گوناگون

اندیشکده آتلانتیک: دوران اثربخشی ناتو رو به پایان است

خبرگزاری فارس نوشت:

اندیشکده شورای آتلانتیک بر این باور است که کاهش تدریجی نقش آمریکا در افغانستان و خروج تیپ‌های رزمی ارتش این کشور از اروپا، نشانه‌هایی از پایان دوران اثربخشی ناتو هستند.

به گزارش خبرگزاری فارس، اندیشکده «شورای آتلانتیک» در مقاله‌ای به قلم «استنلی سلوآن» می‌نویسد: علیرغم اینکه دولت «اوباما» تعهدات امنیتی آمریکا را مجدداً بر آسیا متمرکز کرده است، ما پس از افغانستان نیازمند «ناتو» هستیم.

* منافع آمریکا همواره متکی بر ارتباط با شرکای اروپایی و آسیایی خود بوده است

برخی دیدگاه‌های تاریخی می‌تواند در این زمینه کمک کننده باشد. هنگامی که دولت «کلینتون» روی کار آمد، آن دولت نیز به دنبال سوق دادن مجدد سیاست خارجی آمریکا به سمت آسیا بود. دلیل مضحک این امر اقتصاد بود و آنان به دنبال یافتن منافع اقتصادی آینده آمریکا در سوی دیگر اقیانوس آرام بودند. سرانجام تیم «کلینتون» مجبور شد اذعان دارد که منافع اقتصادی و امنیتی آمریکا متکی بر ارتباط مستحکم با شرکای اروپایی و آسیایی است.

دولت «جورج بوش»، که با چالش یازده سپتامبر مواجه شد، از هم پیمانان خود در ناتو برای به کار گرفتن تبصره دفاع مشترک ناتو قدردانی کرد، اما با شجاعت اعلام کرد که بدون توسل به هم‌پیمانان اروپایی دیرین آمریکا، به حملات پاسخ خواهد داد. اما طولی نکشید که مجبور شد نه تنها در افغانستان، بلکه در عراق و دیگر مکان‌ها نیز از هم‌پیمانان اروپایی خود و سپس ناتو درخواست کمک نماید.

* دوران ناتو رو به پایان است

امروزه، این حقیقت که دولت اوباما تصمیم دارد دو تیپ رزمی ارتش را، به عنوان بخشی از برنامه کاهش هزینه دفاعی، از اروپا خارج نماید، بار دیگر گمانه‌زنی‌ها در مورد پایان دوران اثربخشی ناتو را تشدید کرده است. برنامه کاهش تدریجی نقش آمریکا و ناتو در افغانستان، که شاید اکنون باید سرعت بگیرد، چنین گمانه‌زنی‌هایی را قوت بخشیده است.

* برخی معتقدند ناتو باید تبدیل به یک پیمان دوجانبه میان آمریکا و اروپا شود

برخی تحلیل‌گران معتقدند برای اروپا دیگر بسیار دیر شده که دفاع از خود را به عهده گیرد، و این که آمریکا باید رهبری ناتو را به هم‌پیمانان اروپایی خود واگذار نماید. حتی برخی نیز معتقدند ناتو باید تبدیل به یک پیمان دوجانبه میان آمریکا و اتحادیه اروپا شود. ممکن است چنین سخنانی پیش از ملاقات سران در ماه می در شیکاگو نیز، که احتمالاً برنامه واگذاری امنیت افغانستان به افغان‌ها در آن نهایی می‌شود، مجدداً به گوش برسد.

از آنجا که برخی تحلیل‌گران جدی با انگیزه‌های سازنده جایگزین‌هایی برای ناتو پیشنهاد کرده‌اند، سزاوار هستند که در چارچوب ایجاد شده توسط ارزیابی منافع آمریکا از آنان نامی برده شود. بنابراین، استدلال‌ها برای پیمان آتلانتیک شمالی که آمریکا همچنان رهبر آن است و نیروهایش هم‌چنان حضوری کم‌رنگ اما پرمعنی در اروپا دارند، چیست؟

* مشکلات مالی و اقتصادی آمریکا، کل قدرت و حیات کشور را تهدید می‌کند

بسیاری موافقند که مهم‌ترین اولویت آمریکا، دفاع از سرزمین و حفاظت از شهروندانش است. به نظر می‌رسد پیمانی پویا با شرکای مهم آمریکا، حتی اگر آمریکا در حال حاضر با تهدیدی جدی مواجه نباشد، به این اولویت حیاتی بپردازد. داشتن هم‌پیمانانی که حمله به یکی را حمله به همه قلمداد می‌کنند، آنطور که در ماده 5 پیمان آتلانتیک شمالی آمده است، سیاست تضمینی خوبی است - چیزی که آمریکا پس از حادثه یازده سپتامبر به آن پی برد.

برخی معتقدند چالش اصلی که امروزه پیش روی آمریکاست، پرداختن به مشکلات مالی و اقتصادی است که نه تنها رفاه مردم، بلکه کل قدرت و حیات کشور را تهدید می‌کند. در حقیقت ممکن است همین طور نیز باشد، اما آیا این بدان معنا نیست که در حالی که ما مقدار کمی از منابع خودمان را برای پاسخ به بی‌ثباتی‌های سراسر دنیا در اختیار داریم، باید تلاش کنیم رابطه‌ای سالم با هم‌پیمانانی برقرار کنیم که اهداف کلی بین‌المللی همانند ما دارند؟

* آمریکا، آسیا را منشأ چالش‌های پیش رو می‌داند

دولت اوباما به این نتیجه رسیده است که چالش‌های امنیتی اصلی آینده آمریکا احتمالاً از آسیا نشأت می‌گیرد، جایی که ما در مورد کره شمالی مجهز به سلاح هسته‌ای، قدرت روزافزون چین، تنش‌های میان هند و پاکستان و بی‌ثباتی‌های احتمالی در دیگر کشورهای آسیایی نگرانیم. در پاسخ، نیروهای آمریکا مجدداً در آسیا-اقیانوسیه مستقر شده‌اند، که این امر شامل حضور در استرالیا - قابل اطمینان‌ترین هم‌پیمان آمریکا در منطقه - می‌باشد.

آیا این تمرکز راهبردی بر آسیا به معنای کم اهمیت شدن اروپا و ناتو برای منافع آمریکا است؟ لزوماً این گونه نیست. در حالی که اروپا دیگر منبع تهدیدات امنیتی نیست، مواضع سلطه‌جویانه روسیه خطری برای ثبات در منطقه محسوب می‌شود. در حالی که غرب اروپا درگیر ناآرامی‌های اجتماعی نشأت گرفته از بحران یورو است، اتحادیه اروپا که برای رشد اقتصادی اندک خود به شدت وابسته به منابع انرژی روسیه است ممکن است از آنچه بسیاری فکر می‌کنند، آسیب‌پذیرتر باشد. بعلاوه، همکاری مستمر آمریکا با هم‌پیمانان اروپایی خود در ناتو ممکن است برای پیش‌روی در منطقه خاور میانه، که متأسفانه ممکن است برای دفاع از منافع حیاتی آمریکا لازم باشد، امری ضروری باشد.

* ارزش اصلی متحدان اروپایی برای آمریکا، گزینه‌هایی است که در اختیار آمریکا قرار می‌دهند

اما، ارزش راهبردی اصلی هم‌پیمانان اروپایی آمریکا، گزینه‌هایی است که ارائه می‌دهند، مانند آنچه در مورد لیبی انجام دادند. فرض کنیم که منابع نظامی اروپا در طول چند سال ممکن است کاهش یافته باشد، و «مدل» لیبی در دیگر شرایط ممکن است کارگر باشد و یا نباشد. اما همانطور که هم‌پیمانان اروپایی با خروج از افغانستان مجدداً منابع خود را به دست می‌آورند، به نفع آمریکا است که طوری این کار را انجام دهند که توانایی آنان برای کمک به آمریکا برای مقابله با چالش‌های امنیتی آینده را بهبود بخشد. مشورت با ناتو می‌تواند دستیابی به این نتیجه را تسهیل کند.

بعلاوه، با در نظر گرفتن تمایل آمریکا به ایفای نقشی کم‌رنگ‌تر در حفظ ثبات بین‌المللی، توجه به نظرات مهم هم‌پیمانان هم‌فکر قبل از دادن تعهدات پرهزینه (مثلاً دیروز در عراق و فردا در ایران) کمکی مهم به تصمیم‌گیری‌های آمریکا می‌کند. اگر فعالیت‌های آمریکا، تعهدات این کشور در قبال متحدان آنسوی اقیانوس را کاهش دهد، این امر باعث تضعیف اعتماد و مسئولیت مشترکی می‌شود که امروزه ضامن چنین مبادلات سازنده‌ای است.

* آمریکا گزینه قابل اعتماد دیگری غیر از ناتو در اختیار ندارد

حرف آخر این که، در حالی که هم‌پیمانان اروپایی باید در تخصیص منابع مالی دفاعی محدود مؤثرتر عمل کنند، و در حالی که ناتو چارچوبی کامل برای همکاری نیست، هیچ جایگزین قابل اعتماد دیگری نیز وجود ندارد. اتحادیه اروپا، با در نظر گرفتن چالش‌های مالی پیش رو، باید خوش‌شانس باشد تا در آینده‌ای نزدیک از هم نپاشد، و تمایل یا منابع سیاسی کمی برای تقبل مسئولیت‌های بزرگ‌تر به عنوان طرف اروپایی پیمان فرااقیانوسی خواهد داشت.

رهبران ناتو در شیکاگو باید اطمینان حاصل کنند هر عملی که برای وفق دادن هم‌پیمانان با چالش‌های موجود به خاطر شرایط اقتصادی کنونی انجام می‌دهند، همکاری موجود که ضامن پاسخ گروهی به تهدیدات آینده در برابر منافع آمریکا و اروپا است را حفظ خواهد کرد. این امر قطعاً نیازمند حضور نظامی مستمر آمریکا در اروپا است - نه برای دفاع از اروپایی‌ها، بلکه برای حفظ چارچوب همکاری. تصمیمات اتخاذ شده در شیکاگو مشخص می‌کند که این پیمان چگونه از جنگ در افغانستان به سوی آینده‌ای حرکت می‌کند که بی‌شک مملو از چالش‌های جدیدی است که نیازمند پاسخ گروهی می‌باشند.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار