نرخ دلار بايد چقدر باشد؟
قانون: بحث بر سر نرخ برابري دلار با ريال اين روزها دوباره داغ شده است. در حالي كه تحت تاثير اتفاقات سياسي، بهاي ارزهاي اصلي در ايران ريزشي قابل توجه را تجربه كرده است، همه ميپرسند نرخ دلار چقدر بايد باشد. آيا ريزش بيش از اين قيمتها به صلاح است و هزاران آياي ديگر.
من جزو آن دسته از فعالان بازار هستم كه موافقم قيمتها در بازار تعيين شود. به نظر مي رسد اقتصاد درست نخواهد شد مگر آنكه دلار از اين كه هست گرانتر باشد.در جنگ قدرت براي كسب سهم از بازار كالا و خدمات در درازمدت راهي جز اين وجود ندارد.
با اين توضيح بايد اشاراتي به وضعيت فعلي داشت.
يك- به دليل آنكه قيمت دلار ، به صورت دستوري طي سالهاي اخير پايين نگه داشته شده است، بروز شوكهاي ناگهاني در اقتصاد غيرقابل كنترل ميشود.جهش ناگهاني قيمتها ، شوكهاي اقتصادي شديد ايجاد ميكند و زندگي عادي را تحت تاثير خود قرار ميدهد. در نيمه سال گذشته قيمت ارز ناگهان سه برابر شد. اين در حالي است كه اگر سياستها بر كنترل دستوري قيمت دلار دلالت نداشت اين سه برابر شدن قيمت نه در يك هفته بلكه در يك دهه رخ ميداد و مشكل خاصي نيز در زندگي روزمره مردم ايجاد نميكرد. اگر در دهه آينده هم نرخ دلار دستوري تعيين شود باز هم بروز چنين شوكهايي محتمل خواهد بود.
دو - دولت چين براي آنكه بتواند سهم بيشتري از بازار را از آن خود كند با سياستگذاريهايي ارزش پول ملي خود را پايين نگه داشته است. ممكن است اين سوال مطرح شود كه مگر ما صادركننده هستيم كه ارزش پول مليمان را براي افزايش صادرات پايين نگهداريم؟ واقعيت اين است كه ما يك كشور واردكنندهايم. اصلا بهتر است ابتدا پاسخ دهيم كه چرا ما صادركننده نشدهايم؟ وضعيت اقتصاد ما به صورتي است كه از گوشت و مرغ و ذرت و كاغذ ديواري و سنگپا و... همه وارد كشور ميشوند. اين حجم عظيم واردات نشانگر يك واقعيت است.
ارزاني دلار. وقتي دلار ارزان است حتي كالاهايي كه مزيت صادراتي دارند مانند كالاهاي معدني و خدمات فني و مهندسي و نفت و گاز و... نيز قابليت صادراتي نمييابند. من جزو گروهي هستم كه معتقدم ثمرات دلار 6 هزار توماني براي اقتصاد ايران بيش از دلار 3 هزار توماني است اما بايد به اين واقعيت توجه داشت كه چون ما كشوري واردكننده هستيم، نه صادركننده، مردم از افزايش قيمت دلار متضرر ميشوند. بايد سياستگذاريها به سمتي باشد كه دلار بر زندگي روزمره مردم تاثير نگذارد. بايد كاري كرد ايران صادركننده شود نه واردكننده. در اين حالت ديگر افزايش نرخ دلار بر زندگي روزمره مردم چه اهميتي بر جای خواهد گذاشت؟
3 - يك ذهنيت تاريخي اشتباه در ايران وجود دارد. اينكه بايد ارزش پول ملي حفظ شود. ارزش پول ملي چه اهميتي دارد وقتي در رقابت جهاني سهمي از بازار نداريم و جوان بيكار به وفور در ايران يافت ميشود. چرخه اقتصاد به كندي ميچرخد و از شير مرغ تا جان آدميزاد، كالاي وارداتي به كشور تلقي مي شود؟
4 - بهتر است نگاهي به دور و برمان بيندازيم. ما سي سال است حريف دوستان افغانيمان نشدهايم كه بازار كار ايران را ترك كنند.جريمههاي سنگين براي كارفرمايان و... هيچ كدام نتوانست مانع از به كارگيري نيروهاي افغاني در بازار كار ايران شود اما در همين يك سالي كه قيمت ارز افزايش يافت، وضعيت را بررسي كنيد. خودشان در حال رفتن هستند چون ماندن با اين نرخ دلار ديگر سودي برايشان ندارد. قبلا 700 هزار تومان ميگرفتند، ميشد هفتصد دلار حالا هفتصد هزار تومان ميگيرند، ميشود 233 دلار. پس ديگر برايشان نمیارزد كه اينجا بمانند و كار كنند.خوب وقتي اين سه چهار ميليون نفر بروند وضعيت بازار اشتغال بهبود خواهد يافت.
5- از 10 دهك درآمدي در ايران 2 دهك كارآفرين هستند، 2 دهك هيچ حمايتي، حتي حمايت تامين اجتماعي و... را ندارند. ميماند 6 دهك ديگر كه حقوقبگير هستند و در شرايط فعلي از افزايش نرخ دلار تاثير منفي ميگيرند. تاثير منفي افزايش ناگهاني و شوكهاي اقتصادي بسيار بيشتر از تاثير رشد ملايم و مدت دار قيمتهاست.
6- بايد قبول كرد ما در محاصره اقتصادي و جنگ اقتصادي هستيم.در چنين موقعيتي باز گذاشتن نرخ دلار امكانپذير نيست. زماني ميشود تعيين نرخ دلار را به بازار سپرد كه واردات و صادرات به راحتي انجام گيرد. وقتي تحريم مشكلاتي را در اين عرصه ايجاد كرده است، نميشود به سپردن كار به بازار اميدوار بود.
7- ريزش قيمتي كه در بازار رخ داده است نه در اثر برنامه ريزيهاي اقتصادي و... بلكه تحت تاثير جو رواني ناشي ار اتفاقاتي است كه در عرصه سياست رخ ميدهد. به نظر ميرسد در همين شرايط نيز دلار امكان رسيدن به كمتر از 2500 تومان را نداشته باشد. طبق يك الگوي محاسباتي يعني محاسبه نرخ تورم جهاني و نرخ تورم ايراني، دلار بايد 3200 تا 3300 تومان باشد اما نرخ دلار در بازار به حدود 2900 تومان رسيده است. طبيعتا با سپري شدن اين جو رواني محاسبات اقتصادي و واقعيات اين حوزه دوباره شرايط بازار را تعيين خواهد كرد.
8- ميپرسند اعلام نظر مقامات دولتي در مورد قيمت دلار كار درستي است؟ نميتوان به اين سوال مشخصا جواب داد اما ميشود رويه روساي كل بانك مركزي جهان را بررسي كرد. روساي بانكهاي مركزي در جهان بیشتر سالي يك يا دو بار، هماهنگ شده و دقيق صحبت ميكنند.غالبا از طرف بانك مركزي براي اعلام نظر در حوزهاي خاص اطلاعيه ميدهند. رويه مرحوم نوربخش در ايران هم همين بود.حساسيت فوقالعاده سخنراني مقاماتي از اين دست طبيعتا بايد مانع از آن شود كه با اعلام نظري خاص،بازارها را تحت تاثير آني قرار دهند.
*كارگزار بورس-حسين خزلي خرازي *
من جزو آن دسته از فعالان بازار هستم كه موافقم قيمتها در بازار تعيين شود. به نظر مي رسد اقتصاد درست نخواهد شد مگر آنكه دلار از اين كه هست گرانتر باشد.در جنگ قدرت براي كسب سهم از بازار كالا و خدمات در درازمدت راهي جز اين وجود ندارد.
با اين توضيح بايد اشاراتي به وضعيت فعلي داشت.
يك- به دليل آنكه قيمت دلار ، به صورت دستوري طي سالهاي اخير پايين نگه داشته شده است، بروز شوكهاي ناگهاني در اقتصاد غيرقابل كنترل ميشود.جهش ناگهاني قيمتها ، شوكهاي اقتصادي شديد ايجاد ميكند و زندگي عادي را تحت تاثير خود قرار ميدهد. در نيمه سال گذشته قيمت ارز ناگهان سه برابر شد. اين در حالي است كه اگر سياستها بر كنترل دستوري قيمت دلار دلالت نداشت اين سه برابر شدن قيمت نه در يك هفته بلكه در يك دهه رخ ميداد و مشكل خاصي نيز در زندگي روزمره مردم ايجاد نميكرد. اگر در دهه آينده هم نرخ دلار دستوري تعيين شود باز هم بروز چنين شوكهايي محتمل خواهد بود.
دو - دولت چين براي آنكه بتواند سهم بيشتري از بازار را از آن خود كند با سياستگذاريهايي ارزش پول ملي خود را پايين نگه داشته است. ممكن است اين سوال مطرح شود كه مگر ما صادركننده هستيم كه ارزش پول مليمان را براي افزايش صادرات پايين نگهداريم؟ واقعيت اين است كه ما يك كشور واردكنندهايم. اصلا بهتر است ابتدا پاسخ دهيم كه چرا ما صادركننده نشدهايم؟ وضعيت اقتصاد ما به صورتي است كه از گوشت و مرغ و ذرت و كاغذ ديواري و سنگپا و... همه وارد كشور ميشوند. اين حجم عظيم واردات نشانگر يك واقعيت است.
ارزاني دلار. وقتي دلار ارزان است حتي كالاهايي كه مزيت صادراتي دارند مانند كالاهاي معدني و خدمات فني و مهندسي و نفت و گاز و... نيز قابليت صادراتي نمييابند. من جزو گروهي هستم كه معتقدم ثمرات دلار 6 هزار توماني براي اقتصاد ايران بيش از دلار 3 هزار توماني است اما بايد به اين واقعيت توجه داشت كه چون ما كشوري واردكننده هستيم، نه صادركننده، مردم از افزايش قيمت دلار متضرر ميشوند. بايد سياستگذاريها به سمتي باشد كه دلار بر زندگي روزمره مردم تاثير نگذارد. بايد كاري كرد ايران صادركننده شود نه واردكننده. در اين حالت ديگر افزايش نرخ دلار بر زندگي روزمره مردم چه اهميتي بر جای خواهد گذاشت؟
3 - يك ذهنيت تاريخي اشتباه در ايران وجود دارد. اينكه بايد ارزش پول ملي حفظ شود. ارزش پول ملي چه اهميتي دارد وقتي در رقابت جهاني سهمي از بازار نداريم و جوان بيكار به وفور در ايران يافت ميشود. چرخه اقتصاد به كندي ميچرخد و از شير مرغ تا جان آدميزاد، كالاي وارداتي به كشور تلقي مي شود؟
4 - بهتر است نگاهي به دور و برمان بيندازيم. ما سي سال است حريف دوستان افغانيمان نشدهايم كه بازار كار ايران را ترك كنند.جريمههاي سنگين براي كارفرمايان و... هيچ كدام نتوانست مانع از به كارگيري نيروهاي افغاني در بازار كار ايران شود اما در همين يك سالي كه قيمت ارز افزايش يافت، وضعيت را بررسي كنيد. خودشان در حال رفتن هستند چون ماندن با اين نرخ دلار ديگر سودي برايشان ندارد. قبلا 700 هزار تومان ميگرفتند، ميشد هفتصد دلار حالا هفتصد هزار تومان ميگيرند، ميشود 233 دلار. پس ديگر برايشان نمیارزد كه اينجا بمانند و كار كنند.خوب وقتي اين سه چهار ميليون نفر بروند وضعيت بازار اشتغال بهبود خواهد يافت.
5- از 10 دهك درآمدي در ايران 2 دهك كارآفرين هستند، 2 دهك هيچ حمايتي، حتي حمايت تامين اجتماعي و... را ندارند. ميماند 6 دهك ديگر كه حقوقبگير هستند و در شرايط فعلي از افزايش نرخ دلار تاثير منفي ميگيرند. تاثير منفي افزايش ناگهاني و شوكهاي اقتصادي بسيار بيشتر از تاثير رشد ملايم و مدت دار قيمتهاست.
6- بايد قبول كرد ما در محاصره اقتصادي و جنگ اقتصادي هستيم.در چنين موقعيتي باز گذاشتن نرخ دلار امكانپذير نيست. زماني ميشود تعيين نرخ دلار را به بازار سپرد كه واردات و صادرات به راحتي انجام گيرد. وقتي تحريم مشكلاتي را در اين عرصه ايجاد كرده است، نميشود به سپردن كار به بازار اميدوار بود.
7- ريزش قيمتي كه در بازار رخ داده است نه در اثر برنامه ريزيهاي اقتصادي و... بلكه تحت تاثير جو رواني ناشي ار اتفاقاتي است كه در عرصه سياست رخ ميدهد. به نظر ميرسد در همين شرايط نيز دلار امكان رسيدن به كمتر از 2500 تومان را نداشته باشد. طبق يك الگوي محاسباتي يعني محاسبه نرخ تورم جهاني و نرخ تورم ايراني، دلار بايد 3200 تا 3300 تومان باشد اما نرخ دلار در بازار به حدود 2900 تومان رسيده است. طبيعتا با سپري شدن اين جو رواني محاسبات اقتصادي و واقعيات اين حوزه دوباره شرايط بازار را تعيين خواهد كرد.
8- ميپرسند اعلام نظر مقامات دولتي در مورد قيمت دلار كار درستي است؟ نميتوان به اين سوال مشخصا جواب داد اما ميشود رويه روساي كل بانك مركزي جهان را بررسي كرد. روساي بانكهاي مركزي در جهان بیشتر سالي يك يا دو بار، هماهنگ شده و دقيق صحبت ميكنند.غالبا از طرف بانك مركزي براي اعلام نظر در حوزهاي خاص اطلاعيه ميدهند. رويه مرحوم نوربخش در ايران هم همين بود.حساسيت فوقالعاده سخنراني مقاماتي از اين دست طبيعتا بايد مانع از آن شود كه با اعلام نظري خاص،بازارها را تحت تاثير آني قرار دهند.
*كارگزار بورس-حسين خزلي خرازي *
برادر عزیز در مورد بند 1 توجه کنید همانگونه که دولت جلوی افزایش نرخ ارز را تا حدودی گرفت ، نسبت به افزایش حقوق و مزد را نیز گرفت و مردم تقریبا توانستند فشار تورم ناشی از افزایش نقدینگی توسط بانک مرکزی را تحمل کنند.
در جواب بند 2 بهتر بود اول بگویید چه کسانی و چرا گوشت و مرغ و ذرت و كاغذ ديواري و سنگپا و... را که درکشور قابل تولید است وارد میکنند و آیا ضروری نیست قوانین فوری برای جلوگیری از واردات کالاهای مزبور تصویب کرد. ضمنا بخشنده مهربان که با دلار 6000 تومانی موافق هستید بدانید که باید دستمزدها هم باید 6 برابر گردد تا مردم حداقل گرسنه نخوابند.
در مورد بند 3 با توجه به اینکه عربستان و امارات و کویت و قطر و ... نیز وارد کننده مطلق احتیاجات خود هستند ، همین نظر را دارید!!!
در مورد بند 4 ، حداقل دستمزد یک هموطن شاغل حدود 500 هزار تومان بود که میشد حدود 500 دلار
ولی حالا حدود 160 دلار میباشد
شما این رقم 160 دلاری را با اعداد و ارقام در کشورهای دیگر مقایسه کنید مثلا ترکیه بالای 700 دلار ، امارات بالای 1000 دلار افغانستان بالای 400 دلار و...
حال اینکه افزایش جهشی قیمتها در چند ماه گذشته نشان میدهد هزینه های مردم بر اساس دلار در حال پرداخت است!!!!!!!!
در مورد بند 6 "نميشود به سپردن كار به بازار اميدوار بود" این جمله غیر حرفه ای و غیر عادلانه است چون علت رانتخواری همین تفکر است و باعث نابودی تولید و عدالت در بازار شده است. بازاریهای واقعی از همه بهتر مدانند چطور کار کنند گه به مردم فشار نیاید.