گوناگون

رمز و راز «زیور» به روایت الهام چرخنده

پارسینه: به زعم خیلی ها سریال «آوای باران» بیش از همه فرصتی مناسب برای الهام چرخنده بوده تا بتواند با نقش «زیور» ضمن اثبات توانایی خود، نامش را بار دیگر سر زبان ها بیندازد.

به زعم خیلی ها سریال «آوای باران» بیش از همه فرصتی مناسب برای الهام چرخنده بوده تا بتواند با نقش «زیور» ضمن اثبات توانایی خود، نامش را بار دیگر سر زبان ها بیندازد.

او کار بازیگری اش را سال 1380 با حضور در فیلم «شب یلدا» ساخته کیومرث پوراحمد شروع کرد اما بعد از آن به بازیگری گزیده کار تبدیل شد و نقش هایی هم که بازی کرد خیلی به چشم نیامدند. حالا او سریال «آوای باران» را روی آنتن شبکه سه دارد؛ سریالی که با همه نقاط قوت و ضعفش، به خاطر تبعیت از الگوی کلاسیک داستان گویی و انگشت گذاشتن روی احساس مخاطب، توانسته خیلی ها را با خود همراه کند. نقش زیورهم با وجود منفی بودن جای خود را میان مخاطبان باز کرده و تا مدت ها شناسنامه بازیگری او خواهد بود. روایت این بازگیر از نقش زیور، دلیل گزیده کاری و نگرشش به حرفه بازیگری را در ادامه می خوانید:


بچه ها به من می گویند لولو!

خیلی می گویند 360درجه با زیور فرق داری. مثلا من عاشق بچه هستم. پس هرگز نمی توانم گوشش را بگیرم در زیرزمین زندانی كنم. مطمئنا با من خیلی فاصله دارد.پرورش یك شخصیت بستگی به فیلمنامه ، انتخاب مناسب بازیگر توسط كارگردان و گفتمانی دارد كه بین آن ها شكل می گیرد. حالا بازیگر باید تلاش كند خودش را به نقش نزدیك كند. اما درنهایت كارگردان حرف اول و آخر را می زند. من وقتی اعتقاد دارم حسین سهیلی زاده حرفه ای این كار است و خودش را ثابت كرده و می داند از یك نقش چه می خواهد پس در اختیار او هستم . البته تحلیل خودم را هم ارائه می دهم اگر پسندید الهی به امید تو .... زیور یك كار گروهی بوده بین فیلمنامه نویس، كارگردان و بازیگر . مجموعه گریم ، لباس، نور ،‌تصویر بردای ، بخش صدا ،‌پارتنر خوب ،‌همكاران با انرژی و ... همه به كمك بازیگر می آید تا برسد به آن نقش كه بگویی حالت خوب است. حالا هر چه تهدید می شنوم و بچه ها به من می گویند لولو (با خنده) احساس می كنم رسالت كاری ام را درست انجام داده ام. آرزوی قلبی ام این است كه شخصیت زیور در پایان سریال آن پیام دینی اخلاقی و اجتماعی كه نویسنده ، كارگردان و من بازیگر مد نظرمان بوده را مردم بگیرند.
رمز و راز «زیور»

از پروانه به آوای باران

آقای حسین سهیلی زاده منتقد بسیار خوبی هستند و من تصمیم دارم در آینده اگر این توفیق را داشته باشم در خیلی مسائل با ایشان مشورت كنم چون نگاه بسیار حرفه ای و بیطرفانه دارند. ایشان نقش عاطفه در سریال پروانه را خیلی دوست داشتند و این انرژی را به من انتقال دادند. شاید همان زمان رگه هایی را در عاطفه دیده بودند كه احساس كردند من می توانم ایفاگر نقش زیور باشم. زمانی كه فیلمنامه را خواندم همان ابتدا زیور من را گرفت. نقش زیور ‌شروع ، اوج و فینال دارد برای همین احساس كردم نقشی است كه می توان با آن دست و پنجه نرم كرد. بعد كه به دفتر سید محمد هاشمی اصل (تهیه كننده سریال) دعوت شدم ایشان را تهیه كننده ای بسیار حرفه ای دیدم و همان موقع مطمئن بودم كه نتیجه كار خوب خواهد بود.

زیورهای جامعه

خاصیت كارهای روتین كه به روز پخش می رسد این است كه دست نویسنده ها ، كارگردان و بازیگر نسبت به واکنشی كه از جامعه و منتقدان می گیرد برای لحاظ كردن برخی چیزها بازتر می شود. همان طور كه می دانید مابه ازای زیور در جامعه خیلی زیاد است . استناد می كنم به حرف مردم كه وقتی من را می بینند می گویند این شخصیت شبیه فلان شخص در فامیل ماست. من تمام تلاشم را كردم كه به فیلمنامه وفادار باشم و هرچه جلوتر رفتیم كم كم زیور را زندگی كردم و اصلا قرار نبود شخص خاصی مد نظرم باشد. كافی بود به گذشته این آدم كه بخشی از آن در فیلمنامه هم آمده رجوع كنم. مثلا این كه او در زیر زمین ناپدری اش زندانی می شده و حالا این كار را با باران می كند.

شب یلدا کارم را سخت تر کرد

من كارم را با استاد كیومرث پور احمد شروع كردم و این افتخار بزرگی است اما مسولیتم را بیشتر و كارم را سخت تر كرد. چون هر كاری می خواستم قبول كنم پیش خودم می گفتم نباید از شب یلدا كمتر باشد. بخشی هم به این دلیل بود كه آن زمان تولیداتی مثل تله فیلم نبود و من به عنوان بازیگر سینما شناخته می شدم . ضمن این كه وسواس بیشتری داشتم و خیلی از فیلمنامه ها را به خاطر این كه نقش دو بود اصلا نمی خواندم. در حالی كه شاید یك سكانس در یك فیلم شاخص تاثیری بگذارد كه یك نقش كامل نگذارد. چند سالی هم دور از وطن بودم كه برای دورنماندن از هنر روی موسیقی كار كردم و مستند ساختم. الان با این سن و تجربه خدا مقدر كرده كه برگردم. انرژی ام مثل فنر جمع شده است و برای همین به چیز دیگری جز بازیگری فكر نمی كنم. شش ماه است قلم دست نگرفته ام كه شعر بنویسم. الان هیچ تصمیمی درباره دیگر علائق هنری ام مثل نقاشی ، موسیقی ، دكلماسیون ، شعر و فیلمنامه نویسی ندارم و تمام تمركز و انرژی ام برای بازیگری است.

چرا نقش های منفی؟!

در فیلم شب یلدا من در اصل یك عملكرد منفی را بازی می كنم. آن كاراكتر زنی خیانتكار است. در سریال پروانه رئیس منافقین است و بعد هم خودكشی می كند. در سریال «آسمان من » محمد رضا آهنج (كه در نوبت پخش است) نقش تروریست را بازی کرده ام. هر كدام از این ها عملكرد منفی دارند اما هیچ كدام از نظر نگاه ، صدا ، حركات فیزیكی ، نوع راه رفتن ، تیك های رفتاری و كلامی شبیه هم هم نیستند. من البته در سینما ملودرام كم بازی نكرده ام اما متاسفانه به دلایل مختلف به اندازه شب یلدا دیده نشد. من با قد یك متر و هشتاد ،‌نوع نگاهم ،‌تلورانس صدا ، رزمی كار بودنم و خیلی چیزهای دیگر شاید باعث شده برای نقش هایی این چنینی درنظر گرفته شوم.

تلاش می کنم بهترین باشم

در هر عرصه ای كه بوده ام از ورزش، شعر ، موسیقی ، تحصیلات و فرزندان تمام تلاشم را كردم كه بهترین باشم. حال این كه چه قدر موفق بوده ام مردم ، منتقدان و خانواده سینما باید قضاوت كنند. الان هم با همه احترامی كه برای تك تك اهالی سینما قائلم امیدوارم فضایی بوجود بیاید تا بتوانم به این بدنه فرهنگی هنری كمك كنم. شاید باورتان نشود من هنوز وقتی وارد كار می شوم احساس می كنم روز اول است كه سر كار آمده ام. من به عنوان یك بانوی سینماگر زمانی كه قرارداد می نویسم امضایم متبرك به نام آقا امیر المومنین می شود. با این كار در اصل دو اتفاق می افتد. یك صورت ظاهری قرارد است و دیگر نوع نگاهی است كه در آن پروژه به همكارانم دارم. یعنی تك تك افراد آن كار می شوند خانواده ام. من خدا را شكر معده درد ندارم اما داروخانه كه می روم رانیتیدن تهیه می كنم مبادا همكارم سر صحنه معده درد بگیرد. مثل كسی كه می خواهد به سفر برود توی كیف من مایحتج اهالی خانواده باید وجود داشته باشد.
منبع: تبیان


بچه ها به من می گویند لولو!

خیلی می گویند 360درجه با زیور فرق داری. مثلا من عاشق بچه هستم. پس هرگز نمی توانم گوشش را بگیرم در زیرزمین زندانی كنم. مطمئنا با من خیلی فاصله دارد.پرورش یك شخصیت بستگی به فیلمنامه ، انتخاب مناسب بازیگر توسط كارگردان و گفتمانی دارد كه بین آن ها شكل می گیرد. حالا بازیگر باید تلاش كند خودش را به نقش نزدیك كند. اما درنهایت كارگردان حرف اول و آخر را می زند. من وقتی اعتقاد دارم حسین سهیلی زاده حرفه ای این كار است و خودش را ثابت كرده و می داند از یك نقش چه می خواهد پس در اختیار او هستم . البته تحلیل خودم را هم ارائه می دهم اگر پسندید الهی به امید تو .... زیور یك كار گروهی بوده بین فیلمنامه نویس، كارگردان و بازیگر . مجموعه گریم ، لباس، نور ،‌تصویر بردای ، بخش صدا ،‌پارتنر خوب ،‌همكاران با انرژی و ... همه به كمك بازیگر می آید تا برسد به آن نقش كه بگویی حالت خوب است. حالا هر چه تهدید می شنوم و بچه ها به من می گویند لولو (با خنده) احساس می كنم رسالت كاری ام را درست انجام داده ام. آرزوی قلبی ام این است كه شخصیت زیور در پایان سریال آن پیام دینی اخلاقی و اجتماعی كه نویسنده ، كارگردان و من بازیگر مد نظرمان بوده را مردم بگیرند.
رمز و راز «زیور»

از پروانه به آوای باران

آقای حسین سهیلی زاده منتقد بسیار خوبی هستند و من تصمیم دارم در آینده اگر این توفیق را داشته باشم در خیلی مسائل با ایشان مشورت كنم چون نگاه بسیار حرفه ای و بیطرفانه دارند. ایشان نقش عاطفه در سریال پروانه را خیلی دوست داشتند و این انرژی را به من انتقال دادند. شاید همان زمان رگه هایی را در عاطفه دیده بودند كه احساس كردند من می توانم ایفاگر نقش زیور باشم. زمانی كه فیلمنامه را خواندم همان ابتدا زیور من را گرفت. نقش زیور ‌شروع ، اوج و فینال دارد برای همین احساس كردم نقشی است كه می توان با آن دست و پنجه نرم كرد. بعد كه به دفتر سید محمد هاشمی اصل (تهیه كننده سریال) دعوت شدم ایشان را تهیه كننده ای بسیار حرفه ای دیدم و همان موقع مطمئن بودم كه نتیجه كار خوب خواهد بود.

زیورهای جامعه

خاصیت كارهای روتین كه به روز پخش می رسد این است كه دست نویسنده ها ، كارگردان و بازیگر نسبت به واکنشی كه از جامعه و منتقدان می گیرد برای لحاظ كردن برخی چیزها بازتر می شود. همان طور كه می دانید مابه ازای زیور در جامعه خیلی زیاد است . استناد می كنم به حرف مردم كه وقتی من را می بینند می گویند این شخصیت شبیه فلان شخص در فامیل ماست. من تمام تلاشم را كردم كه به فیلمنامه وفادار باشم و هرچه جلوتر رفتیم كم كم زیور را زندگی كردم و اصلا قرار نبود شخص خاصی مد نظرم باشد. كافی بود به گذشته این آدم كه بخشی از آن در فیلمنامه هم آمده رجوع كنم. مثلا این كه او در زیر زمین ناپدری اش زندانی می شده و حالا این كار را با باران می كند.

شب یلدا کارم را سخت تر کرد

من كارم را با استاد كیومرث پور احمد شروع كردم و این افتخار بزرگی است اما مسولیتم را بیشتر و كارم را سخت تر كرد. چون هر كاری می خواستم قبول كنم پیش خودم می گفتم نباید از شب یلدا كمتر باشد. بخشی هم به این دلیل بود كه آن زمان تولیداتی مثل تله فیلم نبود و من به عنوان بازیگر سینما شناخته می شدم . ضمن این كه وسواس بیشتری داشتم و خیلی از فیلمنامه ها را به خاطر این كه نقش دو بود اصلا نمی خواندم. در حالی كه شاید یك سكانس در یك فیلم شاخص تاثیری بگذارد كه یك نقش كامل نگذارد. چند سالی هم دور از وطن بودم كه برای دورنماندن از هنر روی موسیقی كار كردم و مستند ساختم. الان با این سن و تجربه خدا مقدر كرده كه برگردم. انرژی ام مثل فنر جمع شده است و برای همین به چیز دیگری جز بازیگری فكر نمی كنم. شش ماه است قلم دست نگرفته ام كه شعر بنویسم. الان هیچ تصمیمی درباره دیگر علائق هنری ام مثل نقاشی ، موسیقی ، دكلماسیون ، شعر و فیلمنامه نویسی ندارم و تمام تمركز و انرژی ام برای بازیگری است.

چرا نقش های منفی؟!

در فیلم شب یلدا من در اصل یك عملكرد منفی را بازی می كنم. آن كاراكتر زنی خیانتكار است. در سریال پروانه رئیس منافقین است و بعد هم خودكشی می كند. در سریال «آسمان من » محمد رضا آهنج (كه در نوبت پخش است) نقش تروریست را بازی کرده ام. هر كدام از این ها عملكرد منفی دارند اما هیچ كدام از نظر نگاه ، صدا ، حركات فیزیكی ، نوع راه رفتن ، تیك های رفتاری و كلامی شبیه هم هم نیستند. من البته در سینما ملودرام كم بازی نكرده ام اما متاسفانه به دلایل مختلف به اندازه شب یلدا دیده نشد. من با قد یك متر و هشتاد ،‌نوع نگاهم ،‌تلورانس صدا ، رزمی كار بودنم و خیلی چیزهای دیگر شاید باعث شده برای نقش هایی این چنینی درنظر گرفته شوم.

تلاش می کنم بهترین باشم

در هر عرصه ای كه بوده ام از ورزش، شعر ، موسیقی ، تحصیلات و فرزندان تمام تلاشم را كردم كه بهترین باشم. حال این كه چه قدر موفق بوده ام مردم ، منتقدان و خانواده سینما باید قضاوت كنند. الان هم با همه احترامی كه برای تك تك اهالی سینما قائلم امیدوارم فضایی بوجود بیاید تا بتوانم به این بدنه فرهنگی هنری كمك كنم. شاید باورتان نشود من هنوز وقتی وارد كار می شوم احساس می كنم روز اول است كه سر كار آمده ام. من به عنوان یك بانوی سینماگر زمانی كه قرارداد می نویسم امضایم متبرك به نام آقا امیر المومنین می شود. با این كار در اصل دو اتفاق می افتد. یك صورت ظاهری قرارد است و دیگر نوع نگاهی است كه در آن پروژه به همكارانم دارم. یعنی تك تك افراد آن كار می شوند خانواده ام. من خدا را شكر معده درد ندارم اما داروخانه كه می روم رانیتیدن تهیه می كنم مبادا همكارم سر صحنه معده درد بگیرد. مثل كسی كه می خواهد به سفر برود توی كیف من مایحتج اهالی خانواده باید وجود داشته باشد.
منبع: تبیان

ارسال نظر

  • ناشناس

    چرخنده خیلی از خودش متشکره!!!

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار