دانشجو: خیلی از پروندهها را رو نکردم!
پارسینه: من همان موقع هم فکر میکردم بعضی از افراد دیگر بهتر از من میتوانند دانشگاه را اداره کنند.
فرهاد دانشجو رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی در گفتگو با روزنامه کیهان درباره مسائل مختلفی سخن گفت. دانشجو در این مصاحبه با تاکید بر اینکه مصالح عمومی حکم می کند که راز نگه دار باشم، گفت: ترجیح میدهم بسیاری از ناگفتنیها را درسینه ام نگه دارم!
گزیدهای از گفتگوی فرهاد دانشجو با کیهان را در ادامه میخوانیم.
آقای دانشجو از 18 ماه پیش برایمان بگویید؛ چطور شد که ریاست دانشگاه آزاد را بر عهده گرفتید؟
من همان موقع هم فکر میکردم بعضی از افراد دیگر بهتر از من میتوانند دانشگاه را اداره کنند. مثلا فکر میکردم آقای دکتر سلیمانی که قبلا وزیر ارتباطات بود و الان نماینده مجلس هستند بهتر از من میتوانند یا دکتر رهبر که رئیس دانشگاه تهران هستند یا دکتر شجاعیفرد و ... فکر میکردم اینها بهتر از من میتوانند ولی بعضی از این دوستان خودشان پیش من آمدند و گفتند که نه، شما این مسئولیت را بپذیر و یا اینکه کلاً از کاندیداتوری استعفا دادند و گفتند ما برای ریاست کاندیدا نمیشویم. نهایتاً با صحبتهایی که تا شب آخر شد، من کاندیدا شدم. صبح روزی که میخواستم آمادگی خودم را برای این کار اعلام کنم، رفتم خدمت آقای هاشمی رفسنجانی و به ایشان گفتم اگر شما مخالف هستید من کاندیدا نمیشوم اما ایشان گفتند خیر؛ من مخالفتی با کاندیدا شدن شما ندارم.
بعد به ایشان گفتم اگر حاج حسن آقا مخالف هستند، من کاندیدا نشوم. آقای هاشمی باز هم گفتند که خیر، مخالفتی نیست. من این اخلاق را هم رعایت کردم و از این دوستان استمزاج کردم.
چرا گفتند مخالف نیستند؟ احتمال می دادند که شما رای نیاورید؟ و یا احتمال می دادند که بعداً بتوانند با شما به نحوی تعامل کنند؟
نمیدانم؛ به من گفتند که گزینه ما شاید شما نباشید، شاید هم باشید ولی با کاندیدا شدن شما مخالف نیستیم. در همان جلسه انتصاب هم این حرفها را زدم و نهایتاً بعد از 3 ساعت بالا و پایین بالاخره من انتخاب شدم. البته فضا جوری شد که رئیس هیات امناء روال انتخاب را به رسمیت نشناختند و گفتند به همین دلیل من حکم را نمیزنم.
ظاهراً این روال رئیس هیئت امناست که تا وقتی نامزد مورد علاقهشان رأی نیاورد به رأی دیگران احترام نمیگذارند. وقتی رأی آورد آن وقت همه چیز دموکراتیک میشود!
بالاخره اینطور شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی فرصتی را تعیین کرد که اگر در آن فرصت حکم امضا نشد یا رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی که همان رییسجمهور هستند و یا وزیر علوم به نمایندگی از رئیسجمهور حکم را بزند. به هر دلیل مظلومیت ما از همان روزهای اول شروع شد؛ آقای رئیسجمهور هم حکم نزدند و لذا وزیر علوم به نمایندگی از رئیسجمهور و بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم را زدند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی دو بار با قاطعیت آراء، بنده تایید شدم.
چرا حکم را نمیزدند؟ یعنی چه ایرادی به مصوبه هیئت امنا میگرفتند ؟
رئیس هیئت امنا میگفتند روال را قبول ندارند ولی رئیسجمهور وقت ایرادی مطرح نمیکردند فقط حکم را نمیزدند به هر صورت ما اینطور استضعافمان شروع شد.
دقیقاً چه تاریخی حکم امضا شد و شما رسماً به ریاست دانشگاه منصوب شدید؟
8/ 12 /1390 بنده شدم رئیس دانشگاه آزاد اسلامی.
چه کار کردید؟ یعنی از کجا شروع کردید و چه تغییراتی دادید؟
من سعی کردم که دانشگاه را از مسائل سیاسی و حاشیهای دور کنم و بیشتر تمرکز کنم روی شاخصهای علمی، شاخصهای آموزشی، شاخصهای پژوهشی و فرهنگی و این جور مسائل. در عین حال چون اعتقاد به اخلاق و اخلاقمداری و قانونمداری دارم سعی کردم جدا از اینکه چه کسی با من همفکر هست یا نیست، به همه احترام بگذارم بالاخص به همه اعضای هیات امناء و هیات موسس و کسانی که قبلاً در این دانشگاه زحمت کشیدند. گفتم هر که میخواهد به من احترام بگذارد و به من محبت دارد به آنها هم احترام بگذارد.
مگر چه شده بود که شما این قدر روی این موضوع تأکید میکردید؟
بالاخره برای ایرادات و کارهایی که قبلاً کرده بودند در جامعه زیر سؤال بودند ولی من سعی کردم وارد آن حاشیهها نشوم و کار دانشگاه را انجام بدهم. خیلی هم احترام گذاشتم. حتی به من ایرادها گرفته شد اما گفتم از زحمات افراد گذشته تشکر و قدردانی میکنم و به تدریج احساس کردم که رابطه خوبی برقرار شد. البته در عین حال استقلال خودم را حفظ کردم. تحت هیچ شرایطی اینطور نبود که یک یا چند نفر به من بگویند این کار را انجام بده و من هم تبعیت کنم. پیشنهاد افراد را بررسی میکردم و مشاوره هم میگرفتم، آن چیزی هم که مصوبه هیات امناء بود را اجرا می کردم و سعی میکردم همیشه بهترین را انتخاب کنم.
با این حساب روابطتان با هیئت امنا خوب شده بود ...
تازه دستمان خیلی بسته بود. اگر ما حمایت قابل اطمینان هیات امناء را پشت سرمان داشتیم جرات میکردیم کارهای بهتری انجام دهیم. ما دست و پا شکسته هر قدمی که میخواستیم برداریم این قدر نگران بودیم نکند یک ذره حساسیت برانگیز باشد. اولین جایی هم که میترسیدیم به ما ایراد بگیرند هیئت امنا بود. در همه دانشگاههای دیگر هیئت امنا پشتیبان دانشگاه است، اگر کسی اشکالی به دانشگاه بگیرد هیئت امنا ورود پیدا میکند و از دانشگاه حمایت میکند ولی اینجا همیشه میترسیدیم که اگر مشکلی پیش بیاید هیئت امنا بردارد و یک چیزی هم رویش بگذارد و داستان دیگری دربیاید لذا ما نمیتوانستیم (به آنها) اعتماد کنیم ... البته شاید اشتباه از ما بود که نمیتوانستیم اعتماد کنیم ولی خب آنها هم کاری نکرده بودند که ما بتوانیم اعتماد کنیم.
این شرایط تا آخر هم ادامه داشت؟
به هر صورت بعد از یک مدتی شرایط بهتر شد. کارها خوب جلو میرفت، معاونین بنده هم دو هفته و سه هفته یک بار در جلسه هیئت امنا گزارش میدادند؛ همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه یک مرتبه این شایعه را ما از یکی دو نفر شنیدیم که نامهای دارد امضاء میشود، البته با عناوین متفاوت ولی با نگاه تغییر رئیس دانشگاه. خب مشکلی نبود. فکر میکردیم که طبیعی باشد، وقتی فضای سیاسی کشور تغییر میکند، این تغییر فضای سیاسی کشور بر ترکیب هیات امنا هم تاثیر میگذارد. دیدیم که بعضی از این اعضای جدید هیات امناء خیلی عجله دارند که همه را سریع عوض کنند، فکر کردیم نوبت ما هم میرسد لذا آمادگیاش را داشتیم اما آمادگی اینکه به دلایل واهی بخواهند عزل کنند را نداشتیم.
قضیه آن نامه و یا صورتجلسهای که فرمودید چه بود؟ چه چیزی در آن مطرح شده بود؟
آن صورتجلسه که به امضای 4 نفر رسیده بود. دستور اول این است که به بررسی پروندههای حقوقی علیه دانشگاه آزاد بپردازیم در صورتی که مطابق با متن اساسنامه دانشگاه آزاد اصلا رسیدگی به پروندههای حقوقی جزء وظایف هیئت امنا نیست! مورد دیگر بحث درباره گزارش بازرس ویژه دفتر رئیسجمهور سابق است که اصلا ما نمیدانیم چطور چنین چیزی در دستور جلسه هیئت امنا قرار میگیرد؟ یک نفر دیگر از ما سوال کرده، هنوز پاسخ ما آماده نشده و آنها هم هنوز بررسی نکردهاند، فقط اطلاعاتی از ما خواسته شده، نه اتهامی زده شده و نه اثبات شده است، چطور این سر از دستور کار هیئت امنا در میآورد؟ آن هم چه نامهای؟ نامهای که 12 مرداد 1392 از طرف بازرسی دفتر رئیسجمهور سابق به ما ابلاغ شده و 24 سؤال از ما کردهاند و جواب آنی از ما خواستهاند. دقت کنید، 12 مرداد دقیقا روز تنفیذ رئیسجمهور بود یعنی در همان حالی که رئیسجمهور دارد تنفیذ میشود، باز هم دقت کنید بازرسی "دفتر رئیسجمهور" نه "بازرسی رئیسجمهور"، چون این دو با هم فرق دارد، ما وقتی میگوییم دفتر رئیسجمهور، یک اسمی به ذهنمان میآید، همان را میگویم. از طرف آنجا در آخرین ساعات، یک چنین
نامهای تهیه میشود و ارسال میشود و حالا همان نامه شده دستآویز دوستان برای تشکیل جلسه فوقالعاده. در صورتی که جواب سوالات آن نامه را خود هیئت امنا میداند! یعنی هیئت امنا بودجه سال 91 و 92 را نمیدانست؟ این را که خودشان تصویب کردند! شخص رئیس هیئت امنا پای بودجه را امضا کردهاند، ایشان حتی به جای بنده هم امضا کردهاند یعنی جایی که باید به امضای من میرسید را هم ایشان امضا کردند!
سؤالهای دیگری هم در این نامه مطرح شده و در دستور کار هیئت امنا قرار گرفته است؛ سوالهایی که بعضیهایش واقعا خندهدار است. مثلا علت افتتاح حساب در بانک پاسارگاد شعبه سعادتآباد؟ یا علت برگزاری جلسات در برج میلاد؟ در صورتی که ما هیچ حسابی در آن شعبه نداریم و از سال 91 هم که بنده ریاست دانشگاه را بر عهده گرفتهام هیچ جلسهای در برج میلاد برگزار نشده است.
شما جواب این نامه را به دفتر رئیسجمهور سابق دادید؟
اولاً از نظر قانونی در جایگاهی نبودهاند که این سوال را از ما بکنند، ثانیا یک مورد یا دو مورد نیست؛ درباره بیست و چهار مورد از ما سؤال کردهاند و پاسخ آن زمان میبرد، به صورت آنی نمیشود. البته آنها اتهامی هم نزدهاند، گفتهاند چون مشغول بررسی هستیم این اطلاعات را به ما بدهید.
یعنی بین شما و آنها مشکلی بوده؟
نه چیزی نبوده؛ هیات امناء این را بهانه کرده است.
ظاهراً اعتراضی هم دارند به انتصاب آقای خسرو دانشجو به عنوان رئیس واحد علوم و تحقیقات ...
این سوال را باید زمانی که من ایشان را منصوب کردم میپرسیدند، الان یک سال و 6 ماه است که عملکرد دارد و باید از عملکرد ایشان سؤال کنند. ایشان 11 سال در دانشگاه آزاد اسلامی مدیر بوده و سابقه مدیریت خوبی هم داشته بنده هم ایشان را منصوب کردم، خلاف مقررات هم نیست. یا مثلاً نوشتهاند اخراج و کنارهگیری افرادی که از شایستگی و تخصص بالایی برخوردارند. اصلاً در دوران من هیچ استادی از دانشگاه اخراج نشده. چه کسی از شایستگی و تخصص بالایی برخوردار بوده و اخراج شده؟ هیچ کس؛ حتی 1 نفر.
نکته دیگری هم در محتوای صورتجلسهای که فرمودید هست؟
نوشتهاند اصلاح ترکیب وظایف و اختیارات هیات امناء استانی. یکی از توفیقات ما این بوده که توانستیم تمرکززدایی بکنیم، هیات امناهای استانی را با اختیارات خیلی خوب تشکیل بدهیم تا وقتی موردی را تصویب میکنند دوباره لازم نباشد به تهران بیاید دوباره تصویب شود. به نظر میرسد برخی میخواهند تمرکززدایی صورت نگیرد و قدرتشان متمرکز باشد.
یعنی هیات امناء با این کار موافقت نکرد؟ اصلاً این پیشنهاد در هیئت امنا مطرح شد؟
این مصوبه از داخل هیئت امناء بیرون آمد ولی آن پیشنهادی که از هیئت امناء مرکزی رفت در شورای عالی انقلاب فرهنگی عیناً در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب نشد و تغییراتی کرد که آن تغییرات نظر بعضی از اعضای هیات امناء نبود.
پس طی یک فرایندی می خواهند که دوباره آن را به شکل اول برگردانند گرچه این اصلاح هم باید دوباره به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد؟
بله. حالا بالاخره من توانستم با رئیس هیئت امنا و یکی دو نفر دیگر جلسه داشته باشم و متوجه شدم که به هر صورت بحث استعفا و یا عزل مطرح است. با توجه به اینکه فضای سیاسی کشور تغییر کرده و با توجه به اینکه دو نفر از وزرا عوض شدند و ترکیب هیات امناء تغییر کرده به نظر میرسد نگاهی حاکم شده که خیال میکند و تصور میکند که الان این موقعیت را دارد تا رئیسی انتخاب کند که همسوتر از بنده به لحاظ فکری باشد. طبیعی هم هست و مشکلی ندارد اما بحث من و ناراحتی ما این است که چرا بهانههای دیگر جور میکنید برای این کار. اخلاقمداری کنید بگویید که به همین دلیل ما میخواهیم شما را عوض کنیم. شجاعانه، اخلاقمدارانه، بیایند و این کار را بکنند. بعد هم واقعاً فکر کنند چه دلیلی دارد دانشگاه آزاد با این همه وسعت و دانشجو و با این همه کار، واقعاً چه دلیلی دارد که دائماً برایش حاشیهسازی کنند؟
اگر بنده از این کار ناراحت هستم به خاطر این است که معاونین من، مدیران من، رؤسای واحدهای من، خیلی زحمت کشیدند. اما این جور پروندهسازی که آقایان انجام میدهند کار قشنگی نیست. هر کسی کرده و به هر دلیلی انجام داده این کار، کار درستی نیست. من با اخلاقمداری خیلی از پروندهها را رو نکردم.
این پروندهها چیزی نیست برای آدمی که خیلی از پروندهها را در اختیار دارد اما رو نکردم تا سیستم قضایی و کمیته تحقیق و تفحص مجلس در زمان خودش به آنها رسیدگی کنند. به نظر من این کار، کار قشنگی نیست.
ظاهراً دل پُری دارید آقای دانشجو ...
ببینید من سمَتهای زیادی در این چند ساله داشتهام ولی در همه این کارها که من کردم اینطور نبود که بیایند چیزهایی که نیست را علَم کنند. در همه آن کارها خیلی مودبانه، خیلی محترمانه و خیلی خوب تودیع انجام شد و مدیر بعدی معارفه شد. این طور نبود که بیایند یک چیزهایی را در بیاورند که کاملاً دلایل واهی است؛ بگویند چرا رفتید برج میلاد؟ من تا حالا اصلاً داخل برج میلاد را ندیدهام!
نمیخواهید بیشتر در مورد مظلومیتتان توضیح بدهید؟ فرمودید هیات امنا با شما راه نمیآمدند؟
اگر از من بپرسید که شما در این دانشگاه در این مدت 18 ماهه چه کار کردهاید؟ میگویم بهترین کاری که کردم این بوده: من دانشگاه را از سیاستزدگی جدا کردم و در مسیر قانونمداری و اخلاقمداری بردم اما اینجا همواره باید مواظب خودی باشیم که گل به خودی نخوریم. بزرگترین فشاری که به من میآمد به هر حال شما وقتی حمله میکنید مدافعی وجود دارد و اگر یک مرتبه توپ برگردد در زمین بازی خودمان مدافع میگیرد اما میترسیدیم که مدافع هم توپ را بگیرد و بزند به گل خودمان.
یعنی هیئت امناء پشت شما را خالی کرده؟
فقط هیئت امنا نیست، شما دیدهاید در این مدت حتی رئیسجمهور قبل یا رییس هیئت امنای فعلی ما یک جمله در دفاع از ما گفته باشد؟ بنده مستقل بودم و اصلاً اعتقاد نداشتم که دانشگاه باید عملکرد سیاسی داشته باشد و به همه تقاضاهایی که شائبه عملکرد سیاسی داشت جواب منفی میدادم و میدهم.
این تقاضاها چه بود؟
مثلاً آقای ایکس را آنجا بگذارید که خیلی از این درخواستها سیاسی بود. کسی که مشکل سیاسی دارد و در بین مردم محبوبیتش کم شده و کشور را دارد به هم میریزد این را منصوب کنیم به عنوان رئیس فلان واحد! این کار خیلی سختی است برای من، یک کار کاملاً سیاسی است.
این را هیئت امنا میخواستند یا رئیسجمهور؟
دوستان نزدیک به هیات امناء و دوستان نزدیک به هیات دولت. نمیخواهم کسی را مستقیماً محکوم کنم. من میترسم، باید مراقبت کنم که چه میگویم. نمیتوانم اتهام بزنم، خیلی از مسئولین سیاسی به خاطر علاقه به دانشگاه اشخاصی را معرفی میکنند برای مناصب دانشگاهی، استانداران، وکلا، وزرا و ... ما پیشنهادها را میگرفتیم بعد در شورای استعدادیابی مطرح میکردیم. این طور نبود که بخواهیم از شخصی حرفشنوی داشته باشیم برای مصلحت سیاسی خودمان. هر کسی را شرایط بهتری داشت، انتخاب میکردیم مثلاً 12 نفرپیشنهاد میشدند، ما 1 نفر را انتخاب میکردیم، خب دیگران ناراحت میشدند.
آقای دکتر! یک زمانی میگفتند دانشگاه آزاد در زمینه مالی قلکی بوده برای بعضی جریانات؟
ما تا زمانی که بودیم نگذاشتیم این طور باشد و قلکی باشیم برای دیگران. من فکر میکنم باید کمیته تحقیق و تفحص به این سؤالات جواب بدهد. من سعی کردم که وارد این حرفها نشوم. مثلاً یک زمانی از من سؤال میکردند که فلانی در آکسفورد چقدر پول میگیرد و ...؟ من سعی کردم در این 18 ماهه همه این سؤالات و پروندهها را بفرستم در کمیته تحقیق و تفحصی که مجلس تشکیل داده و خودم به امور دانشگاه برسم. دوست دارم که نتیجه تحقیق و تفحص این طور باشد که هیچ اختلاسی و هیچ کار خلافی انجام نشده باشد یعنی همه ما دوست داریم که این طور باشد اما در ضمن آرزو میکنیم که اگر تخلفی صورت گرفته باشد، شجاعانه مشخص شود.
آقای دانشجو شما را مجبور به استعفا کردند؟
من اصراری بر ماندن که ندارم و اصراری هم بر رفتن ندارم چون حجتی برای رفتن ندارم وگرنه استعفا میدادم. اینجا همه کارها خوب پیش میرود و دلیلی ندارد استعفا بدهم. هیئت امنا هم حجت علمی برای عزل ندارند، شاید حجت سیاسی داشته باشند ولی استدلالی ندارند. من این حرفها را نمیگویم برای اینکه عزل صورت نگیرد، نه؛ میخواهم بگویم در نظام جمهوری اسلامی اگر میخواهد عزل صورت بگیرد، محترمانه و مؤدبانه باشد. انشاءالله کمیته تحقیق و تفحص بررسی میکند که چه اتفاقی افتاده که اینطوری شده است!
کار ویژهای که ما کردیم این بود که سعی کردیم دانشگاه را به صورت دانشگاهی مدیریت کنیم نه سیاسی، من حزب سیاسی نگرداندم و بلد هم نیستم.
شما می توانید یک مجموعه را با شاه بچرخانید و پیشرفت هم بکند مثل مناطقی که الان دیکتاتوری هست؛ میشود با یک سیستم مردمسالاری هم بچرخانید و آن هم خیلی پیشرفت کند. هر دو امکانپذیر است ولی کدام قشنگتر است؟ مدیریت پادشاهی یا مدیریت دانشگاهی که نگاه سیاسی به امور ندارد؟
من روز اول که آمدم اینجا یک نفر به دفترمان آمد، وقتی خواست بیرون برود میخواست دست من را ببوسد؛ دستم را کشیدم و گفتم داری چه کار میکنی؟ این کارها چیه؟ من فکر کردم دارد من را مسخره میکند! ولی او خیلی عادی داشت احترام میگذاشت! یا مثلاً شخص دیگری پشت به من از اتاق خارج نمیشد، گفتم چرا این کار را میکنی؟ تو که میدانی من امامزاده نیستم، برگرد و برو دیگر، این کارها چیست؟ میخواستم غذا بخورم یک نفر صندلی را عقب میکشید، یک نفر حوله میآورد! من این طوری نیستم، میروم بین کارمندها مینشینم و با آنها هستم.
شما ببینید در انتخابات ریاستجمهوری امسال دانشگاه آزاد اسلامی از هیچ کاندیدایی حمایت نکرد ولی فضا را فراهم کرد برای همه کاندیداها تا در دانشگاه حاضر بشوند و نظراتشان را بیان کنند. در انتخابات چهار سال قبل در ایام انتخابات در همین دانشگاه آزاد یک حزبی بود به نام حزب «چکاد» که همه را جمع میکرد و تصمیم میگرفتند چه کار کنند و چگونه حمایت کنند یا مثلاً چه کار کنند که مجلس از یک نفر دفاع کند تا فلانی رای بیاورد.
آقای دانشجو شما باید چه کار میکردید تا دوران مدیریتتان مثل مدیر قبلی دانشگاه آزاد 29 سال ادامه پیدا کند؟
این را داخل پرانتز بگویم ما نمیتوانیم هر کسی هر چه بگوید انجام دهیم چون آدم هستیم. بعضیها میخواهند آدمها، آدم نباشند، یعنی اختیار نداشته باشند، ولی اگر حیوان باشند اشکال ندارد؛ بعضیها به این هم راضی نیستند میگویند نه؛ حیوان هم نباشد چون وقتی مسیرش را سد میکنید از راه دیگری عبور میکند. اصلاً بعضیها معتقدند که سنگ هم نباشد چون وقتی سنگ را پرتاب میکنید خارج از اراده شما بر حسب زاویه و قدرت پرتابتان به یک سمتی میرود. بعضیها دوست دارند انسان هیچ باشد تا هر چه خواستند انجام شود، فرهاد دانشجو یک چنین آدمی نیست. البته من کلی میگویم این چیزها ربطی به دانشگاه آزاد ندارد، فکر نکنید اینجا را میگویم (میخندد!).
دوست نداشتید هیئت امنا شما را هم 29 سال در این دانشگاه به عنوان مدیر حمایت میکردند؟
نه؛ دنبال این کار هم نبودم و فکر هم نمیکنم که سی سال برای یک مدیر خوب باشد ...
18 ماه چطور؟
18 ماه هم تصمیم بسیار اشتباهی است. دانشگاه و مجموعه آن صدمه میبیند. این پاسخ را جدا از اینکه قرار است عزل شوم یا نه خدمتتان میگویم، اگر مدیر این دانشگاه هم نبودم همین پاسخ را میدادم.
نمیتوانید حدس بزنید اگر چه کار کنید مشکل حل میشود؟
من هم مثل شما نمیدانم البته هم حدس میزنم ولی واقعاً نمیدانم! شاید به این دلیل که کسی نمیتواند به من نزدیک شود و خلاف قانون چیزی بخواهد.
هیات امنا مصوباتی در طول این 18 ماه داشته که شما مایل به انجام آن نبوده باشید؟
نه؛ همه مصوباتی که بوده ما انجام دادیم، حتی من خودم مایل بودم برای کارها از هیئت امنا مصوبه بگیرم.
چیزی نبوده که در هیات امناء تصویب شود اما مایل نباشید دانشگاه آنطور پیش برود؟
دانشگاه آنچه که مصوبات هیات امنا بوده انجام داده ولی من نمیتوانستم تمام خواستههای همه اعضای هیئت امناء را انجام بدهم، سلیقهها متفاوت بوده، من با سلیقه خودم کار میکردم اما مصوبات هیئت امنا اجرا شده.
پس خواستهای غیر از مصوبات مطرح بوده؟
برای این خواستهها سراغ من نمیآیند. من یک مثالی بزنم ببینید من را اگر بفرستند داخل خیابان و بگویند دنبال مواد مخدر بگرد بعد از یک مدت برمیگردم و میگویم اصلاً مواد پیدا نمیشود اما اگر یک معتاد را بیرون بفرستید و همین را به او بگویید بعد از چند ساعت بر میگردد و میگوید همه جا مواد ریخته است، چون افرادی که به او نزدیک میشوند با افرادی که به بنده نزدیک میشوند فرق دارد! اگر کسی خواستهای مطابق با قوانین و مقررات و مصوبات دارد ما در خدمتش هستیم اما اگر چیز دیگری بخواهد اصلاً طرف من نمیآید.
آقای دکتر! ریاست قبلی وقتی میخواست عوض بشود آقایان هیئت امنا بحث وقف دانشگاه را پیش آوردند و دوستان مجلسی هم رأی دادند و ... برای شما از این اتفاقات نمیافتد؟
الان مشکلی با عوض کردن بنده ندارند؛ اتفاقا بعضی از اعضای هیئت امناء هم تعجیل دارند برای این کار. میخواهند همه را عوض کنند؛ آخر یک خرده صبر داشته باشید، یک مقدار ارزشیابی کنید و بعد اقدام کنید. از روز اول آقای شریعتی (رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی) را عزل میکنند. این کار درستی نیست، کار اشتباهی است، یک خرده تحمل، یک خورده طمأنینه، مملکت را با این کارها نسوزانید؛ البته این نظر بنده است.
به عنوان سؤال آخر شما چه توصیهای برای آینده دانشگاه آزاد دارید تا دیگر از این شکل عزل و نصبهای موروثی فاصله بگیرد؟ و چه توصیهای برای رئیس آینده؟
من پیشنهادم این هست که هیئت امناهای استانی اختیاراتشان وسیعتر شود تا تمرکززدایی اتفاق بیفتد. هیئت امنای مرکزی اکثر کارهایش، کارهای نظارتی باشد و دخالت در امور اجرایی نکنند؛ نظارت و کنترل کلان باشد. دوم اینکه اعضای هیئت امنا توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شود، نه اینکه فقط 3 نفرشان؛ همه آنها توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شوند. نکته دیگر اینکه من فکر میکنم این نکته در آییننامه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باشد که اکثر دانشگاهها وقتی توسط هیئت موسس بوجود میآیند، بعد از تأسیس هیات موسس منحل میشود و این اتفاق در دانشگاه آزاد نیفتاده و این مسئله ایجاد میکند. من تصور میکنم باید کار هیئت موسس را خیلی کمتر از الان کرد و در عوض اختیار نظارتی و کنترل متمرکز هیئت امنای مرکزی زیادتر شود.
به مدیر آینده هم توصیه میکنم همین روال را حفظ کند؛ یعنی استقلال دانشگاه را حفظ کند و آن را از سیاستزدگی دور نگه دارد و البته مطمئنم که با این کارها 18 ماه دیگر ایشان را هم عوض میکنند!
گزیدهای از گفتگوی فرهاد دانشجو با کیهان را در ادامه میخوانیم.
آقای دانشجو از 18 ماه پیش برایمان بگویید؛ چطور شد که ریاست دانشگاه آزاد را بر عهده گرفتید؟
من همان موقع هم فکر میکردم بعضی از افراد دیگر بهتر از من میتوانند دانشگاه را اداره کنند. مثلا فکر میکردم آقای دکتر سلیمانی که قبلا وزیر ارتباطات بود و الان نماینده مجلس هستند بهتر از من میتوانند یا دکتر رهبر که رئیس دانشگاه تهران هستند یا دکتر شجاعیفرد و ... فکر میکردم اینها بهتر از من میتوانند ولی بعضی از این دوستان خودشان پیش من آمدند و گفتند که نه، شما این مسئولیت را بپذیر و یا اینکه کلاً از کاندیداتوری استعفا دادند و گفتند ما برای ریاست کاندیدا نمیشویم. نهایتاً با صحبتهایی که تا شب آخر شد، من کاندیدا شدم. صبح روزی که میخواستم آمادگی خودم را برای این کار اعلام کنم، رفتم خدمت آقای هاشمی رفسنجانی و به ایشان گفتم اگر شما مخالف هستید من کاندیدا نمیشوم اما ایشان گفتند خیر؛ من مخالفتی با کاندیدا شدن شما ندارم.
بعد به ایشان گفتم اگر حاج حسن آقا مخالف هستند، من کاندیدا نشوم. آقای هاشمی باز هم گفتند که خیر، مخالفتی نیست. من این اخلاق را هم رعایت کردم و از این دوستان استمزاج کردم.
چرا گفتند مخالف نیستند؟ احتمال می دادند که شما رای نیاورید؟ و یا احتمال می دادند که بعداً بتوانند با شما به نحوی تعامل کنند؟
نمیدانم؛ به من گفتند که گزینه ما شاید شما نباشید، شاید هم باشید ولی با کاندیدا شدن شما مخالف نیستیم. در همان جلسه انتصاب هم این حرفها را زدم و نهایتاً بعد از 3 ساعت بالا و پایین بالاخره من انتخاب شدم. البته فضا جوری شد که رئیس هیات امناء روال انتخاب را به رسمیت نشناختند و گفتند به همین دلیل من حکم را نمیزنم.
ظاهراً این روال رئیس هیئت امناست که تا وقتی نامزد مورد علاقهشان رأی نیاورد به رأی دیگران احترام نمیگذارند. وقتی رأی آورد آن وقت همه چیز دموکراتیک میشود!
بالاخره اینطور شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی فرصتی را تعیین کرد که اگر در آن فرصت حکم امضا نشد یا رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی که همان رییسجمهور هستند و یا وزیر علوم به نمایندگی از رئیسجمهور حکم را بزند. به هر دلیل مظلومیت ما از همان روزهای اول شروع شد؛ آقای رئیسجمهور هم حکم نزدند و لذا وزیر علوم به نمایندگی از رئیسجمهور و بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم را زدند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی دو بار با قاطعیت آراء، بنده تایید شدم.
چرا حکم را نمیزدند؟ یعنی چه ایرادی به مصوبه هیئت امنا میگرفتند ؟
رئیس هیئت امنا میگفتند روال را قبول ندارند ولی رئیسجمهور وقت ایرادی مطرح نمیکردند فقط حکم را نمیزدند به هر صورت ما اینطور استضعافمان شروع شد.
دقیقاً چه تاریخی حکم امضا شد و شما رسماً به ریاست دانشگاه منصوب شدید؟
8/ 12 /1390 بنده شدم رئیس دانشگاه آزاد اسلامی.
چه کار کردید؟ یعنی از کجا شروع کردید و چه تغییراتی دادید؟
من سعی کردم که دانشگاه را از مسائل سیاسی و حاشیهای دور کنم و بیشتر تمرکز کنم روی شاخصهای علمی، شاخصهای آموزشی، شاخصهای پژوهشی و فرهنگی و این جور مسائل. در عین حال چون اعتقاد به اخلاق و اخلاقمداری و قانونمداری دارم سعی کردم جدا از اینکه چه کسی با من همفکر هست یا نیست، به همه احترام بگذارم بالاخص به همه اعضای هیات امناء و هیات موسس و کسانی که قبلاً در این دانشگاه زحمت کشیدند. گفتم هر که میخواهد به من احترام بگذارد و به من محبت دارد به آنها هم احترام بگذارد.
مگر چه شده بود که شما این قدر روی این موضوع تأکید میکردید؟
بالاخره برای ایرادات و کارهایی که قبلاً کرده بودند در جامعه زیر سؤال بودند ولی من سعی کردم وارد آن حاشیهها نشوم و کار دانشگاه را انجام بدهم. خیلی هم احترام گذاشتم. حتی به من ایرادها گرفته شد اما گفتم از زحمات افراد گذشته تشکر و قدردانی میکنم و به تدریج احساس کردم که رابطه خوبی برقرار شد. البته در عین حال استقلال خودم را حفظ کردم. تحت هیچ شرایطی اینطور نبود که یک یا چند نفر به من بگویند این کار را انجام بده و من هم تبعیت کنم. پیشنهاد افراد را بررسی میکردم و مشاوره هم میگرفتم، آن چیزی هم که مصوبه هیات امناء بود را اجرا می کردم و سعی میکردم همیشه بهترین را انتخاب کنم.
با این حساب روابطتان با هیئت امنا خوب شده بود ...
تازه دستمان خیلی بسته بود. اگر ما حمایت قابل اطمینان هیات امناء را پشت سرمان داشتیم جرات میکردیم کارهای بهتری انجام دهیم. ما دست و پا شکسته هر قدمی که میخواستیم برداریم این قدر نگران بودیم نکند یک ذره حساسیت برانگیز باشد. اولین جایی هم که میترسیدیم به ما ایراد بگیرند هیئت امنا بود. در همه دانشگاههای دیگر هیئت امنا پشتیبان دانشگاه است، اگر کسی اشکالی به دانشگاه بگیرد هیئت امنا ورود پیدا میکند و از دانشگاه حمایت میکند ولی اینجا همیشه میترسیدیم که اگر مشکلی پیش بیاید هیئت امنا بردارد و یک چیزی هم رویش بگذارد و داستان دیگری دربیاید لذا ما نمیتوانستیم (به آنها) اعتماد کنیم ... البته شاید اشتباه از ما بود که نمیتوانستیم اعتماد کنیم ولی خب آنها هم کاری نکرده بودند که ما بتوانیم اعتماد کنیم.
این شرایط تا آخر هم ادامه داشت؟
به هر صورت بعد از یک مدتی شرایط بهتر شد. کارها خوب جلو میرفت، معاونین بنده هم دو هفته و سه هفته یک بار در جلسه هیئت امنا گزارش میدادند؛ همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه یک مرتبه این شایعه را ما از یکی دو نفر شنیدیم که نامهای دارد امضاء میشود، البته با عناوین متفاوت ولی با نگاه تغییر رئیس دانشگاه. خب مشکلی نبود. فکر میکردیم که طبیعی باشد، وقتی فضای سیاسی کشور تغییر میکند، این تغییر فضای سیاسی کشور بر ترکیب هیات امنا هم تاثیر میگذارد. دیدیم که بعضی از این اعضای جدید هیات امناء خیلی عجله دارند که همه را سریع عوض کنند، فکر کردیم نوبت ما هم میرسد لذا آمادگیاش را داشتیم اما آمادگی اینکه به دلایل واهی بخواهند عزل کنند را نداشتیم.
قضیه آن نامه و یا صورتجلسهای که فرمودید چه بود؟ چه چیزی در آن مطرح شده بود؟
آن صورتجلسه که به امضای 4 نفر رسیده بود. دستور اول این است که به بررسی پروندههای حقوقی علیه دانشگاه آزاد بپردازیم در صورتی که مطابق با متن اساسنامه دانشگاه آزاد اصلا رسیدگی به پروندههای حقوقی جزء وظایف هیئت امنا نیست! مورد دیگر بحث درباره گزارش بازرس ویژه دفتر رئیسجمهور سابق است که اصلا ما نمیدانیم چطور چنین چیزی در دستور جلسه هیئت امنا قرار میگیرد؟ یک نفر دیگر از ما سوال کرده، هنوز پاسخ ما آماده نشده و آنها هم هنوز بررسی نکردهاند، فقط اطلاعاتی از ما خواسته شده، نه اتهامی زده شده و نه اثبات شده است، چطور این سر از دستور کار هیئت امنا در میآورد؟ آن هم چه نامهای؟ نامهای که 12 مرداد 1392 از طرف بازرسی دفتر رئیسجمهور سابق به ما ابلاغ شده و 24 سؤال از ما کردهاند و جواب آنی از ما خواستهاند. دقت کنید، 12 مرداد دقیقا روز تنفیذ رئیسجمهور بود یعنی در همان حالی که رئیسجمهور دارد تنفیذ میشود، باز هم دقت کنید بازرسی "دفتر رئیسجمهور" نه "بازرسی رئیسجمهور"، چون این دو با هم فرق دارد، ما وقتی میگوییم دفتر رئیسجمهور، یک اسمی به ذهنمان میآید، همان را میگویم. از طرف آنجا در آخرین ساعات، یک چنین
نامهای تهیه میشود و ارسال میشود و حالا همان نامه شده دستآویز دوستان برای تشکیل جلسه فوقالعاده. در صورتی که جواب سوالات آن نامه را خود هیئت امنا میداند! یعنی هیئت امنا بودجه سال 91 و 92 را نمیدانست؟ این را که خودشان تصویب کردند! شخص رئیس هیئت امنا پای بودجه را امضا کردهاند، ایشان حتی به جای بنده هم امضا کردهاند یعنی جایی که باید به امضای من میرسید را هم ایشان امضا کردند!
سؤالهای دیگری هم در این نامه مطرح شده و در دستور کار هیئت امنا قرار گرفته است؛ سوالهایی که بعضیهایش واقعا خندهدار است. مثلا علت افتتاح حساب در بانک پاسارگاد شعبه سعادتآباد؟ یا علت برگزاری جلسات در برج میلاد؟ در صورتی که ما هیچ حسابی در آن شعبه نداریم و از سال 91 هم که بنده ریاست دانشگاه را بر عهده گرفتهام هیچ جلسهای در برج میلاد برگزار نشده است.
شما جواب این نامه را به دفتر رئیسجمهور سابق دادید؟
اولاً از نظر قانونی در جایگاهی نبودهاند که این سوال را از ما بکنند، ثانیا یک مورد یا دو مورد نیست؛ درباره بیست و چهار مورد از ما سؤال کردهاند و پاسخ آن زمان میبرد، به صورت آنی نمیشود. البته آنها اتهامی هم نزدهاند، گفتهاند چون مشغول بررسی هستیم این اطلاعات را به ما بدهید.
یعنی بین شما و آنها مشکلی بوده؟
نه چیزی نبوده؛ هیات امناء این را بهانه کرده است.
ظاهراً اعتراضی هم دارند به انتصاب آقای خسرو دانشجو به عنوان رئیس واحد علوم و تحقیقات ...
این سوال را باید زمانی که من ایشان را منصوب کردم میپرسیدند، الان یک سال و 6 ماه است که عملکرد دارد و باید از عملکرد ایشان سؤال کنند. ایشان 11 سال در دانشگاه آزاد اسلامی مدیر بوده و سابقه مدیریت خوبی هم داشته بنده هم ایشان را منصوب کردم، خلاف مقررات هم نیست. یا مثلاً نوشتهاند اخراج و کنارهگیری افرادی که از شایستگی و تخصص بالایی برخوردارند. اصلاً در دوران من هیچ استادی از دانشگاه اخراج نشده. چه کسی از شایستگی و تخصص بالایی برخوردار بوده و اخراج شده؟ هیچ کس؛ حتی 1 نفر.
نکته دیگری هم در محتوای صورتجلسهای که فرمودید هست؟
نوشتهاند اصلاح ترکیب وظایف و اختیارات هیات امناء استانی. یکی از توفیقات ما این بوده که توانستیم تمرکززدایی بکنیم، هیات امناهای استانی را با اختیارات خیلی خوب تشکیل بدهیم تا وقتی موردی را تصویب میکنند دوباره لازم نباشد به تهران بیاید دوباره تصویب شود. به نظر میرسد برخی میخواهند تمرکززدایی صورت نگیرد و قدرتشان متمرکز باشد.
یعنی هیات امناء با این کار موافقت نکرد؟ اصلاً این پیشنهاد در هیئت امنا مطرح شد؟
این مصوبه از داخل هیئت امناء بیرون آمد ولی آن پیشنهادی که از هیئت امناء مرکزی رفت در شورای عالی انقلاب فرهنگی عیناً در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب نشد و تغییراتی کرد که آن تغییرات نظر بعضی از اعضای هیات امناء نبود.
پس طی یک فرایندی می خواهند که دوباره آن را به شکل اول برگردانند گرچه این اصلاح هم باید دوباره به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد؟
بله. حالا بالاخره من توانستم با رئیس هیئت امنا و یکی دو نفر دیگر جلسه داشته باشم و متوجه شدم که به هر صورت بحث استعفا و یا عزل مطرح است. با توجه به اینکه فضای سیاسی کشور تغییر کرده و با توجه به اینکه دو نفر از وزرا عوض شدند و ترکیب هیات امناء تغییر کرده به نظر میرسد نگاهی حاکم شده که خیال میکند و تصور میکند که الان این موقعیت را دارد تا رئیسی انتخاب کند که همسوتر از بنده به لحاظ فکری باشد. طبیعی هم هست و مشکلی ندارد اما بحث من و ناراحتی ما این است که چرا بهانههای دیگر جور میکنید برای این کار. اخلاقمداری کنید بگویید که به همین دلیل ما میخواهیم شما را عوض کنیم. شجاعانه، اخلاقمدارانه، بیایند و این کار را بکنند. بعد هم واقعاً فکر کنند چه دلیلی دارد دانشگاه آزاد با این همه وسعت و دانشجو و با این همه کار، واقعاً چه دلیلی دارد که دائماً برایش حاشیهسازی کنند؟
اگر بنده از این کار ناراحت هستم به خاطر این است که معاونین من، مدیران من، رؤسای واحدهای من، خیلی زحمت کشیدند. اما این جور پروندهسازی که آقایان انجام میدهند کار قشنگی نیست. هر کسی کرده و به هر دلیلی انجام داده این کار، کار درستی نیست. من با اخلاقمداری خیلی از پروندهها را رو نکردم.
این پروندهها چیزی نیست برای آدمی که خیلی از پروندهها را در اختیار دارد اما رو نکردم تا سیستم قضایی و کمیته تحقیق و تفحص مجلس در زمان خودش به آنها رسیدگی کنند. به نظر من این کار، کار قشنگی نیست.
ظاهراً دل پُری دارید آقای دانشجو ...
ببینید من سمَتهای زیادی در این چند ساله داشتهام ولی در همه این کارها که من کردم اینطور نبود که بیایند چیزهایی که نیست را علَم کنند. در همه آن کارها خیلی مودبانه، خیلی محترمانه و خیلی خوب تودیع انجام شد و مدیر بعدی معارفه شد. این طور نبود که بیایند یک چیزهایی را در بیاورند که کاملاً دلایل واهی است؛ بگویند چرا رفتید برج میلاد؟ من تا حالا اصلاً داخل برج میلاد را ندیدهام!
نمیخواهید بیشتر در مورد مظلومیتتان توضیح بدهید؟ فرمودید هیات امنا با شما راه نمیآمدند؟
اگر از من بپرسید که شما در این دانشگاه در این مدت 18 ماهه چه کار کردهاید؟ میگویم بهترین کاری که کردم این بوده: من دانشگاه را از سیاستزدگی جدا کردم و در مسیر قانونمداری و اخلاقمداری بردم اما اینجا همواره باید مواظب خودی باشیم که گل به خودی نخوریم. بزرگترین فشاری که به من میآمد به هر حال شما وقتی حمله میکنید مدافعی وجود دارد و اگر یک مرتبه توپ برگردد در زمین بازی خودمان مدافع میگیرد اما میترسیدیم که مدافع هم توپ را بگیرد و بزند به گل خودمان.
یعنی هیئت امناء پشت شما را خالی کرده؟
فقط هیئت امنا نیست، شما دیدهاید در این مدت حتی رئیسجمهور قبل یا رییس هیئت امنای فعلی ما یک جمله در دفاع از ما گفته باشد؟ بنده مستقل بودم و اصلاً اعتقاد نداشتم که دانشگاه باید عملکرد سیاسی داشته باشد و به همه تقاضاهایی که شائبه عملکرد سیاسی داشت جواب منفی میدادم و میدهم.
این تقاضاها چه بود؟
مثلاً آقای ایکس را آنجا بگذارید که خیلی از این درخواستها سیاسی بود. کسی که مشکل سیاسی دارد و در بین مردم محبوبیتش کم شده و کشور را دارد به هم میریزد این را منصوب کنیم به عنوان رئیس فلان واحد! این کار خیلی سختی است برای من، یک کار کاملاً سیاسی است.
این را هیئت امنا میخواستند یا رئیسجمهور؟
دوستان نزدیک به هیات امناء و دوستان نزدیک به هیات دولت. نمیخواهم کسی را مستقیماً محکوم کنم. من میترسم، باید مراقبت کنم که چه میگویم. نمیتوانم اتهام بزنم، خیلی از مسئولین سیاسی به خاطر علاقه به دانشگاه اشخاصی را معرفی میکنند برای مناصب دانشگاهی، استانداران، وکلا، وزرا و ... ما پیشنهادها را میگرفتیم بعد در شورای استعدادیابی مطرح میکردیم. این طور نبود که بخواهیم از شخصی حرفشنوی داشته باشیم برای مصلحت سیاسی خودمان. هر کسی را شرایط بهتری داشت، انتخاب میکردیم مثلاً 12 نفرپیشنهاد میشدند، ما 1 نفر را انتخاب میکردیم، خب دیگران ناراحت میشدند.
آقای دکتر! یک زمانی میگفتند دانشگاه آزاد در زمینه مالی قلکی بوده برای بعضی جریانات؟
ما تا زمانی که بودیم نگذاشتیم این طور باشد و قلکی باشیم برای دیگران. من فکر میکنم باید کمیته تحقیق و تفحص به این سؤالات جواب بدهد. من سعی کردم که وارد این حرفها نشوم. مثلاً یک زمانی از من سؤال میکردند که فلانی در آکسفورد چقدر پول میگیرد و ...؟ من سعی کردم در این 18 ماهه همه این سؤالات و پروندهها را بفرستم در کمیته تحقیق و تفحصی که مجلس تشکیل داده و خودم به امور دانشگاه برسم. دوست دارم که نتیجه تحقیق و تفحص این طور باشد که هیچ اختلاسی و هیچ کار خلافی انجام نشده باشد یعنی همه ما دوست داریم که این طور باشد اما در ضمن آرزو میکنیم که اگر تخلفی صورت گرفته باشد، شجاعانه مشخص شود.
آقای دانشجو شما را مجبور به استعفا کردند؟
من اصراری بر ماندن که ندارم و اصراری هم بر رفتن ندارم چون حجتی برای رفتن ندارم وگرنه استعفا میدادم. اینجا همه کارها خوب پیش میرود و دلیلی ندارد استعفا بدهم. هیئت امنا هم حجت علمی برای عزل ندارند، شاید حجت سیاسی داشته باشند ولی استدلالی ندارند. من این حرفها را نمیگویم برای اینکه عزل صورت نگیرد، نه؛ میخواهم بگویم در نظام جمهوری اسلامی اگر میخواهد عزل صورت بگیرد، محترمانه و مؤدبانه باشد. انشاءالله کمیته تحقیق و تفحص بررسی میکند که چه اتفاقی افتاده که اینطوری شده است!
کار ویژهای که ما کردیم این بود که سعی کردیم دانشگاه را به صورت دانشگاهی مدیریت کنیم نه سیاسی، من حزب سیاسی نگرداندم و بلد هم نیستم.
شما می توانید یک مجموعه را با شاه بچرخانید و پیشرفت هم بکند مثل مناطقی که الان دیکتاتوری هست؛ میشود با یک سیستم مردمسالاری هم بچرخانید و آن هم خیلی پیشرفت کند. هر دو امکانپذیر است ولی کدام قشنگتر است؟ مدیریت پادشاهی یا مدیریت دانشگاهی که نگاه سیاسی به امور ندارد؟
من روز اول که آمدم اینجا یک نفر به دفترمان آمد، وقتی خواست بیرون برود میخواست دست من را ببوسد؛ دستم را کشیدم و گفتم داری چه کار میکنی؟ این کارها چیه؟ من فکر کردم دارد من را مسخره میکند! ولی او خیلی عادی داشت احترام میگذاشت! یا مثلاً شخص دیگری پشت به من از اتاق خارج نمیشد، گفتم چرا این کار را میکنی؟ تو که میدانی من امامزاده نیستم، برگرد و برو دیگر، این کارها چیست؟ میخواستم غذا بخورم یک نفر صندلی را عقب میکشید، یک نفر حوله میآورد! من این طوری نیستم، میروم بین کارمندها مینشینم و با آنها هستم.
شما ببینید در انتخابات ریاستجمهوری امسال دانشگاه آزاد اسلامی از هیچ کاندیدایی حمایت نکرد ولی فضا را فراهم کرد برای همه کاندیداها تا در دانشگاه حاضر بشوند و نظراتشان را بیان کنند. در انتخابات چهار سال قبل در ایام انتخابات در همین دانشگاه آزاد یک حزبی بود به نام حزب «چکاد» که همه را جمع میکرد و تصمیم میگرفتند چه کار کنند و چگونه حمایت کنند یا مثلاً چه کار کنند که مجلس از یک نفر دفاع کند تا فلانی رای بیاورد.
آقای دانشجو شما باید چه کار میکردید تا دوران مدیریتتان مثل مدیر قبلی دانشگاه آزاد 29 سال ادامه پیدا کند؟
این را داخل پرانتز بگویم ما نمیتوانیم هر کسی هر چه بگوید انجام دهیم چون آدم هستیم. بعضیها میخواهند آدمها، آدم نباشند، یعنی اختیار نداشته باشند، ولی اگر حیوان باشند اشکال ندارد؛ بعضیها به این هم راضی نیستند میگویند نه؛ حیوان هم نباشد چون وقتی مسیرش را سد میکنید از راه دیگری عبور میکند. اصلاً بعضیها معتقدند که سنگ هم نباشد چون وقتی سنگ را پرتاب میکنید خارج از اراده شما بر حسب زاویه و قدرت پرتابتان به یک سمتی میرود. بعضیها دوست دارند انسان هیچ باشد تا هر چه خواستند انجام شود، فرهاد دانشجو یک چنین آدمی نیست. البته من کلی میگویم این چیزها ربطی به دانشگاه آزاد ندارد، فکر نکنید اینجا را میگویم (میخندد!).
دوست نداشتید هیئت امنا شما را هم 29 سال در این دانشگاه به عنوان مدیر حمایت میکردند؟
نه؛ دنبال این کار هم نبودم و فکر هم نمیکنم که سی سال برای یک مدیر خوب باشد ...
18 ماه چطور؟
18 ماه هم تصمیم بسیار اشتباهی است. دانشگاه و مجموعه آن صدمه میبیند. این پاسخ را جدا از اینکه قرار است عزل شوم یا نه خدمتتان میگویم، اگر مدیر این دانشگاه هم نبودم همین پاسخ را میدادم.
نمیتوانید حدس بزنید اگر چه کار کنید مشکل حل میشود؟
من هم مثل شما نمیدانم البته هم حدس میزنم ولی واقعاً نمیدانم! شاید به این دلیل که کسی نمیتواند به من نزدیک شود و خلاف قانون چیزی بخواهد.
هیات امنا مصوباتی در طول این 18 ماه داشته که شما مایل به انجام آن نبوده باشید؟
نه؛ همه مصوباتی که بوده ما انجام دادیم، حتی من خودم مایل بودم برای کارها از هیئت امنا مصوبه بگیرم.
چیزی نبوده که در هیات امناء تصویب شود اما مایل نباشید دانشگاه آنطور پیش برود؟
دانشگاه آنچه که مصوبات هیات امنا بوده انجام داده ولی من نمیتوانستم تمام خواستههای همه اعضای هیئت امناء را انجام بدهم، سلیقهها متفاوت بوده، من با سلیقه خودم کار میکردم اما مصوبات هیئت امنا اجرا شده.
پس خواستهای غیر از مصوبات مطرح بوده؟
برای این خواستهها سراغ من نمیآیند. من یک مثالی بزنم ببینید من را اگر بفرستند داخل خیابان و بگویند دنبال مواد مخدر بگرد بعد از یک مدت برمیگردم و میگویم اصلاً مواد پیدا نمیشود اما اگر یک معتاد را بیرون بفرستید و همین را به او بگویید بعد از چند ساعت بر میگردد و میگوید همه جا مواد ریخته است، چون افرادی که به او نزدیک میشوند با افرادی که به بنده نزدیک میشوند فرق دارد! اگر کسی خواستهای مطابق با قوانین و مقررات و مصوبات دارد ما در خدمتش هستیم اما اگر چیز دیگری بخواهد اصلاً طرف من نمیآید.
آقای دکتر! ریاست قبلی وقتی میخواست عوض بشود آقایان هیئت امنا بحث وقف دانشگاه را پیش آوردند و دوستان مجلسی هم رأی دادند و ... برای شما از این اتفاقات نمیافتد؟
الان مشکلی با عوض کردن بنده ندارند؛ اتفاقا بعضی از اعضای هیئت امناء هم تعجیل دارند برای این کار. میخواهند همه را عوض کنند؛ آخر یک خرده صبر داشته باشید، یک مقدار ارزشیابی کنید و بعد اقدام کنید. از روز اول آقای شریعتی (رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی) را عزل میکنند. این کار درستی نیست، کار اشتباهی است، یک خرده تحمل، یک خورده طمأنینه، مملکت را با این کارها نسوزانید؛ البته این نظر بنده است.
به عنوان سؤال آخر شما چه توصیهای برای آینده دانشگاه آزاد دارید تا دیگر از این شکل عزل و نصبهای موروثی فاصله بگیرد؟ و چه توصیهای برای رئیس آینده؟
من پیشنهادم این هست که هیئت امناهای استانی اختیاراتشان وسیعتر شود تا تمرکززدایی اتفاق بیفتد. هیئت امنای مرکزی اکثر کارهایش، کارهای نظارتی باشد و دخالت در امور اجرایی نکنند؛ نظارت و کنترل کلان باشد. دوم اینکه اعضای هیئت امنا توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شود، نه اینکه فقط 3 نفرشان؛ همه آنها توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شوند. نکته دیگر اینکه من فکر میکنم این نکته در آییننامه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باشد که اکثر دانشگاهها وقتی توسط هیئت موسس بوجود میآیند، بعد از تأسیس هیات موسس منحل میشود و این اتفاق در دانشگاه آزاد نیفتاده و این مسئله ایجاد میکند. من تصور میکنم باید کار هیئت موسس را خیلی کمتر از الان کرد و در عوض اختیار نظارتی و کنترل متمرکز هیئت امنای مرکزی زیادتر شود.
به مدیر آینده هم توصیه میکنم همین روال را حفظ کند؛ یعنی استقلال دانشگاه را حفظ کند و آن را از سیاستزدگی دور نگه دارد و البته مطمئنم که با این کارها 18 ماه دیگر ایشان را هم عوض میکنند!
نه میخوام بگه ببینیم چی میشه مثلا ؟ ...
آقای دکتر دانشجو فرموده اند که در زمان ایشان حتی یک استاد از دانشگاه اخراج نشده!!! خواهش می کنم باور نکنید!!! چون من یکی از کسانی هستم که ریسس منوصب ایشان در یکی از واحدها به جرم پویایی و تخصص و دلسوزی و از سر حسد برایم رای اخراج تراشیده و حتی کاری کرده که معاونانش پایان نامه های مرا سر دفاع از من بگیرند و بخ کس دیگری بدهند... آقای دانشجو شما انتصابات ضعیفی داشته اید... و بنده یکی از اساتید خدومی هستم که به جرم بی گناهی و تخصص! توسط دوست شما از واحد دانشگاهی ام اخراج شده ام...