام افتاده تو هم از آن طرف داری می افتی برادر.کاش نوشتن آزاد بود تا نقدی برتو می نوشتیم.
نه این لباس زیباست نشان ادمیت
دینداری ومتانت درپوشش نیست ،درعمل است.
منتقد محترم! حق و باطل را در کنار هم بیان کردی. جامعه مخاطب آقای یامین پور ایران است به دور از نگاه سیاسی. مقایسه پیشانی پینه بسته و چادر خیلی غلط است. واضح و مبرهن است که چادر حجاب برتر است و عرف در طیف مذهبی ایران است! جای تعجب است شما در این مسئله به این روشنی تشکیک میکنید.