آيا همه آمريکا همچنان دشمن ماست؟
پارسینه: ما بايد موضع اوباما در برخورد با نخست وزير اسرائيل را ارج نهيم. ما بايد از همه کساني که در کنگره آمريکا به ادامه تحريم ها راي نداده اند تشکر کنيم. ما بايد شجاعت اين را داشته باشيم که بگوييم اوباما با بوش تفاوت دارد.
به گزارش پارسینه، حميد قاسمي فيض آباد در سرمقاله ابتکار نوشت:
آيا در ميان سياسيون ايران کسي شجاعت گفتن سجايا و خوبي هاي دشمن را دارد؟ چند روزي است که در و ديوار شهر تاريخ دشمني آمريکا را به رخ ميکشند. آري آمريکا در کودتاي 28 مرداد به بهانه ي مقابله با کمونيسم، رفيق شاه شد و دشمن بخش زيادي از مردم ايران و مليون گرديد و در تاريخ معاصر ايران نقطه سياهي شد که باعث استمرار25 ساله استبداد شاهي تا پيروزي انقلاب گرديد.
بخشي از دولت مردان آمريکا پس از انقلاب هنوز از شاه حمايت ميکردند و بخشي از قراردادها ومعاهدات با ايران را يک طرفه مسدود کردند و اين موضوع باعث شد فرزندان انقلابي ايران دو بار به سفارت آمريکا حمله کنند که بار دوم خواسته يا ناخواسته تعداد 66 نفر از ديپلمات ها و کارمندان سفارت آمريکا در تهران را گروگان گرفتند. کارتر سعي داشت مشکل گروگان ها را به طرق مختلف حل کند. او ناشيانه در ارديبهشت 1359 به طبس حمله کرد و نتيجه آن شکست آمريکا به مدد طوفان شني بود که سربازان خدا شدند و بدون اينکه ايرانيان با خبر شوند هواپيماها و هلي کوپترهاي آمريکائيان را در طبس زمين گير کردند. کماندوهاي آمريکائي حتي نتوانستند جنازه هاي سربازان خود را از طبس خارج کنند.با شروع جنگ، آمريکا با صدام همراهي کرد. در حالت جنگ سرد و قطع رابطه با ايران هر اتفاقي در هر گوشه عليه آمريکايي ها ميافتاد انگشت اتهام به سوي ايران دراز ميشد. در سال 1364 لابي گري باعث شد که مک فارلين همراه با انجيل و اسلحه به ايران بيايد.
دولت آمريکا در اواخر جنگ در عمل، در فاو و خليج فارس وارد جنگ با ايران شد و در 12 تير 1367 هواپيماي مسافربري ايران را در آبهاي خليج فارس ساقط کرد. جنگ سرد بين ايران و آمريکا ادامه داشت تا در دولت اصلاحات و در سال 1379 مادلين آلبرايت بابت کمک به شاه در 28 مرداد 1332 عذر خواهي کرد. ايران با دولت بوش در حمله به افغانستان و عراق همراهي هاي موثري نمود به شکلي که ميتوان گفت موفقيت هاي اوليه آمريکا بدون ياري ايران ممکن نبود. هرچند که بوش نمک نشناسي کرد و در جواب آن همه کمک در سخنراني سالانه خود در ژانويه 2002 ايران را محور شرارت ناميد.
در حال حاضر ايران در مذاکره 1+5 در آستانه توافق قرار گرفته است. در اين گيرودار بخشي از نهادها و سياسيون به جاي آنکه نسخه اوباما و بخشي از نمايندگان کنگره، اعم از مجلس و سنا، را با ديگر دولت مردان آمريکايي که با دولت و مردم ايران غير دوستانه عمل ميکنند جداگانه بپيچند، بي موقع به ياد تاريخ دشمني هاي آمريکا با ايران افتاده اند و در جاي جاي شهر بنر هايي با مضمون دشمني امريکا با ايران بر پا کرده اند.هر هوشمندي ميداند آمريکاي اوباما، با آمريکاي بوش و حتي آمريکاي کارتر متفاوت است.
در اين برهه قرار هم نيست که همه مشکلات ايران و آمريکا فورا حل شود. ا گر بعضي از اين آقايان که در دوستي با روسيه گاهي غش و ريسه ميروند نگاهي به تاريخ روابط ايران و روسيه کرده باشند به طور قطع ميبينند که روس ها در گذشته با ايرا ن چه کرده اند. مگر اين عزيزان فراموش کرده اند که ابتداي انقلاب، مردم انقلابي روس ها را نيز کنار آمريکايي ها مينشاندند؟ دوستاني که اين اعلان ها را در سطح شهر زده اند بهتر است کمي سياستمدارانه به اين موضوع نگاه کنند. امروز بايد همه دلسوزان کشور اين هنر را داشته باشند و تلاش کنند تا توافق هسته اي با بيشترين منافع و به تعبير رهبري معظّم بهترين توافق صورت بگيرد نه آنکه کاري کنند که ناخواسته اتفاقات ديگري بيفتد. آنچه ما از تني چند از چهره هاي سياسي سراغ داشتيم انديشمندانه و هنرمندانه عمل کردن و از اين دو مهمتر به موقع عمل کردن است.
به مصلحت کشور نيست در حال حاضر تاريخ رابطه ايران و آمريکا بر در و ديوار نشانده شود. هنر اين است که امروز اگر در آمريکا مردمي پيدا ميشوند که در عين آمريکايي بودن به بخشي از حقوق ما اذعان ميکنند ما با آن ها کريمانه برخورد کنيم و ديگر آن ها را در جرگه دشمنان ابدي خود ننشانيم، بسيار روشن است در آمريکاي امروز اگر چه لابي هاي نژادپرستي با شدت به نفع صهيونيزم عمل ميکنند اما حتي در اين صورت نيز آمريکاي امروز نسبت به آمريکاي گذشته کمتر دشمن است. سياسيون ايران بايد اين شجاعت را داشته باشند که اگر دشمن ديروز تغيير کرده است به اين تغيير با توجه به منافع ملي نگاه کنند و از اين موضوع در مذاکرات براي رسيدن به توافق خوب استفاده نمايند. در آموزه هاي ديني ما موارد متعددي درباره چگونگي رفتار با ديگران و حتي دشمنان يافت ميشود. مهارت سياست ورزي نيز در اين است که ما به همه جوانب و گوشه هاي موفقيت در مذاکره توجه کنيم.
ما بايد از هر فرصتي به نيکي در جهت همراهي کساني که آن طرف ميز نشسته اند استفاده کنيم تا به آنچه که حق ماست برسيم. ما بايد موضع اوباما در برخورد با نخست وزير اسرائيل را ارج نهيم. ما بايد از همه کساني که در کنگره آمريکا به ادامه تحريم ها راي نداده اند تشکر کنيم. ما بايد شجاعت اين را داشته باشيم که بگوييم اوباما با بوش تفاوت دارد. ما بايد در رفتار فرهنگي با ديگران به گونه اي عمل کنيم که آن ها براي حقايق مرتبط با ما ارزش قائل شوند و رغبت بيشتري پيدا کنند که به منافع ما توجه نمايند.
متاسفانه جاي اين گونه ديپلماسي در کشور خالي است و تاکنون کمتر سياستمداري به خود اجازه داده است تا آنچه را در خفا ميگويد همان را در رسانه ها و فضاي عمومي اعلام نمايد. صراحت در مواضع با توجه به منافع ملي ثمرات زيادي دارد که به آن اشاره نميکنم اما لزوم به موقع سخن گفتن در هر امري به خصوص در امور مهم بر کسي پوشيده نيست. امروز وقت آن است که همه براي رسيدن به توافق هسته اي دقيق عمل کنيم و شجاعانه از هرکس که ما را در اين جهت مدد ميرساند تشکر کنيم.
احسنت زدی به خال.