حمید کریمی-عضو انجمن علمی گفتار درمانی ایران و دکترای تخصصی از مرکز تحقیقات لکنت دانشگاه سیدنی نوشت: در روزهای اخیر شاهد تبلیغات رسانهای با این مضمون بودهایم که «برای اولینبار در جهان روش درمان قطعی لکنت با استفاده از شبیه سازی ذهنی و تصویر سازی ذهن کشف شد.» این خبر بر روی سایتهای خبری مختلف نیز منتشر شده و در برخی از بخشهای خبری برنامههای علمی سیما نیز پخش شد. ظاهر چنین اخباری از یک طرف بسیار جذاب و افتخار آمیز است و از طرف دیگر، موجی از امید و دلگرمی برای افراد دارای لکنت و خانوادههای آنها ایجاد میکند، اما آنچه تأسفبرانگیز بوده و جای تأمل دارد، این است که متخصصین و اهل فن با دقت در مصاحبه مبدع این روش در برنامه پربیننده «به خانه برمیگردیم» (که از قضا طیف وسیعی از مخاطبان عام را به خود اختصاص داده) و نیز با مروری بر مطالب و فیلمهای منتشرشده در وبسایت این روانشناس محترم، درمییابند که این موضوع در هر دو زمینه محتوا و ظاهر تأملبرانگیز است و در نتیجه سؤالات بیجواب فراوانی را در ذهن مخاطبان صاحبنظر در این حوزه ایجاد کرده است. در ادامه بخشی از این ابهامات مطرح میشوند:
١. هر روش درمانی از هنگام ارائه تا تأیید در مجامع معتبر، مسیر علمی خاصی را جهت ارزیابی علمی و مبتنی بر شواهد یک روش درمانی (EBP) طی میکند. سازمان بهداشت جهانی و وزارت محترم بهداشت، همواره برای حفظ حقوق بیماران بر ارائه درمانهای مبتنی بر شواهد علمی تأکید فراوان دارند. چنین مسیری درباره روش مورد ادعای اخیر طی نشده است. بر خلاف ادعای مبتکران این روش مبنی بر وجود شواهد علمی و تحقیقاتی، بررسیهای نگارنده بهعنوان کسی که سالهاست در زمینه لکنت به تحقیق مشغول هستم، نشان میدهد که تاکنون هیچ مقاله علمی (حتی در پایینترین سطوح علمی) درباره این روش درمانی در مجلات علمی داخل و یا خارج کشور منتشر نشده است. بررسیها نشان داد که در پیشینه علمی مبتکر محترم نیز هیچ مقالهای درباره این برنامه وجود ندارد و ایشان فقط یک مقاله در حوزه لکنت داشتهاند که در یکی از مجلات داخلی به چاپ رسیده و هیچ ارتباطی با برنامه درمانی مذکورندارد.
٢. قبل از معرفی این برنامه بهعنوان یک درمان قطعی برای همه افرادی که لکنت میکنند، مبدعان برنامه میبایست شواهد کافی راجع به (١) نظریه علتشناسی لکنت که به آن معتقدند و بر اساس آن درمان خود را استوار کردهاند، (٢) شواهد علمی درباره مؤثر بودن روش درمانی شبیه سازی ذهن به طور عام، و (٣) شواهد کافی در مورد مؤثر بودن این روش درمانی در لکنت به طور خاص ارائه میدادند. مبدعان این روش درمانی مدعی هستند که «ماهیت لکنت زبان تداخل سامانه خودآگاه و خودکار است». از نظر فلسفه علم (ّPackman & Attanasio, ٢٠٠٤)، نظریات علت شناسی یک اختلال باید قابل ارزیابی و قابل آزمون باشند تا بشود آن را سنجید و سپس رد و یا تایید کرد. همچنین یک نظریه علتشناسی باید بتواند ویژگیهای شناختهشده اختلال را تبیین کند، در حالیکه در تئوری علتشناسی ارائهشده چنین اصولی لحاظ نشدهاند.
٣. مبدعان روش شبیهسازی ذهن همچنین مدعی هستند که معمولا ریشههایی از ترس، استرس، اضطراب و تنشهای عصبی باعث شروع و توسعه مشکل لکنت میشود، حال آنکه یک اتفاقنظر بین محققان سراسر دنیا وجود دارد که اضطراب علت ایجاد اختلال لکنت نیست بلکه در نتیجه آن ایجاد میشود، بر شدت آن میافزاید و احتمال لحظات وقوع لکنت را افزایش میدهد
(Alm et al., ٢٠٠٤; Craig et al., ٢٠٠٣; Iverach et al., ٢٠١١; Lincoln et al., ٢٠٠٩; Messenger et al., ٢٠٠٤; Menzies et al., ٢٠٠٨; ).
لازم به ذکر است که نتایج برنامههای درمانی معتبر روانشناختی (مانند درمانهای شناختی- رفتاری) که برخلاف روش شبیهسازی ذهن مورد تأیید جامعه روانپزشکی (DSM-٥) است نشان داده است که این درمانها باعث از بین رفتن لکنت نمیشود، ولی قابلیت تعیمیم نتایج درمان به محیطهای مختلف را افزایش داده و احتمال بازگشت لکنت پس از درمانهای گفتاردرمانی را کاهش میدهد
(Iverach et al., ٢٠٠٩; Menzies et al., ٢٠٠٨; Menzies et al., ٢٠٠٩).
٤. از نظر محتوایی، چگونگی اجرای مراحل درمان برای مخاطب مشخص نیست، لذا فرد ثالثی که ذینفع نباشد نمیتواند آن را بازاجرا و آزمون کند. همچنین مشخص نیست که در این برنامه چگونه لکنت اندازهگیری شده و از چه ابزار علمی برای سنجش نتایج درمان استفاده میشود. با توجه به تأثیر گسترده لکنت بر کیفیت زندگی افرادی که لکنت میکنند (Craig et al., ٢٠٠٩; Yaruss, ٢٠١٠) مشخص نیست آیا این درمان صرفا مشکل گفتاری را حل میکند و یا بر روی سایر ابعاد زندگی افرادی که لکنت میکنند همچون ابعاد رفتاری، هیجانی و شناختی لکنت (Yaruss & Quesal, ٢٠٠٦) نیز مؤثر است. اگر این روش درمانی مؤثر است با چه ابزار علمی این تأثیرات اندازهگیری شده و در چه مجمع علمی یا مجله معتبری گزارش داده شده و به نقد تخصصی گذاشته شده است.
٥. برای ارزیابی علمی یک روش درمانی، روش تحقیق مشخص و مرحله به مرحلهای وجود دارد تا بتوان اولا ثابت کرد این روش درمانی مضر نیست و تأثیر مثبت دارد و در وهله دوم نشان داد، نتایج این روش درمانی در مقایسه با سایر روشهای استانداردی که وجود دارد قابل قیاس بوده و یا حتی مؤثرتر از آنهاست (Onslow et al, ٢٠٠٨). مبتکران این روش، در مصاحبهها و مطالبی که در فضای مجازی منتشر کردهاند، تلاش میکنند تا به مخاطبین خود چنین القا کنند که روشهای گفتار درمانی در درمان لکنت، بیتأثیر، پرهزینه و برگشتپذیر هستند. رشته گفتاردرمانی از سال ١٣٥٢ به صورت آکادمیک در ایران در دانشگاههای علوم پزشکی تدریس میشود. درحالحاضر بیش از ١٠ دانشگاه کشور در مقطع کارشناسی، پنج دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد و سه دانشگاه در مقطع دکتری پذیرش دانشجو دارند. این رشته دارای استقلال حرفهای و عضویت در سازمان نظام پزشکی کشور است. با دقت در محتوای مصاحبه مبتکر محترم، به نظر میرسد که این برخورد غیرحرفهای ناشی از نداشتن اطلاعات کافی از روشهای گفتاردرمانی در درمان لکنت است. دو روش از مجموع سه روشی که در برنامه تلویزیونی بهعنوان کارهای بزرگ در زمینه
مهندسی پزشکی در درمان لکنت توضیح داده شد هیچ ارتباطی به درمان لکنت ندارد و درواقع در ارتباط با درمان اختلالات گفتاری پس از برداشتن حنجره (به علت سرطان حنجره و ...) و همچنین در مورد کودکان کمشنواست.
٦. آنچه در فیلمها و مصاحبههای منتشرشده در وبسایت فرد موردنظر برای اثبات اثربخشی این روش آمده است، صرفا فیلمهای گزینش شده و بریده بریده از تعداد محدودی از مراجعین است. این فیلمها کاملا گزینشی و انتخاب شده است و نمونههای گفتاری ارائه شده نمیتواند نشاندهنده وضعیت واقعی لکنت در زندگی روزمره این افراد باشد (Karimi et al., ٢٠١٣).درباره یکی از نمونههای گفتاری، لکنت نرولوژیک به نظر میرسد نه رشدی و ظاهرا مبدعان این روش با تمایز لکنت رشدی از اختلالات مشابه آشنا نیستند. در فیلم گفتار پس از درمان یکی از مراجعان (آروین) حداقل هشت مورد لکنت وجود دارد و مشخص نیست
ابزار ایشان در اندازهگیری لکنت چیست و معیارشان برای کاملا موفقیتآمیز بودن درمان کدام است. گاهی موضوع مورد استفاده در نمونههای گفتاری بعد و قبل از درمان متفاوتاند و نمونه استفاده شده برای پس از درمان به شکلی است که بیان آن سادهتر بوده و احتمال وقوع لکنت در آن کمتر است.
٧. در گفتاردرمانی روشهای درمانی مختلفی برای درمان افراد دارای لکنت در سنین مختلف وجود دارد. نکته بسیارمهم در این زمینه این است که حدود ٧٠ درصد از کودکان پیش دبستانی بدون هیچگونه برنامه درمانی به طور خود به خودی بهبود مییابند (Lattermann et al., ٢٠٠٨). تحقیقات مستند و علمی فراوانی وجود دارد که نشان میدهد برنامههای گفتاردرمانی (مثلا روش لیدکامب) ٧,٥ برابر بیشتر از بهبودی خودبهخودی باعث ازبینرفتن لکنت در سنین پیش از دبستان میشود (Jones et al., ٢٠٠٥). بالاترین احتمال درمان مربوط به سنین قبل از دبستان است. در سنین بالاتر نیز شواهد علمی کافی درباره مؤثربودن روشهای گفتاردرمانی وجود دارد (Onslow, ٢٠١٥) ولی نوع برنامههای درمانی متفاوت است (Guitar, ٢٠١٣). از بعد هزینه درمان، شایان ذکر است هزینههای هر جلسه گفتاردرمانی بسیار کمتر از هر جلسه شبیهسازی ذهن است.
٨. طبق اظهارات مبدع این شیوه در برنامه تلویزیون، تعداد جلسات درمان شبیهسازی ذهنی میتواند از یک تا ٢٠ جلسه باشد و میانگین جلسات گفتاردرمانی نیز در روش گفتاردرمانی لیدکامب ١٥-١٧ جلسه است ( Onslw et al., ٢٠١٥). از بابت برگشتپذیری نتایج درمان لکنت، با ایشان هم عقیدهایم و اذعان داریم که احتمال بازگشت وجود دارد، اما نکته مهم این است که نه در همه افراد. احتمال بازگشت لکنت پس از درمان در سنین پایین بسیار کم است (مشروط به انجام کامل برنامه درمانی و نه رهاکردن آن درطول دوره درمان) (Jones et al., ٢٠٠٨). در بزرگسالان و نوجوانان بین ٣٠ تا ٦٠ درصد احتمال بازگشت بخشی از لکنت وجود دارد (Craig et al., ١٩٩٥) که آن هم با روشهای درمانی مستند و علمی که وجود دارد و در تحقیقات مختلف اثبات شدهاند قابل پیشگیری یا درمان است (Cream et al., ٢٠١٠). تأمل در فیلمهای گذاشته شده در وبسایت برنامه بهراحتی بیانگر این است که عزیزانی که در این فیلمها صحبت کردهاند، برنامههای گفتاردرمانی را بسیار ناقص انجام داده یا بیش از یکی دو جلسه پیگیری نکردهاند. در یکی از فیلمها گزارشگر برنامه بیان میکند با آن که تاکنون بیش از ٥٠ نفر توسط
این روش بهبود کامل یافتهاند فقط این پنج نفر حاضر به مصاحبه و فیلمبرداری شدند. در پایان آنچه تذکر آن بسیار ضروری به نظر میرسد این است که برنامههای صداوسیما، از گستره بسیار زیادی برخوردار بوده و جمعیت کثیری از مخاطبین عام و غیرمتخصص را دربر میگیرد. اغلب مردم به آنچه در رسانهها و بهویژه در برنامههای علمی سیما منتشر میشود، اعتماد میکنند. در حوزه سلامت، پخش برنامههای تبلیغاتی که هنوز مبنای علمی تأیید شدهای ندارند و با عنوان مشخص رپورتاژ آگهی نیز پخش نمیشوند، تأثیرات جبرانناپذیری در جامعه باقی خواهد گذاشت. بهتدریج که تجاری و غیرعلمیبودن چنین برنامههایی برای مردم آشکار شود، اعتماد عمومی خدشهدار شده و نمیتوان از این رسانه وسیع، برای دستیابی به اهداف ملی آگاهی بخشی در زمینه بهداشت و سلامت استفاده کرد. از شورای سلامت صداوسیما، دفتر پیگیری تبلیغات حوزه سلامت در سازمان نظام پزشکی و بخش نظارتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انتظار میرود در این زمینه نظارت جدیتر و برخورد مناسبی داشته باشند.
منبع: روزنامه شرق
ارسال نظر