تابوشکنی؛ حربه تبلیغاتی اصولگرایان!
پارسینه: هرچه به یازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر می شویم، اتفاقات جالبتری بر متفاوت بودن این دوره از رای گیری صحه می گذارد و در عین حال، بازی رقابت ...
پارسینه - خسرو دستجردی: هرچه به یازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر می شویم، اتفاقات جالبتری بر متفاوت بودن این دوره از رای گیری صحه می گذارد و در عین حال، بازی رقابت برای کسب قدرت را پیچیده تر می کند.
آنچه بیش از هر چیز جلب نظر می کند، استراتژی ها و تاکتیک های تبلیغاتی نامزدهای اصولگراست که تقریبا بخش عمده ی سبد انتخابی رای مردم را اشغال کرده اند. در عین حال، بررسی بسیاری از موضع گیری ها و نقشه های تبلیغاتی از سوی کاندیداهای این دوره، بدون در نظر گرفتن ارتباط آن با گذشته ی سیاسی ایران ناکارامد است.
کاندیداهای منسوب به جریان اصولگرایی، به شکل قابل توجهی به «تابوشکنی» شفاهی در عرصه های مختلف فرهنگی و سیاسی روی آورده اند و با انگشت گذاشتن روی خطوط قرمز، سعی در جلب نظر و آرای مردم دارند.
کاندیداهای منسوب به جریان اصولگرایی، به شکل قابل توجهی به «تابوشکنی» شفاهی در عرصه های مختلف فرهنگی و سیاسی روی آورده اند و با انگشت گذاشتن روی خطوط قرمز، سعی در جلب نظر و آرای مردم دارند.
به عنوان مثال، می توان به موضوع جنجالی «هلوکاست» اشاره کرد. محمود احمدی نژاد با مطرح کردن مسئله ی هلوکاست و انکار آن نه تنها باعث ایجاد یک جنجال بین المللی شد، بلکه این موضوع را به یک تاکتیک در سیاست خارجه ی ایران و نیز یک اصل مسلم در سیاست عمومی ایران تبدیل کرد. این موضع در ابتدا باعث تحسین و پیگیری جدی گروه های اصولگرا و محافظه کار در داخل ایران شد. بدین ترتیب، آن چنان که در اروپا انکار هلوکاست یک تابو است، در ایران «انکار انکار هلوکاست» به نوعی تابو تبدیل شد. در آن زمان، برخی از چهره های اصلاح طلب از این اظهارات محمود احمدی نژاد انتقاد کردند.
اما در آخرین موضع گیری کاندیداهای ائتلاف 2+1 از جمله باقر قالیباف و غلامعلی حداد عادل مشاهده می کنیم که این افراد، «انکار هلوکاست» را باعث لطمه به وجهه ی ایران و بی فایده معرفی کرده اند.
به عنوان نمونه ای دیگر، می توان به مسئله «حجاب» و پوشش موی زنان در ایران اشاره کرد. پیش از این، محمود احمدی نژاد و دولتش همواره به دلیل تسامح در برخورد با بی حجابی و یا اجرایی نکردن گشت ارشاد، مورد انتقاد اصولگرایان و محافظه کاران بوده است. برخی دولت او را از نظر فرهنگی لیبرال خطاب کرده اند. احمدی نژاد در سال 84 گفته بود که «آیا مشکل جوانان ما موی آن ها است؟» یکی از جملات اسفندیار رحیم مشایی با این مضمون که «با یک تار موی بیرون اتفاقی نمی افتد» نیز جنجال فراوانی به پا کرده بود. عده ای این اظهارات را دلیل رد صلاحیت مشایی عنوان می کنند.
حال اینکه مشاهده می کنیم محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس و چهره ی بارز جریان اصولگرایی در انتخابات ریاست جهوری اخیرا گفته است: «با یک تاری موی خانم ها مشکل نداریم، با چندتار موی خانمها هم مشکل نداریم، با بیش از صدتار موی خانمها هم مشکل نداریم مشروط به اینکه به ناهنجاری نرسند.»
این قبیل نمونه ها فراوان هستند. در سال 88 دولت احمدی نژاد از سوی اصلاح طلبان به «پخش سیب زمینی برای کسب رای» متهم شد و این اتهام با انتقاد شدید اللحن اصولگرایان مواجه شد مبنی بر این که این ادعا «توهین به مردم» است. پس از برگزاری همایش جنجالی آزادی، عمده ی اخبار رسانه های اصولگرا، دولت را به «پخش ساندویچ برای کسب رای» متهم کردند. مشابه همین نمونه، متهم کردن احمدی نژاد، مشایی و دولتش به «سحر و جادو»، «جن گیری» و «رمالی» است که در سال 88 از سوی اصلاح طلبان و در مدت اخیر از سوی اصولگرایان دنبال شده است.
نمونه ی جالب تر، مسئله ی انتخابات سال 88 است. در حالی که جریان های اصولگرا بر سلامت هرچه بیشتر انتخابات تاکید داشتند و ادعای اصلاح طلبان مبنی بر مخدوش بودن انتخابات را رد می کردند، حال برخی از کاندیداهای اصولگرایان ادعا می کنند که «در انتخابات 88 تخلف شده است.» حتی چند نفر پا را فراتر گذاشته اند و گفته اند که موسوی و کروبی سران فتنه نیستند. سال 88 تکنیک مناظره ای «بگم بگم» مورد استقبال عجیب اصولگرایان و توده های اجتماعی حامی آنان قرار گرفت، اما در چند ماه اخیر، اصولگرایان بیش از هر جریان دیگری خود را منتقد این ترفند جلوه می دهند.
مورد دیگر، تکرار علنی و روز افزون مسئله ی گرانی و فقر در ایران است. چنانچه این مسائل در سال های اول دولت احمدی نژاد از سوی یک جریان سیاسی یا رسانه مطرح می شد، «سیاه نمایی» تلقی شده و به شدت مورد انتقاد واقع می شد. اما در حال حاضر، عیان است که تاکید مستمر بر فقر و فلاکت مردم ایران، تاکتیک تبلیغاتی مشترک رقبای احمدی نژاد برای مبارزه با وی است. یکی از مراجع تقلید گفته است که مردم ایران از ملت جنگ زده ی عراق وضعشان خراب تر است.
تابوی «مذاکره با آمریکا» نیز که به طور کلی نیاز به اشاره ی تفصیلی ندارد.
با توجه به این که محمود احمدی نژاد هیچ گاه اجازه ی مصادره خود و دولتش را به جریان اصولگرایی نداده است، می توان تفاوت احمدی نژاد و رقبایش را در این دانست که احمدی نژاد در عرصه ی عمل تابوشکنی کرد و هشت سال دولتش، شاهد نمونه های پی در پی کلیشه شکنی بود، اما مخالفان و منتقدان وی در دوره ی تبلیغات انتخاباتی به تابوشکنی لفظی و شفاهی روی آورده اند.
این نمونه ها و نمونه های فراوان دیگر از این دست، ما را به این نکته ی کلیدی رهنمون می شود که نسبت میان جریان محافظه کار و دولت متصدی در هر بازه ی زمانی، نقش تعیین کننده ای در معادلات قدرت و شرایط فضای نقد و نظر بازی می کند.
با اینکه از اصولگرایان دل خوشی ندارم ولی تابو شکنی در هر حکومتی خوب است.
مقاله خوبی بود خدایی.
نقد دقیق و منصفانه ای بود
اما بهتره اینگونه نقدها قبل از انتخابات در جامعه منتشر شوند، بخصوص از صداوسیما، تا مردم بهترین انتخاب رو داشته باشن البته اگه انتخابات امسال به معنای واقعی سالم باشه...