یک نفر هم می شود کلکسیونر فلاکت!
پارسینه: یک نفر کلکسیونر پروانه ست. یک نفر کلکسیونر نقاشی با آبرنگ. یه نفر کلکسیونر عکس است و یک نفر هم کلکسیونر فلاکت...
سالی یک بار نمایشگاهش را برپا میکند. همه بخت برگشتگان طبیعت، همه بازندگان، همه قربانیان را میاورد جلوی آنتن و بعد به کارگردان میگوید روی صورت آلولازم و یبسش و چشمان رنگی تینیجرکشش قاب بسته ببندد. سوالات مثلا چالشی بپرسد. «هیچوقت از خدا گله نکردی؟»، «هیچوقت به وجود خدا شک نکردی؟»
میهمان بختبرگشته بگوید:«نه من همه را امتحان الهی دیدم و اعتقادم به خدا بیشتر هم شد» همه راهها به صدای اذان ختم میشود و به رستگاری در راه. «بینندگان عزیز» هم که همان اعضای «ملت گریه» هستند یک دل سیر دم افطار گریه میکنند. دلشان به رحم میآید و تزکیه پیدا میکنند.
کاسبی به راه میماند. آب از آب تکان نمیخورد. مقصری برای بدبختی وجود ندارد. رستگاری هم در راه نیست. میهمانها میتوانند هر سال در این ضیافت فلاکت و تصویر شرکت کنند. حالا باید یازده ماه دیگر صبر کند تا موعد نمایشگاه الهیاش فرا برسد.
کلکسیونر نکبت و فلاکت، یازده ماه وقت دارد تا از سرمایه این یک ماه خوب استفاده کند...
البرز زاهدی
اگه خوشگل نبود کاه بارش نمی کردن
این نقد نبود تخریب بود
علیخانی و برنامه اش پر از ایراد است
اما نکات جالب و قشنگ هم کم ندارد
منصف لطفا
فقط به خاطرحضورجانبازعزیزی که همراه مادروهمسرش دراین برنامه شرکت کرده بودازالفاظی که به کاربردید شرمنده باشید. کوبیدن دیگران به هرشکل شایددوروزی اسم شمارا بردنی کندامابه قیمتی که می پردازیدقطعانمی ارزد.
دادن این نظرات از حسادت برمیخیزد .حال که یک نفر پیدا شده این چنین موثر حرف بزند شما افراد همیشه ناراضی وهمیشه ناراضی رانعوذ بالله خدا هم راضی نمی کند
ها وگویم روژلبش یادتان ورفته ونویسید - تشکر وکنم