"مهرجويى براى من يعنى سينما"
پارسینه: یادداشت هانیه توسلی برای داریوش مهرجویی:
مهرجويى براى من يعنى سينما. سينما براى من با هامون شروع شد.
آنروز، وقتى در پانزده سالگى مسخ شده و ديوانه تمام مسير مدرسه تا خانه را گيج و ويج رفتم، مى دانستم چيزى در من بيدار شده،فهميده بودم چيزى كه ديدم با تمام فيلم هاى كه قبلن ديده ام فرق دارد.
زمانى كه در نمازخانه ى مدرسه بچه هاى كلاس مان را نشاندند تا دو ساعتى كه دبير نداشتيم فيلم برايمان پخش كنند،هنوز داريوش مهرجويى را نمى شناختم. آن دستگاه قديمى وى اچ اس درب و داغان مدرسه يا دبير غايب يا خوش شانسى انتخاب هامون از ميان ده ها فيلم ديگر بود كه مسير زندگى ام را روشن كرد. مجله فيلم خريدنمان شروع شد و كشف كردن هايمان. جادوى سينما ميان خانه مان آمد و اسم ها و فيلم ها كشف مى شد.
كيارستمى،بيضايى،مخملباف،تقوايى و مهرجويى. اينها همه چيز من بودند آن سالها. سارا و پرى و ليلا!ليلا ليلا ليلا!ليلا را حفظ بودم كامل. حتا صداى افكت و جاى فيد شدن موسيقى را مى دانستم.همان سالها زمانى كه اولين تصوير متحرك داريوش مهرجويى را از تلويزيون ديدم بلند بلند و ناخودآگاه زدم زير گريه.نگاه متعجب پدرم را هنوز به ياد دارم!داريوش مهرجويى يكى از تاثيرگذارترين انسان هاى زندگى ام در دوران نوجوانى و بلوغ است
چه خوب كه هست.چه خوب كه فيلم ساخت. سينماى ايران بدون اجاره نشين ها و گاو و هامون و ليلا قابل تصور نيست براى من. مهرجويى معناى سينماى ايران است برايم. و با تمام وجودم از كوچكترين توهينى به او خشمگين و عصبانى ام. او مهم است. جايگاه او در تاريخ فرهنگ و هنر اين مملكت ثبت شده.
توهين به او فقط و فقط زير سوال بردن شخصيت توهين كننده است و بس!مهرجويى مهم است. كاش اين اهميت درك شود و اين رفتارهاى عجيب و غريب و توهين هاى شرم آور و وقيحانه زودتر جمع شود. پزشكان شريف و كاربلد و درست و حسابى و مسئوليت پذير كه كم نداريم. كاش آنها فكرى به حال بعضى همكاران عجيب شان بكنند.
آنروز، وقتى در پانزده سالگى مسخ شده و ديوانه تمام مسير مدرسه تا خانه را گيج و ويج رفتم، مى دانستم چيزى در من بيدار شده،فهميده بودم چيزى كه ديدم با تمام فيلم هاى كه قبلن ديده ام فرق دارد.
زمانى كه در نمازخانه ى مدرسه بچه هاى كلاس مان را نشاندند تا دو ساعتى كه دبير نداشتيم فيلم برايمان پخش كنند،هنوز داريوش مهرجويى را نمى شناختم. آن دستگاه قديمى وى اچ اس درب و داغان مدرسه يا دبير غايب يا خوش شانسى انتخاب هامون از ميان ده ها فيلم ديگر بود كه مسير زندگى ام را روشن كرد. مجله فيلم خريدنمان شروع شد و كشف كردن هايمان. جادوى سينما ميان خانه مان آمد و اسم ها و فيلم ها كشف مى شد.
كيارستمى،بيضايى،مخملباف،تقوايى و مهرجويى. اينها همه چيز من بودند آن سالها. سارا و پرى و ليلا!ليلا ليلا ليلا!ليلا را حفظ بودم كامل. حتا صداى افكت و جاى فيد شدن موسيقى را مى دانستم.همان سالها زمانى كه اولين تصوير متحرك داريوش مهرجويى را از تلويزيون ديدم بلند بلند و ناخودآگاه زدم زير گريه.نگاه متعجب پدرم را هنوز به ياد دارم!داريوش مهرجويى يكى از تاثيرگذارترين انسان هاى زندگى ام در دوران نوجوانى و بلوغ است
چه خوب كه هست.چه خوب كه فيلم ساخت. سينماى ايران بدون اجاره نشين ها و گاو و هامون و ليلا قابل تصور نيست براى من. مهرجويى معناى سينماى ايران است برايم. و با تمام وجودم از كوچكترين توهينى به او خشمگين و عصبانى ام. او مهم است. جايگاه او در تاريخ فرهنگ و هنر اين مملكت ثبت شده.
توهين به او فقط و فقط زير سوال بردن شخصيت توهين كننده است و بس!مهرجويى مهم است. كاش اين اهميت درك شود و اين رفتارهاى عجيب و غريب و توهين هاى شرم آور و وقيحانه زودتر جمع شود. پزشكان شريف و كاربلد و درست و حسابى و مسئوليت پذير كه كم نداريم. كاش آنها فكرى به حال بعضى همكاران عجيب شان بكنند.
من هم سن هانیه هستم . سارا رو دوست داشتم . فکر می کردم خیلی فمینیستیه . ولی تا همین چند سال پیش نمی تونستم لیلا رو کامل تا انتها ببینم . برام عذاب آور بود!
خوبه همشون جبهه گرفتن بعد میگن ما فقط به یه پزشک توهین کردیم نباید بقیه واکنش نشون بدن..وقتی میگن سینما فاسد هستش سکوت میکنن
ببخشید شما؟ نظر شما محترم است ولی برای شخص شما.
این که بعضی پزشکان تخلف میکنند (ولو چهل درصدشان!) دلیل نمیشود حضرت استاد کف بر دهان بیاورند و هرآنچه میتوانند نثار جامعه ی پزشکی کنند و بعد ماله بکشند که منظورم فلان پزشکان بودند! اصلاً گیرم که منظورشان فلان پزشکان بودند! حکم دادگاه مشخص شده که ایشان حکم میدهند؟ ایشان در جایگاه کارشناس هستند؟ در جایگاه روشنفکر هستند؟ در جایگاه قاضی هستند؟ اشکالی ندارد! ایشان هر فحشی دلش خواست بدهد اما طاقت شنیدن جواب را هم داشته باشد.
هیچکس در هر شان و مقامی حق توهین ندارد ! آقای مهرجویی معصوم نیستند که هر واکنشی به رفتار سخیف ایشان گناه باشد. توهین به صنف پزشکی گناه و نادرست است اما توهین به اقای مهرجویی عملی ناپسند در واکنش بوده و صرفا شخص ایشان را خطاب قرارداده/
سینما یعنی پوچی یعنی فرار از زحمت یعنی راحت طلبی یعنی بی دغدغه گی یعنی انتخاب اسایش و مسئولیت ناپذیری یعنی گفتن و نشنیدن یعنی کلیشه یعنی تکرار یعنی سهل الوصولی یعنی شهرت بی رنج یعنی دیده شدن و ندیدن یعنی مرجع پنداری خود یعنی احساس بلی تعمق نه یعنی زود به مقصد رسیدن یعنی راه کوتاه یعنی انقطاع یعنی خالی شدن یعنی بی مو ضوعی یعنی طرح بوون برنامه