ده فرضیه در مورد هواپیمای ناپدید شده مالزیایی
پارسینه: با گذشت حدود دو هفته ازجستجوی بی نتیجه برای هواپیمای گمشده مالزیایی، فرضیه های زیادی در مورد دلایل این حادثه یا سرنوشت هواپیما از تریبون های مختلف و در رسانه های اجتماعی مطرح شده است. در این مطلب با کمک چند کارشناس پرواز این فرضیه ها را بررسی می کنیم.
بی بی سی: دولت مالزی می گوید که این هواپیما با ۲۳۹ سرنشین به شکل عمدی از مسیر اصلی خود منحرف شده و از آخرین موقعیت شناخته شده خود در دو مسیر احتمالی، به سمت جنوب و یا به سمت شمال، دور شده است.
سازمان هواپیمایی کشوری مالزی می گوید که در ساعت دو و پانزده دقیقه بامداد روز هشت مارس رادارهای نظامی آخرین بار این هواپیما را بر فراز تنگه مالاکا رصد کرده بودند وعلائم صوتی مربوط به پرواز این هواپیما شش ساعت پس از آن زمان نیز شناسایی شده است.
فرضیه ۱- هواپیما در جزایر اندامان فرود آمده است
ظاهرا این هواپیما در بخشی از مسیر پروازش که تاکنون مشخص شده، به سمت مجموعه جزایر اندامان حرکت می کرده که بخش عمده ای از آن جزو قلمرو کشور هند است و در خلیج بنگال بین سواحل هند، اندونزی، تایلند و برمه واقع شده است.
اینطور گزارش شده که رادارهای نظامی شاید در این منطقه پوشش کافی ندارند چون ضریب وقوع خطر در این منطقه بسیار ناچیز قلمداد می شود.
سردبیر یک روزنامه محلی در این مجموعه جزایر به نام "اندامان کرونیکال" احتمال فرود و بودن هواپیما در این جزایر را کاملا رد می کند. او در مصاحبه ای با شبکه خبری سی ان ان گفت که در مجموع چهار فرودگاه کوچک یا باند فرود در این جزایر وجود دارد ولی مسلما فرود هر هواپیمایی در این نقاط از چشم کسی پنهان نمی ماند. وی در عین حال معتقد است که ارتش هند این مناطق را کاملا کنترل می کند و بعید است آنها فرود یک هواپیما را تشخیص ندهند.
ولی این مجموعه جزایر که در یک نقطه دورافتاده واقع شده اند در مجموع شامل ۵۷۰ جزیره است که فقط ۳۶ مورد آن سکنه دارند. استیو بوزدیگان خلبان سابق خطوط هوایی بریتانیا می گوید:"اگر این هواپیما ربوده شده باشد شاید این جزایر بهترین نقطه برای فرود مخفیانه باشند. فرود در خطوط ساحلی دشوار ولی ناممکن نیست. یک مسیر مسطح هزارو پانصد کیلومتری می تواند باند مناسبی را برای فرود یک چنین هواپیمایی فراهم کند."
او می افزاید:"در عالم فرضیه فرود در چنین نقاطی ممکن است ولی در عمل کار بسیار دشواری خواهد بود. با توجه به وزن بالای یک چنین هواپیماهایی، هنگام فرود چرخ ها و وسایل فرود هواپیما ممکن است در ماسه های ساحل فرو رفته و بخش هایی از بدنه زیرین هواپیما به شدت آسیب ببیند."
اما در یک چنین مواردی که اصطلاحا به آن فرود اضطراری می گویند خطر دیگر احتمال آسیب دیدن بالهای هواپیما است که مخزن سوخت در آنها قرار دارد و به این خاطر می تواند موجب انفجار هواپیما شود. حتی اگر این هواپیما به سلامت فرود آمده باشد بعید است که دیگر امکان و قابلیت پرواز داشته باشد.
فرضیه ۲- به قزاقستان رفته است
قزاقستان در حقیقت پایانی ترین نقطه در مسیر احتمالی این هواپیما به سمت شمال است. بنابراین فرض تقریبا محال این است که هواپیما می تواند در آنجا فرود آمده باشد.
سیلویا ریگلی خلبان هواپیماهای سبک و نویسنده کتابی به نام "چرا هواپیماها سقوط می کنند" معتقد است که فرود در سطح مناطق کویری و یا صحرایی ممکن و بدون شک از فرود آمدن در نوار ساحلی ساده تر است. او می افزاید:"اگر تصمیم این بوده که هواپیما ربوده و یا مخفی شود قاعدتا آنها می خواستند در یک نقطه کاملا دور افتاده فرود بیایند."
منتشر نشدن هیچ خبر رسمی در مورد محموله بار این هواپیما باعث شده که شایعات و حدس و گمان های فراوانی مطرح شود که مدعی اند حتما بار این هواپیما یک محموله بسیار گرانقیمت بوده است. در عین حال برخی این نکته را مطرح کرده اند که تعداد زیادی از مسافران هواپیما افراد میلیاردر بوده اند. این نکات حدس و گمان در مورد هواپیما ربایی را تقویت کرده است.
اما سازمان هواپیمایی کشور قزاقستان در بیانیه ای که توسط خبرگزاری رویترز منتشر شده است می گوید ورود این هواپیما به حریم هوایی قزاقستان حتما رصد می شد. برای رسیدن به قزاقستان این هواپیما قاعدتا می بایست از حریم هوایی کشورهایی مثل هند، پاکستان و افغانستان عبور می کرد که معمولا در حالت آمادگی نظامی هستند.
اما سیلویا ریگلی می گوید که بعید نیست در پوشش رادارهای کشورهایی که در مسیر حرکت به سمت آسیای میانه قرار دارند نقاط ضعفی وجود داشته باشد. او می افزاید:" تجهیزات رادار و کنترل هوایی بسیاری از این کشورها قدیمی و عقب مانده اند و به همین خاطر به دریافت علائم و پیامهای اشتباهی که ممکن است محصول حرکت دسته های پرندگان باشند عادت کرده و خیلی اوقات این علائم را نادیده می گیرند."
فرضیه ۳ - به سمت جنوب رفته است
آخرین علائم صوتی و تصویری که توسط ماهواره ها جمع آوری شده نشان می دهد که این هواپیما حدود پنج تا شش ساعت پس از آنکه از حریم کنترل رادارهای مالزی خارج شده هنوز هم در پرواز بوده است. به نظر نورمن شنکس استاد امنیت پرواز در دانشگاههای انگلستان و ازمسئولان سابق یک شرکت ایمنی فرودگاههای بریتانیا، جستجو برای یافتن این هواپیما باید درست از همان نقطه ای که هواپیما آخرین بار رصد شده آغاز شود و مسیرهای احتمالی آن را باید قسمت به قسمت مورد بررسی قرار داد. به اعتقاد او شروع کردن از یک مقصد فرضی برای فرود و بازگشتن به جایی که هواپیما در آن از رادارها ناپدید شده روش اشتباهی است.
به اعتقاد وی برای هواپیمایی که نشان داده می تواند از شناسایی توسط رادارها بگریزد در پیش گرفتن مسیر به سمت جنوب بسیار محتمل تر است. مسیری که هواپیما می توانسته به سمت جنوب در پیش بگیرد به یک فضای باز و نامحدود بر فراز اقیانوس هند می رسد و بعد از آن به مناطق شمالی و خالی از سکنه شمال استرالیا منتهی می شود.
بدون اطلاع داشتن از انگیزه این اقدام به سختی می توان حدس زد که مقصد نهایی این هواپیما واقعا کجا می تواند باشد. ولی در عین حال بعید نیست که این هواپیما تا زمانی که سوخت داشته به پروازش ادامه داده و در نهایت در یک نقطه ای در جوار سواحل شمالی استرالیا در دریا سقوط کرده باشد.
فرضیه ۴- صحرای تاکلاماکان در شمال غربی چین
حدس و گمان هایی مطرح شده حاکی از اینکه جدایی طلبان منطقه اویغور در غرب چین این هواپیما را از مسیر خود خارج کرده و ربوده اند. از مجموع ۲۳۹ سرنشین این هواپیما ۱۵۳ نفر آنان شهروندان چینی بودند. براساس این فرضیه یکی از مقاصد محتمل برای فرود هواپیما می توان صحرای تاکلاماکان (تاکلامکان) واقع در شمال غربی چین باشد. دانشنامه بریتانیا این منطقه را چنین توصیف می کند:"یک صحرای بسیار بزرگ در آسیای میانه و یکی از بزرگترین صحراهای شنی در جهان." نقطه ای بسیار دور افتاده که کسی نمی تواند آن را کنترل کند.
جونا فیشر از خبرنگاران بی بی سی در گزارشی در روز ۱۵ مارس نوشت:" از توضیحات مقامات مالزی می توان اینطود دریافت که به نظر آنها این هواپیما احتمالا در نقطه ای نزدیک مرزهای چین و قرقیزستان است."
ولی طبق چنین فرضیه ای این هواپیما قاعدتا باید از حریم هوایی و سیستم رادار چندین کشور دیگرعبور کرده باشد تا به آنجا برسد.
فرضیه ۵- به خاطر وقوع آتش سوزی و یا نقص فنی دیگری هواپیما به سمت جزایر لانگ کوای پرواز کرده است
کریس گودفلو یک وبلاگ نویس مسایل مربوط به پرواز می گوید که قطع تماس و محو هواپیما از صفحه رادار می تواند نتیجه وقوع یک آتش سوزی در این هواپیما باشد. او معتقد است تغییر جهت دادن این هواپیما در سمت چپ مسیر اصلی آن به سوی چین نشان می دهد که شاید قصد داشته به سرعت خود را به یک نقطه امن برای فرود برساند.
کریس گودفلو می افزاید:"به نظر من این خلبان همه کارهای درست را انجام داده است. به احتمال زیاد در حین پرواز با حادثه بسیار مهمی مواجه شده و خیلی سریع تصمیم گرفته که به جای ادامه مسیر اصلی پرواز، برگردد و هواپیما را به امن ترین فرودگاه برساند."
او معتقد است که خلبان این هواپیما سعی کرده از مسیری حرکت کند که با مناطق شهری و یا کوه های بلند روبرو نشود. وی می افزاید:"به نظر من او مسیر مستقیمی را به سوی جزایر لانگ کوای انتخاب کرده که یک فرودگاه کوچک با یک باند فرود ۴۰۰۰ متری دارد و حتی در طول شب نیز با عبور از روی آب دریا نزدیک شدن به محل فرود می تواند خیلی امن و ساده باشد. او به سمت شهر کوالالامپور بازنگشته چون می دانست که در آن مسیر باید از ارتفاعات چند هزار متری عبور کند. او می دانست که مشخصات جغرافیایی در مسیر پرواز به سمت لانگ کوای مناسب تر و درعین حال کوتاه تر است."
براساس چنین فرضیه ای باید پذیرفت که هواپیما نتوانسته به جزایر لانگ کوای برسد و در مسیر خود جایی در آبهای دریا سقوط کرده است.
اما فرضیه کریس گودفلو هم مخالفان خود را دارد. اگر تغییر مسیر در یک شرایط اضطراری صورت گرفته است قاعدتا باید به شکل غیر اتوماتیک و با دست انجام می شد. اما به گزارش روزنامه نیویورک تایمز تغییر جهت و گردش آشکار هواپیما به سمت چپ، توسط تایپ کردن این مسیر جدید در کامپیوترهای کنترل پرواز در اتاق خلبان انجام شده است و نه به شکل مکانیکی و دستی. روزنامه نیویورک تایمز می افزاید که این نکته باعث شده که نظریه عمدی بودن تغییر مسیر و مشارکت آگاهانه خلبان ها در این اقدام که اولین بار توسط مقامات مالزی مطرح شد، تقویت شود.
فرضیه ۶- هواپیما در پاکستان است
رابرت مورداک غول بزرگ رسانه ای (صاحب بزرگ رسانه های جهانی) در پیامک توئیتر خود نوشت:"به نظر می رسد که جهان از ماجرای این هواپیما در حیرت مانده، شاید حادثه و ربودنی در کار نباشد و آن را مخفی کرده باشند. شاید در شمال پاکستان باشد، مثل بن لادن."
اما دولت پاکستان با قاطعیت چنین احتمالی را رد کرده است. معاون نخست وزیر پاکستان در امور هواپیمایی کشوری در مصاحبه ای گفت:"رادارهای هواپیمایی کشوری پاکستان هیچگاه این هواپیما را ندیده اند. بنابراین چطور ممکن است که در نقطه ای در پاکستان پنهان باشد؟"
درست مثل فرضیه رفتن هواپیما به قزاقستان، این فرضیه نیز بسیار غیرمحتمل به نظر می رسد. یکی از ساده ترین دلایل آن این است که مرز حریم های هوایی دو کشور پاکستان و هند به شدت کنترل می شود و یکی از حساسترین پوشش های رادار نظامی در سطح جهان است.
با وجود دور افتادگی و بی قانونی حاکم بر مناطق شمالی پاکستان، این مناطق به شدت توسط ماهواره و هواپیماهای بدون خلبان آمریکایی کنترل می شوند. به همین خاطر واقعا نمی توان باور کرد که هواپیمایی به این بزرگی بتواند مخفیانه از این همه کنترل عبور کند.
فرضیه ۷ - این هواپیما در سایه یک هواپیمای دیگر خود را پنهان کرد
یک وبلاگ نویس دیگر به نام کیث لجروود معتقد است که هواپیمای گمشده مالزیایی خود را در سایه یک هواپیمای مسافربری دیگر، پرواز شماره ۶۸ خطوط هوایی سنگاپور، مخفی کرده بود که در آن لحظات در همان مناطق پرواز می کرده است.
کیث لجروود می گوید:"بعد از اینکه برنامه و نقشه پرواز هر دو هواپیما را بررسی کردم کاملا مشخص بود که حدود ساعت شش بعد از ظهر به وقت محلی، هواپیمای مالزیایی طوری تغییر مسیر داده که اصطلاحا در سایه و یا در مسیر هواپیمای پرواز ۶۸ سنگاپور قرار گرفته و حدود پانزده دقیقه دقیقا مسیر آن هواپیما را دنبال می کرد."
او معتقد است که قرار گرفتن در پوشش و یا سایه هواپیمای سنگاپوری باعث شد که هواپیمای مالزیایی از کنترل رادار حذف شود و می افزاید:"به اعتقاد من هواپیمای مفقود شده مالزیایی زیر سایه یک هواپیمای دیگر از حریم هوایی هند و افغانستان عبور کرده و به همین خاطر رادارها آن را تشخیص نداده اند. چون هواپیمای مالزیایی به اصطلاح فنی تاریک حرکت می کرد، یعنی هیچ یک از ابزارهای ارتباطی و شناسایی آن روشن نبود. پرواز ۶۸ هواپیمایی سنگاپور از وجود آن در نزدیکی مسیر حرکت خود کاملا بی اطلاع بود. حرکت در سایه هواپیمای دیگر باعث شده که هنگام ورود هر دو هواپیما به حریم هوایی هند، رادارها فقط علائم ارتباطی یک هواپیما را دریافت کرده و به خاطر نزدیک بودن نشانه هایی که روی صفحه رادار پدیدار می شد ماموران کنترل فکر کردند که هر دو علامت مربوط به یک هواپیما است."
پرواز شمال ۶۸ هواپیمایی سنگاپور به پرواز خود تا مقصدش در اسپانیا ادامه داد ولی هواپیمای مالزیایی در هر لحظه ای که می خواست می توانست مسیر خود را تغییر دهد.
کیث لجروود معتقد است:" در مسیر حرکت پرواز ۶۸ خطوط هوایی سنگاپور چندین نقطه یا مقصد محتمل و مناسب وجود دارد که هواپیمای مالزیایی به راحتی می توانسته مسیر خود را تغییر داده و به سمت سین کیانگ، قزاقستان و یا ترکمنستان برود."
پروفسور هیو گریفیس کارشناس سیستم های رادار در دانشگاه لندن معتقد است که چنین چیزی محتمل است ولی می افزاید:"بین سیستم های رادار نظامی و غیرنظامی یک تفاوت مهم وجود دارد. رادارهای غیرنظامی از سیستمی استفاده می کنند که براساس ارسال پیام و علائم از هواپیماهای مسافربری کار می کند و اصطلاحا به این سیستم می گویند رادارهای ثانوی یا نوع دوم. در صورتیکه رادارهای نظامی از سیستم های دقیق تری که اصطلاحا رادارهای نوع اول نامیده می شود استفاده می کنند و معمولا دقت بسیار بالاتری دارند."
اما برای به اصطلاح مخفی شدن در سایه یک هواپیمای دیگر فاصله باید چقدر باشد؟ پروفسور گریفیس می گوید با یک فاصله هزار متری می شود این کار را کرد. ولی در عین حال این امکان وجود دارد که رادارهای نظامی هر دو هواپیما را حتی در همان فاصله نزدیک از یکدیگر تشخیص دهند. اما اگر چنین تشخیصی صورت بگیرد سئوال اصلی این است که ماموران کنترل از آن چه برداشتی خواهند کرد.
به گفته پروفسور گریفیس گاهی اوقات ممکن است اینطور تصور شود که علامت دوم در واقع اکو یا بازتاب همان علامت اول است. به عنوان مثال در زمان حمله هوائی ژاپن به مواضع نیروی دریایی آمریکا در پرل هاربر در سال ۱۹۴۱، رادارهای آمریکایی علائم آنها را تشخیص دادند ولی فکر کردند که بمب افکن های آمریکایی هستند.
فرضیه ۸- در هواپیما یک کشمکش روی داده است
یکی از نکاتی که تاکنون برای آن پاسخی پیدا نشده این است که هواپیمای مالزیایی در بخشی از مسیر خود خیلی نامنظم حرکت می کرده است. در یک مقطع از سقف محدوده پرواز خود بسیار بالاتر رفته و به ارتفاع حدود ۱۳ هزار متری صعود کرده و بعد ناگهان ارتفاع خود را به شدت کاهش داده است. تغییرات شدید در ارتفاع پرواز این احتمال را مطرح کرده که شاید در داخل هواپیما و حتی اتاق خلبان کشمکش و درگیری روی داده است.
استیو بوزدیگان خلبان سابق خطوط هوایی بریتانیا می گوید:"پس از حادثه هواپیماربایی حملات یازده سپتامبر درهای ورودی به اتاق خلبان همه هواپیماهای مسافربری به شدت تقویت و امنیت آنها افزایش یافته است. ولی هنوز هم در مواردی می توان تصور کرد که افراد بتوانند این موانع امنیتی را بشکنند. گفتگو بین خلبان ها در مورد وقوع چنین احتمالی یک امر عادی است.
او می گوید:"اگر در هواپیما اتفاقی بیافتد و من فکر کنم که با خطر هواپیما ربایی روبرو هستم در استفاده از روشهای پرواز متلاطم شک نخواهم کرد. با این تکان های سریع سعی خواهم کرد که هواپیمارباها را به اطراف پرتاب کرده و تمرکز آنها را به هم بزنم."
فرضیه ۹- مسافران به شکل عمدی با کاستن از میزان فشار هوا در کابین به قتل رسیدهاند
فرضیه دیگری که مطرح شده می گوید دلیل پرواز در ارتفاع بالاتر از ۱۳ هزار متری این بوده که با کاستن از فشار هوای موجود در کابین مسافران به طور عمدی کشته شوند. انگیزه ای که برای این اقدام عنوان می شود این است که به این شکل می خواستند از تماس تلفنی مسافران جلوگیری کنند.
ارتفاع سیزده هزار متری خارج از حریم امن و عملیاتی یک هواپیمای بوئینگ است.
شون مافت یک کارشناس سابق جهت یابی در نیروی هوایی بریتانیا می گوید:"در یک چنین ارتفاعی کاهش فشار هوای داخل هواپیما بسیار محتمل است. هر چند ماسک های انتقال اکسیژن به شکل اتوماتیک در دسترس مسافران قرار خواهند گرفت ولی اکسیژن موجود در آنها بعد از ۱۲ تا ۱۵ دقیقه تمام خواهد شد. مسافران تحت تاثیر تنفس دی اکسید کربن به مرور بیهوش شده و بعد می میرند."
اما طبق یک چنین فرضیه ای هر فرد یا گروهی که کنترل هواپیما را در دست داشته همراه بقیه از بین خواهد رفت مگر آنکه به منبع جداگانه ای از اکسیژن دسترسی داشته باشد.
فرضیه ۱۰- هواپیما دوباره به پرواز درخواهد آمد و در یک حمله تروریستی از آن استفاده خواهد شد
یکی از عجیب ترین سناریوهایی که مطرح شده این است که این هواپیما برای استفاده در یک حمله تروریستی شبیه به حملات یازده سپتامبر ربوده شده است. براساس این فرضیه هواپیما به سلامت در نقطه ای فرود آمده و اکنون در جایی پنهان شده است و پس از آنکه فرستنده های جدیدی در آن نصب کنند برای حمله تروریستی به یک شهر از آن استفاده خواهد شد.
شون مافت می گوید:"فرودآوردن، پنهان کردن و دوباره به پرواز درآوردن یک هواپیما به شکل پنهانی کار بسیار دشواری است. ولی نمی توان مطلقا این احتمال را رد کرد. درمورد این حادثه تاکنون تمام احتمالات به اصطلاح معقول،طبیعی و منطقی مورد بررسی قرار گرفته و تقریبا جوابی برای آنها پیدا نشده است."
او تاکید می کند که نصب یک فرستنده دیگر و از این طریق دادن یک هویت جدید به یک فروند هواپیمای ثبت شده کار ساده ای نیست و معلوم نیست اصلا عملی باشد . دیگران نیز می گویند بخش اول این فرضیه محتمل است. ولی هواپیمایی که به شکل مخفیانه فرود آمده ممکن است چنان آسیب دیده باشد که دیگر قادر به پرواز نباشد.
حتی عجیبتر و باورنکردنیتر
بسیاری از فرضیه هایی که تاکنون به آنها اشاره کردیم عجیب و باور نکردنی به نظر می رسند ولی مواردی حتی عجیب تر از این ها نیز مطرح شده اند.
کارشناسان معتقدند که اگر این هواپیما پس از گردش به چپ اولیه خود مسیر شمالی را در پیش گرفته بود به احتمال زیاد با رادارهای حساس و دقیق از نوع نظامی روبرو می شد. کشورهایی که این هواپیما ممکن است از آنها عبور کرده باشد عبارتند از قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، پاکستان، بنگلادش، هند، چین، میانمار (برمه)، لائوس، ویتنام و یا تایلند.
به گفته شون مافت از زمان وقوع حملات یازده سپتامبر به این سو کنترل حریم هوایی و پروازها بسیار تشدید شده و در صورت ورود یک هواپیمای ناشناس مسلما کشورها به شدیدترین شکل، حتی اعزام جت های جنگنده واکنش نشان خواهند داد. او می افزاید:"اگر این هواپیما به مسیر شمالی می رفت حتی این امکان وجود داشت که جت های نظامی یکی از این کشورها آن را سرنگون کنند."
این احتمال یکی از فرضیه هایی است که مطرح شده واستدلال طرفداران آن این است که کشوری که این هواپیما را سرنگون کرده نمی خواهد مسئولیت آن را بپذیرد و بر خبر سرپوش گذاشته است.
اما این فرضیه نقطه های خالی و کور زیادی دارد. نکته اول این است که این هواپیما حتی قبل از به هشدار درآوردن سیستم رادار نهایی که آن را کشف و تعقیب کرده، قاعدتا باید چندین سیستم رادار دیگر عبور کرده باشد. بنابراین بعید است که فقط یک کشور بتواند راز خود را در مورد هواپیمایی که تمام جهان به دنبال یافتن آن هستند، مخفی نگه دارد.
و البته فرضیه های توطئه آمیز دیگری نیز مطرح شده اند. برخی به پایگاه نظامی آمریکا در جزایر دیه گوگارسیا در وسط اقیانوس هند اشاره کرده اند. این جزایر به بریتانیا تعلق دارند ولی فعلا در اجاره دولت آمریکا هستند. یکی از عجیب ترین فرضیه های توطئه آمیزی که مطرح شده با استناد به نهادهای امنیتی روسیه ادعا می کند که آمریکا این هواپیما را ربوده و آن را به پایگاه نظامی خود در دیه گو گارسیا منتقل کرده است. در برخورد با فرضیه های توطئه آمیز با یک چنین ابعادی حتی به سختی می توان تصمیم گرفت که بررسی و نقد آن را از کجا باید شروع کرد.
یک مجموعه دیگر از فرضیه های توطئه آمیز به یک رژیمی که ممکن است از این توطئه حمایت کرده باشد، اشاره می کنند. عبور مخفیانه و رصد نشده از سیستم رادار کشورهای مختلف در فرضیه های قبلی که به آنها اشاره کردیم یک سئوال جدی بود. به همین خاطر برخی به احتمال همکاری برخی از رژیم های خودکامه منطقه با این عملیات اشاره می کنند.
ولی بعضی از فرضیه های توطئه آمیز حتی زحمت این را هم به خود نمی دهند که یک رژیم را معرفی کرده و مقصر بدانند. در فرضیه آنها به همکاری چنین رژیمی اصلا نیازی نیست. به اعتقاد آنها هواپیماربایان با ماموران برج های مراقب و کارمندان سیستم های رادار این کشورها زد و بند داشته اند. در مورد این فرضیات نیز باید گفت که چنین همکاری مجرمانه ای از سوی هر فرد یا هر گروهی که باشد به سختی می توان آن را به مدت دو هفته و با این همه تحقیقاتی که صورت می گیرد، مخفی نگاه داشت. و بالاخره انگیز افراد و یا گروههایی که در این توطئه شرکت کرده اند چه می تواند باشد؟
ارسال نظر