گوناگون

گفتگو با بهاره کیان افشار بازیگر کلاه پهلوی

پارسینه: بهاره کيان افشار، بازيگر مستعد و توانايي است. او در 2 فيلم «گناهکاران» و «هيچ‌کجا، هيچ‌کس» در جشنواره سال قبل در 2 نقش خاکستري و متفاوت بازي قابل‌قبول و اثر‌گذاري داشت؛ بازيگر جواني که ويژگي‌هاي شخصيتي فيلم‌هايي که بازي مي‌کند، برايش مهم است...



كيان افشار در فيلم «هيچ‌کجا، هيچ‌کس» در نقش دختر جواني بازي مي‌کند که به اميد رهايي از استبداد پدرش و رسيدن به زندگي آرماني، با جوان مورد علاقه‌اش پنهانى ازدواج مي‌کند و با مشارکت در سرقت، به معضل بزرگي در زندگي‌اش مي‌رسد. در «فرهنگ سلامت» اين هفته با اين بازيگر مستعد سينما و تلويزيون درباره ويژگي‌هاي نقش‌هاي «شادي» و «يلدا» و رمز و رازهاي تغذيه، ورزش و سلامت در زندگي شخصي و حرفه‌اي‌اش گفت‌وگو كرده‌‌ايم.


حضور در مجموعه‌هاي تاريخي از جنس «کلاه‌پهلوي» براي شما چه ويژگي‌هايي داشت؟

باعث شد مطالعه‌هايي در‌باره تاريخ کشورم داشته باشم، مطالعه‌هايي كه دانش و آگاهي‌ام را افزايش مي‌دهد. براي ايفاي نقش در اين مجموعه با خيلي از افراد حرف زدم و به کتاب‌هاي زيادي هم مراجعه کردم.

نقش «شادي» چه ويژگي‌هاي دارد؟

شخصيت مثبتي دارد اما کارهايي انجام مي‌دهد که شخصيتش را خاکستري مي‌‌‌كند.

در فيلم‌هاي «گناهکاران» و «هيچ‌کجا، هيچ‌کس» هم در نقش خاکستري بازي کرديد. به ايفاي نقش‌هاي خاکستري علاقه داريد؟

اين نقش‌ها را از ميان پيشنهادهاي موجود انتخاب کرده‌ام. در وجود همه آدم‌ها خير و شر توامان وجود دارد؛ در وجود برخي‌ خير بيشتر و در وجود برخي ديگر شر بيشتري وجود دارد بنابراين معتقدم همه آدم‌ها شخصيت خاکستري دارند.

از آنجا كه معمولا شخصيت خانم‌ها در فيلمنامه‌ها مثبت يا منفي صرف ترسيم مي‌شود، با انتخاب‌هاي محدود براي بازي مواجه نيستيد؟

چرا، متاسفانه يکي از معضلات بزرگ سينماي ايران، کمبود فيلمنامه خوب است. در اغلب اين فيلمنامه‌ها شخصيت‌پردازي مطالعه‌شده، محدود به3-2 شخصيت اصلي است و نويسنده‌ها در مورد پردازش بقيه شخصيت‌ها دقت چنداني به خرج نمي‌دهند. اين نوع نقش‌ها فقط در حکم کاتاليزور عمل مي‌کنند.

نقطه اشتراک نقش «يلدا» و «آسمان» در 2 فيلم «گناهکاران» و «هيچ‌کجا، هيچ‌کس»، تنشي است که با پدرانشان دارند و اين تنش باعث طغيان آنها مي‌شود. چقدر به اين شباهت اعتقاد داريد؟

«آسمان» در فيلم گناهکاران حتي بعد از بازگشت به کشور پدرش را نديده بود و اختلاف عميقي بين پدر و دختر وجود داشت. البته اين شباهت ميان اين 2 شخصيت اتفاقي بوده است.

اما به‌نظر مي‌رسد اين تنش ميان فرزندان و والدين در جامعه امروزي به يک معضل جدي تبديل شده است.

بله، قبول دارم. متاسفانه تنش‌ها از قبل بيشتر شده ولى در همه خانواده‌ها هم نيست. من خودم پدرم را عاشقانه دوست دارم و رابطه خوبي با او دارم.

اين اظهارنظر واقعي است يا شعاري؟

واقعي است. من هر روز صبح يک دنيا محبت از نگاه و كلام پدرم دريافت مي‌کنم. البته اطرافم رابطه‌هاي گسسته زيادي ميان بچه‌ها و پدر و مادرانشان مي‌بينم و گاهي هر 2 گروه توقع‌هاي بيجايي از يکديگر دارند. متاسفانه هيچ‌کدام از طرفين هم از موضع خودشان کوتاه نمي‌آيند.

محکم بودن رابطه شما با پدرتان چقدر باعث موفقيت کاري و شخصي‌تان شده است؟

خيلي تاثير دارد و من موفقيت زندگي‌ام را مديون والدينم هستم. البته ابتدا با فعاليت من در حرفه بازيگري مخالفت مي‌کردند اما به مرور زمان، خوشبختانه نظرشان تغيير کرد و اكنون مشتاقانه کارهايم را دنبال مي‌کنند. دلگرم بودن به خانواده و حمايت آنها از فرزندانشان مانع از بروز خيلي از خطاها در زندگي جوان‌ها مي‌شود.

در سينماي ايران، براي موفقيت به جز توانايي، به شانس هم نياز است؟

شايد! من هميشه براي رسيدن به هدفم تلاش مي‌کنم. مسير و جايگاه هر بازيگر، به نگاه خودش و تلاشي كه براى نشان دادن توانايي‌هايش انجام مي‌دهد، بستگي دارد. اگر فعل خواستن صرف شود، مي‌توان به هر موفقيتي دست پيدا کرد. براي ثبت هر مرحله از موفقيت و رشد و پويايى در اين حرفه، در هر مرتبه بازيگري بايد با پشتكار دائم خواست و تلاش کرد. يک خطا و اشتباه مي‌تواند همه زحمات را به هدر دهد و اين بسيار سخت و پيچيده است. من هميشه مي‌خواهم يک بازيگر خوب و مطرح بمانم.

چقدر به اين مساله اعتقاد داريد که خير دروني «يلدا» از شر دروني‌اش بيشتر است؟

نکته درستي است، يلدا شر زيادي ندارد و ذاتا دختر خوبي است. تمام اشتباه‌هايي هم که انجام مي‌دهد، قابل‌بررسي است.

به «يلدا» حق مي‌دهيد؟

بله، حق مي‌دهم...

چون اين نقش را بازي کرده‌ايد و با آن احساس نزديکي مي‌کنيد؟

نه، از هر منظر و ديدگاهي که بخواهيم نگاه کنيم، كارهاي يلدا داراي منطق است. يلدا به‌تدريج درگير مساله آدم‌ربايي و سرقت مي‌شود و به‌تدريج متوجه مي‌شود دچار مخمصه و در باتلاق گناه و تباهي گرفتار شده است. از يک جايي به بعد، يلدا تصميم مي‌گيرد خودش را از اين وضعيت نجات بدهد.

آيا تکيه و اعتماد «يلدا» به مرد متزلزل و سستي مثل «داوود »کار اشتباهي نيست؟

خيلي از دختران هم‌سن و سال «يلدا» ممكن است در موقعيت يلدا يعني فشار شديد و محدوديت‌هاي پدري ديکتاتور، دست به چنين کاري بزنند. او هم احتمالا به اولين پسري که به او اظهار علاقه كرده، جواب مثبت داده و به او دل ‌بسته است. نبايد فراموش کنيم که «يلدا» دخترى كاملا آگاه، با تجربه و داراي قدرت تحليل بالا از شرايط پيرامونش نيست.

بنابراين او را دختري عامي مي‌دانيد؟

به نوعى بله و البته نکته مهم‌تر اين است که عشق چشم منطق آدم‌ها را کور مي‌کند.

اما رفتارهاي «يلدا» نشان نمي‌دهد دختري تابع احساسات باشد؟

رفتارهاي نسبتا پخته‌اي دارد، اما عشقش منطقش را کور کرده است واحتمالا همه ما به واسطه عشق يكي‌-دو باري چنين اشتباه‌هايي در زندگي‌مان داشته‌ايم. «يلدا» با توجه به تربيت خانوادگي و شيوه زندگي‌اش، دختر آگاهي به نظر مي‌رسد اما قطعا نسبت به مسائلى چون عشق بي‌تجربه است.

بنابراين اگر آدم بي‌عرضه‌تري هم به او اظهار علاقه مي‌کرد، باز عاشقش مي‌شد؟

شايد هر کس ديگري هم به جز داود به «يلدا» ابراز علاقه مي‌کرد، مي‌توانست توجه او را جلب كند زيرا به دنبال هر روزنه‌اي است که بتواند از شرايط و محيط خانواده‌اش دور شود.

زيبايي ظاهري براي يک بازيگر چقدرمورد نياز است؟

دقيق نمي‌دانم اما ظاهر يکي از ابزارهاي کار بازيگر است و تا حد زيادى تعيين مي‌کند که در چه نقش‌هايى بازي کند. زيبايي، نسبي است و نمي‌تواند به بازيگر کمک کند بهتر بشود.

مثلا يک بازيگر نه‌چندان زيبا هم مي‌تواند در شغلش موفق باشد؟

اگر بازي خوب و درستي انجام دهد، صددرصد. زيبايي و زشتي نسبي است. چهره هر بازيگر ابزار کارش براي معرفي يک شخصيت است. هر چهره ويژگي‌هايي دارد. ترکيب کلي چهره، شمايلي است كه هر كس به‌عنوان بازيگر مي‌تواند در نقش مورد نظر آن را براى بازى و ايفاى يك شخصيت، درست نشان بدهد.

به نظر شما زيبايي چهره بايد طبيعي باشد يا مي‌توان براي رسيدن به زيبايي بيشتر جراحي زيبايي انجام داد؟

زيبايي بايد طبيعي باشد. اصلا زيبايى به هر نسبتى در طبيعت وجود دارد. از نظر من زيباترين ترکيب هر چهره، همان ترکيبي است که خداوند آفريده است.

چند درصد از زيبايي چهره بازيگران زن سينماي ايران طبيعي است؟

دقيقا نمي‌دانم!

شما به عمل‌هاي زيبايي اعتقاد داريد؟

به‌نظرم به خود هر شخص مربوط است که براي چهره‌اش چه تصميمي مي‌گيرد. من علاقه دارم بازيگران را با چهره طبيعي ببينم اما متاسفانه چون توجه به چهره‌هاي زيبا بيشتر است، برخي بازيگران براي رسيدن به زيبايي بيشتر، ممكن است سراغ عمل‌هاي زيبايي بروند. اگر عمل زيبايى براي رفع نقايص و عيب‌هاي چهره باشد، نه به‌صورتي كه خيلي جلب نظر‌ كند، خوب است.

آيا ممکن است شما در آينده در شرايطي قرار بگيريد که جراحي زيبايي انجام بدهيد؟

بله، ممكن است ولى اميدوارم تحت چنين شرايطي قرار نگيرم.

با افزايش سن هم تمايلي به اين کار پيدا نخواهيد کرد؟

گاهي ايرادى در صورت وجود دارد که رفعش مي‌تواند به تعادل چهره کمک کند و اين يك نياز است.

در 50 سالگي هم چنين عقيده‌اي خواهيد داشت؟

آن موقع از زاويه ديد يک خانم 50 ساله به اين قضيه نگاه مي‌کنم و تصميم مي‌گيرم.

شبيه بودن چهره يک بازيگر با بازيگران ديگر، حسن است يا يک عيب؟

نه حسن است و نه عيب. ممکن است آدم شبيه بازيگر محبوبي باشد و اين بد نيست. به هر حال اين اتفاقي است كه دست خود افراد نيست.

براي شغل دوم چه برنامه‌هايي داريد؟

بازيگري شغل اولم نيست ولي از آن لذت مي‌برم.

بنابراين گرفتن دستمزد بازيگري برايتان مهم نيست؟

گرفتن دستمزد براي هر کسي مهم است اما هيچ‌وقت ملاکم در بازيگري پول درآوردن نبوده است. سال‌هاست که در زمينه دکوراسيون و تبليغات فعاليت مي‌کنم. در عين حال، بودن در اجتماع و داشتن شغل ديگر به بازيگر در کارش كمك مي‌كند چون باعث مي‌شود با آدم‌هاي بيشتري در ارتباط باشد. شناخت بيشتر افراد جامعه هم تجربه‌هاي بازيگر را بيشتر مي‌كند و مي‌تواند آنها را براى اجراى نقش‌هاى مختلف به كار گيرد.

چقدر در کارهاي خيرخواهانه مشارکت داريد؟

قبل از بازيگر شدنم، عضو موسسه خيريه بهنام دهش‌پور بودم و چند سالي هم است فرم اهداي عضو را پرکرده‌ام. حضور بازيگران در اين نوع کارها مي‌تواند در جامعه الگوسازي خوبي باشد. برخي از همکارانم نگران هستند که حضور در اين نوع فعاليت‌ها، ريا و تظاهر تلقي شود اما من معتقدم شركت بازيگران در اين فعاليت‌ها به‌عنوان مبلغان رفتارهاى شايسته و انسانى، يك وظيفه است.

براي تغذيه و ورزش با متخصص مشورت مي‌کنيد؟

برحسب نياز، هر آدمي بايد بيشترين آگاهي را از بدن خودش داشته باشد. با توجه به رشد آگاهي، با مطالعه مي‌توانيم نيازهاي درست تغذيه‌اي بدنمان را بشناسيم. معمولا مادران پيگير تغذيه و
برنامه غذايي فرزندانشان هستند و مادر من هم در اين زمينه نقش مهمي دارند. من هميشه به اندازه مي‌خورم و به ورزش يوگا هم مي‌پردازم و يوگا تمرکزم را زياد کرده است.

حرف آخر؟

به كسانى كه در شهرهاى شلوغ زندگى مي‌كنند، توصيه مي‌کنم براي رسيدن به آرامش شخصي تمرين و تلاش کنند. بيشتر ما در شهرهاي پر ازدحام، پرترافيک و دود و پر از اتفاق زندگي مي‌کنيم. حالا كه به هر دليلي زندگي در اين کلان‌شهرها را انتخاب کرده‌ايم، تنها کسي که مي‌تواند در به آرامش رسيدن کمکمان کند، خودمان هستيم. جامعه سالم به آدم‌هاي سالم نياز دارد.

منبع:هفته نامه سلامت

ارسال نظر

  • حمید صدریان

    من اورا زنده می خواهم

    اگر مقاومت کرد هم زنده می خواهم

    با احترا ما ت فراوان دستگیر

    تا این اهوی گریز پا را شکار نمایم

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار