روایت ظریف از ماجرای عدم سوخت رسانی به هواپیمایش در آلمان
پارسینه: حالا دیگر مقابل محمدجواد ظریف که بنشینی نمیتوانی از محبوبیتش بگویی یا از مقایسهاش با آدمهای مهم تاریخ، چه آنکه آن تب تند جامعه ایرانی حالا دیگر فروکش کرده است.
شرق نوشت :حالا دیگر جواد ظریف، وزیر خارجهای است در پیچ تندی از تاریخ؛ پیچی که میتواند همه تلاش ١٨ ماه مذاکرهاش را بر باد بدهد یا کجدارومریز نگهش دارد. بله درباره برجام سخن میگویم؛ توافقی که حالا بهدست تندروهای ضدایرانی در آمریکا افتاده است؛ همان توافقی که بهدست دموکراتهای دنبال مصالحه آمریکایی و نمایندگان ایران و پنج کشور دیگر نوشته شد. هفته گذشته فرصت کوتاهی دست داد تا گفتوگوی سالانهمان با محمدجواد ظریف را انجام دهیم؛ دیپلماتی که میداند مخاطب سخنانش را نمیتواند انتخاب کند پس مراقب حرفهایش هست؛ حرفهایی که میتواند از سوی طرف مقابل بهانهای جدید شود. ازهمینرو نمیتوان خیلی انتظار سخنان متفاوتی داشت. از گفتوگوها بر سر مسائل منطقهای آغاز کردیم و به برجام رسیدیم. از کنوانسیون خزر و آنچه در مسیر تدوین رژیم حقوقی این دریاچه میگذرد، پرسیدم و اینکه قرار است چه اتفاقی برای خزر رخ دهد. او خبر داد که بهزودی در معاونت سیاسی مسئول ویژه خزر خواهیم داشت.
آقای وزیر، روزهای اخیر برخی رسانههای غربی نوشتهاند که ایران گفتوگوهای منطقهای با اروپاییهایی را آغاز کرده است. مصداق آنها برای این سخن هم، ملاقاتهای آقای عراقچی در پاریس و لندن است و مذاکره بر سر یمن در مونیخ. میتوانیم این ملاقاتها را مصداق گفتوگوهای منطقهای بدانیم؟
ما با اروپاییها حدود ۳۰ سال است که گفتوگو میکنیم. در سالهای اول، اسمش گفتوگوهای انتقادی بود و بعد از آن گفتوگوهای جامع انجام شد. سپس متوقف شد. بعد از دستیابی به برجام اسم گفتوگوهای ایران و اروپا، گفتوگوهای «سطح بالا» نام گرفت. در این گفتوگوها ما همه موضوعات را مطرح میکردیم؛ در دهه ٧٠ شمسی مسائل تسلیحاتی، یعنی بحث خلعسلاح جهانی و حتی بحثهای هستهای و موضوع حقوق بشر در این گفتوگوها مطرح میشد. بحثهای منطقهای هم در این گفتوگوها وجود داشت؛ مجموعه بحثهایی که ما در این گفتوگوها داشتیم عموما بحثهای منطقهای، بینالمللی مثل هستهای، حقوق بشر، شیمیایی، بیولوژیک، تسلیحات و تروریسم بود و در بحثهای جدیدتر مسائلی نظیر افراطیگرایی هم به آن افزوده شد. جمهوری اسلامی تلاش میکرد از این گفتوگوها به عنوان یک روش استفاده کند برای اینکه اروپا را متقاعد کند تا نقش سازندهتری در منطقه ایفا کند، همچنین نگرشها و نگرانیهای خودمان را از رفتارهایی که اروپاییها داشتند، به آنها منتقل کنیم؛ از جمله اینکه منطقه ما را با فروش سلاح به انبار باروت تبدیل کردهاند. ما با جدیت در این گفتوگوها شرکت میکنیم. درمورد منطقه، بهویژه درباره یمن، ما سه سال پیش، یعنی تقریبا از هفته دوم شروع عملیات تجاوزکارانه رژیم سعودی علیه یمن، پیشنهاد چهارمادهای دادیم؛ آتشبس، ارسال فوری کمک، گفتوگوهای بین یمنی و تشکیل حکومت فراگیر. این پیشنهاد را با اروپاییها هم مطرح کردیم. همچنین این طرح را در مذاکرات و جلسات بینالمللی و سخنرانیهایی که من در اروپا داشتم، مطرح میکردیم. سال گذشته در شورای روابط خارجی اروپا نیز این پیشنهاد چهارمادهای را مجددا طرح کردم و گفتم چرا اروپا نقش فعالتر و مستقلتری در بحرانهای بینالمللی ایفا نمیکند. بنابراین اتفاقی که افتاده تداوم این گفتوگوها بوده است.
متأسفانه برخی میخواهند نشان بدهند که اروپا در برابر خواستههای آقای ترامپ اقداماتی انجام داده است، به همین دلیل در این زمینه تبلیغاتی انجام دادهاند. هدف ما از این گفتوگوها تبلیغات نبود؛ هدف ما کمک به مردم منطقه برای پایاندادن به بحرانهای منطقه بوده است. اگر اروپاییها اجازه دهند این اقدامات به یک بازی سیاسی تبدیل شود، آن هم بازی سیاسی برای راضیکردن یک سیاست بسیار غلط ایالات متحده، آن وقت ما دراینباره باید تجدید نظر کنیم که آیا اروپاییها در گفتوگو و پیداکردن راههای مشترک برای معضلات بینالمللی جدیاند یا بیشتر میخواهند اقدامات سیاسی کنند.
ولی بهنظر میرسد این معامله چند وجه دارد؛ ترامپ میگوید ایران را به مذاکره درباره مسائل منطقهای و بحث موشکی وادارید و میگوید اروپا را در این موضوع همراه کرده و کارگروه مشترک تشکیل داده است. وزیر خارجه فرانسه با ادعای مذاکره درباره موضوعات موشکی و منطقهای به ایران آمده و بهنظر میرسد اروپا به هر نیتی تمایل به ادامه مذاکره منطقهای دارد. ایران هم به مذاکره درباره مسائل منطقه علاقهمند است. بدین ترتیب و با این روند، هرکسی از «ظن خود» یار این موضوع میشود.
نه اینطور نیست.
یعنی ما به مذاکره منطقهای ادامه میدهیم؟
اگر اروپاییها بخواهند از این موضوع بهعنوان روشی برای راضیکردن آمریکاییها استفاده کنند، مشکلات دیگری پیدا میکنند. البته نکته دیگری که شما باید به آن توجه کنید این است که این حرف فعلا در حد شعار است.
کدام حرف؟
کل اینکه ما درباره رفتار منطقهای ایران نگرانی داریم، یا اینکه ما درباره برنامه موشکی ایران نگرانی داریم. خودتان هم در ادبیاتی که امروز در غرب تولید میشود، میبینید که میگویند درباره کدام رفتار موشکی باید صحبت کنیم! راجعبه چه موشکی صحبت کنیم؟ اصلا راجعبه چه صحبت کنیم؟ مبنای آن چیست؟ اینها واقعا سؤالاتی جدی هستند.
واقعا میخواهند راجع به چه صحبت کنند، راجع به اینکه سال گذشته ۱۱۶ میلیارد دلار در منطقه ما سلاح ریختهاند. در منطقه خلیج فارس، در منطقهای به این کوچکی! مثلا کشوری که یکونیم میلیون نفر جمعیت بومی آن است ۲۲ میلیون دلار سلاح خریده است. نفری چقدر؟ برای هر نفر چقدر سلاح خریده است؟ این سلاحها از کجا آمده است؟ یکی این سلاحها را به آنها فروخته است. همین اروپاییها و غربیها هستند که با آنها بر سر فروش سلاح صحبت میکنند و منابعشان را «غارت» میکنند. آیا اینها به طور عملیاتی میدانند که درباره چه میخواهند با ایران صحبت کنند. میخواهند درباره این صحبت کنند که چرا از ما سلاح نمیخرید؟ چرا اینقدر به ما پول نمیدهید تا ادوات جنگی از ما بخرید؟ یا ما به آنها بگوییم چرا سلاحها را تنها به یک گروه از کشورها میفروشید؟ آیا نشستهاند فکر کنند که درمورد چه میخواهند با ایران صحبت کنند. برای همین است که میبینیم آقای ترامپ از روز اول میگفت «برجام» بدترین توافقی است که آمریکا امضا کرده. برای اینکه آمریکا را در مقابله با برجام منزوی نکنند، بهانههایی پیدا کردهاند. اما آیا راجع به این بهانهها جدی فکر کردهاند؟ اروپا میخواهد در مورد چه با ایران صحبت کند؟ بله ما همیشه با اروپا در مورد مسائل مختلف گفتوگوهایی داشتهایم؛ ما نگرانی و نظرات خودمان را گفتهایم و آنها هم نگرانیهای خودشان را گفتهاند. اما اگر بخواهند فراتر از آن بروند باید بدانند که اروپاییها در این زمینه بدهکار هستند. این اروپاییها و غربیها بودند که به صدام حسین سلاح دادند. این غربیها بودند که انتخابهای غلطی در منطقه داشتند. غربیها بودند که در برابر جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم منطقه ما سکوت یا آن را تأیید کردهاند.
درباره گفتوگوهای منطقهای چطور؟
در همه این مسائل، ما این موضوعات را به آنها گفتهایم. این موضوعات در تمام مباحث ما مطرح میشود. اما اگر بخواهند از این موضوع استفاده کنند و بگویند که ما وارد مذاکرهای با ایران شدهایم تا آمریکا را راضی کنیم، آن وقت ما وارد بحث دیگری میشویم.
اما اگر آنها بخواهند آمریکا را راضی کنند یا در برجام تغییری ایجاد کنند، چه اتفاقی رخ میدهد؟
اگر اروپاییها به صورت متحد یک نکته بگویند، این است که برجام قابل مذاکره مجدد نیست. اینکه تلاش کنند به آمریکاییها بگویند ما در سایر موضوعات با ایران بحث کردهایم، یک حرکت با عواقب ناخوشایند برای خود اروپاییها خواهد بود. به خاطر اینکه چنین سیاستی در گذشته کار نکرده و در آینده هم کار نخواهد کرد. اگر آنها هم بخواهند وارد این بازی بد و اشتباه شوند، جمهوری اسلامی آنها را همراهی نخواهد کرد.
تاکنون در مذاکره با اروپاییها تغییر رویهای مشاهده نکردهاید؟ اینکه آنها بخواهند شما را قانع کنند تا گفتوگوهای منطقهای را به سمت راضیشدن ترامپ ادامه دهید؟
دیدگاههای ما در این زمینه کاملا مشخص است. ما همواره به اروپاییان گفتهایم که باید نقش سازندهتری در منطقه ایفا کنند. بنابراین آنها چیزی ندارند که ما را در این زمینه قانع کنند.
آقای عراقچی هفته گذشته در لندن گفتند که «اگر سیاست بلاتکلیفی ما درمورد برجام ادامه پیدا کند و همکاری بانکها و شرکتها با ما اینطور نامعلوم باشد، ما در توافقی که نفعی برای ما ندارد، نمیمانیم». آیا این سخن به این معنی است که ممکن است ما زودتر از ماه می (اردیبهشت) و موعد اعلام نظر ترامپ، در مورد برجام اقدامی کنیم؟ درحالیکه اغلب صاحبنظران معتقدند که ترامپ ماه می از برجام خارج میشود.
آنچه ما گفتیم این است که ما بر اساس منافع خودمان تصمیم میگیریم. اگر در اصل منافعی که قرار بوده برجام برای ایران تضمین کند، تشکیک شود ایران تصمیم لازم را خواهد گرفت. ولی ما اعلام کردهایم، اولین کشوری نخواهیم بود که از برجام خارج میشود و این سیاست جمهوری اسلامی است. اما اینکه خروج از برجام یعنی چه؟ باید آن را با اقدامات سنجید و نمیتوانیم در خلأ صحبت کنیم که چه زمانی آمریکا از برجام خارج خواهد شد.
در روزهای پایانی سال ۹۶ هستیم؛ دستکم برای ما که مذاکرات هستهای را پوشش دادیم و در این حوزه مینویسیم، سال ۹۶ سال دلهره ازدسترفتن برجام بود. حداقل برای ما اینطور بود. شما هم در این سال، این دلهره و نگرانی را داشتید؟
بالاخره در دیپلماسی ما موظف هستیم همه انتخابها را در نظر داشته و برای همه سناریوهای ممکن آمادگی داشته باشیم. کسانی که برجام را مذاکره و تدوین کردند، کاملا وقوف داشتند که هر کلمه و سطر برجام با بیاعتمادی متقابل نوشته شود. اگر نه که نیازی نبود اینقدر طولانی باشد. از ابتدا طرف مقابل تلاش داشت که اقدامات ما را در حوزه هستهای محدود کند تا ایران حق انتخاب نداشته باشد اما این تلاشها به نتیجه نرسید. ما هیچ محدودیتی را برای تحقیق و توسعه در حوزه هستهای خود نپذیرفتیم. تحقیق و توسعه بر اساس روند معقول و علمی در برجام دیده شده و پیش میرود. بنابراین توانمندیهای امروز ما در حوزه هستهای با توانمندیهای روزی که برجام به توافق رسید، قابل مقایسه نیست. ما پیشرفتهای خودمان را داریم. همه اینها به این دلیل بود که نپذیرفتیم بتوانند به صورت یکطرفه اقدام کنند. اگر روزی طرف مقابل تصمیم بگیرد از برجام خارج شود یا تصمیم بگیرد ایران را از منافع برجام محروم کند، بحمدالله ما انتخابهای کافی داریم که اقدامات متقابلی انجام دهیم که برای طرف مقابل حتما خوشایند نخواهد بود. در سال گذشته با دقت شرایط را رصد کردیم و با صداقت و صراحت هم به داخل گزارش کردیم. شما میبینید گزارشهای ما به مجلس شورای اسلامی با گزارشهایی که خود مجلس تهیه کرده خیلی فاصله ندارد و این نشاندهنده واقعبینی و صداقت ماست. همه این کارها را کردیم، اما دلهرهای نداشتیم، چراکه اعتقاد داشتیم اولا خروج آمریکا از برجام، به انزوای آمریکا میانجامد. اگر دلیلی باعث شده آمریکا از برجام خارج نشود همین بوده، نه اینکه آقای ترامپ علاقهای به برجام داشته باشد. آقای ترامپ کسی بود که یک سال قبل از اینکه رئیسجمهور شود گفت اولین کاری که خواهم کرد این است که از برجام خارج شوم. اینکه این اتفاق نیفتاده است بهخاطر نگرانی او از انزوای خودش بوده - البته به این معنا نیست که برجام را با حسن نیت اجرا کرده، سوءنیت آمریکا تقریبا در هر اقدامی که سال گذشته انجام داده، مشخص است- بنابراین آنچه در سال گذشته اتفاق افتاد و احتمالا در ماههای آینده هم ادامه خواهد داشت، به یک نگرش واقعبینانه به شرایط و آمادگی برای سناریوهای مختلف نیاز دارد. انتخاب ما خروج از برجام نیست. اگر این انتخاب ما بود، دو سال وقت تلف نمیکردیم که مذاکره کنیم.
چه اتفاقی برای پرواز شما در مونیخ افتاد، چرا سوخت به پرواز ندادند؟ شما اغلب درباره اینطور موضوعات خودتان اطلاعرسانی میکنید، اما اینبار چیزی نگفتید. وزارت دفاع آلمان و سفارت ایران در برلین دراینباره توضیحاتی دادند، اما گروهی این موضوع را دستاویز جدیدی کردند علیه برجام.
متأسفانه گروهی در کشور ما هستند که برای نشاندادن بدعهدی آمریکا، کشور را تحقیر میکنند. موضوع از این قرار بود که بهخاطر سفر رئیسجمهور به هند و حضور من در مسکو فرصت خیلی اندکی برای حضور من در مونیخ به وجود آمده بود. برای سوختگیری پرواز من، به یکی، دو شرکت مراجعه شده بود که گفتند ملاحظاتی دارند. به نظر من آن ملاحظات هم براساس اطلاعات غلطی بود که دریافت کرده بودند؛ مثلا دراینباره که هواپیمای بنده از کدام شرکت و کدام سرویس استفاده میکند... بنابراین تأملاتی داشتند. ما هم فرصت نداشتیم. سفارت ما فورا به دولت آلمان مراجعه کرد و دولت آلمان تصمیم گرفت ارتش وارد شود و موضوع ادامه پیدا نکند. خیلی از شرکتهای نفتی گفتند اصلا با ما تماس گرفته نشد. اگر خبری را که «بیبیسی» داد ملاحظه کنید، شرکت NOV که آنجا حضور دارد گفته اصلا با من تماس گرفته نشد. شرکت دیگری گفته ما فرمی فرستادیم و آن فرم تکمیل نشد. همه اینها نشاندهنده این است که فرصت ما کم بود. حتی موضوعی نبود که به بنده یا وزارت خارجه کشیده شود، همکاران ما در نمایندگی تماس گرفتند تا بهدلیل اهمیتی که حضور ما در اجلاس داشت مسئله رفع شود. بعضی چیزها را فراموش میکنیم. من به دوستان گفتم ما سالها در داووس نبودیم و هیچکس اصلا نمیفهمید. یک سال که من تصمیم گرفتم در اجلاس داووس شرکت نکنم، همه دنیا گفتند ظریف به داووس نیامد. این نشاندهنده فعالشدن دیپلماسی جمهوری اسلامی است. اینها نقطه قوت ماست، نقطه ضعف نیست. این نشان میدهد که حضور ما در مجامع بینالمللی تأثیرگذار است. در گذشته ممکن بود ١٠ سال هم کسی به نمایندگی از کشور ما در داووس حضور پیدا نکند، ولی بعد از چهار سال وقتی به هر دلیلی من تصمیم گرفتم به اجلاس داووس نروم به یک خبر بینالمللی تبدیل شد.
بهجای اینکه دوستان بگویند حضور وزیر خارجه جمهوری اسلامی در اجلاس امنیتی مونیخ برای دولت آلمان اینقدر مهم بود که برای کشپیدانکردن موضوع تصمیم گرفت ارتش آلمان وارد شود و مسئله را حل کند، تبدیلش میکنند به یک مشکل. مشکلی که بیش از اینکه بدعهدی آمریکا را نشان دهد، تلاش میکنند غرور ملی را خدشهدار کنند. با حرفهای سخیفی که متأسفانه تیتر اول بعضی از روزنامهها میشود و آدم متأثر میشود که چرا با غرور و امید مردم اینطور بازی میکنند.
من معتقدم اتفاقی که افتاد، پیشپاافتاده بود. شرکتها، شرکتهای خصوصی هستند، تصمیمهای خصوصی میگیرند. هیچ شرکتی متعهد و موظف نیست با کشوری تعامل داشته باشد. الان ببینید ما به اینهمه فرودگاه اروپایی پرواز مستقیم داریم، پرواز خطوط تجاری ماست. خب ما به مونیخ پرواز مستقیم ایرانی نداریم، ازهمینرو، چون خطوط تجاری ما به آنجا پرواز ندارند، ما با شرکتهای سوخترسان در فرودگاه مونیخ زمینه قراردادی نداریم، اما در کشور برخی دوستان، همه اینها را که مسائل عادی است و خیلی راحت هم قابل فهم است به یک مسئله ملی تبدیل میکنند. به نظر من لااقل در حد بیبیسی نگاه میکردند و واقعیات را میدیدند. از سه، چهار شرکتی که آنجا بودند اصلا به دو شرکت مراجعه نشده است. موضوع فورا به ارتش آلمان منعکس شد و آنها هم بهدلیل اهمیت حضور ایران موضوع را حل کردند.
به نظرم میتوانم الان تیتر مصاحبه را انتخاب کنم. این جمله شما که «با امید مردم بازی میکنند».
(انگشت اشارهاش را بالا میگیرد و چشمهایش را گرد میکند) با امید و غرور ملی مردم بازی میکنند، برای منافع سیاسی خودشان. من مثالی میزنم که شما از این هم استفاده کنید؛ چند سال پیش آقای اوباما در سخنرانی در یک مجمع صهیونیستی گفت اگر من میتوانستم یک پیچ و مهره از برنامه هستهای ایران باقی نمیگذاشتم، ولی نمیتوانم. دوستان ما «اگر میتوانستم» و «نمیتوانم» را حذف کردند و نوشتند میخواهم یک پیچ و مهره هم نباشد. چرا این کار را کردند؟ چرا جملهای را که میتوانست برای ایرانیها غرورآفرین باشد به یک جمله توهینآمیز برای ایرانیها تبدیل کردند. ما اینجا نشستهایم که مردم خودمان را تحقیر کنیم؟! اینکه تحقیر من نیست، تحقیر مردم ایران است. اینکه تصویر من را با یک پیت نفت در دست چاپ کنند، تحقیر جواد ظریف نیست، تحقیر مردم ایران است که وزیر خارجهشان اینطوری نشان داده شود. این کار را باید یک روزنامه اسرائیلی بکند نه کسی که ادعای انقلابیگری دارد.
پس آن روزنامه هنوز هم کمر شما را به درد میآورد؟
(با خنده) نه، دیگر عادت کردهام و کمرم درد نمیگیرد.
محور آخر سؤالاتم درباره تدوین رژیم حقوقی کنوانسیون خزر است، درحالیکه بخش مهمی از کنواسیون خزر مربوط به تحدید حدود و سهم سرزمینی است، هنوز به نتیجه نرسیده است و گویا شما در مجموعه وزارت خارجه تصمیم گرفتهاید آن چیزهایی که بر سر آن به توافق رسیدهاید را مکتوب، نهایی و در اجلاس سران مطرح و به امضا برسانید. ما نگران آن بخشی هستیم که بهنظر افکار عمومی مهمتر است؛ یعنی بحث سهم سرزمینی. چرا چنین تصمیمی گرفتهاید و میخواهید مذاکرات را اینگونه جمعبندی کنید.
در بحث خزر موضوعاتی هست که برای کشورهای ساحلی دریای خزر و خود ما خیلی مهم است.
مثل نحوه استفاده از خزر، محیط زیست خزر، اینکه عبور کشورها از خزر فقط با پرچم کشورهای ساحلی باشد. اینها بحثهای مهمی است و در همه آنها هم بحث منافع ملی ما وجود دارد. اینکه ما هیچگاه اجازه نخواهیم داد توافقی صورت بگیرد که منافع جمهوری اسلامی ایران را خدشهدار کند و اینکه چون درباره همه موضوعات نمیتوانستیم به توافق برسیم، پس درباره آن حداقلهایی که برای ما ضروری و مهم است هم صحبت نکنیم، این درواقع لجبازیکردن با خودمان است. اتفاقا برای اینکه اجازه ندهیم موضوعاتی که برای ما مهم است ولی فعلا در قالب اجماع قابل دستیابی نیست یا حداقل اگر اجماعی صورت بگیرد، اجماع خوبی نخواهد بود، اینها را خودمان گروگان بگیریم برای اینکه موضوعاتی که منافع ملی ما در آن است هم به نتیجه نرسد، نمیدانم کدام اصل حمایت از منافع ملی را پیش میبرد. ما بر این نکته اصرار کردیم که در کنوانسیون باید تمام مواردی باشد که برای ما مهم است.، برای اینکه مانع یک تصمیمگیری آتی شویم که دوباره در آینده درباره سایر موردهای سرزمینی تصمیم یکجانبه یا دوجانبه بگیرند. میدانید که در بحث زیربستر تصمیمهای دوجانبهای گرفته شد بدون آنکه ما طرف مشورت باشیم. اما در سایر موضوعاتی که در کنوانسیون مطرح است، دیگر کسی نمیتواند بدون اجماع تصمیم دوجانبه، یکجانبه یا چندجانبه بگیرد بدون آنکه ما حضور داشته باشیم. اینها توافقهای بسیار مهمی است البته تصمیمگیری در این زمینه هنوز صورت نگرفته است. فعلا مراحل مقدماتی تدوین پیشنویس انجام شده. راجع به این موضوعات [مثلا] منابع زیربستر، قرار نبود بعد از اینکه اقداماتی توسط بعضی از کشورها صورت گرفته بود، در کنوانسیون به نتیجه برسیم. در این ٢٠سالی که کنوانسیون موضوع مذاکره است، بعد از یکی، دو سال اول دیگر این موضوعات کنار گذاشته شد و موضوعات اصولی درباره خزر، موضوعات کنوانسیون خزر است.
موضوعاتی مثل نحوه استفاده از خزر، نحوه تردد کشتیها، عدم تردد کشتیهای خارجی، کشتیهای نظامی طرفهای ساحلی چگونه و تا کجا میتوانند تردد کنند - این موضوعات برای ما اهمیت امنیت ملی دارد - برای سایر موضوعات هم ازجمله بحث خط مبدأ، اصولی تعریف شده است که در جهت منافع ماست و درواقع وضعیت ویژه جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران را در نظر میگیرد. سایر مواردی که در کنوانسیون درباره آنها تصمیمگیری شده، با یک دیدگاه ویژه از سوی جمهوری اسلامی دنبال شده که مثلا اجازه ندهیم برخی ضوابط بینالمللی که بهنظر ما ارتباطی هم به خزر نداشته چون مربوط به دریاهای آزاد است و به دریاهای بسته مربوط نمیشد. اما بعضی از دوستان ما در منطقه تلاش داشتند آن ضوابط را بر خزر حاکم کنند. اتفاقا بعضی از تصمیمهایی که گرفته شده مثل عرض دریای سرزمینی، عرض مناطق انحصاری نشان میدهد که سیستم دریای خزر متفاوت است. اینها نشاندهنده این است که ما توانستهایم دیدگاههای خودمان را درباره اینکه اینجا یک دریای بسته است و مقررات ویژه خودش را دارد، حاکم کنیم. اینها منافع ملی ما را حاکم میکند. این اقدام که این منافع خودمان را گروگان یک منفت دیگری بگیریم که اصلا قرار نبوده در کنوانسیون جامع خزر مورد توافق قرار بگیرد و اصلا هم توافق درباره آن شدنی نیست، بهنظر من کار اشتباهی است.
تکلیف موضوع بحث سرزمینی چه میشود؟
چارچوب آن بخشی را که مربوط به روی آب میشود، مشخص کردهایم که باید بر اساس توافق پنججانبه شکل بگیرد. نکته مهم این چارچوب این است که این اقدام مانع از این میشود که بهصورت دوجانبه توافق کنند، همانطوری که درباره بستر این اتفاق افتاد. درمورد بستر هم مذاکرات ما ادامه دارد. مواضع ما کاملا مشخص است و بر اساس آن اقدام میکنیم و منافع ملی را حتما در نظر داریم. باز هم تکرار میکنم که هنوز در این زمینه تصمیمی گرفته نشده و لازم است که در دستگاههای ذیربط و ذیصلاح مطرح شود. آنچه انجام شده تدوین پیشنویس بود بر اساس ملاحظاتی که وجود داشت. باید ببینیم که تصمیم نهایی چگونه خواهد شد.
سؤال آخر این است که وقتی تغییر ساختار را اعلام کردید پیشفرض من این بود که نماینده ویژه مذاکرات دریای خزر هم اعلام میشود. هفته گذشته آقای رحیمپور با اینکه بازنشسته شدند، به این مذاکرات رفتند. چه کسی نماینده ایران در مذاکرات خزر خواهد بود؟
درست نبود که در مراحل پایانی مذاکره که طرفهای دیگر نمایندگانی با ۱۵، ۲۰ سال سابقه در این زمینه داشتند، ما با یک چهره جدید وارد میشدیم. الان که مراحل تطبیق پیشنویس کنوانسیون به پایان رسیده است ما هم در حوزه معاونت سیاسی مسئول ویژه خزر خواهیم داشت.
نمیخواهید معرفیاش کنید؟
نه.
زمانی پلیس المان در مقابل ایرانیان خبردار میایستاد و المانیها حسرت پرواز با هما را داشتند