گوناگون

بادامچیان: حقوقم آب باریکه است

پارسینه: با اسدالله بادامچیان عضو شورای مرکزی جبهه پیروان و قائم مقام حزب موتلفه به گفت‌وگو نشستیم.

قائم‌مقام موتلفه ائتلاف سه نفره اصولگرایان را اقدامی مثبت ارزیابی می‌کند، اما تاکید دارد که تشکل متبوعش بر اساس نظر جامعه روحانیت مبارز عمل خواهد کرد و بقیه نیز باید به روحانیت بپیوندند.

هر چه به انتخابات ریاست‌جمهوری نزدیک می‌شویم، شرایط برای حضور پرشورتر جناح‌هایی مختلف اصولگرا و اصلاح‌طلب، انتخاباتی‌تر می‌شود.

هم‌اکنون در جریان اصولگرا ائتلافی متشکل از حدادعادل، ولایتی و قالیباف شکل گرفته است. آنطور که حسین مظفر اعلام کرده بود، یک نفر از میان این ائتلاف انتخاب و به عنوان کاندیدای واحد به مردم معرفی خواهد شد.

در همین زمینه با اسدالله بادامچیان عضو شورای مرکزی جبهه پیروان و قائم مقام حزب موتلفه به گفت‌وگو نشستیم.

از او درباره کلیدواژه انتخابات آزاد، ائتلاف سه‌گانه، زمین‌های دماوند، میزان درآمد و . . . سوال کردیم.

بادامچیان می‌گوید، "اعضای ائتلاف سه‌گانه به یکدیگر نزدیک هستند" ولی در عین حال تأکید دارد که "هر ائتلافی باید حول روحانیت شکل بگیرد."


مشروح گفت‌وگوی با بادامچیان را در ذیل بخوانید؛

شرایط برای برگزاری انتخابات پرشور مهیاء است؟

بادامچیان: با تبریک سی و چهارمین بهار آزادی انقلاب اسلامی و میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام صادق(ع) و تشکر از محبت خبرگزاری خوب تسنیم، در رابطه با انتخابات اصولا انتخابات راکد و ساکت نمی‌ماند, این تحلیل‌هایی که اگر جنگ احزاب و درگیری‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا نباشد، انتخاباتی راکد می‌ماند از نظر من صحیح نیست. یک انقلاب اسلامی شده، مردم خودشان انقلاب کردند و خودشان خون دادند.

8 سال دفاع مقدس از آن پیرمرد که در جبهه حضور داشته، تا جوان و نوجوان برای بقای انقلاب زحمت کشیدند. از این رو انقلاب برای مردم است به اضافه اینکه انقلاب ما انقلابی اسلامی و دینی است. در انتخابات بخش عمده‌ای از مردم احساس تکلیف شرعی میکنند و یک بخشی احساس می‌کنند که سرنوشت آنها دست انتخابات است. می‌دانند انتخابات آزاد است. می‌دانند کسی در انتخابات نمی‌تواند تقلب کند. بعضی تخلف می کنند, ولی تخلف سرنوشت ساز هم نمی تواند بکنند. رجایی وجودش برای مردم خدمت بود. لذا نمی‌شود دولتی رجایی نما سرکار بیاید. اگر دولت اصلاح طلب هم سرکار بیاید همانطور که 8 سال سرکار بود انتظار مردم برآورده نمی‌شود.

اگر رای مردم کسی عین بنی صدر را سرکار بیاورد، درست است که رای مردم است. ولی رای مردم تنفیذ می‌شود. چه امام(ره) و چه حضرت آقا اگر امثال بنی صدر رای بیاورند باید مصیبتش را بکشند.

مردم احساس می کنند انقلاب برای خودشان است, شهرت انقلاب را دارند می بینند. حضور در باشگاه فضایی, نشاط در دانشگاه, استقلال, آزادی؛ این‌ها همه به برکت انقلاب است. آزادی در این کشور به هیج وجه قابل قیاس با رژیم شاه نیست. مردم این آزادی را می بینند. اینکه آمریکا نمی‌تواند به ما زور بگوید و از شدت عصبانیت علیه ما تحریم می گذارد. در صورتی که تحریم‌ها از ما گذشت و نتوانسته است جواب بدهد.

از فرط استیصال در اوج بحران اقتصادی به اروپا می گویند حق ندارید از ایران نفت بخرید. و این کارها اروپا را بیشتر دچار مشکل خواهد کرد.

امنیت در ایران به گونه‌ای است که مردم می‌گویند اگر می‌خواهیم در انتخابات بیاییم, به خاطر اینکه انتخابات مال ما است و نه مال احزاب سیاسی. البته همه احزاب سیاسی جزو مردم اند.

این احزاب سیاسی تا چه حد بر رفتار سیاسی مردم موثرند؟

بادامچیان: من قبول دارم گروه‌ها و جناح‌ها, دیدگاه‌ها و افکار بخشی از مردم را منعکس می کنند. بحث ها و گفتگوها در شور انتخابات موثر است. اما به نظر من تعیین کننده اصلی خود مردم‌اند. بیاییم یک بار تجربه کنیم و به مردم بگوییم این انتخابات مال خودتان. ببینید چقدر بیشتر هم شرکت می کنند.گاهی هم وقتی مردم می‌رسند به مرحله ای که احساس می‌کنند اگر کار دست این ها بیفتد, برای مملکت فلان فایده را دارد و اگر کار دست فلان گروه بیافتد ممکن است برای نااهلان و نامحرمان نیز راه نفوذ پیدا شود، پرشورتر در انتخابات شرکت می کنند که کار دست فرد یا گروه اصلح بیفتد.

***آنهایی که می‌گویند انتخابات آزاد؛ خودشان به حرف خودشان اعتقاد ندارند***

برخی از همین گروه‌ها معتقدند که انتخابات در ایران آزاد نیست؟ آیا این حرف مردم است؟

بادامچیان: نه. روشن است خود آنهایی هم که می گویند"انتخابات آزاد" به آزاد نبودن انتخابات در ایران اعتقاد ندارند. این موضوع از سوی چند گروه بیان می شود. اول ضد انقلاب. گروه دیگر مقاصد گروهی و جریانی دارند و دغدغه‌شان انتخابات آزاد نیست. بلکه مقاصد شان برآورده نشده است. اگر این ها رای بیاروند, انتخابات کاملا آزاد است و اگر رای نیاورند می گویند آزاد نیست.

یک گروه کسانی هستند که مثلا از شورای نگهبان رد شدند.فرض کنید فردی که متقاضی کاندیداتوری است، نماینده مجلس بوده و حال دوباره می‌خواهد کاندیدا شود. شورای نگهبان رد صلاحیتش کرده و یا عدم احراز صلاحیت او را اعلام می‌کند و فورا متهم می‌کنند که شورای نگهبان خطی عمل می کند. درصورتی که اگر می‌خواست خطی عمل کند، دفعه قبل رد صلاحیت می‌کرد.

فرد متقاضی کاندیداتوری باید ببیند در این مدت چه کرده؟ می‌گویند شورای نگهبان به ما نمی گوید. خلاف میگویند. شورای نگهبان آخرین دفاع را از خود فرد می‌گیرد، منتهی محرمانه. شورای نگهبان مدارا می‌کند و معتقد است نباید آنها را ضایع کنیم. ولی خود آن طرف در جریان قرار می گیرد.

در بعضی از مناظره‌ها این موضوع را مطرح کردم. طرف گفته بود شورای نگهبان دلیل رد صلاحیتم را به من نگفته. به او گفتم نامه بنویس که شورای نگهبان به تو اعلام نکرده، من می روم محضر بزرگان شورای نگهبان و رسما از آنها می خواهم این کار را انجام دهند. اما هیچکدام نامه نمی دهند. می‌دانند این‌طور نیست. می‌خواهند شکستشان را توجیه کنند.

من آقای نجار را آدمی نیافتم که خدایی نکرده دین خود را به دنیای مردم بفروشد. نجار از فرماندهان سپاه بوده. شخصیت محترمی است. چرا باید بیاید برای چند روز دنیایش کاری خلاف قانون انجام دهد؟ اگر انتخابات ایران آزاد نبود، در دوران هاشمی که بشارتی وزیر کشورش بود, به جای خاتمی آقای ناطق رفیق هاشمی و بشارتی رای می‌آورد.

در دوران آقای خاتمی نیز موسوی لاری وزیر کشور بود و رفاقت موسوی لاری با آقای هاشمی معلوم و مشخص بود، ولی احمدی نژاد رای آورد. الان بعد از این همه انتخابات سالم دیگر آن بازی‌های سیاسی که "می نویسند خاتمی و می‌خوانند ناطق" دروغش معلوم شده است. ملت این‌ها را فهمیده است. اما بعضی از کسانی که می گویند انتخابات آینده باید آزاد باید باشد، قصدشان واقعا آزادی انتخابات نیست. البته بعضی دعواهای سیاسی هم در کشور هست که می‌گوید اگر این حرف را از گروه ما مطرح کردند مساله ای نیست، ولی اگر گروه مقابل ما چنین چیزی گفت،‌حتما در آن حرفی هست.

***رضا پهلوی از زمان ولیعهدی‌اش "روانی" بود***

انتخابات آزاد اول از سوی رضا پهلوی و در خارج از کشور کلید خورد. نظر شما در این باره چیست؟

بادامچیان: رضا پهلوی یک آدم روانی است. از زمانی که در ایران ولیعهد هم بود، روانی بود. از اول انقلاب مدام رسانه‌های بیگانه انقلاب اسلامی را به دیکتاتوری متهم می‌کردند و اصلاً ولایت فقیه را دیکتاتوری می‌دانند. ولایت فقیهی که آزادگر ملت است.

مولوی هزار سال قبل چقدر زیبا گفته است که:

کیست مولا آن که آزادت کند * بند رقیت را ز پایت وا کند

زین سبب پیغمبر با اجتهاد * نام خود وآن علی مولا نهاد

این شعر هزارسال قبل از سوی مولوی سروده شده است و وی در این شعر به زیبایی به نقش مولا و ولی اشاره کرده است. اما می بینیم که تمام نشریات خارجی و ضد انقلاب حرف خود را مدام می زنند.

***تعبیر "ورشکسته سیاسی" تند است؛ من از کلمات تند استفاده نمی‌کنم***

آقای بادامچیان بعضی‌ها معتقدند ورشکسته‌گان سیاسی بیشتر این حرف ( انتخابات آزاد ) را مطرح می‌کنند؟ شما این نظریه را قبول دارید؟

بادامچیان: من از این کلمات تند استفاده نمی‌کنم. ما در اسلام وقتی می‌خواهیم کلمه ای را به کار ببریم، باید توجه داشته باشیم که آن کلمه تهاجمی نباشد. ضمن آنکه اخلاق ما در موتلفه آن است که دعوا با کسی نمی‌کنیم، مگر کسانی که خلاف کار باشند و خلاف آن ها را هم بازگو می کنیم. حالا به چه کسی می خواهیم بگوییم ورشکسته سیاسی؟ می‌گوییم آنها "اشتباه کاران" هستند. افرادی که با مقاصد استعمار و استکبار در مقابل انقلاب اسلامی می ایستند مشخص‌اند.

***خاطره توهین بنی‌صدر به روحانیت و پرتاب جاسیگاری موسوی اردبیلی***

بنی صدر رفت و پس از رفتنش گفت این ها دیکتاتور "ملاتاری‌" هستند در حالی که خودش دیکتاتور بود. در این زمینه باید خاطره‌ای را نقد کنم: در جلسه ای که سران قوا حضور داشتند، بنی صدر به موسوی اردبیلی گفت شما آخوندها فلان فلان هستید که آقای موسوی اردبیلی با آن لهجه شیرینش به بنی صدر گفت: تو تا دیروز هیچ کاره بودی. مردم به تو رای دادند و شدی رئیس‌جمهور. حالا چه چیزی می گویی؟ نکته جالب آن جا بود که موسوی اردبیلی از گفته بنی صدر عصبانی شد و جاسیگاری را به سمت وی پرت کرد.

حالا آقایانی که به خارج از کشور رفتند، مشخص است که چه مواضعی را اعلام می کنند. اکبر گنجی زمانی که در زندان بود، روزنامه ها مدام به این مطلب می‌پرداختند که به وی مرخصی نمی دهند، پزشک بالا سر او نمی رود و به زودی می میرد. در حالی که الان صحیح و سالم در خارج از کشور به سر می‌برد. افرادی که مدام مباحثی نظیر انتخابات آزاد را مطرح می‌کنند، مشخص است چه افرادی هستند. من خیلی نگران آنها نیستم. چون هر کسی که این حرف‌ها را مطرح می کند پیش افکار عمومی رسوا می شود.

در اوایل انقلاب اکثر روزنامه‌ها در اختیار حزب توده بود. حزب توده 60 نشریه در سال 57 منتشر می‌کرد. در دوره اصلاحات نیز روزنامه های متعددی همچون نشاط ، جامعه و خرداد منتشر می ‌شد. در حالی که ما در جریان اصولگرا فقط دو روزنامه اصولگرای رسالت و کیهان را داریم. هنوز هم نتوانسته‌ایم نشریه " شما " ارگان رسمی حزب موتلفه اسلامی را به روزنامه تبدیل کنیم و بر این اساس آنها در این چند سال آب آلوده در فضای جامعه تزریق کردند.

***انتخابات آنقدر آزاد بود که عده‌ای نیامده فتنه به پا کردند***

می گویند آزادی نیست و نمی توانند در انتخابات شرکت کنند. همین آقای میرحسین موسوی آقا را نمی شناخت. وی در دوران نخست وزیری مقابل آقا و امام ایستاد. چرا که نظر مبارک امام در آن دوران آن بود که نخست وزیر را رئیس جمهور انتخاب کند. آن هم رئیس‌جمهوری که در دوره دوم بنای شرکت در انتخابات را نداشت، اما امام از ایشان خواست که در انتخابات شرکت کنند. مگر میرحسین اینها را نمی دانست؟ نمی دانست آقا راضی نیست که او نخست وزیر و رئیس جمهور شود. می‌دانست اما خود را بر ایشان و امام تحمیل کرد.

همچنین با نظر مساعد آقا صلاحیت وی در انتخابات تایید شد. این افراد نیامده فتنه بپا کردند. این آزادی نیست؟

من در دانشگاه صنعتی اصفهان به دانشجویان گفتم که هر شب عده‌ای در پشت بام شعارهای منفی می‌دهند. آیا این مردمی که شعار می دهند از آزادی برخوردار نیستند؟ خانه، ساعت و تمامی شعارها مشخص بود و به خوبی می شد با افرادی که شعار می‌دادند برخورد شود. اما این کار صورت نگرفت. این بهترین دلیل برای برقراری آزادی در کشور است .

پس از فرمایشات مقام معظم رهبری معقوله انتخابات آزاد تمام شده تلقی می شود. از این رو سوال ما از شما این است که نقش احزاب و تشکل‌ها من جمله جریان اصلاحات و انحراف در انتخابات آینده را چگونه ارزیابی می کنید و با توجه به شکل گیری ائتلاف سه گانه اصولگرایان چرا هنوز جبهه پیروان خط امام و رهبری به این سازوکار اضافه نشده است؟ شما چه ایرادی به این سازوکار دیده اید که تابحال به آن نپیوسته‌اید؟

بادامچیان: از این که خیلی سیاست‌مدارانه منِ بنده خدای مظلوم را گیر می‌آورید تا درباره ائتلاف 1+2 سوال کنید متشکرم. من از خبرنگار زیرک و زرنگ خوشم می آید. اما درباره انتخابات ریاست جمهوری باید بگویم این دوره از انتخابات بسیار پیچیده و پرماجرا است و در این عین حال ما با انتخابات پرشور و با مشارکت بالا روبرو خواهیم بود.

البته استکبار جهانی نیز بیکار ننشسته است. استکبار پس از شکست بسیار سنگینی که در فتنه 88 خورد، دوباره در صدد طراحی و فتنه‌گری جدیدی است. آنها با برنامه کار می کنند. دفعه قبل دیک چینی را با سرمایه 400 میلیون دلار مسئول کار کرده بودند و در این دوره از انتخابات نیز بالای چند میلیارد دلار خرج می‌کنند. منتها فعالیت‌های آنها پنهانی است و ما باید با بصیرت نقشه دشمنان را بشناسیم تا در تور دشمنان نیافتیم.

***اصلاح طلبان نمرده‌اند، اما جریان اصلاحات مرد***

درباره اصلاح‌طلبان باید بگویم که آنها به این نتیجه رسیده اند که باید در صحنه حضور داشته باشند. البته من چندی پیش اعلام کرده بودم که جریان اصلاحات مُرد. عده ای واکنش نشان دادند و گفتند که بادامچیان معتقد است که اصلاح‌طلبان مرده‌اند. من نگفتم اصلاح طلبان مرده اند بلکه گفتم جریان اصلاحات مُرد. چون دیگر این جریان حرفی برای گفتن ندارد. جریان اصلاحات چه چیزی را می‌خواهد بگوید؟ اگر می خواهد از انقلاب سخن بگوید که باید گفت که انقلاب راه خود را با حضور ولایت ، روحانیت و مردم به پیش می برد. اگر می خواهد از اصلاح طلبی سخن بگویند که باید گفت در دوره ای که در حاکمیت بودند، نتوانستند اصلاحات را تعریف کنند. حتی نتوانستند تعریفی از جامعه مدنی ارایه بدهند. عده ای هم که از جامعه مدنی برگرفته از مدینه النبی سخن گفتند، بقیه افراد در این جریان آنها را تمسخر کردند.

در جریان اصلاحات نامزدی که موثر است، محمد خاتمی است. وی در زمانی که مسئولیت اجرایی را بر عهده داشت، چه کاری برای این مملکت انجام داد؟ نمی خواهم تمامی اقدامات را رد کنم، اما زیرمجموعه های آن دولت چه کاری انجام داده است؟ دیدیم که مردم در انتخابات سال 84 دربست به احمدی نژادی رای دادند که در آن دوره اصلاً چهره شاخصی نبود.

در حال حاضر از جریان اصلاحات چه کسی می خواهد بیاید؟ محمدرضا عارف؟‌! عده ای در این جریان می‌گویند که عارف اصلا حرف ما را نمی زند. به گفته آنها عارف آدم ملاحظه کاری است ضمن آنکه خود عارف نیز گفته است اگر بنای شرکت در انتخابات را داشته باشم، مستقل می آیم. معنی حرف آن این است که از طرف اصلاح‌طلبان نامزد نمی‌شود. اما با این حال باید این سوال را مطرح کرد که آیا آقای عارف می تواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند؟ اولویت مشکلات کنونی ، اقتصادی است؛ آیا عارف تسلط کافی را دارد تا بازار سکه و ارز را متعادل کند؟ او تیم‌اش را معرفی کند تا معلوم شود که می تواند این کارها را انجام دهد یا نه.

در همین جریان می توان از فرد دیگری نیز نام برد که من نام آن را اعلام نمی کنم، اما آیا او قادر است با روحانیت کار کند یا خط و طرز فکرش لیبرالیستی است؟ البته مشخص است که اصلاح طلبان لیبرالیست هستند، اما آیا آن شخص می تواند روابط خارجی ما را با طرز فکر لیبرالیستی حل کند؟ همچنین برای سازش کردن دیگر نیازی نیست که آنها مسئولیتی بگیرند. اگر قرار بر سازش کردن باشد، انقلابیون خیلی قوی تر می توانند سازش کنند، اما برای نیروهای انقلاب تدبیر مهم است نه سازش . پس مردم به چه چیز آنها دلخوش کنند

اما با این اوصاف آنها در صدد آن هستند که در انتخابات حضور داشته باشند. براین اساس دیدگاه های مختلفی را در خصوص انتخابات بیان می‌کنند. عده‌ای معتقدند که باید در این جریان شخص خاتمی کاندید شود. عده‌ای دیگر بر کاندیداتوری میرحسین موسوی تاکید می‌کنند(خنده) و برخی دیگر نیز به دنبال اصول‌گرایی مدارا گر همچون حسن روحانی هستند و تصورشان آن است که وی اصولگرای مدارا گر است.

البته معتقدم حضور آنها در فضای سیاسی کشور چندان میسر نیست. اما آنها می‌خواهند در انتخابات باشند و حضور آنها نیز خوب است و به هر کس که می خواهند می‌توانند رای دهند و هیچ کس مانع رای دادن آنها نیست.

این جریان در این که ما اصولگرایان در انتخابات رای نیاوریم، متحد هستند. همچنین در فضای سیاسی کشور نباید هیچ جریانی را نادیده گرفت. در محاسبات سیاسی باید همه جریان‌ها را در نظر بگیریم.

**در محاسبات سیاسی باید همه جریان‌ها را در نظر بگیریم**

جریان انحرافی نیز در داخل دولت حضور دارد و از قدرت و ثروت استفاده می کند. البته این موضوعی نیست که مخفی باشد. همه در جریانند. تا آنجایی که شنیده‌ام در استان‌ها و شهرستان ها استاندارهایی را انتخاب کردند که از این جریان حمایت کنند. همچنین شنیده‌ام که بعضی از تغییر و تحولات در دولت در راستای درخواست جریان انحرافی صورت گرفته است. بر این اساس باید گفت که جریان انحرافی نیز می‌خواهد در انتخابات پیش رو فعال باشد.

در بین اصولگرایان نیز اختلاف سلیقه فراوان است. کسرت نامزدها نیز وجود دارد و اکثر آنها احساس تکلیف شرعی می‌کنند که در انتخابات نامزد شوند. به قول آیت الله موحدی کرمانی "ان‌شاء الله خدا احساس تکلیف را از برخی از نامزدها بگیرد تا وارد صحنه نشوند". البته آنچه برای مردم باید مهم باشد، خط ولایت است. همچنین نباید در انتخابات بداخلاقی کرد. نباید همدیگر را تخریب کنیم. نیازی به تخریب نیست. مردم در حال حاضر نیاز به آرامش دارند. البته اصولگرایان نیز می خواهند وظیفه خود را برای مردم و اسلام انجام دهند و از این رو برای انجام این کار نیاز به فضای آرام داریم. اگر این فضا حاکم شود، دیگر رقابت ها و درگیری‌ها در انتخابات پدید نمی آید.

جبهه پایداری هم دچار ضعف توجه مردمی شده است. علت آن است که احساس می‌شود بعضی ها از چهره های این جریان خشن برخورد می‌کنند و به دنبال تخریب هستند و این ضعفی را برای جبهه پایداری به وجود آورده است.

آیا ائتلاف هنوز جایگاه مردمی ندارد؟

بادامچیان: ائتلاف در مراحل آخر شکل می گیرد. در مراحل اولیه هر انتخاباتی معمولا ائتلاف صورت نمی‌گیرد. البته ممکن است موقعیتی پیش بیاید که ما با نامزد واحد روبرو شویم. مثل جریان شهید رجایی به خاطر شرایط آن روز همه نیروها بر کاندیداتوری رجایی نظر مساعدی داشتند و پس از شهادت رجایی و باهنر مقام معظم رهبری نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده اند و در آن زمان شرایط به گونه ای بود که در نماز جمعه شعار می دادند " تا چشم منافقین شود کور شد خامنه ای رئیس جمهور ". چرا که همه برای آقا احترام قائل بودند و آقای هاشمی نیز در دوره اول ریاست جمهوری‌شان همین گونه بود، در دوره دوم آقای توکلی رقیب هاشمی رفسنجانی شد و در آن دوره 4 میلیون رای به دست آورد .

***نه اصولگرایان و نه اصلاح‌طلبان نامزد "متفق‌له" ندارند***

این موضوع را مطرح کردم تا به این نکته اشاره کنم که ما در این دوره از انتخابات در بین اصولگرایان نامزد متفق‌له نداریم. البته در هیچ گروهی نامزد متفق‌له نداریم. در حال حاضر پایداری چند نامزد را مطرح کرده است و برای آنها نظر شورای فقاهتی مهم است. اگر برای آنها نظر شورای فقاهتی مهم است از همان اول از شورای فقاهتی بخواهند نظرشان را در خصوص نامزد این جبهه در انتخابات اعلام کنند. اگر فقها گفته‌اند هیچ مشکلی نیست.

ما با تکثر نامزدها روبرو هستیم. در حالی که باید یک نفر رئیس جمهور شود و باید منتظر ماند و دید که آیا تفاهم صورت می گیرد یا نه. بعضی به تکلیف شرعی می رسند و آخر سر سراغ جامعه روحانیت می روند و از آنها کمک می خواهند تا ببینند به چه کسی رای بدهند.

آقای حداد عادل در دفعه قبل دنبال دود سفید می‌گشت که از دودکش برود بیرون. من همان موقع به وی پاسخ دادم اینها نمی خواهند با هم باشند. گاهی می رسند به آن دود سفید. بنابراین ائتلاف در مرحله آخر صورت می گیرد و الان در حال رقابت هستند.

***اعضای ائتلاف سه‌گانه به هم نزدیک هستند***

در خصوص ائتلاف سه گانه اصولگرایان نیز سه چهره با هم ائتلاف کردند و خواستند مجموعه سه نفره‌ای را تشکیل بدهند و از این گروه به عنوان گروه 1+2 نام برده شد و من از همان ابتدا گفتم اصلاً 1+2 یعنی چه یعنی یک نفر در معیت دونفر یا سه نفر با هم اگر یک نفر در معیت دو نفر است، در معیت چه کسانی هستند. در حالی که باید از این ائتلاف به عنوان ائتلاف سه گانه نام برد.

بعضی از طرفداران آقای قالیباف معتقد بودند که ما هشت سال زحمت کشیده ایم که او رئیس جمهور شود نه اینکه در رده دوم و سوم قرار بگیریم.

***جبهه پیروان از عدم ائتلاف نامزدهای اصولگرا نگرانی ندارد***

آقای بادامچیان یکی از ایرادات شما همین بود؟

بادامچیان: خیر، من ایرادی به این ائتلاف ندارم. اگر این سه نفر با هم باشند، عیبی ندارد. به هم نزدیک هستند. اما آن کس که می تواند نقش موثر داشته باشد، روحانیت است. اگر روحانیت دعوت کند و این ها بیایند در کنار روحانیت ائتلاف را برقرار کند یا اینکه دیگران را دعوت کنند .

این سه نفر از دیگران می خواهند که به آنها بپیوندند. دیگران این سوال را مطرح می کنند که چرا به این جمع بپیوندند؟ ما در جبهه پیروان معتقدیم باید در خدمت روحانیت باشیم و این یعنی اینکه این سه نفر و بقیه افراد دیگر را که مناسب در قامت ریاست‌جمهوری می دانیم، به جامعه روحانیت معرفی می کنیم و نگرانی از این ندارم که ائتلاف انجام نشود. یاران اصولگرا و ارزش گرای ما معمولاً می خواهند در خدمت جامعتین باشند.

ایراد جبهه پیروان در خصوص این ائتلاف چیست؟

بادامچیان: اصلا ایرادی نداریم. چرا باید ایرادی داشته باشیم؟

پس اگر ایرادی ندیدید چرا به این ائتلاف نپیوستید؟

***ائتلاف سه نفره کار خوبی است، ولی ما در خدمت روحانیت هستیم***

بادامچیان: پیوست یعنی چه؟ جبهه پیروان هنوز نامزد خود را مشخص نکرده است. ائتلاف کردن هم کار بدی نیست و همین‌که این سه نفر با هم همراه شده‌اند، کار خوبی را انجام دادند. آیا این ائتلاف باید نتیجه نهایی را بدهد یا نه؟ همانطور که گفتیم ما در خدمت روحانیت هستیم.

آیا این احتمال می رود که جبهه پیروان نامزد خود را به این سازو کار معرفی کند تا این ائتلاف چهارگانه شود یا آیا از یکی از این سه چهره اصولگرا در انتخابات حمایت خواهید کرد؟

بادامچیان: این موارد در حال بحث و بررسی است و هنوز به جمع بندی نرسیده ایم.

احتمال کدام یک زیاد است؟

بادامچیان: فقط این دو راه که نیست.

پس راه سوم چیست ؟

بادامچیان: فعلا در حال بررسی هستیم و چون به جمع بندی نرسیده ایم نمی توانم چیزی را بیان کنم.

پس می توان گفت که شما اصل ائتلاف سه گانه اصولگران را قبول دارید؟

بادامچیان: سوال شما پیچیدگی های سیاسی خودش را دارد و من هم آدم صاف و ساده ای نیستم (خنده) .سه نفر از دوستانی که نامزد هستند با یکدیگر ائتلاف کردند. اما اینها که ائتلاف اصولگرایان نیست .جمع‌شان باید گسترده تر شود و بقیه نیز در این جمع حضور داشته باشند.

آیا اگر دیگران به این ائتلاف بپیوندند، شما ساختار آن را قبول خواهید کرد؟

بادامچیان: قبول کنیم یا بپیوندیم، این دو اصل متفاوت است. من بار دیگر تکرار می کنم که اصل و مبنا برای ما جامعه روحانیت است. ما به جامعه روحانیت می پیوندیم، آنها نیز به جامعه روحانیت بپیوندند.

** اگر اعضای ائتلاف به جامعه روحانیت نپیوندند، ما می‌پیوندیم**

اگر آنها به جامعه روحانیت نپیوندند شما به جامعتین می پیوندید؟

بادامچیان: بله. در این شکی نیست .متوجه هستید فرق واژه‌ها چیست؟ این که شما به فرد بپیوندید چیز دیگری است و پیوستن به جامعتین چیز دیگر.

اصولگرایان برای انتخابات شوراها چه برنامه هایی دارند؟

بادامچیان: همه دوستان در حال کار هستند ولی هنوز این فعالیت ها حرکت سریعی نگرفته است.

آیا در انتخابات شوراها نیز ائتلاف باید ذیل همین ائتلاف شکل بگیرد یا جداگانه؟

بادامچیان: تشکلات فعلاً مشغول فعالیت هستند و در جبهه پیروان نیز بنده مسئول ستاد انتخابات شوراها هستم.

آقای بادامچیان بالاخره ائتلافی در انتخابات شوراها شکل نگرفته است ؟

بادامچیان: همانطور که گفتم ائتلاف بعد از مراحل اولیه است.

آیا کاندیدای انتخابات شوراها می شوید؟

بادامچیان: خیر، مگر اینکه به من تکلیف شود.

در چه شرایطی به شما تکلیف می شود؟

بادامچیان: درصورتی که جبهه یا موتلفه از من بخواهد نامزد انتخابات شوم. در انتخابات مجلس هم همین گونه عمل کردم. خودم داوطلب انتخابات مجلس نبودم. مجلس مشغله فراوانی دارد و در مجلس هشتم هم به اندازه خودم کار کردم. من نه کارمندم و نه نیاز به حقوق مجلس دارم. به همین علت وقتی پول مجلس را می گرفتم....

آقای بادامچیان درآمد ماهیانه‌تان چقدر است؟

بادامچیان:در حدی که زندگی ساده‌ای دارم. زندگی من در همان سادگی می گذرد و در آمد آب باریکه‌ای که از زمان پدرم دارم و حق التدریسی خود را هم نیز دریافت می کنم .

***درآمدم "آب‌باریکه" است. در دماوند زمین ندارم***

رقم آن را اعلام نمی کنید؟

بادامچیان: من نباید رقم آن را اعلام کنم. آب باریکه‌ای دارم که توسط آن زندگی‌ام را اداره می کنم. البته منزلم در جنوب شهر است. در خیابان مجاهدین زندگی می کنم. زندگی من عادی است. البته آپارتمان خود را دارم.

آقای بادامچیان چند آپارتمان دیگر دارید؟

بادامچیان: بر پدرت صلوات (با خنده) . البته پیش از این مطالبی مطرح شده بود مبنی بر اینکه اسدالله بادامچیان و حبیب الله عسگر اولادی در دماوند زمین‌های زیادی را از آن خود کرده اند. من وقتی این مطلب را شنیدم گفتم نشانی این زمین‌ها را بدهید تا ما بدانیم کجاست. اگر آدرس این زمین ها را بدهید من آن را می بخشم.

آقای هاشمی اخیراً در دیدار با نمایندگان اصحاب رسانه گفته بودند انتخابات باید به گونه‌ای برگزار شود که طبق معیارهای بین المللی باشد. نظر شما در این باره چیست؟

بادامچیان: من معمولا روی نظرات افراد اظهار نظر نمی کنم. اینها موضع گیری است و من اصلا از چنین موضع گیری‌های خوشم نمی آید.

** برگزاری انتخابات طبق معیارهای بین‌المللی استقلال کشور را از بین می‌برد**

گوینده‌اش را صرف‌نظر کنید؛ کلاً نظر شما درباره تطبیق معیارهای بین المللی در انتخابات ایران چیست؟

بادامچیان: ما یک معیارهای جهانی داریم مثل حقوق دریاها. این به کنار. اما یک سری از مقررات بین المللی را برگرفته از سلطه گری قدرت‌های بزرگ می دانم. ما حق وتو را قبول نداریم. ما مقررات بین المللی که مغایر اسلام باشد را به هیچ وجه قبول نداریم. البته در بسیاری از کنوانسیون‌ها و در سازمان بین الملل عضو هستیم و تعهد خود را به مقررات بین المللی نشان داده‌ایم. اما معتقدیم که باید انتخاباتمان را خودمان برگزار کنیم و به هیچ وجه نظارت‌های بین المللی در انتخابات را قبول نداریم. ما انتخابات آزاد داریم.

چه اتفاقی می افتد اگر ما بپذیریم که انتخاباتی طبق منشور بین المللی برگزار کنیم؟

بادامچیان: استقلال مان را از دست می دهیم؛ شعار نظام ما " استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی" است. اصلا از نظر حقوق بین‌الملل، تحمیل به دیگران غلط است و ما باید خود انتخاب کنیم، نه دیگران برای ما تعیین تکلیف کنند.

** دو بار به هاشمی رای داده‌ام**

آقای بادامچیان شما در دوره دوم دولت هاشمی به آقای توکلی رای دادید؟

بادامچیان: خیر. من به آقای هاشمی رای دادم . دوره اول هم به هاشمی رای داده بودم.

در سال 76 به خاتمی رای داده بودید یا ناطق؟

بادامچیان: به ناطق. قطعاً معلوم بود که رأی من ناطق نوری است. بادامچیان با ناطق 50 سال است که رفیق است. معلوم بود در آن دوره باید به ناطق رای می دادم.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید ممنونم.

بادامچیان: من هم از شما متشکرم.
منبع: تسنیم

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار