شهر زیر سایه آنفلوانزا
پارسینه: گفته میشود که آنفلوانزا از اردوگاه افاغنه به شهر وارد شده؛ اردوگاهی که مخصوص ساکنان افغانستانی شهر است و در ماهان، بردسیر و رفسنجان قرار دارد.
روزنامه شرق نوشت: کانتر پرواز تهران به کرمان جای سوزنانداختن ندارد. مردم به ردیف ایستادهاند و بیحوصله منتظر هستند تا بارهایشان را تحویل بدهند. اولین پیامک را به دکتر نوذر نخعی، معاونت درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، همانجا میدهم و میگویم دوست دارم به چند سؤالم پاسخ بدهد... به پشتسر که نگاه میکنم، منتظران یکی در میان یا ماسک زدهاند یا ماسکی در دست دارند. صدایی از پشتسرم میگوید: خوبه کرمان آنفلوانزا اومده و اینهمه هم مسافر داره... لهجهشان کرمانی است و در صحبتهایمان میفهمم کرمانی هستند و ساکن تهران. دختر کیفش را باز میکند و جعبههای ماسک را نشانم میدهد و میگوید: با خودتون ماسک بردین؟ میگن هر یه دونه ماسک فیلتردار رو ١٨ هزار تومن میفروشن. تازه اگر پیدا بشه...
ساعت ١٠ صبح، کرمان
شهر خلوت است. نمیدانم برای تعطیلیهای آخر ماه صفر است یا شرایط بیماری باعث شده است. روز دوشنبه استاندار، وضعیت کرمان را زرد اعلام کرد و روز سهشنبه و چهارشنبه، مدارس این شهر برای جلوگیری از ابتلا بیشتر مردم به آنفلوانزا تعطیلاست. محمد جهانشاهی، معاونت گردشگری استان در دفترش منتظر است. خانم منشی بعد از سلامواحوالپرسی تأکید میکند با کسی دست ندهم. تعداد زیادی از کارکنان سازمان ماسک زدهاند و میگویند در شهر اثری از لیموترش، که گفته میشود از راهحلهای جلوگیری از ابتلا به آنفلوانزایی است که مردم خوکی صدایش میکنند، هم نیست. هماهنگ کردهاند که با دکتر صفا، پزشک اورژانس یکی از بیمارستانهای شهر همراه شوم و گشتی در شهر بزنم. از طرفی گفته میشود که آنفلوانزا از اردوگاه افاغنه به شهر وارد شده؛ اردوگاهی که مخصوص ساکنان افغانستانی شهر است و در ماهان، بردسیر و رفسنجان قرار دارد. قرار میشود تا هماهنگیهای لازم برای حضورم در یکی از اردوگاهها فراهم شود. دومین اس.ام.اس را به دکتر نخعی میفرستم و تماس میگیرم. دکتر تلفن را قطع میکند و جوابی نمیدهد...
کرمان، حوالی ظهر
سه بیمارستان سیدالشهدا، پیامبر و افضلیپور، مراکز اصلی درمانی هستند که بیماران مشکوک به ابتلا به آنفلوانزای خوکی در آن بستری میشوند. بیمارستان سیدالشهدا در خیابان استقلال قرار دارد. دکتر صفا منتظر میایستد تا گشتی در بیمارستان بزنم. تمامی پرسنل ماسک زدهاند و روی درودیوار پوسترهایی چسبانده شده که راههای مقابله با آنفلوانزا را نشان میدهد. نام اصلی آنفلوآنزای شایعشده در کرمان H١n١ است. مردم مضطرب هستند، اما کادر پزشکی میگویند که خبری نیست. سری به بخش مراقبتهای ویژه میزنم و آنجا هم تقریبا ساکت است. اما در اورژانس بیماران زیادی بستری هستند که پرستار میگوید بیشترشان از آنفلوانزا ترسیدهاند و عدهای هم زیر ماسک اکسیژن قرار دارند. پرستار میگوید: این آنفلوانزا ریهرو از کار میاندازه...
بیمارستان افضلیپور، مرکز دانشگاهی و مقر اصلی مبارزه با بیماری است. تابلوهای بزرگی سرتاسر بیمارستان زدهاند و از مردم خواستهاند از ملاقات با بیماران پرهیز کنند. مسئولان نظافت بیمارستان هرکدام با مواد ضدعفونی و ماسکهای فیلتردار در محوطه بیمارستان حضور دارند و لحظهبهلحظه بیمارستان را ضدعفونی میکنند. خودم را به بخش مراقبتهای ویژه میرسانم. پرستار میگوید که تعداد زیادی از بیماران مشکوک در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند و یک نفر هم بیماریاش تأیید شده و در اتاق ایزوله بستری است. نام بیماران مشکوک و تأییدشده را روی بُرد میخوانم. محمد زنگیآبادی بیماری است که در اتاق ایزوله به دلیل ابتلا به آنفلوآنزای H١n١ بستری شده. جلوی اتاق ایزوله میایستم. از شیشه کوچک، داخل اتاق پیداست. زنی با ماسک و دستکش داخل اتاق با تلفن همراهش حرف میزند و بیمار بیحال روی تخت ایستاده. از پلهها پایین میروم تا اطلاعات محمد زنگیآبادی را پیدا کنم. خودم را به جای همراه بیمار و ملاقاتکننده جا میزنم. محمد زنگیآبادی ٦٠ ساله است و روز یکشنبه از بخش اورژانس به مراقبتهای ویژه منتقل شده است. فعلا ممنوعالملاقات است و آنفلوانزا
ریهاش را نیز درگیر کرده است. از داروخانه بیمارستان سراغ ماسک و واکسن آنفلوانزا را میگیرم. واکسن تمام شده اما ماسک هست.
ماسکهای عادی هزارتومان و ماسکهای فیلتردار دوهزار و ٥٠٠تومان عرضه میشوند. بیمارستان پیامبر از دو بیمارستان دیگر سازماندهیشدهتر به نظر میرسد و تنها بیمارستانی است که دو در مجزا برای بیماران عادی و بیماران مشکوک به آنفلوانزا در نظر گرفته و بیماران مبتلا به آنفلوانزا از در اورژانس بیماران عفونی وارد بیمارستان میشوند. جلوی کانتر پذیرش میروم و میگویم مادربزرگم شرایط جسمانی خوبی ندارد و بعد از تبولرز دچار اسهال و استفراغ شده. پرستار ماسکش را بالاتر میآورد و میگوید: احتمالا آنفلوانزا گرفته. بیارینش اینجا. میپرسم: بیماران دیگری هم که مبتلا باشند، دارید؟ میگوید: اورژانس پر مریضه. کوچیک و بزرگ... از او میپرسم: برای اینکه خودمان مبتلا نشویم، چه کنیم و او میگوید در سرتاسر خانه برشهای پیاز بگذاریم و ماسک بزنیم.
بعد هم با اصرار و خواهش میگذارد که اورژانس را ببینم تا از آوردن مادربزرگم خیالم راحت شود. سرتاسر اورژانس بیماران در تختهای مجزا دراز کشیدهاند و اوضاع کنترلشده به نظر میرسد. دختر کوچکی زیر سرم است و مادرش گریه میکند. از مادر درباره بیماری کودکش سؤال میکنم و او میگوید: انگار آنفلوانزای خوکی گرفته... هیچکدام از مسئولان بهداشتی و استانی کرمان حاضر به همکاری نیستند. برای بار چهارم به دکتر نخعی پیامک میزنم که به خاطر آنها و پوشش خبری وضعیت شهر به کرمان آمدهام و دلم میخواهد کمک کنم. اما جوابی نمیدهد و تلفن همراهش را خاموش میکند. استانداری و فرمانداری اجازه ورود به هیچ کدام از مراکز و اقامتگاههای افغانستانیها را صادر نمیکنند. در آخر یک نفر میگوید: «این اردوگاهها به دلیل مسائل امنیتی روی تمام خبرنگاران بسته است و اگر بخواهید از این مراکز دیدن کنید، باید از دو ماه قبل هماهنگی شود و این درخواست تأیید شود. ساعت چهار بعدازظهر در یکی از مسیرهای اصلی شهر، سوار تاکسی میشوم. ماسک روی صورتم نیست و راننده را مضطرب کرده. بعد از چند دقیقه که در آینه نگاهم میکند، میگوید: خانم ببخشیدها، چرا ماسک نزدید؟
خطرناکه... بعد هم از جعبه ماسک کنار دستش یک ماسک درمیآورد و به دستم میدهد. ماسک را روی صورتم قرار میدهم و درباره وضعیت شهر سؤال میکنم. نامش یاسر است و میگوید: لیموترش نیست، ماسک هم نیست، دوا هم نیست. همهاش هم میگویند خبری نیست. اما مردم ترسیدهاند. بد ترسیدهاند... . دوباره شماره دکتر نخعی را میگیرم، جوابم را نمیدهد. استاندار میگوید حرفی برای گفتن ندارد. دکتر حقدوست، ریاست دانشگاه علوم پزشکی کرمان، هم موبایلش خاموش است و گفته میشود آنفلوانزا گرفته... .
دکتر صفا درباره آنفلوانزای H١n١ میگوید: آنفلوانزا بعد از سفر حج طبیعی است، چون تجمع زیادی از مردم در عربستان ایجاد میشود و نمیشود شیوع آن را منکر شد. خود H١n١ اولین بار سال ٨٨ گزارش شد. سالهای بعد نیز شایع شد و اما امسال نمیشود شیوع آن را منکر شد. این ویروس حدود یک ماه پیش در شهر شایع شده. آنفلوانزای H١n١ که معروف به آنفلوانزای خوکی است، نوعی عفونت دستگاه تنفسی است که به وسیله یک ویروس آنفلوانزا ایجاد میشود. بیشترین آمار تلفات این بیماری نیز برای کسانی است که بیماریهای جانبی دارند.
صحبت با خانواده قربانیان آنفلوانزای H١n١
صفورا ساکن بردسیر است و ٤٠ روز پیش همسرش را به دلیل آنفلوانزا از دست داده. نام همسرش معین خراسانی است. او به «شرق» میگوید: «شوهرم سالم بود. یعنی هیچ بیماری دیگری نداشت و شغلش هم رانندگی بود. چند روز بود سرماخوردگی شدید داشت و به پزشک مراجعه کرد و پزشک یکسری دارو به او داد و ما به خانه آمدیم. دو روز بعد با حال بد و احساس خفگی و اسهال و استفراغ او را به بیمارستان رساندیم و آنها از ریهاش عکس گرفتند و گفتند آنفلوانزا ریهاش را از کار انداخته. بعد با بالگرد به بیمارستان افضلیپور منتقل شد و آنجا به دستگاه وصل شد و بعد هم تمام کرد». صفورا میگوید بیمارستان داروها و آمپولهای ضدویروس را به همسرش تزریق نکرده و او تمام کرده است. با بغض میگوید: «فقط داروی سفتریاکسون به شوهرم دادند و دکترها گفتند داروی اصلی را به شوهرم ندادهاند... . حالا تو میتونی برامون کاری کنی؟» صفورا میگوید شوهرش هیچ بیماری جانبی نداشته، درحالیکه پزشکان تأکید میکنند: شیوع آنفلوانزا در ایران پدیده جدیدی نیست و بیشتر افرادی که در سه هفته اخیر به دلیل شیوع ویروس آنفلوانزا جان خود را از دست دادند «یا به علت کهولت سن یا بیماریهای مزمن قلبی،
کلیوی و ریوی فوت کردهاند».
مطابق آمار اعلامشده ٣٣ نفر در کرمان جان خود را بر اثر ابتلا به این بیماری از دست دادهاند. درحالیکه آمارهای غیررسمی میگوید افراد فوتشده بر اثر آنفلوانزا مرز ٤٠ نفر را نیز رد کردهاند. بعد از تماسگرفتن با رابطهها قرار میشود هنگام حضور وزیر بهداشت در کرمان و بازدید از بیمارستانها، به من هم خبر بدهند. اما حضور در اردوگاه افغانستانیها تقریبا امکان ندارد... . ساعت ١١ شب وزیر به کرمان میرسد و از بیمارستان بازدید میکند. به بخش عفونی میرود و ماسکی هم روی صورت ندارد. پزشکان بیمارستان هم هیچکدام ماسک نزدهاند. دکتر هاشمی تأکید میکند که نباید ماجرا را بزرگ کرد و صبح روز بعد در نشست خبری وضعیت شهر را سفید اعلام میکند و میگوید: بیماری کاملا کنترل شده و جای هیچگونه نگرانی وجود ندارد.
بعد از صحبتهای وزیر بهداشت، دیگر حجت برای همه تمام شده است. علیرضا رزمحسینی، نیز هیچ تمایلی به صحبتکردن در این رابطه ندارد و بعد از هماهنگیهای بسیار میگوید: آنفلوانزا همهساله در کشور وجود دارد و همه استانها درگیر آن هستند؛ در بعضی استانها نوع A و برخی نوع B شیوع پیدا میکند و ویروسی چرخشی است؛ در آمریکا، کانادا و اروپا هم هست. امسال در کرمان شیوع پیدا کرد و از شهرستان رفسنجان شروع شد. مراجعات زیادی به بیمارستانها شد و کاری که میتوانستیم انجام دهیم، اطلاعرسانی صحیح و شفاف بود. برخی تصورشان این است که اطلاعرسانی زیاد بوده که منجر به بحران شده است. در صورتی که این بحران نیست و ما اطلاعرسانی دقیقی کردیم و بسیار هم در این زمینه موفق بودیم. حتی این اطلاعرسانیها منجر به فرهنگسازی در زمینه توجه به بهداشت شد. رزمحسینی تأکید میکند: درصد تلفات بر اساس نُرم جهانی ٥٠ درصد کاهش داشته است. بر اساس نُرم جهانی اگر زمینههایی از قبل داشتهاند، منجر به فوت میشود. تمام ٣٢ مورد فوتی، زمینه بیماری قبلی داشتهاند که بیماری را تشدید کرده است و با حضور وزیر بهداشت، پرونده تکتک سوابق بیماران فوتشده بررسی شد.
اکنون در کرمان بحران خاصی نیست و بهخوبی این مسئله کنترل شد. ما مدارس را تعطیل کردیم که خیلی هم مؤثر واقع شده است و از بار روانی مسئله کاست و بازخوردی هم که دریافت کردیم از این تعطیلی و فرصتی که به خانوادهها داده شد که به خود و فرزندنشان برسند، راضی هستند. حضور وزیر هم کمک خوبی برای حل مشکلات بود که باید از وی تشکر کرد. به گفته محمد جهانشاهی، معاونت گردشگری استان کرمان گردشگری در استان هم تحتتأثیر شیوع آنفلوانزا قرار گرفته است.
او میگوید: در بعضی از نقاط کرمان، کنسلی رزرو هتلها به ٦٠ درصد رسید. ولی میشود گفت در محدوده شهر کرمان و ماهان، ریزش زیاد داشتیم حتی کویر شهداد نیز از این قاعده مستثنا نبود. در هفته گذشته و روزهای تعطیل نیز، این موضوع به اوج رسید و خیلیها کنسل کردند. تا جایی که انجمن هتلدارها اعلام کردند هرکس بلیت و سفرش را کنسل کرده میتواند پول خود را پس بگیرد. اما جنوب کرمان شرایطی عادی داشت و این شاید دلیل اصلی عدم همکاری مسئولان کرمان در این سفر بود. آنها نگران تغییر نگرش به استان کرمان بودند و برای همین هربار اعلام میکردند شهر در امن و امان است. شرایط بحرانی شهر در روز آخر این سفر، عادیتر به نظر میرسید. اما در تمامی روزها ماسک در دسترس عموم قرار داشت، هرچند از واکسن و لیموترش خبری نبود.
ارسال نظر