رضا رویگری:صدایم مرا بازیگر کرد
پارسینه: متولد ششم دیماه سال 1325 است. رضا رویگری، بازیگر معروف و سرشناس ایرانی است که بازی در فیلمهای سینمایی زیادی از جمله «اخراجیها»، «شور شیرین»، «مجنون لیلی»، «آلما»،...
وی را همچنین به سبب بازی در سریالهای تلویزیونیای چون «دارا و ندار»، «مختارنامه»، «سالهای مشروطه»، «به کجا چنین شتابان»، «سه پنج دو»، «موج و صخره» و... میشناسیم. رضا رویگری خواننده آهنگ انقلابی و خاطرهانگیز «الله الله الله» نیز هست که صدایش بسیاری از اتفاقات دوران انقلاب و روزهای ازجانگذشتگی را تداعی میکند. او خرداد امسال آلبوم «کازابلانکا» را پس از دو آلبوم «از عشق گفتن» و «غوغا» روانه بازار کرد. به همین بهانه در مصاحبه با او از آخرین وضعیت کاریاش جویا شدهایم.
مدتی است کمتر شاهد بازی شما در کارهای تلویزیونی هستیم. علت خاصی دارد؟
این اتفاق دلایل خاص خود را دارد. به نظر من کارهایی که این روزها روی آنتن است قوت و کیفیت چندان خوبی ندارد و من آنها را برای انتخاب مناسب نمیدانم. در ضمن اعتقاد دارم گاهی بهتر است برای مدتی بازیگری را کنار بگذاری و دیده نشوی، زیرا اگر قرار باشد دائم مشغول حضور در مجموعههای تلویزیونی و تلهفیلمها باشی پس از مدتی فید خواهی شد و این یک اتفاق ناگزیر است. بیننده از تکرار حضور یک بازیگر در کارهای مختلف خسته میشود و نگاهش از بازی او سیر خواهد شد. من هم براساس همین نوع تفکر و دیدگاهی که داشتم تصمیم گرفتم حداقل مدت زمانی را در اثری حضور نداشته باشم. البته این روزها برای بازی در دو سریال «معراجیها» و «زمانی برای عاشقی» قرارداد بستهام که اولی را مسعود دهنمکی و دومی را محمدحسین لطیفی کارگردانی میکند.
از نقشهایتان در این دو مجموعه بگویید.
پیش از هر چیز بگویم ابتدا قرار بود در سریال آقای لطیفی یکی از نقشهای اصلی را بازی کنم، اما چون قبل از آن برای حضور در پروژه «معراجیها» اعلام آمادگی کرده بودم و ممکن بود بازیام در آن با ایفای نقش اصلی «زمانی برای عاشقی» تداخل داشته باشد، قرار شد یکی از نقشهایی را که دو سه قسمت در تکیه حضور دارد، بازی کنم. بهطور کلی داستان فیلمنامه «زمانی برای عاشقی» درباره تعدادی از افراد است که به دلیل نزدیک شدن به ماه محرم تصمیم گرفتهاند تعزیهخوانی راه بیندازند و دور همدیگر جمع شوند. نقش من هم در این سریال یک تعزیهخوان است.
داستان «معراجیها» چیست؟
این سریال که اواسط هفته قبل کلید خورد، داستان تعدادی دانشجو را در بر میگیرد که به اردوهای راهیان نور میروند. این اردوها هر ساله برای بازدید از مناطق جنگی مختلف برگزار میشود. تا به این جای کار تا قسمت 12 فیلمنامه را خواندهام و از بقیه اتفاقات و جزئیاتی که در ارتباط با نقش و قصه رخ میدهد اطلاعی ندارم. اما با خواندن همین قسمتها احساس کردم «معراجیها» قصه جالبی دارد و میتواند برای مخاطب جذاب باشد، در عین حال که دارای فضایی معنوی هم هست.
قصههای آقای دهنمکی غالبا به ماجراهای جنگی و روایت داستانهایی از سالهای دفاع مقدس پیوند میخورد. آیا این کار را هم با توجه به شباهت وزن و نوع نامگذاری سریال در ادامه سهگانه اخراجیها میدانید؟
نه، اینطور نیست. زیرا اساسا قصه این دو از هم متفاوت است. این تفاوت حتی به قدری زیاد است که داستانهایشان برعکس همدیگر میشود. چون «اخراجیها» قصه آدمهایی بود که چندان مذهبی و مقید به دین نبودند و پس از حضور در جبهه تا حدی تحول پیدا میکنند، اما در اینجا ما با آدمهایی سر و کار داریم که خودشان اینگونه هستند.
تلویزیون، تئاتر و سینما هریک به نوعی برای بازیگر جذابیت دارد. سابقه کاری شما نشان میدهد سعی کردهاید در همه آنها (البته در تئاتر کمتر) به طور همزمان حضور داشته باشید. نگاهتان به این رسانهها چیست؟
بله، همینطور است. من همیشه دلم میخواهد بازی در حوزه سینما و تلویزیون را در کنار هم مدیریت و تنظیم کنم. برای مثال همین حالا که در سریالهای «معراجیها» و «زمانی برای عاشقی» حضور دارم، چهار فیلم سینمایی هم بازی کردهام که آماده اکران است.
نام و موضوع آنها چیست؟
«گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته هم حضور داشت و داستانی پلیسی و جنایی دارد. «صداست که میماند» بهکارگردانی سعید چاری هم فیلم دیگری است که در آن بازی کردهام. این اثر ترکیبی از تصاویر رئال و انیمیشن است که به نظرم همین جذابیت زیادی در نتیجه آن ایجاد کرده است. «چهارباندی» به کارگردانی محمدجعفر باقرینیا و «شاباش» به کارگردانی حامد کلاهداری.
مدتی است از انتشار آلبوم جدیدتان یعنی «کازابلانکا» هم در بازار موسیقی میگذرد. میخواهم بدانم رضا رویگری خودش را چه کاره میداند؟
اینکه بازیگران پس از مدتی فعالیت در این حرفه بهسمت کارهای دیگر یا تجربه سایر عرصههای هنری روی میآورند، یک اتفاق معمول و مرسوم است. اگر دقت کنید در همه جای دنیا بعضی بازیگران شناخته شده و معروفشان که استعداد خوبی در زمینه خوانندگی دارند این حرفه را هم تجربه و بعضی از آنها به طور جدی خواندن را دنبال کردهاند. ضمن اینکه آنها توانستهاند در هر دو حرفه هم موفق ظاهر شوند. دلیلش هم این است که هر دو حوزه خوانندگی و بازیگری، هنر محسوب میشود و حضور در هر دو منافاتی با هم ندارد، بلکه میتوانند همدیگر را تغذیه و تامین کنند. به نظر من مهم این نیست که در چند رشته هنری فعالیت داشته باشی، بلکه مهم این است یک بازیگر بعد از این که تصمیم گرفت سایر رشتههای هنری را هم به کارنامه کاریاش اضافه کند با خود بیندیشد آیا بنمایه و استعداد کافی برای حضور در آن فضا دارد یا نه. آیا میتواند در ادامه موفق عمل کند که آسیبی هم به سابقه هنری خودش نرساند؟
آیا شما هم به این نتیجه رسیدهاید؟
من اساسا به سبب صدایم به حوزه بازیگری راه پیدا کردم. درواقع من برای بازی نقشی در تئاتر انتخاب شدم که صدای آن اهمیت زیادی داشت. تئاتری با عنوان «عبارتی بر مصیبت حسینابن منصورحلاج» که کارگردانی و نویسندگی آن را خانم خجستهنیا به عهده داشتند و بهجرأت میتوانم بگویم کار بینظیر و بشدت تاثیرگذاری بود، تا جایی که پیتر بروک که همان زمان برای اجرای نمایشاش در تخت جمشید به ایران آمده بود پس از دیدن این کار به من گفت این نمایش را در انگلیس هم اجرا کنید. من هم به او گفتم داستان این کار به دلیل فضای بومیاش برای اجرا در آن کشور مناسب نیست.
بعلاوه باید بگویم «کازابلانکا» در واقع سومین آلبومی است که خواندهام و اقداماتی را هم برای برگزاری کنسرت در سالن میلاد انجام دادهام که بزودی اتفاق میافتد.
در پایان کمی هم به حوزه سریالسازی نگاه کنیم. مدتی در تلویزیون پخش سریالهایی با تعداد قسمتهای کم یا مینیسریالها مرسوم شد، اما اکنون دوباره تصمیماتی مبنی بر ساخت سریالهای بلند گرفته شده است. فکر نمیکنید بخشی از کاهش مخاطبان میتواند ناشی از همین رویه باشد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. من هم چنین نظری دارم. شاید حدود 30 سال پیش پخش سریالهای حدود 13 قسمتی باب بود و اتفاقا مخاطبان زیادی را هم جلب میکرد، اما علت مخاطب داشتن آنها تعداد قسمتهایشان نبود، بلکه آن دوره تعداد شبکهها و سریالها کم بود و مردم حق انتخاب زیادی نداشتند، اما در شرایط فعلی بهتر است آثار بلندمدت بسازیم و به بیننده فرصت دهیم با قصه ارتباط برقرار کند و بتواند شخصیتها را درک کند و درباره آنها اطلاعات بیشتری به دست آورد؛ در حالی که بسیاری از سریال های ماهوارهای حتی به صد قسمت یا بیشتر هم میرسد، بنابراین میتواند نگاه تماشاگران زیادی را به خود جلب کند. در این فضای رقابتی حتما باید داستانهایی پرکشش را در تعداد قسمتهای زیاد تولید کرد تا بتوان مردم را جذب مجموعههای تلویزیونی ایرانی کرد. امیدوارم بازهم شاهد پخش سریالهای روتین و هر شبی از تلویزیون باشیم.
منبع:جام جم
ارسال نظر