هشدار روزنامه جمهوری اسلامی به تیم مذاکره کننده هسته ای
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی به قلم فواد صادقی نوشت:
سرانجام پس از سه دور مذاكره هستهاي ميان ايران و گروه 1+5، به نظر ميرسد نخستين توافقنامه هستهاي در مذاكرات پيش رو كه قرار است در ژنو برگزار شود، بين طرفين نهايي گردد.
گرچه هنوز از مفاد قطعي اين توافقنامه خبري در دست نيست، و البته تعيين برخي از مفاد، به خصوص درصد آزادسازي سپردههاي بلوكه شده ايران و رآكتور اراك، قرار است در مذاكرات تعيين شود، اما با توجه به چارچوب كلي مذاكرات، به نظر ميرسد توافقات در محورهاي زير شكل ميگيرد:
امتيازات واگذار شده از سوي ايران:
تعليق غني سازي 20 درصد در فردو
تبديل ذخائر اورانيوم 20 درصد ايران به ميله سوخت يا اورانيوم 5 درصد
عدم افزايش تعداد سانتريفيوژهاي فعال ايران
امتيازات واگذار شده از سوي 1+5:
عدم تشديد تحريمهاي ايران
آزادسازي درصدي از سپردههاي بلوكه شده ايران
تسهيل محدود در فروش فرآوردههاي پتروشيمي
در رابطه با اين توافق، ارزيابيهاي مختلفي در محافل كارشناسي نظام صورت گرفته است.
از يك سو، طيف جريان افراطي كه حامي روند گذشته مذاكرات هستهاي بودهاند و با سوء استفاده از واژه ايستادگي ديگران را به سازش متهم ميكنند، با خيانت بار دانستن اين توافق، بر بازگشت به مسير قبلي كه به تحريمهاي كنوني منجر شده و با اين روند افزايش نيز مييابد، تاكيد دارند.
در سوي ديگر، جريان تفريطي بر پذيرش پيشنهاد 1+5 و اعطاي امتيازات مورد تقاضاي آنان كه مورد اشاره قرار گرفت، تاكيد دارد و در مقابل هيچ تصويري از ادامه و سرنوشت مذاكرات هستهاي ارائه نميكند.
مشابه توافق مذكور، در سال 1388 و در آغاز دولت دوم احمدي نژاد، تحت عنوان تبادل سوخت با پيشنهاد مشترك آمريكا و روسيه به ايران مطرح شد كه در آن، ايران بخش عمده ذخائر اورانيوم خود را تبديل به ميله سوخت 20 درصد ميكرد، و در مقابل هيچ امتياز متوازني به ايران داده نميشد.
در آن زمان اين سئوال مطرح بود كه با وجود تحريمهاي شوراي امينت سازمان ملل عليه ايران، اگر ما مهمترين برگ برنده خود در مذاكرات هستهاي را كه ذخائر اورانيوم غني شده ميباشد، واگذار كنيم، براي لغو تحريمها و قطعنامههاي شوراي امنيت چه برگي براي مبادله خواهيم داشت؟ علت اصلي به سرانجام نرسيدن آن توافق در نظام، اين بود كه در مقابل اين سئوال، پاسخ روشني وجود نداشت و امروز نيز در مورد توافق اخير همين سوال وجود دارد.
اشتباه بزرگ دو جريان افراطي و تفريطي در موضوع هسته اي، آن است كه به جاي آن كه به نقشه راهي براي عبور از وضعيت موجود و به حالت عادي بازگرداندن شرايط كشور داشته باشند، تمام توجه خود را به كوتاه مدت، مسايل تبليغاتي و خطوط قرمز معطوف كردهاند. در حالي كه رمز موفقيت در پرونده هسته اي، توجه به دو مولفه نقشه راه و توازن امتيازات در توافقات گام به گام است.
جريان افراطي در برابر اين سئوال كه با تداوم روند گذشته، كشور به چه وضعيتي ميرسد و چگونه ميتواند از دام تهديدات و فشارهاي روزافزون اقتصادي، سياسي و امنيتي رهايي يابد، پاسخي ندارد و جريان تفريطي نيز بايد پاسخ دهد كه بر فرض انجام توافق پيش رو و دريافت مبلغي بين ده تا بيست ميليارد دلار از سپردههاي بلوكه شده كشور كه تنها پاسخگوي چند ماه نيازهاي ارزي دولت خواهد بود، چه تدبيري براي توافقات بعدي و پيش برد مذاكرات دارد و در برابر مسايلي نظير لغو تحريمهاي يكجانبه بانك مركزي و فروش نفت كه تازه بسيار سادهتر از لغو تحريمهاي شوراي امنيت هستند، چه امتيازاتي براي واگذار كردن باقي ميماند.
متاسفانه جريان تفريطي به جاي ترسيم نقشه راهي از سرانجام مذاكرات هستهاي كه قطعا چند سال به طول خواهد انجاميد، توجه خود را معطوف به دو عنصر حل مساله كوتاه مدت نياز ارزي دولت و تعيين خطوط قرمز كرده است و اين روند بدان جا خواهد انجاميد كه پس از يكي دو توافق مشابه توافق پيش رو در ژنو، تيم مذاكرهكننده تمام امتيازات قابل واگذاري خود را در برابر مسكنهايي نظير آزادسازي سپردهها واگذار كرده و به مرز خطوط قرمزي كه براي خود ترسيم كرده است، ميرسد و طرف مقابل نيز همچنان در موضع سابق خود يعني تحريمهاي يكجانبه و تحريمهاي شوراي امنيت باقي مانده است.
به نظر ميرسد در اين شرايط، نياز كشور عبور از دو جريان افراطي و تفريطي و تبيين راهبرد و نقشه راه حل پرونده هستهاي ايران، براساس مشي جريان اعتدال و واقع بيني همراه با عقلانيت است و در اين جريان بايستي هم توازن امتيازات واگذار شده و دريافت شده ديده شود و هم خطوط قرمز بر اساس واقعيات داخلي و بينالمللي كشور ترسيم شود، نه شعارهاي صرف.
نكته ديگر در مورد مذاكرات پيش رو آن است كه به نظر ميرسد آسيبي كه تيم مذاكرهكننده قبلي دچار آن بود، در برخي از عملكردهاي تيم مذاكرهكننده جديد نيز ديده ميشود و آن، تبليغاتي كردن پرونده هستهاي و دامن زدن به حواشي آن است.
به همراه بردن دهها خبرنگار در هر سفر كه ظاهرا در حال افزايش نيز هست، در شرايطي كه طرفين بر محرمانه بودن جزئيات مذاكرات اصرار دارند، چه وجهي دارد؟ اين فضاسازي تبليغاتي با چه هدفي صورت ميگيرد؟، در كجاي دنيا وسياست خارجي كدام كشور تا اين اندازه ابعاد تبليغاتي محور ميگردد؟ آيا قرار نيست نكته درستي كه توسط يكي از صاحب نظران دولت اعتدال بيان شد، مبني بر جمع كردن سياست خارجي از كف خيابانها توسط مجريان همين دولت اعمال گردد؟
واقعيت آن است كه به مباحث سياست خارجي بايد در محيطي متفاوت از فضاي پوپوليستي و زرد پرداخت و به اندازه مورد نياز اطلاعات صحيح و مستند، نه شايعات و اظهارات دوپهلو و ابهام آميز كه تنها نتيجه آن دامن زدن به احساسات و نگراني در جامعه است را به افكار عمومي منتقل نمود.
سرانجام پس از سه دور مذاكره هستهاي ميان ايران و گروه 1+5، به نظر ميرسد نخستين توافقنامه هستهاي در مذاكرات پيش رو كه قرار است در ژنو برگزار شود، بين طرفين نهايي گردد.
گرچه هنوز از مفاد قطعي اين توافقنامه خبري در دست نيست، و البته تعيين برخي از مفاد، به خصوص درصد آزادسازي سپردههاي بلوكه شده ايران و رآكتور اراك، قرار است در مذاكرات تعيين شود، اما با توجه به چارچوب كلي مذاكرات، به نظر ميرسد توافقات در محورهاي زير شكل ميگيرد:
امتيازات واگذار شده از سوي ايران:
تعليق غني سازي 20 درصد در فردو
تبديل ذخائر اورانيوم 20 درصد ايران به ميله سوخت يا اورانيوم 5 درصد
عدم افزايش تعداد سانتريفيوژهاي فعال ايران
امتيازات واگذار شده از سوي 1+5:
عدم تشديد تحريمهاي ايران
آزادسازي درصدي از سپردههاي بلوكه شده ايران
تسهيل محدود در فروش فرآوردههاي پتروشيمي
در رابطه با اين توافق، ارزيابيهاي مختلفي در محافل كارشناسي نظام صورت گرفته است.
از يك سو، طيف جريان افراطي كه حامي روند گذشته مذاكرات هستهاي بودهاند و با سوء استفاده از واژه ايستادگي ديگران را به سازش متهم ميكنند، با خيانت بار دانستن اين توافق، بر بازگشت به مسير قبلي كه به تحريمهاي كنوني منجر شده و با اين روند افزايش نيز مييابد، تاكيد دارند.
در سوي ديگر، جريان تفريطي بر پذيرش پيشنهاد 1+5 و اعطاي امتيازات مورد تقاضاي آنان كه مورد اشاره قرار گرفت، تاكيد دارد و در مقابل هيچ تصويري از ادامه و سرنوشت مذاكرات هستهاي ارائه نميكند.
مشابه توافق مذكور، در سال 1388 و در آغاز دولت دوم احمدي نژاد، تحت عنوان تبادل سوخت با پيشنهاد مشترك آمريكا و روسيه به ايران مطرح شد كه در آن، ايران بخش عمده ذخائر اورانيوم خود را تبديل به ميله سوخت 20 درصد ميكرد، و در مقابل هيچ امتياز متوازني به ايران داده نميشد.
در آن زمان اين سئوال مطرح بود كه با وجود تحريمهاي شوراي امينت سازمان ملل عليه ايران، اگر ما مهمترين برگ برنده خود در مذاكرات هستهاي را كه ذخائر اورانيوم غني شده ميباشد، واگذار كنيم، براي لغو تحريمها و قطعنامههاي شوراي امنيت چه برگي براي مبادله خواهيم داشت؟ علت اصلي به سرانجام نرسيدن آن توافق در نظام، اين بود كه در مقابل اين سئوال، پاسخ روشني وجود نداشت و امروز نيز در مورد توافق اخير همين سوال وجود دارد.
اشتباه بزرگ دو جريان افراطي و تفريطي در موضوع هسته اي، آن است كه به جاي آن كه به نقشه راهي براي عبور از وضعيت موجود و به حالت عادي بازگرداندن شرايط كشور داشته باشند، تمام توجه خود را به كوتاه مدت، مسايل تبليغاتي و خطوط قرمز معطوف كردهاند. در حالي كه رمز موفقيت در پرونده هسته اي، توجه به دو مولفه نقشه راه و توازن امتيازات در توافقات گام به گام است.
جريان افراطي در برابر اين سئوال كه با تداوم روند گذشته، كشور به چه وضعيتي ميرسد و چگونه ميتواند از دام تهديدات و فشارهاي روزافزون اقتصادي، سياسي و امنيتي رهايي يابد، پاسخي ندارد و جريان تفريطي نيز بايد پاسخ دهد كه بر فرض انجام توافق پيش رو و دريافت مبلغي بين ده تا بيست ميليارد دلار از سپردههاي بلوكه شده كشور كه تنها پاسخگوي چند ماه نيازهاي ارزي دولت خواهد بود، چه تدبيري براي توافقات بعدي و پيش برد مذاكرات دارد و در برابر مسايلي نظير لغو تحريمهاي يكجانبه بانك مركزي و فروش نفت كه تازه بسيار سادهتر از لغو تحريمهاي شوراي امنيت هستند، چه امتيازاتي براي واگذار كردن باقي ميماند.
متاسفانه جريان تفريطي به جاي ترسيم نقشه راهي از سرانجام مذاكرات هستهاي كه قطعا چند سال به طول خواهد انجاميد، توجه خود را معطوف به دو عنصر حل مساله كوتاه مدت نياز ارزي دولت و تعيين خطوط قرمز كرده است و اين روند بدان جا خواهد انجاميد كه پس از يكي دو توافق مشابه توافق پيش رو در ژنو، تيم مذاكرهكننده تمام امتيازات قابل واگذاري خود را در برابر مسكنهايي نظير آزادسازي سپردهها واگذار كرده و به مرز خطوط قرمزي كه براي خود ترسيم كرده است، ميرسد و طرف مقابل نيز همچنان در موضع سابق خود يعني تحريمهاي يكجانبه و تحريمهاي شوراي امنيت باقي مانده است.
به نظر ميرسد در اين شرايط، نياز كشور عبور از دو جريان افراطي و تفريطي و تبيين راهبرد و نقشه راه حل پرونده هستهاي ايران، براساس مشي جريان اعتدال و واقع بيني همراه با عقلانيت است و در اين جريان بايستي هم توازن امتيازات واگذار شده و دريافت شده ديده شود و هم خطوط قرمز بر اساس واقعيات داخلي و بينالمللي كشور ترسيم شود، نه شعارهاي صرف.
نكته ديگر در مورد مذاكرات پيش رو آن است كه به نظر ميرسد آسيبي كه تيم مذاكرهكننده قبلي دچار آن بود، در برخي از عملكردهاي تيم مذاكرهكننده جديد نيز ديده ميشود و آن، تبليغاتي كردن پرونده هستهاي و دامن زدن به حواشي آن است.
به همراه بردن دهها خبرنگار در هر سفر كه ظاهرا در حال افزايش نيز هست، در شرايطي كه طرفين بر محرمانه بودن جزئيات مذاكرات اصرار دارند، چه وجهي دارد؟ اين فضاسازي تبليغاتي با چه هدفي صورت ميگيرد؟، در كجاي دنيا وسياست خارجي كدام كشور تا اين اندازه ابعاد تبليغاتي محور ميگردد؟ آيا قرار نيست نكته درستي كه توسط يكي از صاحب نظران دولت اعتدال بيان شد، مبني بر جمع كردن سياست خارجي از كف خيابانها توسط مجريان همين دولت اعمال گردد؟
واقعيت آن است كه به مباحث سياست خارجي بايد در محيطي متفاوت از فضاي پوپوليستي و زرد پرداخت و به اندازه مورد نياز اطلاعات صحيح و مستند، نه شايعات و اظهارات دوپهلو و ابهام آميز كه تنها نتيجه آن دامن زدن به احساسات و نگراني در جامعه است را به افكار عمومي منتقل نمود.
ارسال نظر