چند توصیه نهج البلاغه برای مسؤولان
پارسینه: در حکومت های مستبدانه و دیکتاتوری تنها فکر و ذکر افراد رسیدن به بالاترین نقطه این هرم یعنی راس حکومت که پادشاه یا سلطان یا حاکم است می باشد. از زمانی که به این نقطه برسند دیگر ارزشی برای مردم قائل نمی شوند و تنها به حفظ حکومت و قدرت خود حتی به قیمت متوسل شدن به زور و از بین بردن حقوق مردم فکر می کنند.
۱. سلوک شخصی:
طبق آموزه های نهج البلاغه سلوک شخصی زمامدار باید ساده زیستانه باشد. یعنی فردی که در حکومت اسلامی وظیفه اجرایی دارد و بسیاری از نگاه های مردم به او می باشد، نباید زندگی خود را پر از زرق و برق کنند و تجمل گرایی را شیوه اصلی زندگی خود بگرداند.
آنها نباید به شنیده ها اکتفا کنند، زیرا با لمس کردن و حس کردن است که به فکر چاره سازی برای درمان مشکلات می کنند.این مطلب را این مصرع معروف هم تصدیق می کند که شنیدن کی بود مانند دیدن.« إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ اَلنَّاسِ کیْلاَ یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ »(کلام ۲۰۹ )«خدای متعال بر زمامداران واجب کرده است که مانند مردمان ضعیف ناتوان زندگی کنند (خود را با آنها برابر نهند) تا آن که فقر و نداری فقیر را نگران و پریشان نسازد.»از کلمه فرض این گونه بر می آید که این دستور العمل واجب است که اجرا شود .« فَإِنَّ حَقّاً عَلَى اَلْوَالِی أَلاَّ یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لاَ طَوْلٌ خُصَّ بِهِ وَ أَنْ یَزِیدَهُ مَا قَسَمَ اَللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ » (نامه ۵۰)اگر زمامداران پست و مقام را تنها موهبتی از جانب خدا بدانند و آن را وسیله ای برای خدمت به مردم بدانند نه برای خالی کردن بیت المال و آن را موقتی و زودگذر ببینند، تنها این مقام را فرصتی برای نزدیکی به خدا از طریق خدمت به خلق خدا می بینند فرصتی که شاید هیچ گاه به دست نیاید.
«فلا تطولن احتجابک عن رعیتک » (نامه ۵۳) به زمامداران توصیه می شود هر چند وقت یکبار (با فاصله زمانی کم) در میان مردم بروند این کار نه تنها او را با مشکلات مردم آشنا می کند، بلکه سبب می شود تا مردم ببینند که او نیز از جنس خودشان است و ارتباط عاطفی بین آنها برقرار می شود و احتمال خیانت به او کمرنگ تر می شود .« و ایاک و الاستئثار بما الناس فیه اسوه » (نامه ۵۳ )زمامداران باید بدانند که تنها در مواردی که قانون آنها را مستحق دانسته از حقوقی برخوردار هستند نه در همه چیز. آنها نباید به گمان این که پست و مقامی دارند از مصرف بیت المال بیش از حق خود ، بردارند بلکه باید بدانند که آنها در مصرف اموال عمومی با تمام مردم جامعه یکسان اند و حق بیشتر از آن ندارند.زمامداران در سلوک سیاسی خود نیز باید به موارد زیر پایبند باشند:(نامه ۵ ) «لیس لک ان تفتات فی رعیه »(نامه ۵۳) «ولاتقولن انی مومر آمر فاطاع »(نامه ۵۳ ) فلیکن احب الزخائن الیک ذخیره العمل صالح(نامه ۵۳ ) انصف الله و انصف و الناس(کلام ۱۶ ) ذمتی بما اقول رهینه(نامه ۵۰ ) « لاَ وَ إِنَّ لَکمْ عِنْدِی أَلاَّ أَحْتَجِزَ دُونَکمْ سِرّاً إِلاَّ فِی حَرْبٍ وَ لاَ أَطْوِیَ دُونَکمْ أَمْراً إِلاَّ فِی حُکمٍ »
۲. سلوک اجتماعی:
در سلوک اجتماعی با توجه به آموزه های نهج البلاغه چند نکته زیر به دست می آید:
الف) زمامداران نباید از مردم فاصله بگیرند و با مردم بیگانه باشند
«بر والی است که اگر به زیادتی رسید تا نعمتی مخصوص او گردید و به موقعیتی رسید موجب دگرگونی او نشود. بلکه آن چه خداوند از نعمت های خویش نصیب او کرده بر نزدیکی او به بندگان خدا و مهربانی او به برادرانش بیفزاید .»
ب ) برقراری رابطه مستقیم با مردم
«مبادا احتجاب تو با شهروندان به درازا بکشد»
ج) پرهیز از امتیاز جویی در حقوق عمومی و قوانین عمومی
« پرهیز از آنکه چیزی را ویژه خود گردانی که بهره مردم در آن یکسان است »
۳. سلوک سیاسی:
الف ) نفی از خودکامگی:
«تو را این حق نیست که با مردم با استبداد رفتار کنی »
« مبادا بگویی من بر مردمان مسلطم از من فرمان دادن است و از آنان اطاعت کردن »
ب )عمل صالح، رفتار و برنامه صالح
ج )انصاف ورزی
د) زمامداران خلف وعده نکنند مبادا وعده ای دهند که نتوانند آن را عمل کنند
هـ) مشورت کردن زمامداران (جز در احکام من با شما مشورت می کنم)
بدانید، حقى که شما بر عهده من دارید، این است که چیزى را از شما مخفى ندارم، جز اسرار جنگ را و کارى را بىمشورت شما نکنم ، جز اجراى حکم خدا را.
ارسال نظر