گوناگون

قوميت‌ها نعمت‌اند یا مسئله؟

قانون - سيد علي ميرباقري مدير كل پيشين امور مجلس در وزارت كشور از نيروهاي قديمي و پيشكسوت اين وزارتخانه است كه در پست‌هاي مختلف خدمت كرده است. او به‌عنوان يك كارشناس برآمده از بدنه وزارت كشور ضمن مهم دانستن جايگاه وزارت كشور از برخي نگاه‌ها به اين تشكيلات ابراز گلايه كرده و معتقد است كه بايد نگاه‌ها به وزارت كشور تغيير كند و اميدوار است اين مجموعه در دوره جديد بتواند در نقش واقعي خود ظاهر شود.

آقای میرباقری ، با تشکر از اینکه وقت خودتان را در اختیار روزنامه گذاشتید، با توجه به اینکه شما از نیروهای قدیمی وزارت کشور هستید، مسئولیت و جایگاه وزارت کشور را چگونه تبیین می‌کنید ؟
وزارت کشور، مسئول اصلی و محوری جریان زندگی سالم و با نشاط در داخل کشور است، وزارت کشور به‌عنوان مسئول و متولی امور داخلی کشور، مسئولیت دارد تا از بدو تولد تا فوت شهروندان که با صدور شناسنامه شروع می شود و با جواز دفن پایان می یابد، تسهیل‌کننده و نظم‌دهنده زندگی شهروندان باشد. تعمیم و برقراری آرامش و امنیت عمومی، حفظ حقوق شهروندی و اجتماعی، دفاع از آزادی های سیاسی و مدنی، هماهنگی های سیاسی، ا جتماعی، عمرانی، رفاهی، انتظامی، اطلاعاتی، تقسیماتی، انتصابات، اتباع خارجی، امور مجلس، شوراها، شهرداری ها، کلانتری ها و مدیریت مرزها اعم از هوایی،زمینی، دریایی، مدیریت مهاجرت و پناهندگی، مدیریت مبارزه با قاچاق کالا و مواد مخدر و انسان ، پولشویی و حتی هدایت و نظارت بر کار سایر وزارتخانه ها از جایگاه نمایندگی دولت در استان‌ها و شهرستان‌ها همگی از جمله وظایفی است که بر دوش وزارت کشور است. به نظر من، هر اتفاق و پدیده‌ای در داخل کشور اعم از حمل و نقل،اقتصاد،سیاست،امنیت،رفاه، آرامش، نشاط، فرهنگ، بهداشت و غیره، وزارت امور داخله بنوعی مدخلیت و مسئولیت دارد و باید پاسخگو باشد. وزارت کشور مسئولیت و رسالت هماهنگی بین بخش‌هاي سایر وزارتخانه و سازمان ها و موسسات خصوصی و دولتی را در درون کشور بر‌عهده دارد و خود تنها وزارتخانه ای است که مطلقاً جایگاه فرابخشی و فرا سازمانی نسبت به سایر وزارت خانه‌ها را دارد.

پس سایر وزارتخانه و سازمان های دولتی چه کاره اند ؟
ببینید، سایر وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها ، مسئولیت‌های عملیاتی و اجرایی دارند، آنها عمل کننده هستند اما زمینه‌سازی، هماهنگی، زمان شناسی و مکان شناسی، رفع موانع سیاسی و یا اجتماعی احتمالی، بسترسازی و تسهیل کنندگی و تأمین سایر عوامل نرم افزاری در اجرا به‌عهده سازمان وزارت کشور است. وقتی استاندار شما، در استان مسئولیت ریاست شورای برنامه‌ریزی، شورای تأمین، شورای اشتغال و ده‌ها شورا و کمیسیون را با عضویت سایر سازمان‌ها به‌عهده دارد معنی‌اش همین است. به همین دلیل در گذشته که ما نظام نخست وزیری داشتیم، وزیر کشور بصورت طبیعی، در غیاب نخست وزیر، ریاست هیات دولت و شورای وزیران را بر عهده داشت.

مثل معاون اول رئیس جمهور در شرایط حاضر ؟
دقیقاً ! و من می‌خواهم بگویم در واقع، الان هم باید وزیر کشور، معاون اول رئیس جمهور باشد. با این تعریف و توضیحات، آیا اکنون وزارت کشور چنین جایگاهی دارد ؟!

باید داشته باشد !
یعنی اینکه الان ندارد ؟
من نمی‌خواهم به این مقوله ورود کنم ، ما باید نگاهمان به آینده باشد، همه باید تلاش کنند که وزارت امور داخله، هم از نظر سازمانی و ساختاری و سازماندهی وهم از منظر ظرفیت تخصصی و توسعه ای و نرم افزاری، یک سرو گردن از سایر وزارتخانه ها بالاتر و مهم‌تر باشد، اگر می خواهیم امور داخلی کشوردر همه حوزه‌ها با ظرفیت بالا حرکت کند، باید ظرفیت سیاسی، اجتماعی، انسانی و حتی روحی و روانی نیروهای وزارت کشور بخصوص استانداران و فرمانداران را بالا ببریم. به نظر بنده نبض تمامی مسائل داخلی کشور، در ساختمان میدان فاطمی می‌تپد. اگر بخواهیم کشور در مسیر پيشرفت سریع‌تر حرکت کند و بقول وزیر محترم کشور استانداران و فرمانداران محور توسعه باشند باید وزارت کشور، وزارتی مقتدر، مقبول و دارای جایگاه بالا در افکار عمومی و مجامع تخصصی باشد.

ماموریت هایی را که آقای روحانی از وزارت کشور خواستند و وزیر کشور بیان می‌کنند ، انجامش با تیم هایی که قبلاً در وزارت کشور بودند شاید ممکن بود، اما با تغییراتی که در دوره قبلی ریاست جمهوری به وجود آمده است، شاید بتوان گفت مقداری سخت است ! آیا این‌گونه نیست ؟
نه قبول ندارم! من اصلاً نمی‌خواهم به گذشته بپردازم، در اینکه در گذشته در همه حوزه ها اتفاقات خوبی رخ نداده است و متأسفانه بدنه مدیریتی کشور و کلیت کارشناسی هم در وزارت کشور وهم در سایر وزارتخانه‌ها آسیب جدی دیده، شکی نیست، اما بحمدا... وزارت کشور، کارشناسان و مدیران بسیار زبده و آبدیده در کوران حوادث مختلف سی و چند ساله کشور تربیت کرده است که اگر چه بخش وسیعی از آنان به اجبار بازنشسته و بازخرید و یا جابه‌جا شده‌اند، اما به ضرص قاطع عرض می‌کنم که با یک سوت، از پستو‌ها و اطاق زیر شیروانی‌ها و حاشیه‌ها، ده‌ها کارشناس ومدیر به صف می شوند و تحول عظیم مدیریتی و سیاسی و اجرایی را رقم می زنند!

جناب میرباقری منظورتان این است که شما به وضع موجود وزارت کشور امیدوار هستید ؟!
صد در صد ، ببینید ، در طول 8 ساله دولت نهم و دهم، نیروهای زیادی که در واقع سرمایه عظیم کشور محسوب می‌شوند، از سیستم وزارت کشور خارج شدند، آمارها نشان می‌دهد که خروجی نیروها از وزارت کشور در طول 8 سال، اعم از انتقالی و بازنشسته و غیره، بیش از یک هزار نفر است، اما هم نیروهای ورودی جدید و هم نیروهای قدیمی، توان بالقوه عظیم توسعه‌ای در کشور دارند و می‌توانند پاسخگوی نیازهای دولت تدبیر و امید باشند.

آقای دکتر روحانی در جایی افتخار وزارت کشور را برگزاری سالم انتخابات دولت یازدهم دانسته بود. بنابراین با توضیح شما، انتقادهایی که در گذشته از سوی نخبگان به دولت آقای احمدی‌نژاد می شد را قبول ندارید !؟
نه، نمی‌خواهم بگویم انتقادات گذشته را قبول ندارم ، من می‌گویم، تزریق انرژی منفی به جامعه و طبع مگسی داشتن را قبول ندارم. ما نباید پيوسته به دنبال نقاط کثیف باشیم، بالاخره هر دولتی دیدگاه ها و استراتژی خاص خودش را دارد که در چارچوب اسناد بالا دستی نظام باید حرکت کند، اما مدیریت مناسب در وزارت کشور ایجاب می‌کند که فعلاً با همین وضع موجود، همه نیروهای فعلی، اعم از قدیمی و جدید را درک کرد و برای آموزش و تربیت و بسیج آنان برای کارو تلاش عمل کرد . بله ! نیروهایی به‌عنوان مأمور از سایر سازمان‌های نظامی و انتظامی و اطلاعاتی و غیره به وزارت کشور ورود کرده‌اند که تعداد آنان کم هم نیست، اینها باید برگردند و به تخصص خودشان مشغول شوند، اما بدنه کارشناسی وزارت کشور را باید درک کرد و با آنان، کمبود ها را حل کرد و برای آینده کشور تربیت کرد.

در سوابق شما در وب سایت شخصی‌تان دیدم که شما نيز از سپاه پاسداران به وزارت کشور آمدید و مستقیماً فرماندار شدید! چرا آن زمان خود به این کار خود، انتقاد نکردید؟!
اولاً من در شهریور سال 1364 فرماندار شدم و امروز در شهریور 1392 دارم این حرف‌ها را می‌زنم، قطعاً 28 سال پیش، مثل امروز فکر نمی‌کردم، ثانیاً همان زمانی که فرماندار نظنز شدم 6 سال تجربۀ کار قضایی، انتظامی، آموزشی، خدماتی و نظامی‌داشتم، من قبل از فرماندار شدن، مدیر هلال احمر استان چهار محال و بختیاری بودم و قبل از مسئولیت در سپاه پاسداران، دادیار بودم، ثالثاً در همان زمان وزارت کشوری حضرت حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری، باوجود همه تجربه‌های سیاسی و اجرایی که داشتم،قبل از این که حکم فرمانداری نظنز را بگیرم ماه‌ها در فرمانداری کرج، دوره دیدم، آموزش دیدم بعد در نطنز مستقر شدم، اینگونه نبود که مستقیماً از پشت میز دانشگاه بیایم فرماندار شوم، رابعاً الان که به همان سال‌ها بر می‌گردم باوجود شرایط خاص جنگ و انقلاب، بازهم تأیید نمی‌کنم که با 26 سال سن، فرماندار شوم، امروز وقتی به گذشته فکر می‌کنم، واقعاً احساسم این است که خیلی به کشور و مردم ناخواسته آسیب زدم. اما بعد از این همه سعی و خطا و تجربه، واقعاً در دهۀ چهارم انقلاب اسلامی، نباید بازهم از اینگونه مسائل اتفاق بیفتد، هزینه‌های سوء تدبیر و مدیریت آهسته و پیوسته ولی پنهان و بسیار عمیق و گسترده است.

به نظر شما مدیران سیاسی وزارت کشور باید قبلاً آموزش ببینند؟
بله قطعاً، من نمی‌گویم اگر آموزش نبینند و یا مهمان از سایر وزارتخانه‌ها باشند آسمان به زمین می‌آید! نه ! بالاخره کشور یک جوری اداره می‌شود، مردم هم شاید خیلی متوجه نباشند، اما در دراز مدت، منافع ملی، حقوق عمومی، آینده پیشرفت کشور و خیلی مباحث پیچیده اجتماعی، سیاسی و امنیتی و حتی اقتصادی سر باز می‌کنند. من معتقدم پاشنه آشیل همه گرفتاری‌های کشور در همه حوزه‌ها، قبل از اینکه ریشه تاریخی، خارجی، امکاناتی و لجستیکی داشته باشد، مدیریتی است آن‌هم از نوع سیاسی اش ! مدیریت در وزارت کشور مقوله ای کاملاً سیاسی است، علم سیاست هم به‌نوعی مدیریت و برنامه‌ریزی اداره کشوراست اما با مقوله مدیریت صرف کاملاً فرق دارد و شما باید بین مدیریت سیاسی کشور و مدیریت اقتصادی یا مدیریت اجرایی کاملاً فرق قائل باشید. در دولت گذشته متاسفانه خیلی از این مفاهیم در وزارت کشور از هم جدا نبود !

فارغ از نیروی انسانی در وزارت کشور، آیا ظرفیت ساختاری و جایگاهی وزارت کشور، هم اکنون با ماموریت‌هایش، هم خوانی دارد؟
ابداً، متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی‌به همان دلایل عدم شناخت، یا عدم تعریف دقیق و تخصصی از مفهوم مدیریت سیاسی در وزارت کشور، موقعیت وزارت کشور بشدت تنزل پیدا کرده است و الان خیلی از ماموریت‌ها و ابزارهای قانونی وزارت کشور برای ادارۀ امور داخلی کشور، باوجود پاسخگو بودنش، از وزارت کشور سلب شده است. توی همین برنامه پنجم توسعه ذیل فصل‌های مربوطه به مسائل دفاعی و سیاسی، نقش وزارت کشور کمرنگ شده است.
خیلی از مراکز نظامی‌و امنیتی، بر خلاف اینکه عضو شورای امنیت کشور به ریاست وزیر کشور هستند، بدون هماهنگی با وزارت کشور اقداماتی می‌کنند که به نظر من، با پاسخگویی قانونی وزارت کشور در مجلس، هم خوانی ندارد و به نظرم می‌رسد که در دولت تدبیر و امید، اینگونه تصمیماتی که در گذشته اتخاذ شده است را باید اصلاح کرد، این اقدامات مختص دولت نهم و دهم نبوده است، بلکه تقریباً در همه دولت‌های گذشته این روند ادامه داشته است که به نفع کشور و مسائل داخلی وزارت کشور تمام نشده است.

آیا وزارت کشور در کشورهای غربی یا سایر کشورهای دموکراتیک مهم تر از سایر وزارتخانه‌هاست؟!
من با سایر کشورهای دنیا کاری ندارم، من با توجه به ماموریت‌ها و انتظاراتی که از وزارت کشور جمهوری اسلامی‌ایران می‌رود، بحث می‌کنم، اما قطعاً همین طور هست، در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا، پلیس مستقیماً زیر نظر وزارت امور داخله و یا حتی شهرداری‌هاست و حکومت محلی و شوراها، کلانتری‌ها را اداره و نظارت می‌کنند، بحث بر سر این است که وزارت کشور برای اداره عمومی‌کشور، نیازمند ابزار و ساختار و امکانات نرم افزاری و سخت افزاری و اختیارات لازم در حوزه‌های مأموریت خود است. قاچاق، مواد مخدر، حوادث و خیلی از مسائل دیگر، کاملاً مسائل داخلی هستند، اما می‌بینیم که بر خلاف گذشته، هر کدامیک از این‌ها، در جای دیگری مدیریت می‌شود و با وزارت کشور پیوستگی سازمانی و تشکیلاتی ندارند.

آقای میرباقری، الان بحث انتخاب استانداران در وزارت کشور داغ است، آیا انتخاب استانداران هم، الان در خارج از وزارت کشور انجام می‌گیرد؟
قاعدتاً و منطقاً و قانوناً نباید اینچنین باشد، اطلاعاتی که من دارم و آقای وزیر کشور هم در مصاحبه‌هایشان اعلام کرده اند، پیشنهاد استانداران، پس از انتخاب توسط وزیر محترم کشور و هماهنگی با شخص رئیس جمهور، در دولت تصویب می‌شود.

چه توصیه یا پیشنهادی در مورد ویژگی‌های استانداران دولت تدبیر و امید دارید؟
اینکه بازی بزرگان است ! (با خنده... ) و من نمی‌توانم توصیه یا پیشنهادی داشته باشم اما از نظر کارشناسی، استاندار موتور محرکه و منشأ همه تحولات خوب و بد استان است. استاندار، رئیس جمهور استان و استراتژیست همه مسائل استان است. وزارت کشور و شخص وزیر محترم کشور باید استاندارانی را به دولت پیشنهاد بدهد که به تعبیر امام (س) عاقل، با تجربه، عامل انسجام و همبستگی ملی در سطح استان و تأثیرگذار بر همه جریانات سیاسی و شخصیت‌های محلی و به تعبیر خود آقای وزیر اعتدال گرا، هماهنگ با برنامه‌های دولت با تجربه و پاک دست باشد و از همه مهم تر از نظر شخصیتی و جایگاهی و تخصصی و تجربی و شناخت بر همه مسائل و مشکلات و گروه‌ها و شخصیت‌های استان محیط باشد،، بقول معروف اعتبار استاندار به جایگاه استانداری اعتبار ببخشد نه اینکه وزن و جایگاه استانداری بر وزن حقیقی شخص استاندار بیافزاید! اصول توسعه را بشناسد و به آن معتقد باشد و استان را با مدیریت سیاسی اداره کند نه با کار سیاسی! ظرفیت روحی و روانی و سیاسی استاندار، خیلی مهم است!

به نظر شما، استانداران موجود که جایگاهشان را از دست می‌دهند، کجا باید مورد استفاده قرار بگیرند؟
بعد از انقلاب اسلامی، متاسفانه ما به تجربه‌های مدیریتی خیلی بها ندادیم، استانداران گذشته ما، قطعاً و مسلماً با هزینه‌های گزاف سعی و خطا در کار مردم، امروز صاحب تجربه و توان و تخصصی در زمینه‌های مدیریت سیاسی شدند و نباید نظام و بخصوص وزارت کشور از این تجربه‌ها استفاده نکند ! من خاطرم هست در زمان وزارت جناب آقای پور محمدی، اولین وزیر کشور دولت نهم، ایشان کار خیلی خوبی کردند و تقریباً تمامی‌استانداران دورۀ اصلاحات را به‌عنوان دستیار ویژه وزیر بکار گرفتند و در ماموریت‌های خاص و ایده پردازی‌ها و مشاوره‌ها، از وجود آنان استفاده ‌کردند.

اگرچه با رفتن ایشان، همه چیز بهم ریخت، اما به نظر من تجربه خوبی بود ومن نظرم این است که همه کسانی که از جایگاه استانداری و حتی معاون وزیری در وزارت کشور، جابجا می‌شوند، در سازمانی تحت عنوان دستیار ویژه شخص وزیر کشور در نظام برنامه‌ریزی وزارت کشو ر، حضور داشته باشند و از تجربیات آنان استفاده بهینه شود. نباید اجازه دهیم که سرمایه انسانی کشور مثل گذشته، دفن شود. بادکنک را وزش مخالف باد بالا می‌برد، اجازه دهیم مخالفت‌های منطقی و دلسوزانه، توسعه کشور را بالا ببرد و از نقادی و مخالف خوانی نگران نباشیم.

در مقوله قومیت‌ها و اقوام چی؟ فکر نمی‌کنید مسئله قومیت‌ها را نمی‌توان با بخشنامه و توجیه و سفارش حل و فصل کرد؟
شما نباید قومیت‌ها را مسئله فرض کنید، قومیت‌ها در ایران نعمت و فرصت هستند و واقعاً از دید توسعه‌ای، قومیت‌ها هم از نظر فرهنگی، هم از نظر سیاسی و هم اقتصادی از نقاط قوت و وجوه بالقوه ای در توسعه کشور هستند که باید ظرفیت‌های تاریخی، فرهنگی و سیاسی آنها را به‌کار گرفت و کار جدی کرد. بحمدا... از این نظر کشور مشکل جدی ندارد. اما همه این مفاهیم، مدیریتی از نوع سیاسی است و این وظیفه مدیران سیاسی استان است که بر اساس شرایط حاکم بر استان و منطقه و با در نظر گرفتن زمان و مکان، تصمیم خاص سیاسی و اعمال نظر خاص کنند. توسعه محور بودن وزارت کشور یعنی همین که شما، با شناخت ظرفیت‌ها و چالش‌ها، کشور را به سمت پیشرفت و کار و تلاش ببرید. مسئله قومیت‌ها و اقلیت‌ها در کشور نه تنها اینکه چالش نیست بلکه ظرفیت و فرصت برای مسابقه در تولید و پیشرفت است.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار