زوجی که سبک زندگی سنتی را زنده نگه داشته اند
پارسینه: گزارشی از یک زوج جوان که با همت و عشق، سبکزندگی پرشور سنتی را در خانهای با معماری قدیمی زنده نگه داشتهاند.
مدتی پیش یکی از مخاطبان روزنامه تماس گرفت و گفت با هزینه و وقت زیاد توانسته خانهای را به سبک سنتی در اطراف مشهد بسازد. چندی بعد فرصتی دست داد تا بتوانیم این خانه را از نزدیک ببینیم. خانهای به سبک قدیمی در محلهای نوساز که انگار از سالها پیش به آنجا منتقل شده است.
حسین محقق طوسی، جوان صاحبخانه تعریف کرد که بعد از ازدواجش برای این که اجارهنشین نباشند، با همسرش تصمیم گرفته این خانه را بسازد البته طبق اصول اجدادمان در دهها سال پیش. خانهای که با بازشدن درش، موجی از انرژی مثبت به مهمان میخورد و بعد از همکلام شدن با صاحبان خانه، یاد مهماننوازی اصیل ایرانی میافتیم. آقای محقق در مشهد مشغول کار تولید کفش است و خانم محقق هم خانهدار.
میگویند این خانه به قدری انرژی دارد که وقتی دو روز در خانه نباشند، حالشان گرفته میشود و دلتنگش میشوند، مثل ما که دلتنگ دیدن دوبارهاش شدهایم. با ما مهمان این خانه زیبا که نامش را عمارت کهن گذاشتهاند و زوج صاحبخانه خوشاخلاقش شوید.
حیاطی با حوض آبی و ایوانی رنگارنگ
خانه در بولوار شاهنامه مشهد است. کوچه هنوز خاکی است، ولی در و دیوار نوساز خانه حسابی به چشم میآید. صاحبخانه منتظر دم در ایستاده و با خوشرویی ما را به داخل خانه دعوت میکند. به محض این که وارد میشویم انگار با ماشین زمان به صد سال پیش و درون افسانههای ایرانی رفتهایم.
حیاطی آجرفرش با حوضی پر از ماهی در وسطش که دو طرف آن را باغچههایی با درختان جوان احاطه کردهاست. روبهروی در ورودی، ایوان خانه است که با پنجرههایی رنگی نظر مهمانان را به خود جلب میکند. گوشه حیاط یک تنور و منقل هیزمی است و سرویس بهداشتی و انباری.
محو صحبت در حیاط شدهایم که همسر آقای محقق با یک سینی پذیرایی به یادمان میآورد که برویم داخل خانه را هم ببینیم. آقای محقق مشخصات خانه را اینگونه بیان میکند: «هزینه تمام شده این عمارت با زمین، مصالح و آمادهسازی نهایی تقریبا یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان شده و کار ساخت بعد از دو سال، در اردیبهشت ۱۴۰۰ تمام شده است. ۱۴۰ متر زیربنا دارد که شامل ۱۱۵ متر خانه، ۲۵ متر ایوان و در کنارش ۱۶۰ متر حیاط است.
من و همسرم بهدلیل علاقهای که به معماری سنتی ایران مخصوصا یزد و کاشان داشتیم طراحی این عمارت را تلفیقی از معماری این دو شهر سنتی در نظر گرفتیم و از ترکیب آجر و کاهگل استفاده کردیم. این ساختمان فقط ظاهر قدیمی ندارد، بلکه از اساس مطابق با معماری و شیوه بومی ساخته شده است و این موضوع در داخل ساختمان و زیرساختها هم به وضوح دیده میشود.»
محیطی گرم، اما خنک
وارد خانه که میشویم انگار نه انگار ظهر داغ تابستان است. متعجب دنبال کولر میگردیم که آقا و خانم محقق میخندند. آقای محقق توضیح میدهد: «دیوار خانه ما در بعضی قسمتها تا ۴۵ سانتیمتر قطر دارد. ضمن این که خود کاهگل در بحث گرمایش و سرمایش به صورت عایق عمل میکند. با توجه به طراحی بخشهای مختلف خانه، ساخت دالانها و جداسازی هدفمند بخشها هم از اتلاف انرژی جلوگیری میکند.»
وارد دالان کاهگلی خنکی میشویم که انتهای آن به آشپزخانه میرسد و از سمت چپ وارد فضای نشیمن اصلی یا همان بیرونی میشویم. دورتا دور نشیمن با متکاهای استوانهای قرمز، دو تخت چوبی گرهچینی بهجای مبل، صندوقچه قدیمی و آینه زیبایی مزین شده است.
در گوشه و کنار هم اشیای قدیمی که هرکدام تاریخچه پرخاطرهای پشتشان است، به چشم میخورد. از در دیگری وارد بخش اندرونی کوچک یا به قول امروزیها هال خصوصی میشویم که شامل اتاق نمازخانه، ورودی دوم آشپزخانه و درهای دو اتاق خواب است. تمام بخشهای خانه تا هنگام غروب خورشید از نور طبیعی بهرهمند است.
وارد آشپزخانه گرم و صمیمی میشویم که با آجر و کاشیهای سبزآبی زیبایی مزین شده است. بهجای کابینتهای معمول شهری، آشپزخانه دارای طاقچه و تورفتگیهایی است که وسایل داخل آن بهجای در، با پردههای زیبایی پنهان میشوند. جایگزین هود هم یک دودکش آجری واقعی است.
قرینه سمت آشپزخانه، سرویس بهداشتی است که از حریم خصوصی خانه کاملا جدا شده است. آقای محقق میگوید: «درهای خانه حدود هفتاد، هشتاد سال قدمت دارد و وقتی آنها را از کاشمر تهیه کردیم به شدت فرسوده و مستهلک بودند. درها را در مشهد با هزینه معقولتری نسبت به نو آن مرمت کردیم تا هم اقتصادی باشد و هم حال و هوای قدیم را انتقال بدهد.
دریچههای کولر را طرح گرهچینی سفارش دادیم تا با ظاهر سنتی خانه هماهنگ باشد، هرچند هنوز نیازی به کولر احساس نکردهایم. چراغهای گازی قدیمی را هم با کمی تغییرات به برقی تبدیل کردیم تا در مقوله زیبایی بصری خانه خللی ایجاد نکند.» خانم محقق ادامه میدهد: «دوستان و آشنایان هم لطف میکنند از اجناس آنتیک و عتیقه و یادگاریهای قدیمی خودشان به ما هدیه میدهند، چون معتقدند در خانه ما بهتر دیده میشوند.»
چالشهای ساخت و دل کندن از شهر
آقای محقق از سختیهای ساخت عمارت کهن هم میگوید: «پیداکردن مصالح و افراد متبحری که بتوانند پروژه ساخت این خانه را دقیقا با آنچه در فکر ما بود، پیش ببرند یکی از چالشهای ما بود. موضوع دیگر پیدا و جورکردن نمادهای قدیمی ساختمانی و دکوری بود، مثلا لوستر داخل ایوان حدود هفتاد- هشتاد سال قدمت دارد و از آنتیکفروشیها خریدیم که با ابتکار، آن را دو قسمت کردیم و بهصورت قرینه در ایوان و داخل نشیمن اصلی به کار بردیم.»
آقا و خانم محقق درباره جرقه فکر اولیه ساخت خانه اینطور توضیح میدهند: «عمدهترین دلیل ما خانهدار شدن در شهر و چالشهای آن بود. سال ۹۸ که ازدواج کردیم دیدیم با مبلغی که پدرم در اختیارمان گذاشت، در بهترین حالت میتوانیم یک آپارتمان شلوغ ۸۰-۹۰ متری در مناطق دور از مرکز شهر بخریم.
به توصیه اطرافیان باتجربهتر عمل کردیم مبنی بر این که میتوانیم با بودجهمان اینجا در حاشیه شهر خانهای با طراحی و سلیقه خودمان داشته باشیم که به تدریج برای آن هزینه کردیم و خانهدار شدیم.» محقق درباره این که اینگونه خانهدار شدن را به جوانترها توصیه میکند یا خیر، میگوید: «این کار، عملی است، اما این شیوه خانهدارشدن چالشهایی دارد که از حوصله و صبر بسیاری خارج است. برای این که به هدفمان برسیم از یک سری امکانات و راحتیها گذشتیم تا چیزهای مهمتری را به دست بیاوریم.»
پاتوق دورهمی دوست و فامیل
در فضای مجازی زوجهای جوانی را میبینیم که اقامتگاه بومگردی راه انداختهاند و کسب درآمد میکنند. از آقای محقق در اینباره میپرسیم که میگوید: «هدف ما از ابتدای ساخت این مجموعه قطعا تهیه یک خانه مسکونی فقط برای خودمان بوده است بنابراین این خانه به شکلی طراحی نشده که قابلیت تبدیل به بومگردی را داشته باشد، چون اقامتگاههای بومگردی باید متناسب با استانداردهایی مثل اتاقهای جدا، سرویسهای بهداشتی، آشپزخانه و فضای غذاخوری مجهزتر ساخته شوند.»
در بین حرفهای زوج محقق متوجه میشویم که ممکن است در آینده از مکان خانه زیبایشان به عنوان لوکیشن عکاسی استفاده کنند که انصافا کار بسیار جالبی خواهد بود. خانم محقق ادامه میدهد: «ما از همان ابتدا که اینجا ساکن شدیم هفتهای نبوده که عمارت کهن، خالی از مهمان باشد.
اینجا به دلیل گرمی هوا، روزها امکان وقتگذرانی در حیاط نیست، اما شبها کل محوطه باز را فرش میکنیم و در خنکی هوا و البته با رعایت پروتکلهای بهداشتی اوقات خوشی را با اقوام و دوستان سپری میکنیم. مخصوصا بچهها عاشق خانه ما شدهاند که با تخلیه انرژی دیگر سراغ بازیهای رایانهای نخواهند رفت.»
خانهدار شدن به قیمت نداشتن مراسم عروسی
خانم محقق به عنوان یک نوعروس که هزینه اضافهای نکرده است، میگوید: «خانواده هردوی ما در عملی کردن ایدهای که در ذهن داشتیم خیلی ما را همراهی کردند و پشتیبانمان بودند. بخش زیادی از کارهای اجرایی خانه توسط پدر خودم که پیمانکار ساختمانی هستند، انجام شده است.
برای این که بتوانیم ایده خودمان را عملی کنیم من به عنوان یک تازهعروس از خیلی ضروریات جهیزیه عروسخانمهای دیگر مثل مبل، وسایل الکتریکی، ظروف و امکانات دیگر گذشتم. پدر و مادر هردوی ما با مرور خاطرات کودکیشان سعی میکردند در پیادهسازی جزئیات خانه همانطور که باید باشد، کمکمان کنند.»
از این زوج باذوق میپرسیم آیا این ایده شما انگیزهای برای کسی بوده که به این شکل خانهدار شود؟ پاسخ میدهند: «بله مواردی بوده البته فقط در حدی که دربارهاش فکر کنند. اغلب کار ما را تحسین میکنند، اما معتقدند این کار ریسک دارد و دل بزرگی میخواهد.
ما نه تنها در خانهدارشدنمان بلکه در خیلی از مراحل زندگیمان سنتشکنی کردیم، مثل نوع ازدواج و سبک زندگیمان. برای ازدواجمان هیچ مراسمی نداشتیم و هزینه اضافهای برای جهیزیه نکردیم، همه چیز را برای تکمیل شدن خانه و کاشانهمان ذخیره کردیم.»
روش سنتی در ساخت خانه و سبک زندگی
جالب اینجاست که این زوج نهتنها خانهشان که حتی سبک زندگیشان هم تقریبا سنتی است. خانم محقق بیشتر توضیح میدهد: «ما در مقوله تغذیه سالم هم سعی میکنیم این سبک و سیاق سادگی و سلامت را هم رعایت کنیم. مثلا غذاهایی که در مهمانیها سرو میکنیم همگی غذای سالم سنتی هستند که در خانه پخته و در ظروف مسی و سفالی سرو شده است.
اصلا پیتزاخوری در این خانه آدم را دچار احساسات متناقض میکند! آشپزخانههای بعضی از خانههای جدید بدون حریم و باز است و خانم در آشپزخانه احساس راحتی کمتری دارد، ولی در آشپزخانه ما این مشکل وجود ندارد.» در ادامه آقای محقق میگوید: «در بحث مسائل محیط زیستی سعی کردیم عمارت کهنمان سبز به معنای واقعی باشد.
چاه آشپزخانه و آب باران جدا شدند تا برای آبیاری و شستوشوی فضای باز استفاده شوند. آب باران از دو خروجی وارد این باغچهها میشود، همینطور از پاشویه حوض، آب دوباره وارد باغچهها میشود. در همین مدت کوتاهی که اینجا ساکن شدهایم درختان میوه و سبزیها هم ثمر دادهاند.» به شوخی میگوییم که جای چند مرغ و خروس در حیاطتان خالی است که خیلی جدی میگویند به فکرش هستیم و به زودی آنها را هم خواهیم آورد!
منبع: خراسان
ارسال نظر