فخیمزاده: سانسور باعث شد ژانر پلیسی خفه شود
پارسینه: سینمای پلیسی و جنایی موضوع برنامه شب گذشته «هفت» بود و مهدی فخیمزاده با اشاره به مشکلات فراوان این ژانر از علل موفق نبودن آن گفت.
میزگرد بررسی سینمای پلیسی- جنایی جمعه شب دهم دی ماه در برنامه سینمایی «هفت» با حضور مهدی فخیمزاده برگزار شد.
فخیمزاده در ابتدای این بحث گفت: «من در ابتدای انقلاب «میراث من جنون» را در سینمای جنایی ساختم. آن زمان هنوز آقابالاسری نبود که بگوید برای ساخت مجوز بگیر. در ابتدای انقلاب ژانری به اسم ساواکیکشی درست شده بود من فکر نمیکردم اینها از جنس ژانرهایی باشد که منطبق بر مشی انقلاب باشد، لذا من هم به تهیه کنندگی خودم سراغ این ژانر رفتم. بعد از آن سینما دچار یکسری خط مشی ها، امتحان و خطا و آزمون هایی شد که گاها ساخت این نوع فیلم ها را نهی میکردند.»
این کارگردان سینما و تلویزیون افزود: «وقتی «ولایت عشق» را تمام کردم، آقای قالیباف آن زمان فرمانده نیروی انتظامی بود به سراغ من آمد و گفت میخواهم کاری درباره پلیس بسازی. گمان کردم به دنبال یک فیلم تبلیغاتی باشند. گفتند نه فیلم تبلیغاتی نمیخواهیم، امروز مردم در جامعه ما را به چشم همان آژان ها می بینند درصورتی که ما به دنبال طراحی یک پلیس مدرن هستیم و آن زمان تازه ۱۱۰ راه اندازی شده بود. با شناختی که به این فضا پیدا کردم، سریال «خواب و بیدار» را ساختم.»
او ادامه داد: «دوستان نیروی انتظامی هم مشاوره هایی درخصوص این کار میدادند، اما به هیچ وجه دخالتی در خط داستان و قصه نمیکردند. پس از این فیلم دو فیلم دیگر در این ژانر ساختم که ساخت آنها هیچ ارتباطی با نیروی انتظامی نداشت. اما هیچ کدام موفقیت «خواب و بیدار» را نیافت. آن زمان آقای قالیباف با این کار قصد داشت ساخت فیلم هایی در این ژانر را ترویج کند و این اتفاق افتاد. اما به مرور مخصوصا از زمانی که «ناجی هنر» شکل گرفت، عملا ترمزی شد برای تولید این جنس فیلم ها. چون اساسا به دنبال یک فیلم پروپاگاندا در جهت سیاست های بروکراتیک نیروی انتظامی و شکل گیری یک شخصیت کلیشه ای رفتند.»
فخیمزاده تاکید کرد: «این سانسورها و محدودیتها در ناجی هنر و درباره تلویزیون سپس هنگام پخش از تلویزیون کار را سخت کرد. این نگاه از ژانر پلیسی که باید بازتاب دهنده بخش نامه های ما باشد و ما را منزه و مقدس از هر گناهی نشان دهد، سبب شد که اساسا در ایران برخلاف دنیا ژانر پلیسی جانی نگیرد و رونق نیابد.»
فخیم زاده در ادامه صحبتهایش تصریح کرد: «هرجایی که دولت به این کار وارد و متصدی می شود، با اولین اعتراض و انتقادی که میشود برخورد سانسوری میکند. «ناجی هنر» در زمان آقای قالیباف با این نیت شکل گرفت که زیرساخت ها و تجهیزات گران قیمتی که بخش خصوصی توان تهیه اش را ندارد، این بخش تامین کند و سبب تسهیل کار تولید این جنس فیلمها شود. اما به مرور این تصدی بیشتر شد. درباره فیلم «خواب و بیدار» با وجود اینکه از طرف آقای قالیباف به من اختیار تام داده شد و همه جور پشت من بود، اما نیروهای زیردست به شدت کارشکنی میکردند. آقای قالیباف یک فیلم را حمایت کرد، اما این روند ادامه نیافت. «خواب و بیدار» حاصل یک اعتماد بود و باید در باقی موارد نیز این اعتماد صورت گیرد. اگر فیلم پلیسی ای ساخته شود که در آن یک پلیس خطاکار نشان داده شود، ایراد نیست.»
او گفتت: «در فیلم پلیسی تا شخصیت منفی خوبی دست نیابی، درام شکل نمی گیرد. هرچقدر شخصیت ها بهتر باشد برای مخاطب باورپذیرتر می شود. «خواب و بیدار» صحنه های اکشن محدودی دارد اما شخصیت ناتاشا، شخصیت جذاب تر و خطرناک تری بود. صحنه های اکشن نیز مانند خود فیلم، نیاز به طراحی و دکوپاژ دارند و نمی توان تصور کرد دو نفر به جان هم می اندازی و شما تصویر می گیری. در این صورت نه تنها خطرناک است بلکه غیرواقعی درمی آید. اما با دکوپاژ دقیق صحنه های اکشن شما از شش جهت یک درگیری را می گیرید تا بهم کات بزنید و تصویر کاملا واقعی جلوه کند. مسئله تهیه صحنه های اکشن نیز در سینمای ایران از مشکلات فیلم های جنایی است.»
گفتگو با ارشا اقدسی و علیرضا فتحی دربراه بدلکاری در سینمای ایران قسمت دیگری از برنامه «هفت» شب گذشته بود.
علیرضا فتحی، رئیس انجمن بدلکاران خانه سنیما در ابتدای صحبتخایش گفت: «بدلکاری یعنی کسی آموزش دوره های تخصصی ببیند و به جایی برسد که افراد عادی از پس آن برنیاید و این فرد بتواند رفتارهای خارق العاده را بدون کمترین آسیب اجرا کند.»
ارشا اقدسی، طراح بدلکاری نیز تصریح کرد: «بدلکاری یا کاسکادور درواقع افرادی بودند که در سیرک کار می کردند و توانایی انجام برخی رفتارهای خاص را داشتند. رفته رفته برای اجرای برخی عملیات خاص در سینما به این افراد نیاز شد و به این درک رسیدند که متن هایی را بنویسند که توانایی این افراد ویژه برای اجرای آنها باشد. در حالی که در ایران هنوز نویسندگان ما عادت نکردند در هنگام نوشتن به خلق صحنه های خاص بر مبنای توانمندی این افراد فکر کنند.»
فتحی در ادامه افزود: «خود دست اندرکاران سینمای ما متاسفانه هنوز بدلکار را به معنای واقعی کلمه نمی شناسند. کارگردان برایش اهمیت ندارد که کار بدلکار تخصصی است و گاها از یک آبدارچی به عنوان بدلکار استفاده می کنند. یا مدیرتولید یک کار برای پرش از یک ارتفاع خودش این کار را کرده و موجب آسیب دیدگی او شده است. این نشان دهنده این است که جایگاه بدلکاری امروز در سینمای ایران مغفول است.»
اقدسی با شاره به توانمندیهای بازیگران که به مرور از دست داده شده اند افزود: «پیمان معادی، میلاد کی مرام، شهرام حقیقتدوست و امین حیایی از جمله معدود بازیگران ایرانی هستند که این توانمندی و آمادگی جسمانی را دارند. پیمان معادی در سرالگ «ماه تی تی» فوقالعاده ظاهر شد.»
این بدلکار همچنین اظهار داشت: «آروزی من این است یک روز در ایران بدلکاری آکادمیک شود و جز رشته های دانشگاهی قرار گیرد. تنها راه تشویق و رقابت این است که بدلکاری نیز وارد جشنواره شود و سیمرغ بگیرد. ما متاسفانه رفتیم و صحبت کردیم و نهایتا آقای علیرضا رضاداد به ما گفتند: بدلکاری اصلا هنر نیست! تقاضای اولیه ما این بود که برای تماشای ۸ فیلم خود در جشنواره کارت داشته باشیم که گفتند اگر دوست دارید فیلم ببینید بروید در سینما و فیلم تان را ببینید.»
او در پایان افزود: «من از شاگردان پیمان ابدی بودم. اما این فرصت را بیشتر نداشتم تا از او بیاموزم. اما به نظرم ایشان درگیر تعارفات سینمایی ایران شدند و جانشان را از دست دادند. اتفاق آن روز مجموعه ای از اتفاقات بد و وحشتناک بود که منجر به یک حادثه ناگوار شد.»
فخیمزاده در ابتدای این بحث گفت: «من در ابتدای انقلاب «میراث من جنون» را در سینمای جنایی ساختم. آن زمان هنوز آقابالاسری نبود که بگوید برای ساخت مجوز بگیر. در ابتدای انقلاب ژانری به اسم ساواکیکشی درست شده بود من فکر نمیکردم اینها از جنس ژانرهایی باشد که منطبق بر مشی انقلاب باشد، لذا من هم به تهیه کنندگی خودم سراغ این ژانر رفتم. بعد از آن سینما دچار یکسری خط مشی ها، امتحان و خطا و آزمون هایی شد که گاها ساخت این نوع فیلم ها را نهی میکردند.»
این کارگردان سینما و تلویزیون افزود: «وقتی «ولایت عشق» را تمام کردم، آقای قالیباف آن زمان فرمانده نیروی انتظامی بود به سراغ من آمد و گفت میخواهم کاری درباره پلیس بسازی. گمان کردم به دنبال یک فیلم تبلیغاتی باشند. گفتند نه فیلم تبلیغاتی نمیخواهیم، امروز مردم در جامعه ما را به چشم همان آژان ها می بینند درصورتی که ما به دنبال طراحی یک پلیس مدرن هستیم و آن زمان تازه ۱۱۰ راه اندازی شده بود. با شناختی که به این فضا پیدا کردم، سریال «خواب و بیدار» را ساختم.»
او ادامه داد: «دوستان نیروی انتظامی هم مشاوره هایی درخصوص این کار میدادند، اما به هیچ وجه دخالتی در خط داستان و قصه نمیکردند. پس از این فیلم دو فیلم دیگر در این ژانر ساختم که ساخت آنها هیچ ارتباطی با نیروی انتظامی نداشت. اما هیچ کدام موفقیت «خواب و بیدار» را نیافت. آن زمان آقای قالیباف با این کار قصد داشت ساخت فیلم هایی در این ژانر را ترویج کند و این اتفاق افتاد. اما به مرور مخصوصا از زمانی که «ناجی هنر» شکل گرفت، عملا ترمزی شد برای تولید این جنس فیلم ها. چون اساسا به دنبال یک فیلم پروپاگاندا در جهت سیاست های بروکراتیک نیروی انتظامی و شکل گیری یک شخصیت کلیشه ای رفتند.»
فخیمزاده تاکید کرد: «این سانسورها و محدودیتها در ناجی هنر و درباره تلویزیون سپس هنگام پخش از تلویزیون کار را سخت کرد. این نگاه از ژانر پلیسی که باید بازتاب دهنده بخش نامه های ما باشد و ما را منزه و مقدس از هر گناهی نشان دهد، سبب شد که اساسا در ایران برخلاف دنیا ژانر پلیسی جانی نگیرد و رونق نیابد.»
فخیم زاده در ادامه صحبتهایش تصریح کرد: «هرجایی که دولت به این کار وارد و متصدی می شود، با اولین اعتراض و انتقادی که میشود برخورد سانسوری میکند. «ناجی هنر» در زمان آقای قالیباف با این نیت شکل گرفت که زیرساخت ها و تجهیزات گران قیمتی که بخش خصوصی توان تهیه اش را ندارد، این بخش تامین کند و سبب تسهیل کار تولید این جنس فیلمها شود. اما به مرور این تصدی بیشتر شد. درباره فیلم «خواب و بیدار» با وجود اینکه از طرف آقای قالیباف به من اختیار تام داده شد و همه جور پشت من بود، اما نیروهای زیردست به شدت کارشکنی میکردند. آقای قالیباف یک فیلم را حمایت کرد، اما این روند ادامه نیافت. «خواب و بیدار» حاصل یک اعتماد بود و باید در باقی موارد نیز این اعتماد صورت گیرد. اگر فیلم پلیسی ای ساخته شود که در آن یک پلیس خطاکار نشان داده شود، ایراد نیست.»
او گفتت: «در فیلم پلیسی تا شخصیت منفی خوبی دست نیابی، درام شکل نمی گیرد. هرچقدر شخصیت ها بهتر باشد برای مخاطب باورپذیرتر می شود. «خواب و بیدار» صحنه های اکشن محدودی دارد اما شخصیت ناتاشا، شخصیت جذاب تر و خطرناک تری بود. صحنه های اکشن نیز مانند خود فیلم، نیاز به طراحی و دکوپاژ دارند و نمی توان تصور کرد دو نفر به جان هم می اندازی و شما تصویر می گیری. در این صورت نه تنها خطرناک است بلکه غیرواقعی درمی آید. اما با دکوپاژ دقیق صحنه های اکشن شما از شش جهت یک درگیری را می گیرید تا بهم کات بزنید و تصویر کاملا واقعی جلوه کند. مسئله تهیه صحنه های اکشن نیز در سینمای ایران از مشکلات فیلم های جنایی است.»
گفتگو با ارشا اقدسی و علیرضا فتحی دربراه بدلکاری در سینمای ایران قسمت دیگری از برنامه «هفت» شب گذشته بود.
علیرضا فتحی، رئیس انجمن بدلکاران خانه سنیما در ابتدای صحبتخایش گفت: «بدلکاری یعنی کسی آموزش دوره های تخصصی ببیند و به جایی برسد که افراد عادی از پس آن برنیاید و این فرد بتواند رفتارهای خارق العاده را بدون کمترین آسیب اجرا کند.»
ارشا اقدسی، طراح بدلکاری نیز تصریح کرد: «بدلکاری یا کاسکادور درواقع افرادی بودند که در سیرک کار می کردند و توانایی انجام برخی رفتارهای خاص را داشتند. رفته رفته برای اجرای برخی عملیات خاص در سینما به این افراد نیاز شد و به این درک رسیدند که متن هایی را بنویسند که توانایی این افراد ویژه برای اجرای آنها باشد. در حالی که در ایران هنوز نویسندگان ما عادت نکردند در هنگام نوشتن به خلق صحنه های خاص بر مبنای توانمندی این افراد فکر کنند.»
فتحی در ادامه افزود: «خود دست اندرکاران سینمای ما متاسفانه هنوز بدلکار را به معنای واقعی کلمه نمی شناسند. کارگردان برایش اهمیت ندارد که کار بدلکار تخصصی است و گاها از یک آبدارچی به عنوان بدلکار استفاده می کنند. یا مدیرتولید یک کار برای پرش از یک ارتفاع خودش این کار را کرده و موجب آسیب دیدگی او شده است. این نشان دهنده این است که جایگاه بدلکاری امروز در سینمای ایران مغفول است.»
اقدسی با شاره به توانمندیهای بازیگران که به مرور از دست داده شده اند افزود: «پیمان معادی، میلاد کی مرام، شهرام حقیقتدوست و امین حیایی از جمله معدود بازیگران ایرانی هستند که این توانمندی و آمادگی جسمانی را دارند. پیمان معادی در سرالگ «ماه تی تی» فوقالعاده ظاهر شد.»
این بدلکار همچنین اظهار داشت: «آروزی من این است یک روز در ایران بدلکاری آکادمیک شود و جز رشته های دانشگاهی قرار گیرد. تنها راه تشویق و رقابت این است که بدلکاری نیز وارد جشنواره شود و سیمرغ بگیرد. ما متاسفانه رفتیم و صحبت کردیم و نهایتا آقای علیرضا رضاداد به ما گفتند: بدلکاری اصلا هنر نیست! تقاضای اولیه ما این بود که برای تماشای ۸ فیلم خود در جشنواره کارت داشته باشیم که گفتند اگر دوست دارید فیلم ببینید بروید در سینما و فیلم تان را ببینید.»
او در پایان افزود: «من از شاگردان پیمان ابدی بودم. اما این فرصت را بیشتر نداشتم تا از او بیاموزم. اما به نظرم ایشان درگیر تعارفات سینمایی ایران شدند و جانشان را از دست دادند. اتفاق آن روز مجموعه ای از اتفاقات بد و وحشتناک بود که منجر به یک حادثه ناگوار شد.»
منبع:
خبرآنلاین
آخرین کارت که یه سال پیش پخش شد خیلی افتضاح بود