امیرحسین فردی به تنهایی یک جمهوری اسلامی بود!
پارسینه: دبیر جشنواره «داستان مردمی رسول آفتاب» گفت: استاد امیرحسین فردی به تنهایی یک جمهوری اسلامی بود و نویسندگان بسیاری را در مسجد جوادالائمه (ع) تربیت کرد.
پارسینه- گروه فرهنگی: محمدحسن ابوحمزه نویسنده ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در پی درگذشت امیرحسین فردی نویسنده ادبیات انقلاب و مدیرمسئول و سردبیر مجله کیهان بچهها، یادداشتی نوشت و آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
بی مقدمه روزی از دفترش تماس گرفتند، گفتند آقای فردی میخواهند شما را ببینند، یکی دو ماه پیش بود. رفتم با چند دقیقه تأخیر. آرام نشسته بود کتابی را میخواند. از گذشته صحبت کردیم جشنواره ادبیات داستانی بسیج ارومیه سال 80 ، سال دیگر گیلان بندرعباس و.... از خانم زهره شریعتی گفت و داستان زیبایش در کتاب «گلدان پشت شیشه» و خیلی از دوستان، من اما مشتاق بودم بدانم هدف از آن جلسه به پیشنهاد استاد امیر حسین فردی چیست.
از جشنواره «داستان مردمی رسول آفتاب» حرف زدیم و تشویقهای بسیار ایشان و خوشحالی از این که نویسندگان جهان عرب را با ادبیات ایران آشنا کردیم و قول این که پیامی از ایشان را برای درج در کتاب جشنواره به خط خودشان بگیریم.
در نهایت حرف به علت دعوت از سوی ایشان کشید. راجع به دومین «مسابقه ادبی یوسف» سال 1386 صحبت کرد و کتاب یوسف و داستانی از من به نام «آخرین پلاک شناسایی را در مشت میفشردیم» که رتبه دوم را کسب کرده بود.
و من گفتم بهتر بود داستان نویسنده ارجمند آقای تیمور آقامحمدیان را دوم معرفی میکردید و داستان مرا ردیفهای آخر. از داستان تعریف کردند و گفتند در زمان داوری داستان را خوانده بودم خوشم آمد و خواستم این مطلب را شخصاً به شما بگویم بعد از گذشت حدود شش سال این همان رمز مؤفقیت و محبوبیت استاد بود که به جزئیات هم توجه داشت.
در ادامه پرسیدند که چرا در جشنواره داستان انقلاب شرکت نکردهاید گفتم داستان فرستادهام اما آنقدر ضعیف بود که به مرحله بعد راه نیافته است.
از «ارمیای» آقای امیرخانی و «پل معلق» آقای بایرامی حرف زدیم و شخصیت داستان من که به کوه زده بود تا یادآور خاطرات دوران جنگ در کوهستان قلاجه باشد. از مسجد جوادالائمه حرف زدیم پیک داستان نویسی قدیم و نویسندگانی جوانی که حمایت نمیشوند.
وقت خداحافظی شکلاتی به من تعارف کرد، یک کلام برای پایان جلسه گفتم: استاد شما به تنهایی یک جمهوری اسلامی هستید چرا که شما با پایهگذاری داستان در مسجد جوادلائمه نویسندگان بسیاری را تربیت کردهاید.
فقط با لبخندی بدرقهام کرد تشویق کرد بنویسم.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
بی مقدمه روزی از دفترش تماس گرفتند، گفتند آقای فردی میخواهند شما را ببینند، یکی دو ماه پیش بود. رفتم با چند دقیقه تأخیر. آرام نشسته بود کتابی را میخواند. از گذشته صحبت کردیم جشنواره ادبیات داستانی بسیج ارومیه سال 80 ، سال دیگر گیلان بندرعباس و.... از خانم زهره شریعتی گفت و داستان زیبایش در کتاب «گلدان پشت شیشه» و خیلی از دوستان، من اما مشتاق بودم بدانم هدف از آن جلسه به پیشنهاد استاد امیر حسین فردی چیست.
از جشنواره «داستان مردمی رسول آفتاب» حرف زدیم و تشویقهای بسیار ایشان و خوشحالی از این که نویسندگان جهان عرب را با ادبیات ایران آشنا کردیم و قول این که پیامی از ایشان را برای درج در کتاب جشنواره به خط خودشان بگیریم.
در نهایت حرف به علت دعوت از سوی ایشان کشید. راجع به دومین «مسابقه ادبی یوسف» سال 1386 صحبت کرد و کتاب یوسف و داستانی از من به نام «آخرین پلاک شناسایی را در مشت میفشردیم» که رتبه دوم را کسب کرده بود.
و من گفتم بهتر بود داستان نویسنده ارجمند آقای تیمور آقامحمدیان را دوم معرفی میکردید و داستان مرا ردیفهای آخر. از داستان تعریف کردند و گفتند در زمان داوری داستان را خوانده بودم خوشم آمد و خواستم این مطلب را شخصاً به شما بگویم بعد از گذشت حدود شش سال این همان رمز مؤفقیت و محبوبیت استاد بود که به جزئیات هم توجه داشت.
در ادامه پرسیدند که چرا در جشنواره داستان انقلاب شرکت نکردهاید گفتم داستان فرستادهام اما آنقدر ضعیف بود که به مرحله بعد راه نیافته است.
از «ارمیای» آقای امیرخانی و «پل معلق» آقای بایرامی حرف زدیم و شخصیت داستان من که به کوه زده بود تا یادآور خاطرات دوران جنگ در کوهستان قلاجه باشد. از مسجد جوادالائمه حرف زدیم پیک داستان نویسی قدیم و نویسندگانی جوانی که حمایت نمیشوند.
وقت خداحافظی شکلاتی به من تعارف کرد، یک کلام برای پایان جلسه گفتم: استاد شما به تنهایی یک جمهوری اسلامی هستید چرا که شما با پایهگذاری داستان در مسجد جوادلائمه نویسندگان بسیاری را تربیت کردهاید.
فقط با لبخندی بدرقهام کرد تشویق کرد بنویسم.
منبع:
خبرگزاری فارس
ارسال نظر