حمید معصومینژاد درباره گفتن رُم های کش دار می گوید
پارسینه: خبرنگار واحد مرکزی خبر در ایتالیا، توضیح داده که در 26سال گذشته چه سختیهایی کشیده. او که ستاره این روزهای فضای مجازی است، با بزرگمنشی به جوکهایی هم که برایش ساختهاند واکنش نشان داده است.
به گزارش تماشاگران امروز، صدایش پشت تلفن پر هیجانتر از آن است كه بارها از تلویزیون شنیدهایم. لحن كلامش هم به خشكی آن چیزی كه سالهاست در تلویزیون میبینیم، نیست. بگو بخند میكند، صمیمی است و وقتی به ایتالیایی صحبت میكند، سرعت كلامش تندتر میشود. او مشهورترین و خاصترین ایرانی اروپا برای ما ایرانیهاست.
سالهاست نوع «رم» گفتنش را سوژه كردهایم و گزارشهای یكنفره و ویژهاش را تحسین كردهایم. كسی كه از پشت میز، متن نمیخواند، تصاویر آرشیوی شبكههای خارجی را مونتاژ نمیكند كه به عنوان گزارش تولیدی(!) برایمان بفرستد، خودش در متن اتفاقات حضور دارد و یكنفره همه كارها را پیش میبرد. او كسی نیست جز «حمید معصومینژاد»ی كه رم به ته فامیلش پیوند عجیبی خورده. صحبت كردن با او، حتی اگر یك ربع وقت داشته باشد، هیجانانگیز است. به خصوص وقتی که تلفن را قطع كنید و متوجه شوید به دلیل همان صمیمیت، نیم ساعتی گپ زدهاید و گذر زمان را متوجه نشدهاید.
معصومینژاد در جای جای این نیمساعت، مدام تأكید میكند اهل «مصاحبه» نیست و برای رعایت اصول اخلاقی و اینكه دوستانش در ایران از او دلخور نشوند -كه چرا با آنها حرف نزده- دوست ندارد این گپ و گفت به شكل مصاحبه باشد. ما هم به حرفهای گفته و ناگفته او، اخلاقاً احترام گذاشتیم و نتیجه این متنی شد كه میخوانید.
26 سال قبل، میخواست برای ادامه تحصیل برود آمریكا ولی چون فقط ایتالیا ویزای تحصیلی میداد، سر از رم درآورد و پاگیر همین پایتخت ایتالیایی شد. ابتدا كارمند «هما» شد، پزشكی میخواند ولی وقتی طعم شیرین خبرنگاری زیر زبانش رفت، استعفا كرد، تحصیلاتش را به خبرنگاری تغییر داد و تمام وقتش را گذاشت برای همین كار.
البته كارهای فرهنگی و اجتماعی انجام میدهد كه همهاش به حوزه فعالیت خبرنگاری ارتباط دارد: «دو تا كتاب در ایتالیا نوشتهام یكی به نام «ایران، گنجینههای پارسی»، و دیگری هم «ایران: سفر به كشوری میان شرق و غرب» است كه برای آشنایی ایتالیاییهایی كه میخواهند به ایران سفر كنند، مؤثر است».
اقامت دائم ایتالیا دارد، ولی پاسپورت ایرانیاش همیشه همراهش است. تابستان همین امسال به ایران آمده، البته همراه با خانواده: «بچههایم ده سالی میشد كه ایران را ندیده بودند، آمدیم و یك سری هم به صداوسیما زدم. همان موقع سردبیر خبر 20:30 بیمقدمه در حیاط گفتوگویی را با من شروع كرد و پخش هم شد».
«امیدوارم اتفاقی در ایتالیا بیفتد تا صدای معصومینژاد را بشنویم»؛ این جمله را خیلی دوست دارد و البته حرفهایی را كه دربارهاش میزنند، دنبال میكند: «من هر روز در فضای مجازی هستم و در خیلی از گروهها عضوم، وقتی طنزی میگذارند، شوخیای میكنند، میبینم ولی نمیخواهم حساسیتی ایجاد شود و كلاً از این شوخیها ناراحت نمیشوم». و خودش سرشوخی را باز میكند: «هیچوقت فكر نكرده بودم كه این رم گفتن من ایرادی دارد ولی اگر مشكلی هست، آرامتر بیان میكنم... باور كنید فكر نمیكردم اینقدر سوژه شود!»
همیشه دوربین همراهش است، یك دوربین قدیمی و یك میكروفون. برای همین هر جایی كه میرود و اتفاقی كه میبیند، در جا روشن میكند و تصویر میگیرد و به این وضع «تنها» كار كردن عادت كرده: «شاید بیست سال پیش كه این روش را شروع كردم، در دنیا اولین بودم. اینكه مثلاً در یك استادیوم یا در یك تظاهرات بین هزاران نفر بایستید و یك سه پایه ارزانقیمت چینی را جلویتان بگذارید و رویش دوربین باشد، كار سختی است.
من دیگر عادت كردهام اما اینگونه كار كردن مشكلاتی دارد. فیلمهای پشت صحنه گزارشهای من هستند كه نشان میدهند خیلیها از پشت سر شكلك در میآورند یا ممكن است بین كسانی كه در كادر دیده میشوند و از جلوی دوربین رد میشوند، كسانی باشند كه پوشش مناسبی نداشته باشند.بنابراین تنهایی كار كردن مشكلاتی دارد اما من دیگر عادت كردهام».
ولی گویا این موضوع، تازه برای مردم جالب شده و خبرنگاران دیگری هم چنین روشی دارند: «اصطلاحاً به این جنس كار كردن میگویند خبرنگار كولهپشتی. یعنی همه چیز روی دوش خبرنگار است. مثل خبرنگاران منطقه جنگی دست تنها هستند. حالا كه من گزارشهای داخل شهر را هم به همین روش میگیرم به من هم میگویند خبرنگار كولهپشتی.
حتی شنیدهام در دانشگاه خبر صداوسیما شیوه كاری من را به عنوان الگوی خبرنگاری كولهپشتی معرفی میكنند و مثال میزنند. بعضی دوستان خبرنگاران هم گاهی گلایههای دوستانه میكنند و میگویند از ما میخواهند مثل شما باشیم. چه كار كنیم؟»
معصومینژاد حتی موقع صحبت كردن دارد كار انجام میدهد و دنبال سوژه میدود: «صدها نفر به من گفتهاند بیشتر از اینكه خبرنگاران ایتالیایی از ایتالیا خبر بدهند، من از ایتالیا خبر میدهم. چون من واقعاً همه اتفاقات را پوشش میدهم و همیشه هم در آن نقاط حضور دارم. علاوه بر گزارشهای تلویزیون و رادیو كه بیشتر مردم میشنوند، گزارشهایی به زبان ایتالیایی برای رادیو ایتالیای جمهوری اسلامی ایران میفرستم».
دلش نمیخواهد درباره دستگیریهای هفتگی پلیس ایتالیا حرف بزند و اینها را حاشیههای بیحاصلی میداند كه در كارش خللی ایجاد نمیكنند ولی با همه این مشكلات، تلاش میكند گزارشهایش افت نكنند: «برای من مهمترین نكته این است كه گزارشهایم متنوع باشند و باعث خستگی مردم نشوند. معتقدم باید در گزارش، رنگها و صحنههای زیبا باشد.
گزارشها كوتاه و متنوع باشند. چون نظرم این است كه مردم را نباید خسته كرد و عشق به كار در من آنقدر هست كه به پولش فكر نكنم و مقایسه نكنم كه بعد از این همه سال چقدر درآمد دارم». وقت خداحافظی یادش میافتد كه این نكته را بگوید تا ایرانیهای تلگرامباز بدانند: «در تلگرام كانالی ندارم. شنیدهام كسی به نام من كانالی ساخته كه برای من نیست...».
سالهاست نوع «رم» گفتنش را سوژه كردهایم و گزارشهای یكنفره و ویژهاش را تحسین كردهایم. كسی كه از پشت میز، متن نمیخواند، تصاویر آرشیوی شبكههای خارجی را مونتاژ نمیكند كه به عنوان گزارش تولیدی(!) برایمان بفرستد، خودش در متن اتفاقات حضور دارد و یكنفره همه كارها را پیش میبرد. او كسی نیست جز «حمید معصومینژاد»ی كه رم به ته فامیلش پیوند عجیبی خورده. صحبت كردن با او، حتی اگر یك ربع وقت داشته باشد، هیجانانگیز است. به خصوص وقتی که تلفن را قطع كنید و متوجه شوید به دلیل همان صمیمیت، نیم ساعتی گپ زدهاید و گذر زمان را متوجه نشدهاید.
معصومینژاد در جای جای این نیمساعت، مدام تأكید میكند اهل «مصاحبه» نیست و برای رعایت اصول اخلاقی و اینكه دوستانش در ایران از او دلخور نشوند -كه چرا با آنها حرف نزده- دوست ندارد این گپ و گفت به شكل مصاحبه باشد. ما هم به حرفهای گفته و ناگفته او، اخلاقاً احترام گذاشتیم و نتیجه این متنی شد كه میخوانید.
26 سال قبل، میخواست برای ادامه تحصیل برود آمریكا ولی چون فقط ایتالیا ویزای تحصیلی میداد، سر از رم درآورد و پاگیر همین پایتخت ایتالیایی شد. ابتدا كارمند «هما» شد، پزشكی میخواند ولی وقتی طعم شیرین خبرنگاری زیر زبانش رفت، استعفا كرد، تحصیلاتش را به خبرنگاری تغییر داد و تمام وقتش را گذاشت برای همین كار.
البته كارهای فرهنگی و اجتماعی انجام میدهد كه همهاش به حوزه فعالیت خبرنگاری ارتباط دارد: «دو تا كتاب در ایتالیا نوشتهام یكی به نام «ایران، گنجینههای پارسی»، و دیگری هم «ایران: سفر به كشوری میان شرق و غرب» است كه برای آشنایی ایتالیاییهایی كه میخواهند به ایران سفر كنند، مؤثر است».
اقامت دائم ایتالیا دارد، ولی پاسپورت ایرانیاش همیشه همراهش است. تابستان همین امسال به ایران آمده، البته همراه با خانواده: «بچههایم ده سالی میشد كه ایران را ندیده بودند، آمدیم و یك سری هم به صداوسیما زدم. همان موقع سردبیر خبر 20:30 بیمقدمه در حیاط گفتوگویی را با من شروع كرد و پخش هم شد».
«امیدوارم اتفاقی در ایتالیا بیفتد تا صدای معصومینژاد را بشنویم»؛ این جمله را خیلی دوست دارد و البته حرفهایی را كه دربارهاش میزنند، دنبال میكند: «من هر روز در فضای مجازی هستم و در خیلی از گروهها عضوم، وقتی طنزی میگذارند، شوخیای میكنند، میبینم ولی نمیخواهم حساسیتی ایجاد شود و كلاً از این شوخیها ناراحت نمیشوم». و خودش سرشوخی را باز میكند: «هیچوقت فكر نكرده بودم كه این رم گفتن من ایرادی دارد ولی اگر مشكلی هست، آرامتر بیان میكنم... باور كنید فكر نمیكردم اینقدر سوژه شود!»
همیشه دوربین همراهش است، یك دوربین قدیمی و یك میكروفون. برای همین هر جایی كه میرود و اتفاقی كه میبیند، در جا روشن میكند و تصویر میگیرد و به این وضع «تنها» كار كردن عادت كرده: «شاید بیست سال پیش كه این روش را شروع كردم، در دنیا اولین بودم. اینكه مثلاً در یك استادیوم یا در یك تظاهرات بین هزاران نفر بایستید و یك سه پایه ارزانقیمت چینی را جلویتان بگذارید و رویش دوربین باشد، كار سختی است.
من دیگر عادت كردهام اما اینگونه كار كردن مشكلاتی دارد. فیلمهای پشت صحنه گزارشهای من هستند كه نشان میدهند خیلیها از پشت سر شكلك در میآورند یا ممكن است بین كسانی كه در كادر دیده میشوند و از جلوی دوربین رد میشوند، كسانی باشند كه پوشش مناسبی نداشته باشند.بنابراین تنهایی كار كردن مشكلاتی دارد اما من دیگر عادت كردهام».
ولی گویا این موضوع، تازه برای مردم جالب شده و خبرنگاران دیگری هم چنین روشی دارند: «اصطلاحاً به این جنس كار كردن میگویند خبرنگار كولهپشتی. یعنی همه چیز روی دوش خبرنگار است. مثل خبرنگاران منطقه جنگی دست تنها هستند. حالا كه من گزارشهای داخل شهر را هم به همین روش میگیرم به من هم میگویند خبرنگار كولهپشتی.
حتی شنیدهام در دانشگاه خبر صداوسیما شیوه كاری من را به عنوان الگوی خبرنگاری كولهپشتی معرفی میكنند و مثال میزنند. بعضی دوستان خبرنگاران هم گاهی گلایههای دوستانه میكنند و میگویند از ما میخواهند مثل شما باشیم. چه كار كنیم؟»
معصومینژاد حتی موقع صحبت كردن دارد كار انجام میدهد و دنبال سوژه میدود: «صدها نفر به من گفتهاند بیشتر از اینكه خبرنگاران ایتالیایی از ایتالیا خبر بدهند، من از ایتالیا خبر میدهم. چون من واقعاً همه اتفاقات را پوشش میدهم و همیشه هم در آن نقاط حضور دارم. علاوه بر گزارشهای تلویزیون و رادیو كه بیشتر مردم میشنوند، گزارشهایی به زبان ایتالیایی برای رادیو ایتالیای جمهوری اسلامی ایران میفرستم».
دلش نمیخواهد درباره دستگیریهای هفتگی پلیس ایتالیا حرف بزند و اینها را حاشیههای بیحاصلی میداند كه در كارش خللی ایجاد نمیكنند ولی با همه این مشكلات، تلاش میكند گزارشهایش افت نكنند: «برای من مهمترین نكته این است كه گزارشهایم متنوع باشند و باعث خستگی مردم نشوند. معتقدم باید در گزارش، رنگها و صحنههای زیبا باشد.
گزارشها كوتاه و متنوع باشند. چون نظرم این است كه مردم را نباید خسته كرد و عشق به كار در من آنقدر هست كه به پولش فكر نكنم و مقایسه نكنم كه بعد از این همه سال چقدر درآمد دارم». وقت خداحافظی یادش میافتد كه این نكته را بگوید تا ایرانیهای تلگرامباز بدانند: «در تلگرام كانالی ندارم. شنیدهام كسی به نام من كانالی ساخته كه برای من نیست...».
دمش گرم خیلی ادم باحالیه
رمممممممممممممممم
آقا اين كى بازنشسته ميشه؟