ماجراي مسلمان شدن يک جوان در کافي شاپ
پارسینه: از دينش بيشتر پرسيدم و وقتي درباره اسلام برايم توضيح داد، تصميم خودم را گرفتم و مسلمان شدم. خدا را شکر که اکنون من يک مسلمان شيعه هستم.
پارسینه-گروه فرهنگی: يک جوان اندونزيايي که پيرو دين بودا بوده، اخيرا در شهر شيعه نشين الأحساء به دين مبين اسلام و مذهب تشيع گرويد.
وي ماجراي مسلمان شدنش را چنين بيان مي کند: چند سال پيش براي کار به عربستان آمدم. در يک کافي شاپ به عنوان گارسون مشغول کار شدم. چندي پيش در يک روز شلوغ و پرکار، به قدري تعداد مشتريان زياد شد، که نتوانستم به خوبي از مشتريان پذيرايي کنم و درخواست هايشان را استجابت کنم.
او در ادامه افزود: يکي از مشتريان يک نوشيدني سفارش داد اما بدليل کار زياد، فراموش کردم برايش ببرم. ناگهان بلند شد، فرياد کشيد و بعد جلو آمد و يک سيلي بر صورت من زد. من از ترس از دست دادن شغلم، هيچ واکنشي از خودم نشان ندادم.
اين جوان تازه مسلمان شده مي افزايد: در همين هنگام يکي ديگر از مشتريان از جاي خود برخواست و جلو آمد و از من پرسيد: "چرا ساکتي؟ چرا از خودت واکنش نشان ندادي و تو هم يک سيلي به او نزدي؟!" من چيزي نگفتم اما او اصرار کرد که من بايد انتقام بگيرم. صاحب کافي شاپ نزديک شد که درگيري را پايان دهد اما مشتري که مدافع من بود، راضي نشد و فورا با پليس تماس گرفت.
وي افزود: پليس آمد، ما را به پاسگاه برد. در آنجا فردي که مرا کتک زده بود وقتي فهميد مقصر است، شروع کرد به گريه کردن و درخواست بخشش، من در نهايت او را بخشيدم. فرداي آن روز يک بار ديگر جواني که از من دفاع کرده بود به کافي شاپ آمد. با او دوست شدم و پرسيدم: "چرا از من دفاع کردي؟!" گفت: دين من چنين دستوري به من داده ..
اين جوان تازه شيعه شده، در ادامه گفت: از دينش بيشتر پرسيدم و وقتي درباره اسلام برايم توضيح داد، تصميم خودم را گرفتم و مسلمان شدم. خدا را شکر که اکنون من يک مسلمان شيعه هستم.
منبع:شیعه آنلاین
خوش اومدی