رفتارها در شرایط گذار
پارسینه: الزامات دنیای مدرن به ما دیکته میکند که جلوی فناوریهای ارتباطاتی را نمیتوان گرفت، ولی...
در جامعه شناسی انحرافات، کلمه ای بسیار تکرار می شود تحت عنوان «آنومی» که معرف نظریه ای است که به زبان ساده می گوید: اعضای یک جامعه وقتی تحتتأثیر ارتباطات با محیط و شرایط جدید قرار میگیرند، ارزشهای سنتی خود و هنجارهای منبعث از آن را بهتدریج رها میکنند و در پذیرفتن ارزشها و هنجارهای جدید (مدرنیته) دچار تردید یا تاخر فرهنگی میشوند و از خود رفتارهای بیهنجاری یا سرگردانی و بیقیدی بروز میدهند و به تعبیر ضربالمثل خودمان مانند کلاغی میشوند که تقلید راه رفتن کبک را میکنند ولی آن را که یاد نمیگیرند هیچ بلکه راه رفتن خود را نیز فراموش میکنند.
دورکیم و پیروان او معتقد بودند که کژرفتاری و آسیبهای اجتماعی در این شرایط افزایش مییابد، زیرا ایمان به ارزشها - که مادر هنجارهای رفتاری افراد در جامعه است - متزلزل میشود و کارکردهای نظارتی خود را از دست میدهد. البته آمار و ارقام نیز مؤید این نظریه است.
برای مثال، الزامات دنیای مدرن به ما دیکته میکند که جلوی فناوریهای ارتباطاتی را نمیتوان گرفت و افراد میتوانند در استفاده از ماهواره ، اینترنت و... آزادی کامل داشته باشند، ولی ارزشهای دیرین به ما میگفتند که بدون اجازه و اطلاع بزرگترها نباید با دیگران ارتباط برقرار کرد و هر چیزی را مجاز به دیدن و شنیدن نیستیم. بدیهی است که عدمبرقراری تعادل و تناسب بین شرایط جدید و آموختههای قدیم افراد را در وضعیت بیقیدی به هر دو وضعیت قرار میدهد و در این صورت فقط منافع کوتاهمدت و لذایذ قابل تحصیل، سکان رهبری ما را بر عهده میگیرند.
در چنین شرایطی تنها گروهی موفق میشوند که در پرتو عقلانیت و آموزش صحیح خصوصا از طریق خانواده، بین دستاوردهای مدرنیته و ارزشهای ستودنی نیاکان که ارزشهای ماندگار انسانیاند (و نه هر میراث بدون آگاهی) تعادل و همافزایی بهوجود آورند تا از آسیبهای شرایط آنومیک جامعه مصون مانند و الا درد گزندهای آن را باید کم و بیش تحمل کنند؛ گزندهایی شبیه این صحنهها که حتما برای شما آشنایند؛
پدری که معتقد است جای حیوان در منزل نیست و فرزندی که حیوان خود را عضوی از اعضای خانواده میداند؛ والدینی که فقط چند نفر از دوستان فرزند خود را میشناسند اما از تعداد آنها در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بیاطلاعند؛ جوانانی که اصلا عمو و دایی و عمه و خاله پدر و مادر خود را ندیده و نمیشناسند و اگر هم بشناسند، حوصله همراهی پدر و مادر را ندارند؛
دخترانی که پس از ثبت نام در کلاسها یا استخدام در شرکتهای خصوصی اگر پدر و مادر سؤالی کردند به آنها اطلاعی مختصر میدهند و نیازی به اجازه نمیبینند؛ کودکان و نوجوانانی که عاشق فستفود هستند و قیمه بادمجان و آبگوشت و آشرشته را چنان نگاه میکنند که نسل قبل از ما خوراک خرچنگ را.
دکتر رضا غنی لو/ عضو هیأت علمی دانشگاه
ارسال نظر