روز مولاناست، ولی انگار نه انگار!
هشتم مهرماه روز بزرگداشت مولاناست، ولی دریغ از برنامههایی که شایستهی شکوه مولانا برای بزرگداشت این روز در ایران برگزار شود.
به گزارش ایسنا ، هشتم مهرماه در تقویم رسمی کشور به عنوان « روز بزرگداشت مولوی » ثبت شده، ولی امسال گویا جز یک برنامه، از برگزاری مراسم برای بزرگداشت این روز خبری نیست.
در ایران در سال 2007 که از سوی یونسکو به عنوان «سال مولانا» نامگذاری شده بود، برنامههای مفصل و متنوعی برگزار شد اما در سالهای دیگر روز بزرگداشت مولانا غالبا آنچنان که شایستهی نام و جایگاه اوست، گرامی داشته نشده و نمیشود.
در هر حال حاضر، ماهگفتارهایی در بنیاد شمس تبریزی و مولانا برگزار میشود، به این ترتیب که مجموعهی نشستهای «شمس در آینهی مولانا» هر ماه میزبان شمسپژوهان و مولویشناسان است. هشتم مهرماه هم برای روز بزرگداشت مولانا قرار است برنامهای با سخنرانی افرادی همچون محمدعلی موحد، مهدی محبتی، عباس کیارستمی و حجتالله ایوبی - رییس بنیاد - برگزار شود. حجتالله ایوبی که رییس بنیاد شمس و مولاناست، در دولت جدید به سمت رییس سازمان سینمایی منصوب شده و روزهای شروع کارش را در این سازمان میگذراند.
در ایران برای شاعرانی مثل حافظ و سعدی مرکزهایی با نامهای حافظشناسی و سعدیشناسی وجود دارد که متولی برگزاری روزهای این شاعران هم هستند. یا مثلا برای فردوسی در توس و خیام و عطار در نیشابور دست کم برنامههایی از سوی مرکزهایی در همان شهرها برگزار میشود، اما ظاهرا از آنجا که مقبرهی مولانا در قونیه است، در ایران نهادی خود را مسؤول برگزاری بزرگداشت این شاعر مطرح در سطح جهان نمیداند.
غلامرضا اعوانی هم زمانی که رییس مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران بود، از راهاندازی مرکز مولاناپژوهی در این مؤسسه خبر داده بود، که از آن هم خبری نیست.
همچنین در سالهای گذشته، همایشهایی با محوریت پیوند «خوی، قونیه و نیشابور» و «خوی، قونیه و شیراز» برگزار شد که دیگر از این دست برنامهها هم خبری نیست.
همهی اینها در حالی است که ترکیه بهخاطر وجود مقبرهی مولانا در قونیه، مولانا را شاعری ترک معرفی میکند و ترجمهی «مثنوی معنوی» او را برای چهرههای سرشناس دنیا میفرستد. همچنین از این رهگذر، درآمد ارزی بسیاری برای خود ایجاد کرده است.
به گزارش ایسنا، در معرفی مولانا میخوانیم: جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولانا ششم ربیعالاول سال 604 هجری در شهر بلخ که آن زمان جزوی از خراسان امروزی بود، به دنیا آمد و به سبب اینکه در سال 628 هجری در شهر قونیه از بلاد روم وفات یافت، به مولانای روم مشهور شد.
پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقهی او به احمد غزالی میرسید. در روایتها آمده است، سلطانالعلما احتمالاً در سال ۶۱۰ هجری قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد. روایت شده است که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. او به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت و تا اواخر عمر آنجا بود و علاءالدین کیقباد پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. مولانا در 19سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطانالعلما در حدود سال ۶۲۸ هجری قمری جان سپرد و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلالالدین ۲۴ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.
مولانا در ۳۷سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهرهمند بودند تا اینکه شمسالدین محمد بن ملک داد تبریزی نزد مولانا رفت و مولانا شیفته او شد. در این ملاقات کوتاه او دورهی پرشوری را آغاز کرد. در این ۳۰ سال مولانا آثاری بر جای گذاشت که آنها را از عالیترین نتیجههای اندیشهی بشری میدانند.
در حدود سال ۶۴۲ هجری قمری شمس تبریزی به مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، که مولانا درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن شعرهای پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمیداند شمس تبریزی به مولانا چه گفت و آموخت که دگرگونش کرد.
شمس بیشتر از سه سال در شهر قونیه نماند و به عللی که تفصیل آن را باید در شرح احوال مولانا دید، در شبی در سال 645 این شهر را ترک کرد و ناپدید شد. مولانا در فراق او روزگاری سخت سپری کرد و در پی شمس به شام و دمشق رفت، اما شمس را پیدا نکرد و به قونیه بازگشت. اما او هر چند شمس تبریزی را نیافت، ولی گویی حقیقت شمس تبریزی را در خود یافت و دریافت که آنچه به دنبالش است، در خودش حاضر است. چندین سال گذشت، ولی یک بار دیگر حال و هوای پیدا کردن شمس تبریزی در سر مولانا افتاد، بنابراین به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیافت و به قونیه بازگشت. مولانا پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه، پنجم جمادی الآخر ۶۷۲ هجری قمری درگذشت.
مثنوی معنوی، دیوان شمس و فیه ما فیه از آثار مشهور مولانا هستند. مولانا کتاب مثنوی معنوی را که مشتمل بر 26 هزار بیت میشود، با بیت «بشنو از نی چون حکایت میکند / از جداییها شکایت میکند» آغاز میکند، که این مثنوی را چکیدهی کل مثنوی معنوی میدانند. این کتاب از شش دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده است که در واقع عنوان کتاب نیز هست. اگرچه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنایی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند، ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است که آن را به درخواست حسامالدین چلبی سروده است.
به گزارش ایسنا ، هشتم مهرماه در تقویم رسمی کشور به عنوان « روز بزرگداشت مولوی » ثبت شده، ولی امسال گویا جز یک برنامه، از برگزاری مراسم برای بزرگداشت این روز خبری نیست.
در ایران در سال 2007 که از سوی یونسکو به عنوان «سال مولانا» نامگذاری شده بود، برنامههای مفصل و متنوعی برگزار شد اما در سالهای دیگر روز بزرگداشت مولانا غالبا آنچنان که شایستهی نام و جایگاه اوست، گرامی داشته نشده و نمیشود.
در هر حال حاضر، ماهگفتارهایی در بنیاد شمس تبریزی و مولانا برگزار میشود، به این ترتیب که مجموعهی نشستهای «شمس در آینهی مولانا» هر ماه میزبان شمسپژوهان و مولویشناسان است. هشتم مهرماه هم برای روز بزرگداشت مولانا قرار است برنامهای با سخنرانی افرادی همچون محمدعلی موحد، مهدی محبتی، عباس کیارستمی و حجتالله ایوبی - رییس بنیاد - برگزار شود. حجتالله ایوبی که رییس بنیاد شمس و مولاناست، در دولت جدید به سمت رییس سازمان سینمایی منصوب شده و روزهای شروع کارش را در این سازمان میگذراند.
در ایران برای شاعرانی مثل حافظ و سعدی مرکزهایی با نامهای حافظشناسی و سعدیشناسی وجود دارد که متولی برگزاری روزهای این شاعران هم هستند. یا مثلا برای فردوسی در توس و خیام و عطار در نیشابور دست کم برنامههایی از سوی مرکزهایی در همان شهرها برگزار میشود، اما ظاهرا از آنجا که مقبرهی مولانا در قونیه است، در ایران نهادی خود را مسؤول برگزاری بزرگداشت این شاعر مطرح در سطح جهان نمیداند.
غلامرضا اعوانی هم زمانی که رییس مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران بود، از راهاندازی مرکز مولاناپژوهی در این مؤسسه خبر داده بود، که از آن هم خبری نیست.
همچنین در سالهای گذشته، همایشهایی با محوریت پیوند «خوی، قونیه و نیشابور» و «خوی، قونیه و شیراز» برگزار شد که دیگر از این دست برنامهها هم خبری نیست.
همهی اینها در حالی است که ترکیه بهخاطر وجود مقبرهی مولانا در قونیه، مولانا را شاعری ترک معرفی میکند و ترجمهی «مثنوی معنوی» او را برای چهرههای سرشناس دنیا میفرستد. همچنین از این رهگذر، درآمد ارزی بسیاری برای خود ایجاد کرده است.
به گزارش ایسنا، در معرفی مولانا میخوانیم: جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولانا ششم ربیعالاول سال 604 هجری در شهر بلخ که آن زمان جزوی از خراسان امروزی بود، به دنیا آمد و به سبب اینکه در سال 628 هجری در شهر قونیه از بلاد روم وفات یافت، به مولانای روم مشهور شد.
پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقهی او به احمد غزالی میرسید. در روایتها آمده است، سلطانالعلما احتمالاً در سال ۶۱۰ هجری قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد. روایت شده است که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. او به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت و تا اواخر عمر آنجا بود و علاءالدین کیقباد پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. مولانا در 19سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطانالعلما در حدود سال ۶۲۸ هجری قمری جان سپرد و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلالالدین ۲۴ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.
مولانا در ۳۷سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهرهمند بودند تا اینکه شمسالدین محمد بن ملک داد تبریزی نزد مولانا رفت و مولانا شیفته او شد. در این ملاقات کوتاه او دورهی پرشوری را آغاز کرد. در این ۳۰ سال مولانا آثاری بر جای گذاشت که آنها را از عالیترین نتیجههای اندیشهی بشری میدانند.
در حدود سال ۶۴۲ هجری قمری شمس تبریزی به مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، که مولانا درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن شعرهای پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمیداند شمس تبریزی به مولانا چه گفت و آموخت که دگرگونش کرد.
شمس بیشتر از سه سال در شهر قونیه نماند و به عللی که تفصیل آن را باید در شرح احوال مولانا دید، در شبی در سال 645 این شهر را ترک کرد و ناپدید شد. مولانا در فراق او روزگاری سخت سپری کرد و در پی شمس به شام و دمشق رفت، اما شمس را پیدا نکرد و به قونیه بازگشت. اما او هر چند شمس تبریزی را نیافت، ولی گویی حقیقت شمس تبریزی را در خود یافت و دریافت که آنچه به دنبالش است، در خودش حاضر است. چندین سال گذشت، ولی یک بار دیگر حال و هوای پیدا کردن شمس تبریزی در سر مولانا افتاد، بنابراین به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیافت و به قونیه بازگشت. مولانا پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه، پنجم جمادی الآخر ۶۷۲ هجری قمری درگذشت.
مثنوی معنوی، دیوان شمس و فیه ما فیه از آثار مشهور مولانا هستند. مولانا کتاب مثنوی معنوی را که مشتمل بر 26 هزار بیت میشود، با بیت «بشنو از نی چون حکایت میکند / از جداییها شکایت میکند» آغاز میکند، که این مثنوی را چکیدهی کل مثنوی معنوی میدانند. این کتاب از شش دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده است که در واقع عنوان کتاب نیز هست. اگرچه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنایی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند، ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است که آن را به درخواست حسامالدین چلبی سروده است.
سلام
"مولانا" به معنای مولای ما است این عنوان رو فقط به امام علی اختصاص بدیم نه به فردی که هر چند بزرگ اما سنی مذهب بوده.